eitaa logo
باغ مهتاب: کتاب ها و نوشته های جواد نعیمی
64 دنبال‌کننده
542 عکس
38 ویدیو
25 فایل
معرفی آثار و ثبت نمونه هایی از نوشته هایم
مشاهده در ایتا
دانلود
اربعین، قاصد حماسه ای نامیرا هر «اربعین» حسینی، قاصد حماسه ای نامیرا، پیام دار استعلای ایمان، نشانه ای از شكوه عشق و برگ همیشه سبزی بر درخت هماره سرخ شهادت است. اربعین یك واژه نیست، یك كتاب قطور و پرماجراست. كتابی كه گذر زمان و حادثه های زمین هرگز قادر به محو نوشته های آن نیست و رنگ پریدگی و كهنگی در آن راه ندارد. چه آن كه هر سال و همه سال تجدید چاپ می شود! اربعین، هنرنامه ی مصور آرمان گرایی و حق یاوری است. اربعین، نشانه ای بر اعتلای دین و بالندگی زمزمه های دعا و تلاوت قرآن در شب عاشورای حسین علیه السلام است. اربعین صدای عدالت و صداقت و خلوص است. شاخه های درخت آزادگی است كه از خاك كربلا روییده و تا ژرفای روزها و روزگاران ریشه دوانیده است. اربعین، جویبار همیشه جاری و سرخ تاریخ، اربعین جوشش چشمه های خداوند است، از چهار سوی عالم ! اربعین، یك روز نیست، یك یاد نیست، یك تاریخ مصور و طولانی است. یك راه است، یك اندیشه است، یك جریان است، شورشی است كه بر سیاهی ستم، رنگ سرخ حماسه می پاشد و شعله های آتش ایمان را در دل های مؤمنان افروخته تر می سازد. اربعین می گوید كه هر جا ظلم هست مبارزه هم هست و هر كجا كه مبارزه و مقاومت قد برافراشته، پیروزی نهایی ازآن خدا یاران و دین باوران است. اربعین، حضور مجددی از عاشورا و از كربلاست و تو خوب كه نگاه كنی نسیم را می بینی كه بر چهره ی روشن «مسلم بن عوسجه» بوسه می زند، و خورشید را می بینی كه از خون «وهب» تازه داماد تبرك می جوید و شورانگیزی و ایثار را می نگری كه از قلب غرفه به خون «حبیب بن مظاهر»- این پیر روشن ضمیر دل آگاه- سر بر می كشد و اوج می گیرد و موج می آفریند و عبدا... و عون و جعفر را ایستاده و نستوه در برابر خصم می یابی تا لحظه های ناب شهادت! و علی اكبر و عباس و علی اصغر و همه عاشوراییان را نظاره می كنی كه گواهان مظلومیت حق می شوند و با سرخ مایه ی هستی خویش، دشمن غدار را در حضیض ذلت و ناكامی و شكست می گذارند و می گذرند!... همه ی اربعین های حسینی را پاس بداریم و دست به دعا برداریم كه: بار الها! در سراسر گیتی، هر كه و هر چه حسینی را بر هر كه و هر چه یزیدی، پیروز فرمای. به حق عاشورا آفرین پدیدآورنده ی اربعین!
شرافت، انسانیت، نیک گرایی دوستی می‌گفت: چه‌قدر خوب است که قدر شرافت و انسانیت را بدانیم.گام از محدوده‌ی عقل و انصاف بیرون ننهیم. دست از برخی آلایش‌ها و سیاه‌نمایی‌ها برداریم و در پوسته وقالب میهن‌دوستی، ادعاهای دروغ و بی‌فروغ را کنار بگذاریم! با آه و ناله‌های تأثر برانگیز، منویات معاندانه و کینه‌توزانه‌ی دیگران و خودمان را برون‌افکنی نکنیم! حال وطن،آن‌گونه که برخی مدعیان و معاندان می‌گویند، چندان نا مساعد نیست. بی‌جهت اشک تمساح نریزیم. اگر هم بدی و پلیدی و نارسایی هست از خودمان است. در واقع هرعیب که هست در خود ما و از خودمان است. برای رفع این‌ها نیز باید با هم یگانه‌گی و مددکاری کنیم. پس، رنگ نبازیم و به ننگ‌ها و نیرنگ‌ها ننازیم! چشم باز کنیم و حق و باطل را بشناسیم. عدل و ظلم واقعی را شناسایی کنیم و هرگز جای ظالم و مظلوم را عوض نکنیم! نه خودمان دست به تحریف تاریخ بزنیم و نه اجازه دهیم که دگر‌اندیشان و دشمنان، حقایق را باژگونه جلوه دهند و شبهه‌های شیطنت‌آمیز را شایع کنند یا شیهه‌های دشمن شادکن بکشند... دوست‌ام در پایان، افزود: بله. خلاصه، خوبی‌ها را از یاد نبریم. به از میان رفتن نا خوبی ها مدد برسانیم و تا آن‌جا که ممکن است به احیای نیکی‌ها بیندیشیم و در راه گسترش آن‌ها،خالصانه تلاش ورزیم.
