eitaa logo
مسیر نوکری
2.6هزار دنبال‌کننده
880 عکس
660 ویدیو
166 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
25 شوّال (علیه السلام ) : جعفر ( به معنى نهر جارى پُرفایده ) : ابو عبداللّه ـ لقب : صادق : حضرت محمد بن على (علیه السلام) : معروف به ام فَروه ، دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر : یكشنبه 17 ربیع الاول ، سال 83 هجرى : مدینه : 65 سال : 34 سال : هفت پسر و سه دخترند : حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، اسماعیل، عبدالله، محمّد دیباج، اسحاق، علی عریضی (علی بن جعفر مدفون در قم)، عبّاس، ام فروه، اسماء، فاطمه. : یكشنبه 25 شوال ، سال 148 هجرى در شهادت حضرت، نیمه ی رجب (2) و نیمه ی شوّال (3) و 25 رجب (4) را هم گفته اند. امااکثر قریب به اتّفاق شهادت آن حضرت را در ماه شوّال می دانند. : مسمومیت : منصور دوانیقى ملعون (خلیفه عباسى( شهادت آن حضرت به سبب انگور زهر آلودی بود که منصور به آن حضرت خورانید. دوران امامت آن حضرت همزمان با هفت نفر از زمامداران غاصب بود که عبارتند از : هشام بن عبدالملک، ولید بن یزید بن عبدالملک، یزید بن ولید، ابراهیم بن ولید و مروان حمار از بنی امیّه و سفاح و منصور دوانیقی از بنی عبّاس. : قبر شریفش در قبرستان بقیع (واقع در مدینه منوره) در كنار قبر پدر و جدّ و عمویش امام حسن مجتبى (علیه السلام) مى باشد. https://eitaa.com/javdafshani
1. با گریه خونده مادر 93.mp3
11.7M
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رَضیعَ الحُسَین ( علیه السلام ) با گریه خونده مادر لالا لالا گلِ من شرمنده ام علی جان آبی نمونده مادر لالا لالا گلِ من با گریه خونده مادر گریه نکن علی جون آبی نمونده مادر روی دستم نزن ، هِی بال و پر طفلِ شش ماهه ام مُردم مادر بزار رباب با گریه حنجره تو ببوسه یاد عمه میره مادر خنده ی آخرت رو گریه نکن علی جون صدات داره میگیره یه قطره آب بیارید بچم داره می میره ما که در خیمه ها سقا داریم ما که در مشکِ او دریا داریم پس چه غم از عطش ها داریم گهواره را زینت کنم که شاید اصغر دوباره در حرم بیاید بالا بگیرم پرده ی حرم را از دور بینم روی اصغرم را هنگامه لالایی شده اصغر تماشایی شده اینقده گریه نکن ، هیچکی جوابت نمی ده ... غیر تیرِ حرمله هیچ کسی آبت نمیده مادرت شیر نداره تو که اینو خوب میدونی پس چرا زبونتو دور لبت می گردونی ؟ هیئت ثارالله ، قم https://eitaa.com/javdafshani
4. قسمت سوم.mp3
9.68M
( علیه السلام ) ... به سینه مزن چنگ که تاثیرندارد زیرا ز عطش مادر تو شیر ندارد در خوا بِ تو دیدم که به خون میتپی اما گفتم به خودم خوابِ تو تعبیر ندارد رفتی تو به همراه پدر آب بنوشی یک جرعه ی آب این همه تاخیر ندارد با او ز چه رو جنگ و عداوت بنمائید این کودک شش ماهه که شمشیر ندارد شاعر: لالا لالا ، سرت به مو بنده این تیر چه جوری رگاتو کَنده دلِ منو میسوزونه بیشتر وقتی به من حرمله میخنده به مادر تو ، از حنجرِ تو اگه بگم شاید دَووم نیاره به زیر آفتاب ، با دلِ بی تاب می مونه برای تو می باره غم میشماره ، غم میشماره .. مسیر خیمه ها را گم کردم دور خودم با گریه میگردم چقدر به فکر دلِ من هستی میخندی که تا کم بشه دردم خندیدی اما از قلب بابا خبر نداری که پُر از آتیشه هر چی می بارم باز بی قرارم یه لحظه هم دلم آروم نمیشه بی تو چی میشه بی تو چی میشه ؟ کُند دل اهل حرم را کباب چو روضه تو را بخواند رباب دوید او را گرفت با آه و زاری که ای اصغر مگر مادر نداری ... ؟ https://eitaa.com/javdafshani
