هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
👆👆👆
#بخش_دوم
📝 پس فرو رفت در دنيا و جولان كرد در تمام دنيا تا به حرم رسيد ، ديد كه ملائكه اطراف حرم را فرو گرفته اند ، چون خواست كه داخل شود ملائكه بانگ بر او زدند برگشت پس كوچك شد مانند گنجشكى و از جانب كوه حِرى داخل شد ، جبرئيل گفت : برگرد اى ملعون ! گفت : اى جبرئيل ، يك حرف از تو سؤال مى كنم ، بگو امشب چه واقع شده است در زمين ؟ جبرئيل گفت : محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه بهترين پيغمبران است امشب متولّد شده است ، پرسيد كه آيا مرا در او بهره اى هست ؟ گفت : نه، پرسيد كه آيا در امّت او بهره دارم ؟ گفت : بلى ، ابليس گفت : راضى شدم .
📝 از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام روايت شده است كه چون آن حضرت متولّد شد بتها كه بر كعبه گذاشته بودند همه بر رو در افتادند و چون شام شد اين ندا از آسمان رسيد كه
(جآءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقا)
و جميع دنيا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخى و درختى خنديدند و آنچه در آسمانها و زمينها بود تسبيح خدا گفتند و شيطان گريخت و مى گفت :
بهترين امّتها و بهترين خلائق و گرامى ترين بندگان و بزرگترين عالميان محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم است .
📝 و شيخ احمد بن ابى طالب طبرسى در كتاب (احتجاج) روايت كرده است از امام موسى بن جعفر عليه السّلام كه چون حضرت رسول صلى اللّه عليه
و آله و سلم از شكم مادر بر زمين آمد دست چپ را بر زمين گذاشت و دست راست را به سوى آسمان بلند كرد و لبهاى خود را به توحيد به حركت آورد و از دهان مباركش نورى ساطع شد كه اهل مكه قصرهاى بُصْرى و اطراف آن را كه از شام است ديدند و قصرهاى سرخ يمن و نواحى آن را و قصرهاى سفيد اصطخر فارس و حوالى آن را ديدند و در شب ولادت آن حضرت دنيا روشن شد تا آنكه جنّ و انس و شياطين ترسيدند و گفتند در زمين امر غريبى حادث شده است و ملائكه را ديدند كه فرود مى آمدند و بالا مى رفتند فوج فوج و تسبيح و تقديس خدا مى كردند و ستارهها به حركت آمدند و در ميان هوا مى ريختند و اينها همه علامات ولادت آن حضرت بود و ابليس لعين خواست كه به آسمان رود به سبب آن غرائب كه مشاهده كرد ؛ زيرا كه او را جائى بود در آسمان سوّم كه او و ساير شياطين گوش مى دادند به سخن ملائكه ، چون رفتند كه حقيقت واقعه را معلوم كنند ، ايشان را به تير شهاب راندند براى دلالت پيغمبرى آن حضرت صلى اللّه عليه و آله و سلّم .
#منتهےالآمال_شیخ_عباس_قمے_جلد_اول_فصل_دوم_صفحه54و55و56و57
🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆
@Javanmardi_langarudi
🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
👆👆👆
#بخش_دوم
شد به مجلسی که چند تن از قریش در آن بودند آمد و بدانها گفت : آیا دوش در میان شما مولودی بدنیا آمده ؟ گفتند : نه . گفت : سوگند به تورات که وی بدنیا آمده و آخرین پیمبران است و اگر اینجا متولد نشده حتما در فلسطین متولد گشته است .
📝 این گفتگو گذشت و چون قریشیان متفرق شدند و بخانه های خود رفتند داستان گفتگوی با آن یهودی را با زنان و خاندان خودبازگو کردند و آنها گفتند : آری دیشب در خانه عبد الله بن عبدالمطلب پسری متولد شده .
📝 این خبر را به گوش یوسف یهودی رساندند ، وی پرسید : آیا این مولود پیش از آنکه من از شما پرسش کردم بدنیا آمده یا بعد از آن ؟ گفتند: پیش از آن ! گفت : آن مولود را به من نشان دهید.
📝 قریشیان او را به درب خانه آمنه آوردند و بدو گفتند: فرزند خود را بیاور تا این یهودی او را به بیند ، و چون مولود را آوردند و یوسف یهودی او را دیدار کرد جامه از شانه مولود کنار زد و چشمش به خال سیاه و درشتی که روی شانه وی بود بیفتاد دراینوقت قرشیان مشاهده کردند که حالت غش بر آن مرد یهودی عارض شد و بزمین افتاد قرشیان تعجب کرده و خندیدند.
📝 یهودی برخاست و گفت : آیا می خندید ؟ باید بدانید که این پیغمبر پیغمبر شمشیر است که شمشیر در میان شما می نهد...
قرشیان متفرق شده و گفتار یهودی را برای یکدیگر تعریف می کردند.
📝 و در حدیثی که شیخ کلینی شبیه به روایت بالا از مردی از اهل کتاب نقل کرده آن مرد کتابی به قرشیان که ولید بن مغیرة وعتبة بن ربیعه و دیگران در میانشان بود رو کرده و گفت:نبوت از خاندان بنی اسرائیل خارج شد و بخدا این مولود همان کسی است که آنها را پراکنده و نابود سازد !
📝 قریش که این سخن را شنیدند خوشحال شدند، مرد کتابی که دید آنها خوشنود شدند بدیشان گفت : خورسند شدید ! بخداسوگند این مولود چنان سطوت و تسلطی بر شما پیدا کند که زبانزد مردم شرق و غرب گردد. ابوسفیان از روی تمسخر گفت: او بمردم شهر خود تسلطمی یابد !
📝 و نظیر آنچه در روایات ما آمده برخی از این حوادث درروایات اهل سنت نیز ذکر شده اما در بسیاری از آنها این حوادث قبل از بعثت رسول خدا ذکر شده نه مقارن ولادت.
