eitaa logo
باغ مهتاب: کتاب ها و نوشته های جواد نعیمی
51 دنبال‌کننده
492 عکس
31 ویدیو
21 فایل
معرفی آثار و ثبت نمونه هایی از نوشته هایم
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب مبین تو، آن کتاب مبینی که آیه‌آیه‌ی نورانی‌ات نه مثل یک ستاره که رشک هزار خورشید است و رایحه‌ی واژه واژه‌ات، پیوسته جان و دل همه‌ی عاشقان حق را سرشار عطر و نور و نوا خواهد کرد اینک بدون هیچ بهانه ای کلام کردگار یگانه! ما، سوره‌های مهر تو را می‌خوانیم و تا قله‌های بلندِ فهمیدن آن‌گاه تا ستیغ عمل راه می‌پوییم! ما، راهیان راه روشن عشق‌ایم ـ این راه راست، راه بی‌کرانه ـ و تا عشق، زنده است، ما عاشقان، ما پیروان مکتب توحید ما، ره‌روان راه روشن قرآن پایدار می‌مانیم
هدایت شده از 
تجلی شب قدر در ادبیات پارسی جواد نعیمی قدر و رمضان در حقیقت مفاهیمی به هم پیوسته و وابسته‌اند،‌ شب قدر، در واقع شب بیدار باش و هشیاری است. شب كسب ارزش‌های معنوی و شب فرا رفتن به سوی بارگاه الهی و پركشیدن در آسمان زیبایی است. هر چند كه این مضمون(شب قدر) گاه در ادبیات، ‌به گونه‌ای نسبتا مستقل مورد توجه قرار گرفته، اما به طور كلی در زمره‌ی رمضانیات جای می‌گیرد و شاعران و ادیبان بسیاری در سرزمین ما، به این مقوله نظر داشته‌اند. اگر برخی از شاعران را كه با نگرشی منفی و برآمده از هوای نفس به رمضان دیده دوخته‌اند، كنار بگذاریم، ‌بسیاری از شاعران و ادیبان را می‌نگریم كه قدر رمضان و شب‌های قدر را دانسته و از آن به عنوان نعمت و پدیده‌ای با عظمت یاد كرده اند. به عنوان مثال، سعدی می‌گوید: تو را قدر اگر كس داند چه غم شب قدر را می‌ندانند هم هم چنین وی می‌گوید: اگر شب‌ها همه قدر بودی شب قدر بی قدر بودی حافظ گویا رسیدن به وصال معشوق راستین را حاصل بهره‌مندی از شب قدر می‌داند كه چنین می‌سراید: چه مبارك سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر كه این تازه براتم دادند مولوی نیز "قدر" را بدین گونه معرفی می‌كند: آن شب قدر است در شب‌ها نهان می‌كند جان هر شبی را امتحان صائب تبریزی نیز ما را به بهره‌وری از قدر فرا می‌خواند و چنین هشدارمان می‌دهد كه: بی قدری ما چون نشود فاش به عالم؟ ماهی که شب قدر در او بود نهان رفت هم چنین همام تبریزی هم از قدر ناشناسی "قدر"، نگران است و می سراید: رمضان رفت و ندانم كه زما بُد خشنود یا نه اندیشه‌ی آن ذوق دل ما بربود از شب قدر ندانیم نشان جز نامی چشم آلوده ما محرم آن حال نبود بر این اساس می‌توان گفت برانگیختن و توجه دادن مردم به بهر‌وری از فضای معنوی شب‌های قدر و ماه رمضان یكی از برجسته‌ترین وجوه مطرح شده در ادبیات ماست. هر چند كه از پیوند عمیق قدر با شهید رمضان حضرت امام علی(ع) نیز غفلت نشده و به مسایلی هم چون نزول قرآن و حضور فرشتگان و ضرورت انس با قرآن نیز اشاراتی شده است. بدیهی است كه ویژگی‌های مختلف هر دوره‌ی ادبی، به گونه‌ای در ادبیات آن دوره تجلی می‌یابد كه بخشی از موفقیت‌های یك اثر ادبی به آن هم بر می‌گردد. بخش دیگری هم