eitaa logo
مسیر نوکری
2.6هزار دنبال‌کننده
880 عکس
660 ویدیو
166 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
3. متن روضه.pdf
405.8K
( سلام الله علیها ) شنیدم خونِ ثارَالله چون ریخت ... https://eitaa.com/javdafshani
نظر رو سوی باغ یاس داریم ز بس‌که بهرگل احساس داریم همه دست توسل بهر حاجت به سوی « مادر عباس » داریم @javdafshani
1. مادر ادب.mp3
3.68M
( سلام الله علیها ) مادر ادب ، حضرت اُمُّ البنینه گریه ی ما از ، غربت اُمُّ البنینه حال و هوای این عزا دلو پُر از غم میکنه سفره ی فاطمیه رو اُمُّ البنین جمع میکنه انگاری که بازم ، فصل خزونه یه مادری داره ، امشب روضه میخونه : دیگر مرا اُمُّ البنین نخوانید زیرا که من ، دیگر پسر ندارم کنار بقیع ، چار تا قبر رو خاک میسازه گریه و عزاش تا همیشه جانگدازه یه بار برا همیشه اونو راحت از این خیال میکنید سوالش از زینب همینه عباسشو حلال میکنید ؟ می بینه ربابو ، گریه ش میگیره روضه علقمه میخونه ، اما میمیره ... الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی کمانت شنیدم کام عطشان جان سپردی (مادر ) گُل ام البنین شیرم حلالت‌ توو علقمه حضرت ، احساسو کُشتند بشیر اومده میگه که ، عباسو کشتند با گریه میگه آی بشیر اسم پسرهامو نبر بگو حسینم چی شده ؟ بگو که از حسین چه خبر ؟ حسینو توی گودال به خون کشیدند خوب شد نبودی ندیدی سر و بریدند ... ؟ سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سرِ برادر زینب ... ( حسین ، حسین ... ) تکرار https://eitaa.com/javdafshani
2. تجلی ایثار.mp3
1.72M
( سلام الله علیها ) تجلیِ ایثار و لبالب از احساسی جهان، به تو ، مدیونه تو مادر عباسی تا عشقِ امیرِ مؤمنین داری تو در زیرِ پرت حِصنِ حصین داری تو ای امِّ بنین که بی بنین گردیدی یک لشکرِ عزّت آفرین ، داری تو مستوره ی اسلامی اُعجوبه ی خوش نامی گنجینه ی صمصامی ( ای خانوم ... ) ای معدن زیبایی همصحبت مولایی تو مادر سقایی (ای خانوم) « مادر شهید پرور اُمُّ البنین ... » تکرار چهارتا فرزندت را فدا ، حسینت کردی محاله از ، راه عشق دقیقه‌ای برگردی اي مادر چار آفتاب ادرکني زهراي سراي بوتراب ادرکني ما دست به دامان توأيم اي بانو يا فاطمه ي بني کَلاب ادرکني جانم به وفاداریت اون شیوه دلداریت استاد علمداریت ( ای خانوم ) هستی ، علوی منصب ای خادمه ی زینب نورُ القمرِ هر شب ( ای خانوم ) « مادر شهید پرور ام البنین ... » تکرار https://eitaa.com/javdafshani
عطر تو ، دل انگیزتر از هریاس است گلزار تو ، گنجینه ای از احساس است ای مادر ایثار و وفاداری وفضل دامان تو مَهدِ « حضرت عباس » است ... @javdafshani
1. ای مادرم کنیز و.mp3
2.89M
( سلام الله علیها ) مداح محترم جناب آقای ای مادرم کنیز و بابایِ من غُلامت ای مادرِ اباالفضل جان ها فدایِ نامت با نامِ عباست ، خیلی گِره وا شد تا نذرِ تو کردم دردم مُداوا شد خالی نمی مونه ، هیچ سائلی دستش تا سفره ی بی بی ، اُمُّ البنین هستش تو دلبندی ، تو فرزندی داری که ماهِ آسمون لقب داره ... ماشالله ، بر تو مادر ، از بس که بچه شیرِ تو ادب داره ... ( یا سیدی اباالفضل ) تکرار https://eitaa.com/javdafshani
1. ای مادرم کنیز و.mp3
3.94M