📝 مانند روایاتی که در سیره ابن هشام و تاریخ طبری و جاهای دیگر است و در صحیح بخاری نیز از ابن عباس روایت شده (2) و فخر رازی نیز در تفسیر آیه شریفه «فمن یستمع الآن یجد له شهابا رصدا» (3) در مورد منع شیاطین از نفوذ در آسمانها وتیرهای شهاب همین گفتار را داشته و اقوالی در اینباره نقل کرده (4) و از ابی بن کعب نیز حدیثی در این مورد نقل کرده اند که گفته است :
«لم یرم بنجم منذ رفع عیسی علیه السلام حتی بعث رسول الله-صلی الله علیه و آله-» (5) و در اشعار بعضی از شاعران عرب نیز قسمتی از این حوادث در مورد مبعث آمده مانند اشعار زیر که از شاعری بنام قیروانی نقل شده که می گوید:
" و صرح کسری تداعی من قواعده و انفاض منکسر الاوداج ذامیل و نار فارس لم توقد و ما خمدت مذالف عام و نهر القوم لم یسل خرت لمبعثه الاوثان و انبعثت ثواقب الشهب ترمی الجن بالشعل "
#یک_سوال
اکنون جای یک سئوال هست که اگر کسی بگوید : آیا نظیر آنچه در این روایات آمده در کتابهای تاریخی و روایات غیراسلامی هم ذکری از آنها شده یا نه؟
که ما در پاسخ این سئوال می گوئیم : اولا اگر حدیث وروایتی از نظر سند و صدور از امام معصوم علیه السلام برای اثابت شد دیگر کدام روایت و تاریخی برای ما معتبرتر از آن حدیث و روایت می تواند باشد،و همه بحثها در همان قسمت اول و اعتبار سند و به اصطلاح «صغرای قضیه »است ، ولی پس ازاثبات دیگر استبعاد و زیر سئوال بردن حدیث،جز ضعف ایمان وتاریخ زدگی محمل دیگری نمی تواند داشته باشد،وگرنه کدام تاریخ و روایتی معتبرتر از آن تاریخ و روایتی است که از منبع وحی الهی سرچشمه گرفته باشد و کدام داستان و حدیثی محکمتر از داستان و حدیثی است که از زبان پیمبران و ائمه معصوم علیهم السلام صادر گردیده باشد !
مگر نه این است که سرچشمه پر فیض و زلال همه علوم آنهایند؟و معیار صحت و سقم همه دانشهای بشری گفتار آنهااست؟
و ثانیا می گوئیم: مگر تاریخ صحیح و دست نخورده ای از گذشتگان و زمانهای قدیم در دست داریم که ما بتوانیم این روایات را با آنها منطبق ساخته و یا تاییدی از آنها بگیریم؟
جائی که مقدس ترین کتابها مانند تورات و انجیل با آن همه نسخه های متعددی که معمولا از آنها در دست مردم آن زمانها بوده و جمله جمله و کلمه بکلمه آنها مورد احترام و متن دستورات دینی آنها بوده از دستبرد و تحریف و تصحیف و اسقاط در امان نبوده ، و طاغوتهای زمان و جیره خوارانشان احکام و فرامین آنها را به نفع ایشان تغییر داده و یا اسقاط کرده اند ، دیگر چگونه کتابهای تاریخی معدودی که در زوایای کتابخانه ها با نسخه های خطی منحصر به فرد یا نگشت شماری وجود داشته می تواند مورد اعتماد باشد؟ و ثالثا بر فرض که چنین تاریخی وجود داشته
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#بخش_دوم
1⃣ شبهه افکنی نسبت به تشیع و اماکن مقدسه مذهبی سابقه بسیار طولانی دارد و کسانی که هرگز نتوانسته اند این مذهب را باور نمایند با هر بهانه به تشویش اذهان عمومی پرداخته اند و تا بتوانند علاوه بر رنج و غمی که مردم به آن گرفتار شده اند ، روحیه دینی جامعه را با تلقینات و وسوسه های خناسانه مضطرب کنند و بدون تردید جامعه مومنین متوجه این دسیسه شیطانی هستند . و هوشیارتر از همیشه به خداوند متعال توکل کرده اند و این روزهای سخت را پشت سرخواهند گذاشت .
2⃣ میزان ارزش هر شهر و مکانی به ارزش و منزلت افرادی است که درآن شهر ساکن هستند و به هر اندازه که مردمان یک سرزمین از درجات ایمان و دیانت بالاتری برخوردار باشند ، ارزش و اعتبار بیشتری به آن شهر می دهند .
شهر مقدس قم از اولین شهرهای ایران بوده که اسلام را با آغوش باز پذیرفت و از همان قرن اول تاکنون پایگاه شیعه در جهان اسلام مطرح بود و اندیشمندان از سراسر عالم به قم عزیمت داشتند و بدین سبب مورد خشم حاکمان زور و تزویر قرار داشت و بارها مورد هجوم و آسیب قرار گرفت .
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi
🔎💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🔍
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#بخش_دوم
✅ بخوان به نام خدا
👈 شب مبعث یعنی شبی که فرشته بزرگ «جبرئیل» به دیدار پیامبر صلی الله علیه و آله در غار حرا رفت ، شب آغاز یک مأموریت بزرگ و مهم بود . فرشته آمده بود تا به حضرت محمد صلی الله علیه و آله خبر پیامبر شدنش را از سوی خداوند اعلام کند . او از پیامبر خواست تا اولین کلمه های دین جدید ، اسلام ، را بخواند . آن کلمه ها ، آیه های اولین سوره قرآن بودند :
« بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید ...»
✅ آغاز راه
👈 وقتی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله اولین آیه های قرآن را خواند ، فرشته مهربان نگاهی به پیامبر کرد و گفت :
« ای محمد ! تو فرستاده خدایی و من جبرئیل هستم »
او با این جمله ، آغاز یک مأموریت مهم را به پیامبر اعلام کرد . پیامبر مأمور شده بود تا مردم را از گمراهی و بدبختی نجات دهد و به سوی سرزمین ستاره ها و خوشبختی راهنمایی کند .
✅ دین دانش و پاکی
👈 اولین سخنانی که جبرئیل از سوی خداوند برای پیامبر آورد ، نشان می داد که انسان ها به یک دین و برنامه جدید که کامل ترین و آخرین دین خدا بود ، دعوت شده اند . دینی که دانایی و پاکی از مژده های آن بود. دینی که از مردم می خواست تا از گمراهی و نادانی دست بردارند و به خواندن و یادگیری و دانایی روی بیاورند و تلاش کنند تا پاک ترین انسان ها شوند . این برنامه برای همه انسان ها بود و پیامبر مأمور شده بود تا آن پیام را به گوش همه مردم برساند .