3. مقدمه روضه.mp3
3.22M
قسمت سوم ( سلام الله علیها ) مگه میشه روضه مادر باشه و پسر نیاد؟ مگه میشه امام زمان (عج) نیاد و آقا امیرالمومنین (ع) نیاد ؟ صاحب عزا امیرالمومنینِ ، معمولا صاحب عزا دمِ در می ایسته و خوش آمد میگه .. مادر مادر مادر .. میخاستم از امام زمان (عج) بیشتر برات بگم ، اما دلت آماده است ، آدم نسبت به مادرش یه جورِ دیگه است ، با مادرش یه طور دیگه است ، ارتباط با غیر از دیگرانِ ، آدم با مادرش خودمونیه ، حرف دل با مادر میزنه .. اِاا ی ی ی .. مگر ز اهل مدینه چه دیدی ای مادر ؟ که دل زِ عمرِ عزیزت بریدی مادر ... ؟ صفای ما ، به وجود تو بستگي دارد چرا زِ زندگي‌ات نااميدي اي مادر... ؟ شاعر : باریکلا ، با این همه شور، با این همه حالِ خوشت اومدی .. مدینه یاد بگیر ! شیعیان تو هر کجای دنیا هم که باشند میان ، دوستداران مادر میان ، اما مادرتون تو مدینه آنقدر غریب بود ! نیمه شب کسی نبود بدنش رو برداره ! ... خودش گفت غریبانه باشه ، حسن و حسین درب خانه ی سلمان ، مقداد ، اباذر .. سلمان بیا ، مقداد بیا ، اباذر بیا ، بابام علی غریبه ! غریبه ! غریبه ! شب آمد و مراسمِ تشیع فاطمه است برگو رود حسین به سلمان خبر دهد هر کسی تو شهر غربت از دنیا بره ، بدنش رو میبرند تو شهر خودش ، میگن ازش تجلیل بشه ، اما بمیرم ، مادر تو شهرِ خودش هم بود ، غریب بود .. سیدا مادرِ شما تو محله خودش غریب بود ! 1393 @javdafshani
4. روضه عاطفی.mp3
3.95M
قسمت چهارم ( سلام الله علیها ) نیمه ی شب زینبِ چهار ساله ، دید سلمان اومد ، مقداد اومد ، اباذر اومد ... خدا اینا این موقع شب ، خونه ی ما چه کار دارند ؟ دید آمدند دورِ تابوتِ رو گرفتند ! الهی دختر بی مادر صدای منو نشنوه ! نمیدونم دیدید تا به حال ، دختری که داغ مادر می بینه ، چند جا صدای ناله اش بلند میشه : یه جا وقتی دارند تابوتِ رو از درِ خونه بیرون می برند ، این دختر داد میزنه ! میگه مادرم رو نبرید ، نبرید ! خدا مادرم را کجا می برند ؟ گمانم برای شفا می برند ! مرو مادر من ، مرو مادر من مرو مادرم .. من از شما سئوال میکنم ، آیا اون نیمه ی شب ، زینب میتونست داد بزنه یا نه ؟ من تصور میکنم سرش رو روی دیوار گذاشته بود ، میگفت مادر نرو ! شمع خموشِ مارا از خانه بردند ! تابوتِ مادرم را شبانه بردند .. مدینه در نوایِ اَمَن بُجیب است ؟ مادر به خانه برگرد ، بابا غریب است ... .. گریه خوبه با ناله همراه باشه ، این سوزِ جگرتو سرِ زبونت بیار و ناله بزن ! یه جایِ دیگر هم دختر مادر مرده صدایِ ناله اش بلند میشه : میدونید کجا ؟ موقعی که میخان بدنِ رو تویِ قبر بزارن ! اصلا اگر مادر دختر خردسال داشته باشه دخترش رو نمیارن ، تا دفنِ مادرش رو ببینه ! دخترش رو بغل میکنند می برند میگن نبینه ! دارند مادرش رو دفن میکنند ! اما بمیرم برا اون بچه هایی که اون شب میدیدند بابا داره بدنِ مادر رو دفن میکنه ! 1393 @javdafshani