البته بستگی به زاویه‌ی دید ادیب دارد و نیز مربوط می‌شود به پویایی زبان، خلاقیت شاعر یا نویسنده و مسایلی از این دست. بنابراین موفقیت آثار كلاسیك در چارچوب زمانه و مقدورات و ویژگی‌های روزگار خود ارزیابی می شوند و موفقیت آثار معاصر با معیارهای ویژه‌ی این روزگار باید ارزشیابی شوند كه خوشبختانه ارزیابی در هر دو زمینه تلاش‌هایی ارزشمند، كارها و زیبا مشاهده می‌كنیم. هر چند كه توقع از ادبیات معاصر با عنایت به برخورداری ادیبان امروزی از پیشینه‌ی ادبی و تجربه‌های ادیبان گذشته و نیز با توجه به گستردگی دامنه‌ی فعالیت‌های ادبی، بیش تر است و هنوز قله‌های فتح نشده‌ی زیادی در این عرصه وجود دارد، با این همه آثار متنوع و جذابی درباره‌ی قدر پدید آمده كه باید قدر آن ها را دانست، ولی هم چنان باید آنها را ناكافی برشمرد. در گذشته، گروهی از شاعران و ادیبان از منظر اخلاق و عرفان به شب قدر نگریسته‌اند و گروهی دیگر با نگاهی ویژه آن را دیده‌اند و به هر حال شب قدر اگر نه چندان گسترده‌ و در خور شان آن در هر دو بازه‌ی زمانی[دوران‌های گذشته و معاصر] در آسمان ادب ایران زمین به جلوه‌گری پرداخته است. شاید در دوره‌ی معاصر این مقوله گسترده‌تر و ژرف‌تر مورد توجه قرار گرفته باشد چرا كه ادیبان این روزگار از پله‌ ی كلی‌گویی در زمینه ی قدر، پا فراتر نهاده و با بهره‌گیری از اهمیت شب قدر، آدمی را بیش تر به یاد توبه و مرگ و پیروی از ولایت و مولا علی علیه‌السلام انداخته و به دعا و ذكر قرآن و دوری از گناهان توجه داده‌اند و به تعبیری دیگر علاوه بر بهره‌وری از نازك اندیشی‌های شاعران و خلاقیت‌های ادیبانه و همراه با روانی و شیدایی آثار، به بعد معنایی قدر هم پرداخته‌اند.مثلا امیر علی مصدق شاعر روزگار ما می‌گوید: شب قدر است بیا قدر بدانیم كمی خانه‌ی دل زگناهان بتكانیم كمی شاعر دیگری چنین سروده‌است: در شب قدر كه قرآن خدا بر سر ماست موسم جشن تولاست چرا ما نرویم؟ چشم بر هم بزنی ماه خدا خواهد رفت فرصت، این امشب و فرد است، چرا ما نرویم؟ غزل تاج‌بخش هم در انتهای یك از سروده‌های خود، درباره‌ی شب قدر می‌گوید: یا علی! قدر تو در قدر والا گردید لیله القدر به نام تو، مسیحا گردید بر این اساس شاید بتوان گفت تفاوت كاربرد مفاهیم مربوط به قدر در روزگار ما عمق نگرش و توجه بیش‌تر ادیبان به ابعاد سازنده‌ی قدر و بازنمایی هر چه بیش تر ‌ارزش‌های آن است. در این شب قدر هم مرا میهمان دعاهای خود کنید!
دوستان گرامی در این آخرین شب قدر این ماه مبارک، که نفس های پاک تان با دعای فراوان برای فرج مولای مان حضرت صاحب الزمان سلام الله علیه خوش بو می شود، ما را هم میهمان دعاهای خیرتان بفرمایید. متقابلا دعاگوی شما عزیزان هستم. ان شاء الله که همه تندرست و کوشا و پویا باشید و زندگی تان سرشار از نور و امید و موفقیت و برکت باشد. به فضل حضرت سبحان...
نای نی اندیشه! موز پوست کنده ای شادمان بود و بسیار احساس آزادی می کرد، در حالی که نمی دانست اکنون بدون پوست ، دیگر محافظی ندارد و به شدت در معرض خطر است!