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi
🔎💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🔍
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
تفاوت های نماز و روزه
#بخش_دوم
💎 بین نماز و روزه چند تفاوت وجود دارد :
1⃣ کسی که مریض یا در سفر است نباید روزه بگیرد ولی با سفر و مرض نماز از انسان ساقط نمی شود .
2⃣ کسی که نماز قضا بر عهده اوست می تواند نماز مستحبی بخواند ولی کسی که روزه قضا بر عهده اوست نباید روزه مستحبی بگیرد . (۱)
3⃣ خانمها در حال حیض و نفاس نباید روزه بگیرند و نباید نماز بخوانند ولی بعد از پاک شدن ، قضای روزه ها را باید بگیرند اما قضای نمازها لازم نیست . (۲)
4⃣ گر چه ترک نماز و روزه بدون عذر گناه زیاد دارد ولی ترک نماز کفاره ندارد اما ترک روزه کفاره دارد .
5⃣ خوابیدن حتی برای یک لحظه نماز را باطل می کند ولی روزه را باطل نمی کند حتی اگر شب قبل تصمیم داشته باشد فردا را روزه بگیرد و روز بعد تمام روز را خواب باشد روزه اش صحیح است . (۳)
#پےنوشت
۱- توضیح المسائل محشی ، ج۱، ص۸۸۵.
۲- همان ، ۲۶۷.
۳- نجاة العباد، ص: ۱۵۲.
@Javanmardi_langarudi
❄️ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی ❄️
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ ارزش و عظمت عيد قربان
#قربان در لغت ، مصدر از ماده #قرب ، به معناى #نزديك_شدن و #قربانى آنچه را كه به آن #تقرّب مى جويند ، گفته مى شود .
#قرآن_مجيد در دو جا از اين واژه براى #تقرّب_به_خدا استفاده نموده است ؛
#اول در حكايت فرزندان آدم كه #هابيل گوسفند چاقى و #قابيل گندم نامرغوبى را براى #قربانى به پيشگاه حق آوردند كه در پايان قربانى همراه با تقوا پذيرفته شد .
👈 خداوند متعال در اين باره مى فرمايد :
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَىْ ءَادَمَ بِالْحَقّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْأَخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»
" و داستان دو پسر آدم را [كه سراسر پند و عبرت است ] به درستى و راستى بر آنان بخوان ، هنگامى كه هر دو نفر با انجام كار نيكى به پروردگار تقرّب جستند ، پس از يكى پذيرفته شد ، و از ديگرى پذيرفته نشد . [برادرى كه عملش پذيرفته نشد از روى حسد و خودخواهى به برادرش ] گفت : بى ترديد تو را مى كشم . [او] گفت : خدا فقط از پرهيزكاران مى پذيرد ".
#دوم در سوره احقاف ، بت پرستان ، بت ها را وسيله تقرّب به خدا مى دانستند .
فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَانًا ءَالِهَةَ بَلْ ضَلُّواْ عَنْهُمْ وَ ذَ لِكَ إِفْكُهُمْ وَ مَا كَانُواْ يَفْتَرُونَ»
" پس چرا معبودانى كه به جاى خدا انتخاب كردند به گمان اينكه آنان را به خدا نزديك كند ، آنان را [هنگام نزول عذاب ] يارى نكردند بلكه [گم شده ] از دستشان رفتند ، و اين بود [سرانجام و نتيجه ] دروغشان و آنچه را همواره افترا مى زدند ".
👈 در روايات دينى ما ، نماز و نمازهاى نافله و قربانى روز عيد قربان و صدقه دادن به فقيران ، از جمله وسيله هاى تقرّب به خدا بيان شده اند .
#قربان ، نام يكى از #اعياد رسمى ساليانه مسلمانان ، در #روز_دهم_ذيحجّه است كه آن را #أَضحى نيز مى گويند . و آن روز تاريخى از بزرگترين روزها نزد خداوند است ؛ زيرا روز مراسم قربانى گوسفند در برابر فرمان قربانى كردن اسماعيل عليه السلام به دست حضرت ابراهيم عليه السلام ، از بهترين اعمال واجب در مناسك حج است . و از آن پس حاجيان در احياى فداكارى از سوى اين پدر و فرزند، روز عيد قربان در منى قربانى مى كنند .
👈 ابان بن محمد از امام جواد عليه السلام روايت مى كند كه فرمود :
" ما مِنْ عَمَلٍ أَفْضَلَ يَوْمَ النَّحْرِ مِنْ دَمٍ مَسْفُوكٍ أَوْ مَشْىٍ فى بِرِّ الْوالِدَيْنِ أَوْ ذِى رَحِمٍ قاطِعٍ يَأْخُذُ عَلَيْهِ بِالْفَضْلِ وَ يَبْدَأُهُ بِالسَّلامِ أَوْ رَجُلٍ أَطْعَمَ مِنْ صالِحِ نُسُكِهِ و دَعا إِلى بَقِيَّتِها جِيرانَهُ مِنَ الْيَتامى وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ الْمَمْلُوكِ وَ تَعاهَدَ الْأُسَراءَ "
" هيچ عملى در روز عيد قربان برتر نيست ، مگر خونى كه براى قربانى ريخته شود و گامى در راه احسان به پدر و مادر برداشته شود و ديدار خويشى كه گسيخته باشد و به خودگذشتگى و آغاز به سلام بر وى پيشى گيرد و يا مردى از گوشت قربانى خود به همسايگان و مستمندان و يتيمان اطعام نموده و به ملاقات اسيران برود ".
#قربانى به گوسفند يا شترى گفته مى شود كه در #عيد_قربان ذبح گردد و آن در #غير_ايام_حج مستحبّ مؤكّد است #در_ايّام_حج از اعمال واجبى مى باشد كه در سرزمين منى روز دهم يا يازدهم و دوازدهم و تا آخر ذيحجه برگزار مى گردد . #حاجى قربانى را #سه_بخش مى كند، #يك_بخش را خود بر مى دارد و #بخش_دوم را به فقرا مى بخشد و #بخش_سوم را به دوستان هديه مى دهد .