( سلام الله علیها ) استاد محترم جناب آقای ای مادرم کنیز و بابایِ من غُلامت ای مادرِ اباالفضل جان ها فدایِ نامت با نامِ عباست ، خیلی گِره وا شد تا نذرِ تو کردم دردم مُداوا شد خالی نمی مونه ، هیچ سائلی دستش تا سفره ی بی بی ، اُمُّ البنین هستش تو دلبندی ، تو فرزندی داری که ماهِ آسمون لقب داره ... ماشالله ، بر تو مادر ، از بس که بچه شیرِ تو ادب داره ... ( یا سیدی اباالفضل ) تکرار « تکرار بند اول » خرابه با تو بهتر از جنان است دل پیرم به شوق تو جوان است اگر خونین شده لبهای خشکت گمانم جایِ چوب خیزران است https://eitaa.com/javdafshani
5. دلم چون آهو.mp3
2.71M
( سلام الله علیها ) دلم چون آهو از وحشت رمیده به شامِ زلف من سر زد سپیده ... دلم تنگِ ، صدایِ توست « بابا » سخن گو با من از « حلق بُریده ... » ؟ خرابه با تو بهتر از جنان است دل پیرم به شوق تو جوان است چرا خونین شده لبهای خشکت ؟ همه تقصیرِ چوب خیزران است ... اما یک وقت عمّه ی سادات ، نگاه کرد دید ، سرِ بریده ، یه طرف افتاده ، رقیه یه طرف افتاده ... وقتی این سه ساله را درون خاک گذاشتند ، زینب یه نگاه کرد ، دید اُمّ ِکلثوم ، داره بلند بلند گریه میکنه ... صدا زد : خواهرم ، تو باید بچه های دیگر را ساکت کنی ، چرا بلند بلند گریه میکنی ؟ صدا زد خواهرم زینب ، آخه هنوز صدای ناله هاش توو گوشمه ... 1400 https://eitaa.com/javdafshani
( سلام الله علیها ) همین که قافله نزدیک مدینه شد ، امام زین العابدین بشیر را صدا زد ، فرمود برو داخل شهر ، مردم را خبر کن ، بگو بیایند به استقبال این داغدیده ها ، تازیانه خورده ها ، ... زیر بغل های اینهارو بگیرن ، اینجا دیگه با احترام وارد بشوند ... وارد شهر شده ، ناله میزنه ، فریاد میکنه : « يا اَهْلَ يَثْرِبَ ، لامُقامَ لَكْمْ بِها » مردم مدینه ، دیگه مدینه نمانید ... چرا ؟ « قُتِلَ الْحُسَيْن ... » یه وقت دید یه خانومی صدا میزنه : بشیر ، صبر کن ، بگو بدونم از کربلا چه خبر داری ؟ دید فاطمه یِ اُمُّ البنین علیها سلامه ، ... ملاحظه کرد ، یه مرتبه خبر نداد ، گفت : بی بی جان ، بعضی از عزیزان شما را کربلا کُشتند ... فرمود : « أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء ، کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین » یعنی همه بچه هام و هرکی زیر این آسمونه ، فدای حسین ... « أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین » بگو با حسینم چه کردند ؟ امان از اون لحظه ای که شنید ، عزیز فاطمه را هم کشتند ، می اومد قبرستان بقیع ، چهار صورت قبر درست میکرد ، می نشست ، گریه میکرد و ناله میزد و اشک می ریخت ... طوری که دوست و دشمن به حالِ این مادرِ چهار شهید گریه میکردند ، ... گاهی سر بر میداشت میگفت : عونم ، جعفرم ، عثمانم ، عباسم ، گریه ام برای شما نیست ، گریه ام برای اون آقائیه که مادر نداره ، حسییین ... گاهی سر بر میداشت میگفت دیگه به من اُمُّ البنین نگید ، من که دیگه پسر ندارم ، ... گاهی هم زبون میگرفت ، میگفت : « وَيْلِي عَلَى شِبْلِي » یعنی وای ، شیربچه ام ...عباسم ... یه زبان حالِ دیگه هم داشت ، عباسم : شنیدم عمود آهن به فرقت کوبیدند ؟ مگه دست در بدن نداشتی مادر ... ؟ (منتهی المقال، ج 2، ص 70 تذکره الشهداء، ص 443) https://eitaa.com/javdafshani