روز قدس روز خروش مسلمانان علیه غاصبان فلسطین در آستانه ی روز جهاني قدس، همه ی مسلمانان و آزادگان جهان، نگران جامعه ی بشري هستند. هم از اين روي فرياد بر مي آورند و بر غاصبان فلسطين مي خروشند. چه آن که امروزه يکي از اساسي ترين مسائل جهان اسلام، همين است. اينک رژيم صهيونيستي به عنوان اصلي ترين پايگاه شيطان بزرگ در جهان عمل مي کند و مرتجعين منطقه نيز آب به آسياب دشمن مي ريزند.امروز غزه‌‌ی مظلوم بزرگ ‌ترین سند جنایت وحوش بی‌وجدان و بی‌شرف‌ترین نامردان دوران است... حقيقت اين است که دشمن صهيونيستي در جهان به مثابه غده‌اي چرکين و سرطاني است که قطع و نابودي آن مي‌تواند پيکره‌ی بشريت را از تباهي و فساد و پوسيدگي رهايي بخشد. بدين سبب است که برپايي هر چه با شکوه تر روز قدس - که روز اسلام است- طنين واژه ی بيداري به شمار مي رود و تلاشي مقدس براي رساندن فرياد مظلوميت مسلمانان به گوش جهانيان تلقي مي شود.فريادهاي خشم مقدس راه پيمايان روز قدس، سوز و گداز زخم هاي جگرسوزي است که استکبار و استعمار بر دل و جان مسلمانان تحميل کرده اند. پس بزرگداشت روز قدس، نويد رهايي انسان و اميد پيروزي نهايي امت اسلامي است.اکنون، اي سرزمين زخمي! اي بوم و بر رنج آشنا و ستم ديده! دل خوش دار که کبوترهاي سپيد دل هاي انديشمندان مسلمان و همه ی خردورزان جهان، رو به سوي تو در پروازند و بر خونابه هاي زخم عميق ات مرهم مي نهند! اي قدس عزيز! هم چنان مقاوم بمان! چه آن که ديري نمي پايد که رژيم غاصب و پايگاه شيطاني و پليدش آمريکاي جنايتکار، از درون مي پوسند و فرو مي ريزند! آن گاه زنجيرهاي دست و پاي تو نيز از هم مي گسلند و با مرگ ديوان و ددان، لحظه هاي شکوه مند رهايي ات فرا خواهد رسيد! به زودي در کوچه ها و خيابان ها و معابر تو، آن جا که سرخي خون شهيدان دويده است، نهال هاي سرسبز مقاومت و ايستادگي سر بر مي کشند، به تندي بالنده مي شوند و تو سروهاي بلند آزادگي را در آغوش مي گيري! فلسطين مظلوم! اي سرزمين خون چکان! ستم پيشه‌گان مي ميرند و دير نيست که آب بيداري، خواب را از ديده ها فرو شويد، همه گان بر پا خيزند؛ پس آن گاه صف در صف، چونان بنياني مرصوص به سوي تو مي آيند و به آواي رهايي ات گوش مي سپارند و از شنيدن نداي جاودانه ی الله اکبر و لااله الا الله به وجد مي آيند! به یاری و فضل خداوند منان، به زودی وعده‌ی دیدارمان، در قدس شریف و در دنیایی بدون وجود نکبت‌‌بار غاصبان ستم‌پیشه‌‌ی صهیونیستی، اعلام خواهیم کرد. و تو نيز اي سرزمين حماسي! هم چنان مقاوم بمان. اي قدس عزيز! تو نيز دست هايت را براي راز و نياز به پيشگاه حضرت بي نياز، آبي و آسماني نگاه دار! باشد که شکوفه ی رهايي بر لبان دلت بشکفد. به ياري حضرت احديت!
هدایت شده از کانال حق وحقیقت
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرودی زیبا از گروه سرود نجوای ظهور به مناسبت‌ فرارسیدن روز جهانی قدس تحت عنوان آه غزه سرپرست:حجت الاسلام والمسلمین مصطفی اسفندیاری 🎥تصویر: علی شیخ جعفری 🎞تدوین: عفت اسفندیاری @haghagigat
مشهد مقدس - روز قدس - ۱۴۰۳
از نوشتن تا نا نوشتن! قلمش را بر داشته بود و تند تند می نوشت. با خودم گفتم چه شهامتی دارد این شب! ببین چه قدر با اعتماد به نفس دارد می نویسد. خیال می کند او هم مثل من نویسنده است.! الان نشانش می دهم که نوشتن به همین سادگی هم نیست. چه قدر باید خون دل بخوری تا با یک قطره از آن بتوانی سطری و یا صفحه ای بنگاری! چه قدر باید عرق روحت را دربیاوری تا نوشته ات غرق معانی خوب و فریبا بشود.. خوب الان برایت چند صفحه می نویسم تابدانی که... اما نمی دانم چرا هیچ موضوع جالب و مفیدی به ذهن و زبانم نمی آید؟ آه، نگاه کن! اینک او چه متن زیبا و شگفت انگیزی نگاشته و من هنوز چه سان در آغازین لحظه‌های نا نوشتن خویشم!
هدایت شده از 
• سوگند سوگند به قلم و بدان‌چه می‌نویسد سوگند به نویسنده‌ای مثل جرج جورداق که «صدای عدالت انسانی» را به گوش فرشته و انسان رساند و نوشته‌هایی از این گونه در آسمان می‌درخشند و به زمینیان نور می‌بخشند نوشته‌های خورشیدی آویزه‌های عرش خدایند! که آفتاب، هر روز پرتو واژه‌واژه‌های آن‌ها را از آسمان، به دامن هستی فرو می‌بارد واژه‌های بلورینی که در برکه‌ی پربرکت غدیر تن می‌شویند و گوهروار، در صدف جاودانگی جلا می‌یابند!