✅ فضيلت قربانى در روايات
#آداب و #اعمال_عيد_قربان ، همانند #عيد_فطر است ، از جمله #نماز و #غسل و #ادعيه و #تكبيرات و #حرمت_روزه و #اطعام_مسكينان و #فقيران با صدقات و گوشت قربانى به ويژه اينكه قربانى كردن در عيد قربان مستحبّ مؤكّد است .
👈 رسول الله صلى الله عليه و آله فرمود :
" خداوند روز #أضحى را #عيد قرار داد تا #فقيران گوشت فراوان به دستشان رسد ".
پس به آنها گوشت بخورانيد .
👈 حضرت على عليه السلام مى فرمايد :
" اگر مردم مى دانستند كه قربانى در روز عيد قربان چه اجرى دارد ، وام مى گرفتند و قربانى مى كردند ؛ زيرا با اوّلين قطره خون ، صاحب آن آمرزيده مى شود ".
✅ قرض كردن براى قربانى
#روايتى_عجيب در اين باب است كه نيكوست براى قربانى قرض كنى .
👈 پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به امّ سلمه كه از ايشان پرسيده بود :
" اى رسول خدا ! عيد قربان فرا رسيده و من چيزى ندارم قربانى كنم ، آيا قرض كنم و قربانى نمايم ؟
فرمود :
برو قرض كن ؛ زيرا اين بدهى ادا مى شود .
زيرا #قربانى جايگاه ويژه نزد خداوند منّان دارد و #ريختن_خون_قربانى براى اهل آن ، جنبه #بيمه_عمر و #كفّاره_گناهان محسوب مى شود ".
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
👆👆👆
#بخش_دوم
📝 "عبد المطلب" به مکه آمد ، و به مردم اطلاع داد که به کوههای اطراف پناهنده شوند ، و خودش با جمعی کنار خانه کعبه آمد تا دعا کند و یاری طلبد ، دست در حلقه در خانه کعبه کرد و اشعار معروفش را خواند :
لا هم ان المرء یمنع رحله فامنع رحالک لا یغلبن صلیبهم و محالهم ابدا محالک ! جروا جمیع بلادهم و الفیل کی یسبوا عیالک لاهم ان المرء یمنع رحله فامنع عیالک و انصر علی آل الصلیب و عابدیه الیوم آلک
" خداوندا ! هر کس از خانه خود دفاع میکند تو خانه ات را حفظ کن "! " هرگز مباد روزی که صلیب آنها و قدرتشان بر نیروهای تو غلبه کنند ".
" آنها تمام نیروهای بلاد خویش و فیل را با خود آورده اند تا ساکنان حرم تو را اسیر کنند ".
خداوندا ! هر کس از خانواده خویش دفاع میکند تو نیز از ساکنان حرم امنت دفاع کن".
" و امروز ساکنان این حرم را بر آل صلیب و عبادت کنندگانش یاری فرما ".
📝 سپس عبد المطلب به یکی از درههای اطراف مکه آمد و در آنجا با جمعی از قریش پناه گرفت ، و به یکی از فرزندانش دستور داد بالای کوه ابو قبیس بروند ببیند چه خبر میشود .
📝 فرزندش به سرعت نزد پدر آمد و گفت : پدر ! ابری سیاه از ناحیه دریا (دریای احمر) به چشم میخورد که به سوی سرزمین ما میآید ، عبد المطلب خرسند شد صدا زد :
یا معشر قریش ! ادخلوا منازلکم فقد آتاکم اللّٰه بالنصر من عنده :
" ای جمعیت قریش ! به منزلهای خود بازگردید که نصرت الهی به سراغ شما آمد" این از یک سو .
از سوی دیگر ابرهه سوار بر فیل معروفش که "محمود" نام داشت با لشگر انبوهش برای درهم کوبیدن کعبه از کوههای اطراف سرازیر مکه شد ، ولی هر چه بر فیل خود فشار میآورد پیش نمی رفت ، اما هنگامی که سر او را به سوی یمن بازمی گرداندند به سرعت حرکت میکرد ، ابرهه از این ماجرا سخت متعجب شد . و در حیرت فرو رفت .
📝 در این هنگام پرندگانی از سوی دریا فرا رسیدند ، همانند پرستوها و هر یک از آنها سه عدد سنگریزه با خود همراه داشت ، یکی به منقار و دو تا در پنجه ها، تقریبا به اندازه نخود ، این سنگریزهها را بر سر لشگریان ابرهه فرو ریختند ، و به هر کدام از آنها اصابت میکرد هلاک میشد ، و بعضی گفته اند :
سنگریزهها به هر جای بدن آنها میافتاد سوراخ میکرد و از طرف مقابل خارج میشد .
📝 در این هنگام وحشت عجیبی بر تمام لشگر ابرهه سایه افکند ، آنها که زنده مانده بودند پا به فرار گذاشتند ، و راه یمن را سؤال میکردند که بازگردند ، ولی پیوسته در وسط جاده مانند برگ خزان به زمین میریختند .
📝 خود "ابرهه" نیز مورد اصابت سنگی واقع شد و مجروح گشت ، و او را به صنعاء (پایتخت یمن) بازگرداندند و در آنجا چشم از دنیا پوشید .
📝 بعضی گفته اند اولین بار که بیماری حصبه و آبله در سرزمین عرب دیده شد آن سال بود .
📝 تعداد فیلهایی را که ابرهه با خود آورده بود بعضی همان فیل"محمود" و بعضی هشت فیل و بعضی ده، و بعضی دوازده نوشته اند .
📝 و در همین سال مطابق مشهور پیغمبر اکرم (ص) تولد یافت ، و جهان به نور وجودش روشن شد ، و لذا جمعی معتقدند که میان این دو رابطه ای وجود داشته .
📝 به هر حال اهمیت این حادثه بزرگ بقدری بود که آن سال را "عام الفیل" (سال فیل) نامیدند و مبدأ تاریخ عرب شناخته شد " .
