eitaa logo
باغ مهتاب: کتاب ها و نوشته های جواد نعیمی
53 دنبال‌کننده
503 عکس
31 ویدیو
21 فایل
معرفی آثار و ثبت نمونه هایی از نوشته هایم
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ چه‌گونه داستان بنویسیم؟ ۲ پناهنده‌ها: مجموعه داستان‌های رضوی ۳ آواز جیرجیرکان ( اثر مشترکی از جواد نعیمی و فاطمه موسوی) ۴ یک‌صد و چهل حکایت زیبا ۵ پویه در پردیس هشتم ۶ چهل آیینه از خورشید ۷ پاکان و نیکان ۸ جست‌و‌جوی معنا، در بطن واژه‌ها ۹ رنگین کمان واه‌ها ۱۰ قصه های معصومان علیهم‌السلام در کودکی و با کودکان ۱۱ گام‌هایی در مسیر نوشتن ۱۲ بوستان معرفت ۱۳ روی خط خاطره ۱۴ ماه و ماهی (شعر هایی برای کودکان و نوجوانان) ۱۵ شمیم آن گُلِ غایب (مجموعه‌ی نثر ادبی)
تفاخر آسمان با افتخار فراوان، گردن‌بند مروارید‌نشان خودش – ماه و ستاره‌گان – را به زمینیان نشان داد و زمین هم دست خورشید‌های درخشان خویش – شهیدان – را بر فراز برد و سر‌افرازانه به آسمانیان نمایاند. وبدین سان، زمین و زمان، صد چندان، نور باران شد!
سلام برعشق ❤️🌺💝 درود، ای حسین عزیز! ای شهید عشق و ایمان! نام بلندت، مي درخشد هم‌چنان بر تارك تاريخ وبر لب همه ي هستي اين زمزمه جاري است: السلام علي الحسين ...
اربعین، قاصد حماسه ای نامیرا هر «اربعین» حسینی، قاصد حماسه ای نامیرا، پیام دار استعلای ایمان، نشانه ای از شكوه عشق و برگ همیشه سبزی بر درخت هماره سرخ شهادت است. اربعین یك واژه نیست، یك كتاب قطور و پرماجراست. كتابی كه گذر زمان و حادثه های زمین هرگز قادر به محو نوشته های آن نیست و رنگ پریدگی و كهنگی در آن راه ندارد. چه آن كه هر سال و همه سال تجدید چاپ می شود! اربعین، هنرنامه ی مصور آرمان گرایی و حق یاوری است. اربعین، نشانه ای بر اعتلای دین و بالندگی زمزمه های دعا و تلاوت قرآن در شب عاشورای حسین علیه السلام است. اربعین صدای عدالت و صداقت و خلوص است. شاخه های درخت آزادگی است كه از خاك كربلا روییده و تا ژرفای روزها و روزگاران ریشه دوانیده است. اربعین، جویبار همیشه جاری و سرخ تاریخ، اربعین جوشش چشمه های خداوند است، از چهار سوی عالم ! اربعین، یك روز نیست، یك یاد نیست، یك تاریخ مصور و طولانی است. یك راه است، یك اندیشه است، یك جریان است، شورشی است كه بر سیاهی ستم، رنگ سرخ حماسه می پاشد و شعله های آتش ایمان را در دل های مؤمنان افروخته تر می سازد. اربعین می گوید كه هر جا ظلم هست مبارزه هم هست و هر كجا كه مبارزه و مقاومت قد برافراشته، پیروزی نهایی ازآن خدا یاران و دین باوران است. اربعین، حضور مجددی از عاشورا و از كربلاست و تو خوب كه نگاه كنی نسیم را می بینی كه بر چهره ی روشن «مسلم بن عوسجه» بوسه می زند، و خورشید را می بینی كه از خون «وهب» تازه داماد تبرك می جوید و شورانگیزی و ایثار را می نگری كه از قلب غرفه به خون «حبیب بن مظاهر»- این پیر روشن ضمیر دل آگاه- سر بر می كشد و اوج می گیرد و موج می آفریند و عبدا... و عون و جعفر را ایستاده و نستوه در برابر خصم می یابی تا لحظه های ناب شهادت! و علی اكبر و عباس و علی اصغر و همه عاشوراییان را نظاره می كنی كه گواهان مظلومیت حق می شوند و با سرخ مایه ی هستی خویش، دشمن غدار را در حضیض ذلت و ناكامی و شكست می گذارند و می گذرند!... همه ی اربعین های حسینی را پاس بداریم و دست به دعا برداریم كه: بار الها! در سراسر گیتی، هر كه و هر چه حسینی را بر هر كه و هر چه یزیدی، پیروز فرمای. به حق عاشورا آفرین پدیدآورنده ی اربعین!
