5. زمینه.mp3
4.32M
#نوحه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
از ره آمدی ای ،
بابای غریبم
از هجر تو بابا ،
زار و بی شکیبم
#ملودی_دوم
نظر کن به حال پریشانم
شدم جان به لب
ای پدر جانم
( پدرجان، حسین ... ) تکرار
#بند_دوم
در غربت اسیرم
داغت کرده پیرم
جا دارد برایت
از غُصه بمیرم
#ملودی_دوم
منو این دو دستی
که شد بسته
تو و زخمِ ابرویِ بشکسته
( پدرجان، حسین ... ) تکرار
#بند_سوم
با چشمانِ تارم ،
می دیدم سرت را
گاهی بینِ تشت و
گاهی رویِ نی ها ...
#ملودی_دوم
منو گریه و ناله ی هر شب
پرستارِ من ، عمه جان زینب
( پدرجان، حسین ... ) تکرار
یا اَبَتا یا حسین ...
#نوحه_شب_سوم_محرم
#هیئت_ثارالله_قم
8/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
6. واحد.mp3
3.97M
#نوحه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
عجز اگر آید به دیدارم
جوابش میکنم
کاخ اگر کوه اُحد باشد
خرابش میکنم
پرده های قصر افتاد
از طنین ناله ام
کفر اگر در پرده باشد
بینقابش میکنم
مدح باب علِم طاها
گر چه اینجا باب نیست
در میان شامیان
امروز بابش میکنم
یک رساله از کِراماتم اگر
در دسترس نیست
می نویسم ، بعدها
صدها کتابش میکنم
دارم از بابا بزرگ خویش
ارث روشنی
در شعاعم ، ذره باشد
آفتابش میکنم
از خدایم اِذن دارم
زیر این سقف کبود
هر دعایی را بخواهم
مستجابش میکنم
سفره دار روضهی بابا منم
با دست خویش
گندمی گر نذر گردد
آسیابش میکنم
زنده باشم ، بعد از این
ای عمه جان ، گهواره ای
عاقبت میسازمو
نذر ربابش میکنم
آستین پاره ای دارم
خدا را شاکرم
بر سرم در پیش نامحرم
حجابش میکنم ...
#شاعر_میلاد_حسنی
#نوحه_شب_سوم_محرم
#هیئت_ثارالله_قم
8/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
7. ذکر پایان.mp3
3.94M
#نوحه_حضرت_رقیه
#مدح_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
حیدر نسب و
فاطمه سیماست رقیه
آرام دلِ
عمه و باباست رقیه
دلتنگِ رخِ فاطمه
کمتر شود ارباب
تا آینه ی
حضرت زهراست ، رقیه
جز او چه کسی
لایق این جمله ی زیباست
دُردانه ی یکدانه ی باباست
« رقیه ... »
انگار خداوند
به او داده جنان را
وقتی به روی
شانه ی سقاست رقیه
یک قطره
ز دریای حسین است ولیکن
در نوع خودش
وسعت دریاست ، رقیه
#شاعر_مهدی_مقیمی
#ذکر_پایان
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا ...
تشنه ی عشق حسین
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبر شهید کربلا
#دو_دمه
پدر فدای سرِ نورانیت
سنگِ جفا
که زد به پیشانیت ؟
« وای حسین ... » تکرار
#نوحه_شب_سوم_محرم
#هیئت_ثارالله_قم
8/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#یا_رضیع_العطشان
یك باغ پُر از غنچه
كه پرپر كردند
نامردیِ خود
دو صد برابر كردند
در پیشِ دو چشمانِ
پُر از اشک رباب
دعوا سرِ گهواره ی
اصغر كردند ...
#محمدحسن_بیات_لو
@javdafshani
1. مناجات.mp3
2.45M
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حیدرزاده
از خودم میپرسم آیا
میشود او را ببینم ؟
آن غریب آشنا را
میشود آیا ببینم ؟
اشک میریزم اگر
حرفی از او در بین باشد
اشک میریزم اگر
نامی از او حتی ببینم
رد پایش را اگر
در خلوت « علامه حلی »
دستخطش را اگر
در بین کاغذها ببینم
از نگاه ِ« سیدبحرالعلوم »
آن ماه را آه !
در میان سینهزنها
ظهر عاشورا ببینم
دیدند سید بحرالعلوم ، پابرهنه ، عمامه اش رو برداشته ، عباشو برداشته ، داره توو دسته عزاداری می دود ، به سرش میزنه ، گفتند : آقا ، در شان شما نیست ، شما عالم هستید ، مرجع تقلید هستید ، صدای ناله اش بلند شد ، چی دارید میگید ؟ آقا امام زمان عج داره پا برهنه می دود ...
یا به چشم « سید » او را
بینِ سرداب مقدس
در دلِ تاریک شب
در سجده و نجوا ببینم
#شاعر_سیدعلیرضاشفیعی
#هیت_ثارالله_قم
12/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
2. بست بر روی سر.mp3
8.53M
#روضه_امام_حسین
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیهم السلام )
#استاد_حیدرزاده
بست روی سر
عمّامۀ پیغمبر را
رفت تا بلکه
پشیمان بکند لشگر را ...