#تفسیرنمونه_سوره_فیل_جلد27صفحه354_360
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
👆👆👆
#بخش_دوم
شد به مجلسی که چند تن از قریش در آن بودند آمد و بدانها گفت : آیا دوش در میان شما مولودی بدنیا آمده ؟ گفتند : نه . گفت : سوگند به تورات که وی بدنیا آمده و آخرین پیمبران است و اگر اینجا متولد نشده حتما در فلسطین متولد گشته است .
📝 این گفتگو گذشت و چون قریشیان متفرق شدند و بخانه های خود رفتند داستان گفتگوی با آن یهودی را با زنان و خاندان خودبازگو کردند و آنها گفتند : آری دیشب در خانه عبد الله بن عبدالمطلب پسری متولد شده .
📝 این خبر را به گوش یوسف یهودی رساندند ، وی پرسید : آیا این مولود پیش از آنکه من از شما پرسش کردم بدنیا آمده یا بعد از آن ؟ گفتند: پیش از آن ! گفت : آن مولود را به من نشان دهید.
📝 قریشیان او را به درب خانه آمنه آوردند و بدو گفتند: فرزند خود را بیاور تا این یهودی او را به بیند ، و چون مولود را آوردند و یوسف یهودی او را دیدار کرد جامه از شانه مولود کنار زد و چشمش به خال سیاه و درشتی که روی شانه وی بود بیفتاد دراینوقت قرشیان مشاهده کردند که حالت غش بر آن مرد یهودی عارض شد و بزمین افتاد قرشیان تعجب کرده و خندیدند.
📝 یهودی برخاست و گفت : آیا می خندید ؟ باید بدانید که این پیغمبر پیغمبر شمشیر است که شمشیر در میان شما می نهد...
قرشیان متفرق شده و گفتار یهودی را برای یکدیگر تعریف می کردند.
📝 و در حدیثی که شیخ کلینی شبیه به روایت بالا از مردی از اهل کتاب نقل کرده آن مرد کتابی به قرشیان که ولید بن مغیرة وعتبة بن ربیعه و دیگران در میانشان بود رو کرده و گفت:نبوت از خاندان بنی اسرائیل خارج شد و بخدا این مولود همان کسی است که آنها را پراکنده و نابود سازد !
📝 قریش که این سخن را شنیدند خوشحال شدند، مرد کتابی که دید آنها خوشنود شدند بدیشان گفت : خورسند شدید ! بخداسوگند این مولود چنان سطوت و تسلطی بر شما پیدا کند که زبانزد مردم شرق و غرب گردد. ابوسفیان از روی تمسخر گفت: او بمردم شهر خود تسلطمی یابد !
📝 و نظیر آنچه در روایات ما آمده برخی از این حوادث درروایات اهل سنت نیز ذکر شده اما در بسیاری از آنها این حوادث قبل از بعثت رسول خدا ذکر شده نه مقارن ولادت.
📝 مانند روایاتی که در سیره ابن هشام و تاریخ طبری و جاهای دیگر است و در صحیح بخاری نیز از ابن عباس روایت شده (2) و فخر رازی نیز در تفسیر آیه شریفه «فمن یستمع الآن یجد له شهابا رصدا» (3) در مورد منع شیاطین از نفوذ در آسمانها وتیرهای شهاب همین گفتار را داشته و اقوالی در اینباره نقل کرده (4) و از ابی بن کعب نیز حدیثی در این مورد نقل کرده اند که گفته است :
«لم یرم بنجم منذ رفع عیسی علیه السلام حتی بعث رسول الله-صلی الله علیه و آله-» (5) و در اشعار بعضی از شاعران عرب نیز قسمتی از این حوادث در مورد مبعث آمده مانند اشعار زیر که از شاعری بنام قیروانی نقل شده که می گوید:
" و صرح کسری تداعی من قواعده و انفاض منکسر الاوداج ذامیل و نار فارس لم توقد و ما خمدت مذالف عام و نهر القوم لم یسل خرت لمبعثه الاوثان و انبعثت ثواقب الشهب ترمی الجن بالشعل "
#یک_سوال
اکنون جای یک سئوال هست که اگر کسی بگوید : آیا نظیر آنچه در این روایات آمده در کتابهای تاریخی و روایات غیراسلامی هم ذکری از آنها شده یا نه؟
که ما در پاسخ این سئوال می گوئیم : اولا اگر حدیث وروایتی از نظر سند و صدور از امام معصوم علیه السلام برای اثابت شد دیگر کدام روایت و تاریخی برای ما معتبرتر از آن حدیث و روایت می تواند باشد،و همه بحثها در همان قسمت اول و اعتبار سند و به اصطلاح «صغرای قضیه »است ، ولی پس ازاثبات دیگر استبعاد و زیر سئوال بردن حدیث،جز ضعف ایمان وتاریخ زدگی محمل دیگری نمی تواند داشته باشد،وگرنه کدام تاریخ و روایتی معتبرتر از آن تاریخ و روایتی است که از منبع وحی الهی سرچشمه گرفته باشد و کدام داستان و حدیثی محکمتر از داستان و حدیثی است که از زبان پیمبران و ائمه معصوم علیهم السلام صادر گردیده باشد !
مگر نه این است که سرچشمه پر فیض و زلال همه علوم آنهایند؟و معیار صحت و سقم همه دانشهای بشری گفتار آنهااست؟
و ثانیا می گوئیم: مگر تاریخ صحیح و دست نخورده ای از گذشتگان و زمانهای قدیم در دست داریم که ما بتوانیم این روایات را با آنها منطبق ساخته و یا تاییدی از آنها بگیریم؟
جائی که مقدس ترین کتابها مانند تورات و انجیل با آن همه نسخه های متعددی که معمولا از آنها در دست مردم آن زمانها بوده و جمله جمله و کلمه بکلمه آنها مورد احترام و متن دستورات دینی آنها بوده از دستبرد و تحریف و تصحیف و اسقاط در امان نبوده ، و طاغوتهای زمان و جیره خوارانشان احکام و فرامین آنها را به نفع ایشان تغییر داده و یا اسقاط کرده اند ، دیگر چگونه کتابهای تاریخی معدودی که در زوایای کتابخانه ها با نسخه های خطی منحصر به فرد یا نگشت شماری وجود داشته می تواند مورد اعتماد باشد؟ و ثالثا بر فرض که چنین تاریخی وجود داشته
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
👆👆👆
#بخش_دوم
📝 پس فرو رفت در دنيا و جولان كرد در تمام دنيا تا به حرم رسيد ، ديد كه ملائكه اطراف حرم را فرو گرفته اند ، چون خواست كه داخل شود ملائكه بانگ بر او زدند برگشت پس كوچك شد مانند گنجشكى و از جانب كوه حِرى داخل شد ، جبرئيل گفت : برگرد اى ملعون ! گفت : اى جبرئيل ، يك حرف از تو سؤال مى كنم ، بگو امشب چه واقع شده است در زمين ؟ جبرئيل گفت : محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه بهترين پيغمبران است امشب متولّد شده است ، پرسيد كه آيا مرا در او بهره اى هست ؟ گفت : نه، پرسيد كه آيا در امّت او بهره دارم ؟ گفت : بلى ، ابليس گفت : راضى شدم .