: دختر با مِهر مادر شادابه ، دختر با مِهر زنده است ، دختری که بینِ خانوم هاست و مادر نداره پژمرده است ! یازهرا یازهرا ، بمیرم برا زینبِ 5 ساله ات ، بمیرم برا اون آقایی که اون شب بدنِ زهراش رو دفن کرد! اون قدر غریب بود ، اونقدر تنها بود ، بدن رو دستشه ، کسی نیست کمکش کنه ! یه مرتبه دید دو دست شبیه دست های پیغمبر(ص) از قبر بیرون آمد ، علی که همه جا یارِ پیغمبر بوده ، علی که تو جنگ اُحد مثل پروانه دورِ پیغمبر میگشت ، از هرطرف دشمن میآمد میدید علی ظاهره ، علی که تو لیلتُ المَبیت ، تو بستر مرگ ، جای پیغمبر خوابید ، حالا شبِ تنهائیشه ! پیغمبر (ص) علی را تنها نمیگذاره ، یه نگاه کرد دید دو تا دست از قبر بیرون آمد ، میگه ... علی گُلم رو بده ، علی امانتم رو بده ، یه نگاه به دستا کرد دید این دستا آشناست ! این دستا همون دستاییِ که شب عروسی ، دستِ زهرا رو تو دستش گذاشت ، دو سه جمله اون شب فرمود : هَذِهِ‏ وَدِيعَةُ اللَّهِ‏ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ علی این امانت خداست به تو میسپارم ، این امانت رسول خداست به تو میسپارم ، معمولا کسی که امانت داره ، دلش میخاد وقتی رو تحویل بده ، امانت رو سالم تحویل بده ... ! بمیرم برات علی علی علی .. یه روایتی دیدم توی بحار ، روایت این بود : شب عروسی همه که از خونه رفتند بیرون ، پیغمبر ، فاطمه رو با امیرالمومنین روبرو کرد ، برای اولین بار روبند صورتِ حضرت زهرا رو کنار زد ، فرمود یا علی صورت همسرت رو ببین ، برای اولین بار امیرالمومنین نگاه بصورت زهرای اطهر کرد و یه لبخندی زد ... میگم شاید پیغمبر از این کارش یه منظوری داشت ، میخاست بگه یا علی ببین صورت فاطمه ام سالمه ! یا علی ببین جای سیلی نداره ! سیلی گرفت قدرت بینایی مرا دیوار میکند کمکم راه میروم یا رسول الله ، فکر نکنی علی امانت داره خوبی نبوده ! یا رسول الله وقتی فاطمه رو میزدند ، دستای علی رو بسته بودند ! یازهرا یازهرا .. آماده ایم بریم کربلا ؟ بگم یا علی اگه شبانه هم که بود ، بدنِ فاطمه ات را دفن کردی ، نگذاشتی بدن زهرا روی زمین بماند ، اما بمیرم برای اون بدنی که کربلا ، سه روز روی زمین ماند .. ای کاش فقط سه روز روی زمین می ماند .. سر نداشت ؟ ای کاش دیگه زیرسُمِ اسب ها نمی رفت ! هر کجا نشستی ناله بزن : یا حسیییین ... 1393 @javdafshani
6. ادامه روضه.mp3
2.91M
قسمت ششم : ( سلام الله علیها ) اون شبی که امیرالمومنین بدن رو غسل میداد ، وقتی صدا زد هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ بچه ها بیائید یک بار دیگه با مادر وداع کنید ، آخه یه نگاه کرد دید بچه ها مثل ابر بهار دارند گریه میکنند ، با این گریه و نگاهشون با بابا حرف میزنند ، شاید با این نگاهشون دارند به بابا میگن ، بابا بابا ، حالا که میخای بندهای کفنش رو ببندی ، بزار یه بار دیگه ببینیمش ، صدا زد بچه ها بیائید ، تا صدا زد ، بچه ها دویدند .. من میگم شاید از طرف هم بوده ، چرا ؟ دلیلم اینجاست ، وقتی میخاست بندهای کفن رو ببنده ، شاید یه نگاه کرد دید مادر هم دلش میخاد بچه هاش دمِ آخر بیایند ، چرا ؟ چون وقتی بچه ها دویدند ، دست های هم از کفن بیرون آمد ... یه دست به گردن حسن انداخت ، یه دست به گردن حسین انداخت ، ااای ی ی .. مادر مادر مادر .. وای مادر مادر مادر... با رفتنت ای مادر از خانه صفا رفته ( راحت باش ، با مادر ناله بزن و حرف بزن ، جلو اشکتو نگیر ، جلو ناله ات را نگیر .. ) با رفتنت ای مادر از خانه صفا رفته زینب به حسین گوید ، مادر به کجا رفته ؟ اونقدر این صحنه سخت بود ، امیرالمومنین ، فضه ، اسما .. همه دارند گریه میکنند ، تو هم داری با امیرالمومنین اشک می ریزی ، یه مرتبه منادی ندا داد یا علی ، اِرفَع هُما ، یا علی بچه ها رو از روی سینه مادر بردار ، علی علی علی .. علی ملائکه آسمانها به گریه درآمدند .. 1394 https://eitaa.com/javdafshani
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ روضه ای که تقدیم شما خوبان میگردد ، یک روضه کاملا عاطفی با محوریت است . جناب ، با مهارت و هنرمندی تمام ، به ما یاد میدهند که شاخصه های یک چیست ؟ و چگونه باید آنرا اجرا کنیم ، تا هم نخوانده باشیم و هم بر معرفت مستمعِ خود بیفزاییم . برای این کار، از ابتدا تا انتهای مجلس ، ذهن مخاطب را متوجه کلمه میکنند ، مستمع باید عادت کند حضرت زهرا (سلام الله علیها) را به عنوان بشناسد ، و خطاب کند ، لطفا به این جملات دقت بفرمائید : مجلس ، حضورِ فرزندو توجه آقا .. خدارو شکر کنیم به ما توفیق داد که تو مجلس حضور پیدا کنیم . بریم با حرف بزنیم ، با از غربت و تنهایی بگیم ، حرف شما رو میشنوه ، از همه مهربانتر ، ... اومدید امشب به سلام بدهید هر موقع گرفتار میشیم میگیم جان ... حتی در اوج روضه ، وقتی صحبت از در و دیوار می شود ، خیلی سریع در کنارش یک جمله عاطفی می آورند : اما از روزی که بینِ درو دیوار بوده ، دیگه نتونسته زینبشو بغل بگیره ... ، بچه ها به نوازش نیاز دارند ، هنوز دختر دلش میخاد بغلش بگیره ، دختر دلش میخاد موهاشو شانه بزنه ، دختر دلش میخاد لباساشو عوض کنه ... این دل که بشکنه ، اشک هم جاری میشه ، بگو ممنونم به من نگاه کردی .. یا علی برا من گریه کن ، برا بچه های گریه کن .. حتی حدیث أَنَا قَتِيلُ اَلْعَبْرَةِ که امام فرمودند من کشته اشکم ، یک حدیث عاطفی است ! من از همه شما مداحان گرامی خواهش میکنم ، این روضه را با این و مادرانه گوش بفرمائید . با تشکر : https://t.me/javdafshani
2. مناچات با امام زمان ع.mp3
4.53M
قسمت دوم : ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بگذار شبی محرمِ اسرارِ تو باشم صاحب مجالسِ فاطمیه ، خودِ امام زمان ارواحنا فداست ، مجلس ، حضورِ فرزندو توجه آقا بقیتُ الله الاعظم ارواحنا فدا ، بگذار شبی محرمِ اسرارِ تو باشم درخلوتِ دل ، راز نگهدارِ تو باشم ای یوسفِ بازارِ محبت ، منِ مسکین آن مایه ندارم ،که خریدار تو باشم (من کجا و یوسف فاطمه کجا ؟) دردیست مرا از تو و بهبود نجویم بهبود من اینست که بیمار تو باشم آقا ، اگه یه روزی منو از درِ خونت برونی ، کجا برم ؟ کی منو راهم میده ؟ با اینکه از پرونده من خبر داری ، گناها و بدی های منو میدونی آقا ، اما با همه بدی هام ، بازم راهم دادی تو مجلس مادرت فاطمه ، ممنونم آقا ... مجلس حضرت زهرا اومدن یه توفیقیه ، فکر نکنی همینطوری اومدی ، تا دعوت خودشون نباشه کسی توفیق پیدا نمیکنه ، خدارو شکر کنیم به ما توفیق داد که تو مجلس حضور پیدا کنیم آقا جانم : دردیست مرا از تو و بهبود نجویم بهبود من اینست که بیمار تو باشم یاصاحب الزمان ... آقا جانم : گرخلوتِ وصلِ تو برازنده یِ من نیست (اگه لایق نیستم شمارو ببینم ) گرخلوتِ وصلِ تو برازنده یِ من نیست بگذارکه در سایه ی دیوارِ تو باشم (2) 1394 https://eitaa.com/javdafshani
3. مدح حضرت زهرا س.mp3
3.65M
قسمت سوم ( سلام الله علیها ) بعضی از رفقا از راه های دور اومدند ، از خیلی مسیر طولانی خودشون رو رسوندند ، گفتند شبِ اولِ ، روضه یِ حضرتِ زهراست بریم ، بریم با حرف بزنیم ، با از غربت و تنهایی بگیم ، حرف شما رو میشنوه ، از همه مهربانتر ، ... ای دختری که پیش تو بابا کند سلام تو کوثر استی و به تو طوبی کند سلام زهرایی و به خانه ی تو همچو آفتاب هر صبح و شام ، سید بطحا کند سلام بببین چیه مقام بی بی ؟ پیغمبر خدا ، وقتی آیه ی تطهیر نازل شد ، تا 9 ماه نوشتند ، حضرت هر موقع می اومدند از خانه بروند مسجد ، به درِ خانه زهرای اطهر که میرسید ، می ایستاد ، رو به درِ خانه فاطمه ، میفرمود السلام علیکم یا اهلَ البیت ، وقت نماز است سلام میدادند : السلام علیکم یا اهلَ البیت ،آیه تطهیر رو میخوندند : إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَيُطَهِّرَكُم تَطهيرًا ( سوره احزاب آیه 33 ) یعنی چی ؟ یعنی مردم : این خونه و اهل این خونه احترام داره ! یا رسول الله ، هنوز آب غسلت خشک نشده بود ، درِ این خونه رو آتش زدند ! بی بی جانم ، فاطمه ... زهرایی و به خانه ی تو همچو آفتاب هر صبح و شام سید بطحا کند سلام بی بی جانم : بر فضه ی تو مائده میآید از بهشت بر مادرِ تو، حیِ تعالی کند سلام فاطمه جان : درگاهِ توست قبله ی دلها و با ادب هر زنده دل به قبله ی دلها کند سلام شاعر : 1394 https://eitaa.com/javdafshani
4. سلام به مادر.mp3
4.43M
قسمت چهارم ( سلام الله علیها ) فدای شما زنده دلا بشم ، زن و مردتون عاشقید ، اومدید امشب به سلام بدهید ، بگیم جان ، هر کجای عالم باشیم ، دلمون پیش توست ، هر کجای عالم باشیم ، دلمون فاطمیِ ، هر موقع گرفتار میشیم میگیم جان ، میگیم یا فاطمه ، دستِ مارو گرفتی ، ... پیغمبرخدا فرمود : فاطمه جان هر کسی به تو ، خدا گناهانشو می بخشه ، فردای قیامت اونو در بهشت به من ملحق میکنه ، قربون شما سلام دهندگان به بی بی : السلام علیکِ یا فاطمهُ الزهرا ، سیدهِ نساءِ العالمین ، السلامُ علیکِ ایتها الصدیقهُ الشهیده ، السلام علیکِ یا اُمَ للحسنِ و الحسین ، السلام علیکِ یا زوجتِ ولیِ الله ، بی بی جانم : فرمود مصطفی که جزایش بوَد بهشت هر کس که تا سه روز به زهرا کند سلام بی بی جان : ای قبرِ بی نشانِ تو، بر غربتت گواه مهدی کنار قبر تو، تنها کند سلام شاعر : چه جوری سلام بدهیم امشب به ، میخواهیم یک سلام از اعماقِ وجودمون به بدهیم ، با اشکِ چشممون سلام به بدهیم ، بگیم جان : سلام ما به صبرتو ، به جود تو سلام ما به صورت كبود تو .. سلام ما به چهره ى خجسته ات سلام ما به پهلوىِ شكسته ات یه سلامِ دیگه بِدم ، اول از آقا عذرخواهی کنم ، بگم یا بقیهَ الله ، سلام ما به صحنه ى مدينه ات بی بی جان ! سلام ما به خونِ زخمِ سينه ات اِاای ی ی ای .. سلام ما به خونِ زخمِ سينه ات شاعر: (سینه ای کز معرفت گنجینه یِ اسرار بود کِی سزاوار فشارِ آن در و دیوار بود شاعر: آیت الله غروی اصفهانی) 1394