یادی از رفته گان! نیمه ی دوم شهریور هر سال، یاد آور آسمانی شدن دو بزرگ از خاندان ماست. در اواخر شهریور ۱۳۷۱ عمویم و در ابتدای نیمه ی دوم شهریور ۱۳۸۰ پدرم  از بند این دنیا، رهایی یافته و به جوار و قرب حضرت حق شتافتند. برای این دو عزیز از دست رفته و برای همه ی درگذشتگان گرامی مغفرت و رحمت وافر الهی را خواهانم. روح شان شادمان باد.
دوچرخه و کتاب وسایل ورزش جسم و جان!
ضرورت پاس‌داری از زبان و ادبیات پاک، لطیف، معناگرا و زیبای پارسی جواد نعیمی زبان و ادبیات پارسی ما، از پیشینه‌ای بسیارکهن، برجسته، قدرت‌مند، چشم‌نواز و روح‌افزا برخوردار است. اما متأسفانه در این روزها و این زمانه، گاه ناظر ایجاد خدشه‌ها و خراش‌هایی خشونت‌آمیز و گرد وغبارهایی آلاینده بر پیکر و چهره‌ی زیبا و دوست‌داشتنی و بهره‌جویی هایی ناروا ونازیبا؛ از این میراث گران‌قدریم! به راستی هم دریغ است که نادرستی در به‌کارگیری و یا آلوده‌سازی این زبان و ادب دیرپا و پویا و سرشار از زیبایی و معنا را بنگریم و از کنار آن به راحتی بگذریم! هم از این روی باید بکوشیم که پاسدار این هدیه‌ی ارزش‌مند پیشینیان‌مان باشیم. نه خود – خواسته یا ناخواسته – بر روی آن چنگ بزنیم و مخدوشش کنیم ونه به کسی اجازه دهیم که جرأت چنین کاری را بیابد! زبان و ادبیات پارسی باید هم‌چنان پاک، لطیف، برجسته و برستیغ، پویا و پایدار، معناگرا و زیبا بماند و بپاید. از این میراث خجسته و والا به نیکویی بهره ببریم و در پاس‌داشت آن، ازهیچ تلاشی روی برنتابیم! و بدین گونه گامی در راه احیای نیکی ها بر داریم!
پیله‌ی پول! می‌گفت: برخی فکر می‌کنندکه اگر در پیله‌ی پول؛ پناه بگیرند و جا خوش کنند، پروانه‌ای می‌شوند که می‌توانند تا دور دست‌ها، به پرواز درآیند! می‌گفت: پول هرچند می‌تواند برخی گره‌ها را بگشاید و گاهی هم مایه‌ی خیر و برکت و کسب ثواب شود، اما بسیاری از اوقات، پول و پلیدی در یک پله قرار می‌گیرند! می‌گفت: به نظر می‌رسد که پول، محک خوبی برای سنجش میزان خسّت و دست ودل‌بازی افراد به شمار می‌رود. می‌گفت: پول، پلی است که اگر نتوانی به تندی و به راحتی از روی آن بگذری، با سر؛ به دریای مادیات سقوط می‌کنی و گرفتار باتلاقِ طلاق پاکی‌ها می‌شوی و در گرداب ناجوان‌مردی و بی‌وجدانی اسیر می‌شوی! و می‌گفت: با تدبیر پیرِ تجربه و با پاروی پاک کننده‌ی پندارهای نادرست، می‌توانی پا، روی پله‌های پرهیزگاری بگذاری و از پول، نه به عنوان عاملی برای پلیدی که به عنوان بال‌هایی برای رهایی و بی‌نازی و خیرخواهی بهره‌ها ببری!
هدایت شده از جواد نعیمی
قطار عاطفه با نگارش و به گویش جواد نعیمی 🖕
تحمل می گفت: بعضی وقت ها، آدم؛ نوشته ها و آثار کوتاهی را می خواند که بیش از یک مقاله ی بلند، حرف دارند! گفتم: می پذیرم. این حرف ات، هیچ حرفی ندارد! حالا بگو ببینم تازه گی ها، چی خوانده ای که خیلی از آن خوش ات آمده؟! گفت: این که تنها یک هنر را باید به خوبی یاد بگیری: تحمل را! تحمل را! پرسیدم: تحمل چه چیزی یا چه کسی را؟ لب خندی زد و پاسخ داد: نگران نباش... برای این کار اصلا موضوع کم نمی آوری! در واقع می خواست بگوید که در زنده گی، تحمل و شکیبایی و بردباری یک اصل است!