📝 از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام روايت شده است كه چون آن حضرت متولّد شد بتها كه بر كعبه گذاشته بودند همه بر رو در افتادند و چون شام شد اين ندا از آسمان رسيد كه
(جآءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقا)
و جميع دنيا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخى و درختى خنديدند و آنچه در آسمانها و زمينها بود تسبيح خدا گفتند و شيطان گريخت و مى گفت :
بهترين امّتها و بهترين خلائق و گرامى ترين بندگان و بزرگترين عالميان محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم است .
📝 و شيخ احمد بن ابى طالب طبرسى در كتاب (احتجاج) روايت كرده است از امام موسى بن جعفر عليه السّلام كه چون حضرت رسول صلى اللّه عليه
و آله و سلم از شكم مادر بر زمين آمد دست چپ را بر زمين گذاشت و دست راست را به سوى آسمان بلند كرد و لبهاى خود را به توحيد به حركت آورد و از دهان مباركش نورى ساطع شد كه اهل مكه قصرهاى بُصْرى و اطراف آن را كه از شام است ديدند و قصرهاى سرخ يمن و نواحى آن را و قصرهاى سفيد اصطخر فارس و حوالى آن را ديدند و در شب ولادت آن حضرت دنيا روشن شد تا آنكه جنّ و انس و شياطين ترسيدند و گفتند در زمين امر غريبى حادث شده است و ملائكه را ديدند كه فرود مى آمدند و بالا مى رفتند فوج فوج و تسبيح و تقديس خدا مى كردند و ستارهها به حركت آمدند و در ميان هوا مى ريختند و اينها همه علامات ولادت آن حضرت بود و ابليس لعين خواست كه به آسمان رود به سبب آن غرائب كه مشاهده كرد ؛ زيرا كه او را جائى بود در آسمان سوّم كه او و ساير شياطين گوش مى دادند به سخن ملائكه ، چون رفتند كه حقيقت واقعه را معلوم كنند ، ايشان را به تير شهاب راندند براى دلالت پيغمبرى آن حضرت صلى اللّه عليه و آله و سلّم .
#منتهےالآمال_شیخ_عباس_قمے_جلد_اول_فصل_دوم_صفحه54و55و56و57
🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆
@Javanmardi_langarudi
🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
👆👆👆
#بخش_دوم
👈 عبدالمطلب گفت : من دويست شتر داشتم كه مأموران تو آن ها را مصادره كرده اند ، دستور بده آن ها را آزاد كنند ! ابرهه كه انتظار داشت عبدالمطلب در مورد حمله به كعبه با وى گفتگو كند از اين تقاضا متعجّب شد ، و گفت : شما فقط در مورد شترانت سخن مى گويى ؟
👈 عبدالمطلب گفت :
« اَنَا رَبُّ الاْبِلِ، وَ اِنَّ لِلْبَیْتِ رَبّاً سَیَمْنَعُهُ :
من صاحب شترانم ، و این خانه صاحبی (خدائی) دارد که از آن دفاع می کند ».
👈 عبدالمطلب به شهر بازگشت ، و به مردم دستور داد كه در كوه هاى اطراف مكّه متفرق شده، و پناه گيرند . سپاه ابرهه به سمت خانه خدا و به قصد تخريب آن حركت كرد . فيل سواران ناگهان ابرى را مشاهده كردند كه از سمت درياى احمر به سوى آنها حركت مى كرد . وقتى كه نزديك تر شد شاهد پرندگان كوچكى بودند كه هر يك سه عدد سنگ كوچك به اندازه نخود يكى در منقار و دوتاى ديگر را در ميان پاهايشان گرفته بودند . خداوند در مقابل سپاه عظيم فيل سواران، سپاه عظيم ترى تهيّه نكرد . بلكه با اين پرندگان كوچك به مبارزه و مقابله با پيل سواران آمد . هر پرنده اى مأمور كشتن سه نفر از سپاهيان ابرهه بود . پرندگان كوچك مأموريّت خود را به طور كامل انجام داده ، و تمام سپاهيان ابرهه را به قتل رساندند . تنها يك نفر از آنان جان سالم به در برد، تا خبر شكست مفتضحانه پيل سواران را به يمن ببرد .
👈 جمعى معتقدند كه ميان ولادت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و هلاکت لشکر ابرهه رابطه اى وجود داشته ، گويا خداوند مى خواهد هشدار دهد كه در آينده نزديك شخصى از سرزمين مكّه ظهور خواهد كرد و اين خانه مقدّس را احيا نموده، و جهان را مملوّ از ايمان و محبّت و دوستى مى كند .
👈 در حقیقت ، اين ماجرا كه مقارن ميلاد مسعود پيغمبر اكرم ص واقع شد زمينه ساز آن ظهور بزرگ بود ، و پيام آور عظمت اين قيام ، و اين همان چيزى است كه مفسران از آن تعبير به «اِرهاص» كرده اند .
👈 به هر حال اهميت اين حادثه بزرگ بقدرى بود كه آن سال را «عام الفيل » (سال فيل) ناميدند و مبدأ تاريخ عرب شناخته شد .