5. روضه اصلی.mp3
2.75M
قسمت پنجم ( سلام الله علیها ) الهی از ناحیه ی سینه صدمه نبینی ، کسی که قفسه ی سینه اش میشکنه ، دیگه نفس کشیدن هم براش سخته ، روزا دیگه نفس کشیدن هم برا بی بی سخت بود ، یه نیگاه میکرد امیرالمومنین ، می دید دیگه فاطمش با سختی نفس میکشه ، فاطمه جان ... آخه یه موقعی همسر و خانوم خانه ، سنی ازش گذشته ، بچه هاش بزرگ شدند ، اما یه موقع هست ، 18 سالشه ، یه موقع هست دختر بزرگش 5 سالشه ، پسر بزرگش 9 سالشه ، بچه ها به نوازش نیاز دارند ، هنوز دختر دلش میخاد بغلش بگیره ، دختر دلش میخاد موهاشو شانه بزنه ، دختر دلش میخاد لباساشو عوض کنه ... اما از روزی که بینِ درو دیوار بوده ، دیگه نتونسته زینبشو بغل بگیره ، فاطمه جانم : با این نفس کشیدنت داری کبابم میکنی فاطمه جان مرو مرو، خونه خرابم میکنی یا زهرا ... تو همین اشکا اگر حاجتی داری ، متوسل شدی ، وقتی اشک اومد ، بدون بی بی بهت نگاه کرده ، این دل که بشکنه ، اشک هم جاری میشه ، بگو ممنونم به من نگاه کردی ، دستمو گرفتی ، دستمو رها مکن ، مهربانتر از ، خدایِ ، اگر هزار هم فرزند بی وفا باشه ، اما راضی نمیشه یه خاری به پای فرزندش بره ... الحمدلله ، قربون این برم ، میخای محبتشو ببینی ؟ بیا بریم مدینه مدینه ... 1394 https://eitaa.com/javdafshani
2. منزل استاد 18.11.98.mp3
1.54M
قسمت دوم : زبان حال ( سلام الله علیها ) ( علیه السلام ) تو خوردی تیغ و من پژمردم اینجا دو دستت را که زد من مُردم اینجا .. همین که از روی مَرکب عزیزم زمین خوردی ، زمین خوردم من اینجا شاعر : حسین آرام جانم حسین روح و روانم ... 18/11/1398 از کیفیت پائین فایل ، عذرخواهی میکنم ، درمنزل استاد حیدرزاده ، با موبایل ضبط کردم ... https://eitaa.com/javdafshani
مادر یعنی : ناز هستی در وجود مادر یعنی : یک فرشته در سجود مادر یعنی : یک بغل آسودگی مادر یعنی : پاکی از آلودگی مادر یعنی : هدیه ی مرد از خدا مادر یعنی : همدم و یک هم صدا مادر یعنی : عشق و هستی؛ زندگی مادر یعنی : یک جهان پایندگی مادر یعنی : عاشقی؛ دلدادگی مادر یعنی : راستی و سادگی مادر یعنی : عاطفه؛ مهر و وفا مادر یعنی : معدن نور و صفا مادر یعنی : راز؛ محرم؛ یک رفیق مادر یعنی : یار یکدل؛ یک شفیق مادر یعنی : مادرِ مردان مرد مادر یعنی : همدم دوران درد مادر یعنی : بوی سیب مادر یعنی : بوستانی پر نصیب مادر یعنی : باغهای آرزو مادر یعنی : نعمتی در پیش رو مادر یعنی : بنده ی خوب خدا مادر یعنی : میدهد مهربانی را ندا مادر یعنی : نغمه ی روح و روان مادر یعنی : ساز موسیقی جان مادر یعنی : مرهمِ هر خستگی مادر یعنی : بهترین وابستگی : https://t.me/javdafshani
1. آغوش مهرش.mp3
610.1K