شرافت، انسانیت، نیک گرایی دوستی می‌گفت: چه‌قدر خوب است که قدر شرافت و انسانیت را بدانیم.گام از محدوده‌ی عقل و انصاف بیرون ننهیم. دست از برخی آلایش‌ها و سیاه‌نمایی‌ها برداریم و در پوسته وقالب میهن‌دوستی، ادعاهای دروغ و بی‌فروغ را کنار بگذاریم! با آه و ناله‌های تأثر برانگیز، منویات معاندانه و کینه‌توزانه‌ی دیگران و خودمان را برون‌افکنی نکنیم! حال وطن،آن‌گونه که برخی مدعیان و معاندان می‌گویند، چندان نا مساعد نیست. بی‌جهت اشک تمساح نریزیم. اگر هم بدی و پلیدی و نارسایی هست از خودمان است. در واقع هرعیب که هست در خود ما و از خودمان است. برای رفع این‌ها نیز باید با هم یگانه‌گی و مددکاری کنیم. پس، رنگ نبازیم و به ننگ‌ها و نیرنگ‌ها ننازیم! چشم باز کنیم و حق و باطل را بشناسیم. عدل و ظلم واقعی را شناسایی کنیم و هرگز جای ظالم و مظلوم را عوض نکنیم! نه خودمان دست به تحریف تاریخ بزنیم و نه اجازه دهیم که دگر‌اندیشان و دشمنان، حقایق را باژگونه جلوه دهند و شبهه‌های شیطنت‌آمیز را شایع کنند یا شیهه‌های دشمن شادکن بکشند... دوست‌ام در پایان، افزود: بله. خلاصه، خوبی‌ها را از یاد نبریم. به از میان رفتن نا خوبی ها مدد برسانیم و تا آن‌جا که ممکن است به احیای نیکی‌ها بیندیشیم و در راه گسترش آن‌ها،خالصانه تلاش ورزیم.
یادی از رفته گان! نیمه ی دوم شهریور هر سال، یاد آور آسمانی شدن دو بزرگ از خاندان ماست. در اواخر شهریور ۱۳۷۱ عمویم و در ابتدای نیمه ی دوم شهریور ۱۳۸۰ پدرم  از بند این دنیا، رهایی یافته و به جوار و قرب حضرت حق شتافتند. برای این دو عزیز از دست رفته و برای همه ی درگذشتگان گرامی مغفرت و رحمت وافر الهی را خواهانم. روح شان شادمان باد.
دوچرخه و کتاب وسایل ورزش جسم و جان!
ضرورت پاس‌داری از زبان و ادبیات پاک، لطیف، معناگرا و زیبای پارسی جواد نعیمی زبان و ادبیات پارسی ما، از پیشینه‌ای بسیارکهن، برجسته، قدرت‌مند، چشم‌نواز و روح‌افزا برخوردار است. اما متأسفانه در این روزها و این زمانه، گاه ناظر ایجاد خدشه‌ها و خراش‌هایی خشونت‌آمیز و گرد وغبارهایی آلاینده بر پیکر و چهره‌ی زیبا و دوست‌داشتنی و بهره‌جویی هایی ناروا ونازیبا؛ از این میراث گران‌قدریم! به راستی هم دریغ است که نادرستی در به‌کارگیری و یا آلوده‌سازی این زبان و ادب دیرپا و پویا و سرشار از زیبایی و معنا را بنگریم و از کنار آن به راحتی بگذریم! هم از این روی باید بکوشیم که پاسدار این هدیه‌ی ارزش‌مند پیشینیان‌مان باشیم. نه خود – خواسته یا ناخواسته – بر روی آن چنگ بزنیم و مخدوشش کنیم ونه به کسی اجازه دهیم که جرأت چنین کاری را بیابد! زبان و ادبیات پارسی باید هم‌چنان پاک، لطیف، برجسته و برستیغ، پویا و پایدار، معناگرا و زیبا بماند و بپاید. از این میراث خجسته و والا به نیکویی بهره ببریم و در پاس‌داشت آن، ازهیچ تلاشی روی برنتابیم! و بدین گونه گامی در راه احیای نیکی ها بر داریم!
پیله‌ی پول! می‌گفت: برخی فکر می‌کنندکه اگر در پیله‌ی پول؛ پناه بگیرند و جا خوش کنند، پروانه‌ای می‌شوند که می‌توانند تا دور دست‌ها، به پرواز درآیند! می‌گفت: پول هرچند می‌تواند برخی گره‌ها را بگشاید و گاهی هم مایه‌ی خیر و برکت و کسب ثواب شود، اما بسیاری از اوقات، پول و پلیدی در یک پله قرار می‌گیرند! می‌گفت: به نظر می‌رسد که پول، محک خوبی برای سنجش میزان خسّت و دست ودل‌بازی افراد به شمار می‌رود. می‌گفت: پول، پلی است که اگر نتوانی به تندی و به راحتی از روی آن بگذری، با سر؛ به دریای مادیات سقوط می‌کنی و گرفتار باتلاقِ طلاق پاکی‌ها می‌شوی و در گرداب ناجوان‌مردی و بی‌وجدانی اسیر می‌شوی! و می‌گفت: با تدبیر پیرِ تجربه و با پاروی پاک کننده‌ی پندارهای نادرست، می‌توانی پا، روی پله‌های پرهیزگاری بگذاری و از پول، نه به عنوان عاملی برای پلیدی که به عنوان بال‌هایی برای رهایی و بی‌نازی و خیرخواهی بهره‌ها ببری!
قطار عاطفه با نگارش و به گویش جواد نعیمی 🖕
تحمل می گفت: بعضی وقت ها، آدم؛ نوشته ها و آثار کوتاهی را می خواند که بیش از یک مقاله ی بلند، حرف دارند! گفتم: می پذیرم. این حرف ات، هیچ حرفی ندارد! حالا بگو ببینم تازه گی ها، چی خوانده ای که خیلی از آن خوش ات آمده؟! گفت: این که تنها یک هنر را باید به خوبی یاد بگیری: تحمل را! تحمل را! پرسیدم: تحمل چه چیزی یا چه کسی را؟ لب خندی زد و پاسخ داد: نگران نباش... برای این کار اصلا موضوع کم نمی آوری! در واقع می خواست بگوید که در زنده گی، تحمل و شکیبایی و بردباری یک اصل است!