✅ احمد ، پیامبر موعود تورات و انجیل
📝 در كتاب هاى موجود يهود و نصارى امروز نشانه هاى اين پيامبر بزرگ را مى يابيم . در سه مورد از انجيل يوحنا روى واژه فارقليط يا فارقليطا تكيه شده است كه در ترجمه هاى فارسى به تسلّى دهنده ترجمه شده است ، از جمله : در يك جا مى خوانيم :
« و من از پدر خواهم خواست و او تسلى دهنده ديگر (فار قليطا) به شما خواهد داد كه تا به ابد با شما باشد ».
📝 در جاى ديگر آمده است :
« و چون آن تسلى دهنده (فارقليطا) بيايد كه من از جانب پدر به شما خواهم فرستاد ، يعنى روح راستى كه از طرف پدر مى آيد ، او درباره من شهادت خواهد داد ».
📝 در باب بعد نيز آمده است :
« ليكن به شما راست مى گويم كه شما را مفيد است كه من بروم كه اگر من نروم ، آن تسلى دهنده (فارقليطا) به نزد شما نخواهد آمد ، اما اگر بروم او را به نزد شما خواهم فرستاد ».
📝 فارقليط كه در زبان يونانى پريكلتوس يا پراقليقوس گفته مى شود، مطابق با نام احمد است و با آيه شش سوره صف كه مى فرمايد :
« وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ؛
من بشارت به رسولى مى دهم كه بعد از من مى آيد و نامش احمد است »
كاملًا تطبيق مى كند .
📝 بشارت ديگر در سفر تكوين و پيدايش تورات در فصل هفتم به چشم مى خورد ، كه نشانه هاى آن جز بر پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) تطبيق نمى كند . در جمله هاى 17 تا 20 چنين مى خوانيم :
« و ابراهيم به خدا گفت :
« كه اى كاش اسماعيل در حضور تو زندگى نمايد ...»
و در حق اسماعيل (دعاى) ترا شنيدم ، اينك او را بركت دادم و او را بارور گردانيده به غايت زياد خواهم نمود، و دوازده سرور توليد خواهد نمود ، و او را امت عظيمى خواهم نمود »
📝 در كتاب انيس الاعلام متن اين جمله هاى تورات را كه با زبان عبرى در اختيار داشته است نقل كرده و در ترجمه آن چنين مى نويسد :
«... و او را بارور و بزرگ گردانيد به ماد ماد و دوازده امام كه از نسل او خواهد بود و او را امت عظيمى خواهم نمود».
📝 سپس مى افزايد :
« ماد ماد همان عبرانى محمد(صلی الله علیه و آله) است ».
📝 با توجه به اين كه پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مسلماً از دودمان اسماعيل است و در بشارت فوق آمده كه او را امت عظيمى خواهد بود ، و دوازده سرور و امام به وجود خواهد آورد ، روشن مى شود كه مصداقى جز شخص پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ندارد ، و اگر واژه ماد ماد نيز به آن ضميمه شود كه در متن عبرى آمده هر چند در ترجمه عربى به فارسى ، آن را نياورده اند مسأله بسيار روشن تر خواهد بود .
📝 البته بشارات متعدد ديگرى نيز از كتب عهدين ذكر كرده اند كه شرح تمام آنها به طول مى انجامد .
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
👆👆👆
#بخش_دوم
شد به مجلسی که چند تن از قریش در آن بودند آمد و بدانها گفت : آیا دوش در میان شما مولودی بدنیا آمده ؟ گفتند : نه . گفت : سوگند به تورات که وی بدنیا آمده و آخرین پیمبران است و اگر اینجا متولد نشده حتما در فلسطین متولد گشته است .
📝 این گفتگو گذشت و چون قریشیان متفرق شدند و بخانه های خود رفتند داستان گفتگوی با آن یهودی را با زنان و خاندان خودبازگو کردند و آنها گفتند : آری دیشب در خانه عبد الله بن عبدالمطلب پسری متولد شده .
📝 این خبر را به گوش یوسف یهودی رساندند ، وی پرسید : آیا این مولود پیش از آنکه من از شما پرسش کردم بدنیا آمده یا بعد از آن ؟ گفتند: پیش از آن ! گفت : آن مولود را به من نشان دهید.
📝 قریشیان او را به درب خانه آمنه آوردند و بدو گفتند: فرزند خود را بیاور تا این یهودی او را به بیند ، و چون مولود را آوردند و یوسف یهودی او را دیدار کرد جامه از شانه مولود کنار زد و چشمش به خال سیاه و درشتی که روی شانه وی بود بیفتاد دراینوقت قرشیان مشاهده کردند که حالت غش بر آن مرد یهودی عارض شد و بزمین افتاد قرشیان تعجب کرده و خندیدند.
📝 یهودی برخاست و گفت : آیا می خندید ؟ باید بدانید که این پیغمبر پیغمبر شمشیر است که شمشیر در میان شما می نهد...
قرشیان متفرق شده و گفتار یهودی را برای یکدیگر تعریف می کردند.
📝 و در حدیثی که شیخ کلینی شبیه به روایت بالا از مردی از اهل کتاب نقل کرده آن مرد کتابی به قرشیان که ولید بن مغیرة وعتبة بن ربیعه و دیگران در میانشان بود رو کرده و گفت:نبوت از خاندان بنی اسرائیل خارج شد و بخدا این مولود همان کسی است که آنها را پراکنده و نابود سازد !
📝 قریش که این سخن را شنیدند خوشحال شدند، مرد کتابی که دید آنها خوشنود شدند بدیشان گفت : خورسند شدید ! بخداسوگند این مولود چنان سطوت و تسلطی بر شما پیدا کند که زبانزد مردم شرق و غرب گردد. ابوسفیان از روی تمسخر گفت: او بمردم شهر خود تسلطمی یابد !
📝 و نظیر آنچه در روایات ما آمده برخی از این حوادث درروایات اهل سنت نیز ذکر شده اما در بسیاری از آنها این حوادث قبل از بعثت رسول خدا ذکر شده نه مقارن ولادت.