( سلام الله علیها ) گرمیِ آغوش مِهرش را ندارد آفتاب مهربان تر دیگر از مادر خدایِ مادر است ... آبروی اهل دل از خاک پای مادر است هر چه دارند این جماعت از دعای مادر است آن بهشتی را که قرآن می کند توصیف آن صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است ... شاعر : 1399 : https://t.me/javdafshani
درشب آخر ، لیالی قدر روضه فراموش نشود ... @javdafshani
( علیهم السلام ) بست روی سر عمّامۀ پیغمبر را رفت تا بلکه پشیمان بکند لشگر را من به مهمانی‌تان سوی شما آمده‌ام یادتان نیست نوشتید بیا ؟ آمده‌ام ننوشتید بیا کوه فراهم کردیم ؟ پشت تو لشکر انبوه فراهم کردیم ننوشتید زمین‌ها همه حاصل‌خیزند ؟ باغ‌هامان همه دور از نفس پاییزند ننوشتید که ما در دلمان غم داریم ؟ در فراوانی این فصل ، تو را کم داریم ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه ؟ نامه نامه لکَ لبّیک اباعبدالله حرف‌هاتان همه از ریشه و بُن باطل بود چشمه‌هاتان همگی از دِه بالا گِل بود باز در آینه ، کوفی صفتان رخ دادند آیه‌ها را همه با هلهله پاسخ دادند نیست از چهرۀ آیینه کسی شرمنده که شکم‌ها همه از مال حرام آکنده بی‌گمان در صدف خالی‌شان دُرّی نیست بینِ این لشکر وامانده دگر حرّی نیست بی وفایی به رگ و ریشه آن مردم بود قیمت یوسف زهرا دو سه مَن گندم بود؟ آی مردم ، پسر فاطمه یاری می‌خواست فقط از آن همه یک پاسخ آری می‌خواست چه بگویم به شما ؟ هست زبانم قاصر دشت لبریز شد از جملۀ هل مِن ناصر در سکوتی که همه مُلک عدم را برداشت اومد میون میان ، فرمود : « هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی ؟ » ... این صدا تا به خیمه رسید ، صدای ناله ی زنها بلند شد ... حضرت به خیمه ها خیلی حساس بود ، تا صدای ناله ی زنها رو شنید برگشت ... در سکوتی که همه مُلک عدم را برداشت ناگهان کودک شش ماهه علَم را برداشت همه دیدند که در دشت هماوردی نیست غیرآن کودک گهواره‌نشین مردی نیست چون اباالفضل به ابروی خودش چین انداخت ... خویش را از دلِ گهواره به پائین انداخت خویش را از دل گهواره می‌اندازد ماه تا نماند به زمین حرف اباعبدالله آیه آیه رجز گریه تلاوت می‌کرد با همان گریۀ خود غسل شهادت می‌کرد گاه در معرکه آن کار دگر باید کرد گریه بُرَّنده‌تر از تیغ عمل خواهد کرد عمقِ این مرثیه را اشک و علَم می‌دانند داستان را همه ی اهل حرم می‌دانند بعد عبّاس دگر آب سراب است سراب غیر آن اشک که در چشمِ رباب است ، رباب مرغ در بینِ قفس این در و آن در می‌زد هی از این خیمه به آن خیمه زنی سر می‌زد آه ، بانو ! چه کسی حال تو را می‌فهمد ؟ علی از فرط عطش سوخت خدا می‌فهمد می‌رسد نالۀ آن مادرِ عاشورایی زیر لب زمزمه دارد : پسرم لالایی کمی آرام که صحرا پُرِ گرگ است علی و خدای من و تو نیز بزرگ است علی میروی زیر عبای پدرت « آهسته ... » کودک من ! به سلامت سفرت آهسته پسرم ، می روی آرام و پُر از واهمه‌ام بیش‌تر دل‌نگرانِ پسر فاطمه‌ام پسرم ، شادی این قوم فراهم نشود تاری از موی حسین بن علی کم نشود تیر، حس کردی اگر سوی پدر می‌آید کار از دست تو ، از حلقِ تو بر می‌آید (3) خطری بود اگر، چاره خودت پیدا کن قد بکش، حنجره‌ات را سپرِ بابا کن ... : 12/5/1401 https://eitaa.com/javdafshani