ناکامی و کام‌یابی ترجمه‌ی جواد نعیمی نیک‌بختی و بدبختی، دو نام هم‌راه در زندگی‌اند. همه‌ی ما خوش‌بختی را تجربه و ناراحتی و نگرانی را احساس کرده‌ایم. پس، باید از لحظه‌ی نیک‌بختی برای غلبه بر شوربختی بهره بگیریم و [بدین‌گونه] نبرد میان سعادت و شقاوت را آغاز کنیم. البته نباید تردید داشته باشیم که در این رویارویی، پیروزی از آن نیک‌بختی است! هر کس تفاوتی میان عشق و نفرت قائل نشود، دیده‌گانش تیره و در قلبش خیمه‌ی اندوه برپا می‌شود. امّا چه‌گونه باید میان این دو [عشق و نفرت] فرق بگذاریم؟ بایستی غم‌ها را دور بریزیم و از گذشته‌ها [ی ملال‌آور و نگران‌کننده] رهایی یابیم، تا بدانیم که عشق و نفرت در یک قلب جای نمی‌گیرند. هم از این‌روی، هر کسی باید تلاش ورزد که قلبش را جایگاه و پایگاه خوبی‌ها و محبت‌ها کند تا همه‌ی دل‌ها به مهرورزی روی بیاورند. پیوسته باید از دنیا عبرت بگیریم و از امروز و فردا تجربه بیاموزیم. آدمی تا زمانی که زنده است و روزی می‌خورد، فنا نمی‌پذیرد. آیا فنای او در پایان عمرش با مرگ وی پیش می‌آید؟ چه‌گونه آدمی فانی می‌شود، حال آن مرگش هماره در دست خداست؟! کسی که نفس می‌کشد و قلبش در تپش است، زنده است [و زنده نیاز به تلاش و پیش‌رفت دارد.] چه کسی می‌گوید انسان معنی زندگی را نمی‌داند؟ اتفاقاً این زندگی است که معنای انسان را نمی‌داند. اگر آدمی لذت و خوشی و سختی و تلخی را از یاد نبرد ـ یا خود را به فراموشی نزند ـ زندگی‌اش زندگی نیست. در واقع، گذر زمان، انسان را فرسوده نمی‌کند، بلکه ستم‌گری‌ها و غم‌خوردن‌ها او را نابود می‌سازد. پس، بر ماست که نگذاریم ستم، از ما نیرو بگیرد و جان‌مان را به اسارتش درنیاوریم. زیرا سرانجام؛ ستم، پایان می‌یابد! اگر ایمان راسخ داشته باشیم که ستم پایان می‌پذیرد و از میان می‌رود، پس چرا باید به خویشتن سخت بگیریم؟ بر فرض که اندوهی فراوان بر دل‌مان چنگ زند، آیا باید ناامید شویم؟ آیا باید سرمان را پایین بیندازیم [و تسلیم شویم]؟ نه! هرگز چنین نیست. باید دوباره به پا خیزیم و از سختی‌ها و تلخی‌ها نهراسیم! دنیا نمی‌تواند [و نباید] زندان ما باشد. پس باید تلاش بورزیم تا همه‌ی ما به نیک‌بختی برسیم. اگر غصه‌ها و غم‌ها بگویند که ما بر دوش و دل و دیده‌های آدمیان، هم‌چون کوهی استوار فرو نشسته‌ایم، این از ناتوانی ما انسان‌ها حکایت می‌کند. ما نباید اندوه را تحمل کنیم، زیرا اگر غصه‌ها با مانعی روبه‌رو نشوند، پیوسته افزون و افزون‌تر می‌شوند! [پس با کار و تلاش و امید بر غم‌ها و خستگی‌ها و ناامیدی‌ها غلبه یابیم و به موفقیت و پیروزی، لب‌خند بزنیم!]
هدایت شده از جواد نعیمی
امروز( سه شنبه ۱۴۰۲/۶/۲۱) در حاشیه ی برنامه ی عصرانه ی داستان نویسان رضوی ( ویژه برنامه ی عرض ارادت به پیش گاه امام رضا علیه السلام) از راست به چپ: جناب آقای دکتر مهرداد- جناب آقای مهندس سعیدی( مدیر عامل به نشر) - بنده - استاد محترم جناب آقای محمد رضا سرشار و جناب آقای محمد حقیقت خواه
هدایت شده از جواد نعیمی
با جناب استاد سرشار