📝 مانند روایاتی که در سیره ابن هشام و تاریخ طبری و جاهای دیگر است و در صحیح بخاری نیز از ابن عباس روایت شده (2) و فخر رازی نیز در تفسیر آیه شریفه «فمن یستمع الآن یجد له شهابا رصدا» (3) در مورد منع شیاطین از نفوذ در آسمانها وتیرهای شهاب همین گفتار را داشته و اقوالی در اینباره نقل کرده (4) و از ابی بن کعب نیز حدیثی در این مورد نقل کرده اند که گفته است :
«لم یرم بنجم منذ رفع عیسی علیه السلام حتی بعث رسول الله-صلی الله علیه و آله-» (5) و در اشعار بعضی از شاعران عرب نیز قسمتی از این حوادث در مورد مبعث آمده مانند اشعار زیر که از شاعری بنام قیروانی نقل شده که می گوید:
" و صرح کسری تداعی من قواعده و انفاض منکسر الاوداج ذامیل و نار فارس لم توقد و ما خمدت مذالف عام و نهر القوم لم یسل خرت لمبعثه الاوثان و انبعثت ثواقب الشهب ترمی الجن بالشعل "
#یک_سوال
اکنون جای یک سئوال هست که اگر کسی بگوید : آیا نظیر آنچه در این روایات آمده در کتابهای تاریخی و روایات غیراسلامی هم ذکری از آنها شده یا نه؟
که ما در پاسخ این سئوال می گوئیم : اولا اگر حدیث وروایتی از نظر سند و صدور از امام معصوم علیه السلام برای اثابت شد دیگر کدام روایت و تاریخی برای ما معتبرتر از آن حدیث و روایت می تواند باشد،و همه بحثها در همان قسمت اول و اعتبار سند و به اصطلاح «صغرای قضیه »است ، ولی پس ازاثبات دیگر استبعاد و زیر سئوال بردن حدیث،جز ضعف ایمان وتاریخ زدگی محمل دیگری نمی تواند داشته باشد،وگرنه کدام تاریخ و روایتی معتبرتر از آن تاریخ و روایتی است که از منبع وحی الهی سرچشمه گرفته باشد و کدام داستان و حدیثی محکمتر از داستان و حدیثی است که از زبان پیمبران و ائمه معصوم علیهم السلام صادر گردیده باشد !
مگر نه این است که سرچشمه پر فیض و زلال همه علوم آنهایند؟و معیار صحت و سقم همه دانشهای بشری گفتار آنهااست؟
و ثانیا می گوئیم: مگر تاریخ صحیح و دست نخورده ای از گذشتگان و زمانهای قدیم در دست داریم که ما بتوانیم این روایات را با آنها منطبق ساخته و یا تاییدی از آنها بگیریم؟
جائی که مقدس ترین کتابها مانند تورات و انجیل با آن همه نسخه های متعددی که معمولا از آنها در دست مردم آن زمانها بوده و جمله جمله و کلمه بکلمه آنها مورد احترام و متن دستورات دینی آنها بوده از دستبرد و تحریف و تصحیف و اسقاط در امان نبوده ، و طاغوتهای زمان و جیره خوارانشان احکام و فرامین آنها را به نفع ایشان تغییر داده و یا اسقاط کرده اند ، دیگر چگونه کتابهای تاریخی معدودی که در زوایای کتابخانه ها با نسخه های خطی منحصر به فرد یا نگشت شماری وجود داشته می تواند مورد اعتماد باشد؟ و ثالثا بر فرض که چنین تاریخی وجود داشته
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
👆👆👆
#بخش_دوم
📝 پس فرو رفت در دنيا و جولان كرد در تمام دنيا تا به حرم رسيد ، ديد كه ملائكه اطراف حرم را فرو گرفته اند ، چون خواست كه داخل شود ملائكه بانگ بر او زدند برگشت پس كوچك شد مانند گنجشكى و از جانب كوه حِرى داخل شد ، جبرئيل گفت : برگرد اى ملعون ! گفت : اى جبرئيل ، يك حرف از تو سؤال مى كنم ، بگو امشب چه واقع شده است در زمين ؟ جبرئيل گفت : محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه بهترين پيغمبران است امشب متولّد شده است ، پرسيد كه آيا مرا در او بهره اى هست ؟ گفت : نه، پرسيد كه آيا در امّت او بهره دارم ؟ گفت : بلى ، ابليس گفت : راضى شدم .
📝 از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام روايت شده است كه چون آن حضرت متولّد شد بتها كه بر كعبه گذاشته بودند همه بر رو در افتادند و چون شام شد اين ندا از آسمان رسيد كه
(جآءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقا)
و جميع دنيا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخى و درختى خنديدند و آنچه در آسمانها و زمينها بود تسبيح خدا گفتند و شيطان گريخت و مى گفت :
بهترين امّتها و بهترين خلائق و گرامى ترين بندگان و بزرگترين عالميان محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم است .
📝 و شيخ احمد بن ابى طالب طبرسى در كتاب (احتجاج) روايت كرده است از امام موسى بن جعفر عليه السّلام كه چون حضرت رسول صلى اللّه عليه
و آله و سلم از شكم مادر بر زمين آمد دست چپ را بر زمين گذاشت و دست راست را به سوى آسمان بلند كرد و لبهاى خود را به توحيد به حركت آورد و از دهان مباركش نورى ساطع شد كه اهل مكه قصرهاى بُصْرى و اطراف آن را كه از شام است ديدند و قصرهاى سرخ يمن و نواحى آن را و قصرهاى سفيد اصطخر فارس و حوالى آن را ديدند و در شب ولادت آن حضرت دنيا روشن شد تا آنكه جنّ و انس و شياطين ترسيدند و گفتند در زمين امر غريبى حادث شده است و ملائكه را ديدند كه فرود مى آمدند و بالا مى رفتند فوج فوج و تسبيح و تقديس خدا مى كردند و ستارهها به حركت آمدند و در ميان هوا مى ريختند و اينها همه علامات ولادت آن حضرت بود و ابليس لعين خواست كه به آسمان رود به سبب آن غرائب كه مشاهده كرد ؛ زيرا كه او را جائى بود در آسمان سوّم كه او و ساير شياطين گوش مى دادند به سخن ملائكه ، چون رفتند كه حقيقت واقعه را معلوم كنند ، ايشان را به تير شهاب راندند براى دلالت پيغمبرى آن حضرت صلى اللّه عليه و آله و سلّم .
#منتهےالآمال_شیخ_عباس_قمے_جلد_اول_فصل_دوم_صفحه54و55و56و57
🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆
@Javanmardi_langarudi
🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