#روضه_شب_هفتم_محرم
#هیت_ثارالله_قم
12/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#روضه_امام_حسین
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیهم السلام )
#استاد_حیدرزاده
بست روی سر
عمّامۀ پیغمبر را
رفت تا بلکه
پشیمان بکند لشگر را
من به مهمانیتان
سوی شما آمدهام
یادتان نیست
نوشتید بیا ؟ آمدهام
ننوشتید بیا
کوه فراهم کردیم ؟
پشت تو لشکر انبوه
فراهم کردیم
ننوشتید زمینها همه
حاصلخیزند ؟
باغهامان همه
دور از نفس پاییزند
ننوشتید که ما در دلمان
غم داریم ؟
در فراوانی این فصل ،
تو را کم داریم
ننوشتید که هستیم تو را
چشم به راه ؟
نامه نامه
لکَ لبّیک اباعبدالله
حرفهاتان همه از ریشه و بُن
باطل بود
چشمههاتان همگی
از دِه بالا گِل بود
باز در آینه ،
کوفی صفتان رخ دادند
آیهها را همه با هلهله
پاسخ دادند
نیست از چهرۀ آیینه
کسی شرمنده
که شکمها همه از
مال حرام آکنده
بیگمان در صدف خالیشان
دُرّی نیست
بینِ این لشکر وامانده
دگر حرّی نیست
بی وفایی
به رگ و ریشه آن مردم بود
قیمت یوسف زهرا
دو سه مَن گندم بود؟
آی مردم ، پسر فاطمه
یاری میخواست
فقط از آن همه
یک پاسخ آری میخواست
چه بگویم به شما ؟
هست زبانم قاصر
دشت لبریز شد از
جملۀ هل مِن ناصر
در سکوتی که همه
مُلک عدم را برداشت
اومد میون میان ، فرمود : « هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی ؟ » ... این صدا تا به خیمه رسید ، صدای ناله ی زنها بلند شد ... حضرت به خیمه ها خیلی حساس بود ، تا صدای ناله ی زنها رو شنید برگشت ...
در سکوتی که همه
مُلک عدم را برداشت
ناگهان کودک شش ماهه
علَم را برداشت
همه دیدند که در دشت
هماوردی نیست
غیرآن کودک گهوارهنشین
مردی نیست
چون اباالفضل
به ابروی خودش
چین انداخت ...
خویش را از دلِ گهواره
به پائین انداخت
خویش را از دل گهواره
میاندازد ماه
تا نماند به زمین
حرف اباعبدالله
آیه آیه رجز گریه
تلاوت میکرد
با همان گریۀ خود
غسل شهادت میکرد
گاه در معرکه
آن کار دگر باید کرد
گریه بُرَّندهتر از تیغ
عمل خواهد کرد
عمقِ این مرثیه را
اشک و علَم میدانند
داستان را همه ی
اهل حرم میدانند
بعد عبّاس دگر
آب سراب است سراب
غیر آن اشک که در چشمِ
رباب است ، رباب
مرغ در بینِ قفس
این در و آن در میزد
هی از این خیمه به آن خیمه
زنی سر میزد
آه ، بانو ! چه کسی
حال تو را میفهمد ؟
علی از فرط عطش سوخت
خدا میفهمد
میرسد نالۀ آن
مادرِ عاشورایی
زیر لب زمزمه دارد :
پسرم لالایی
کمی آرام که صحرا
پُرِ گرگ است علی
و خدای من و تو نیز
بزرگ است علی
میروی زیر عبای پدرت
« آهسته ... »
کودک من !
به سلامت سفرت آهسته
پسرم ، می روی آرام و
پُر از واهمهام
بیشتر دلنگرانِ
پسر فاطمهام
پسرم ، شادی این قوم
فراهم نشود
تاری از موی حسین بن علی
کم نشود
تیر، حس کردی اگر
سوی پدر میآید
کار از دست تو ،
از حلقِ تو بر میآید
#مادر (3)
خطری بود اگر،
چاره خودت پیدا کن
قد بکش، حنجرهات را
سپرِ بابا کن ...
#شاعر :
#سیدحمیدرضابرقعی
#روضه_شب_هفتم_محرم
#هیت_ثارالله_قم
12/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
3. تیر خوردی.mp3
5.01M
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
تیر خوردى ، وسط خیمه
زمین خوردم من ..
#روضه_شب_هفتم_محرم
#هیت_ثارالله_قم
12/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
امشب علی اصغر آوردند ، یه شب ، شبه علی اصغره ...
تیر خوردى ، وسط خیمه
زمین خوردم من ..
هیچ کسی مثل مادر نمیسوزه ، ... الان این خانم بچه اش رو داده آوردند اینجا ، علی اصغرش کرده ... اما میگه بچه ام داره گریه میکنه ، کاش توو بغلم بود ، ای کاش شیرش میدادم ...
تیر خوردى ، وسط خیمه
زمین خوردم من ..
بعد از این گریه شود
روزى چشمان رباب
عاقبت بر جگرم
حرمله زهرش را ریخت
واى بر حالِ دلِ
بى سر و سامان رباب
#شاعر_قاسم_نعمتی
( این بچه هایی که « وسط هییت » می برند بالا ، چی از صورتش می بینی ؟ فقط یه نگاه زیر گلوش کن ، ببین حجم گردنش چقدره ؟ حسین حسین حسین ... )
#زمزمه_حضرت_علی_اصغر
#علیه_السلام
رو دست مادرت بخواب
« علی یِ اصغرم »
برات نمونده جرعه آب
« علی یِ اصغرم »
آتیش گرفت دل رباب
« علی یِ اصغرم »
لالایی ، دلبرم
شیرین زبونِ من
اینقدر« تَلَظّی » نکن
ای آرومِ جونِ من
خشکیده حنجرِت
خشکیده شد لبات
گریه نکن عزیزِ من
بند اومده صدات
الهی که بشه غمت
نصیب مادرت
هدف نشه
برای دشمن تو حنجرت
نباشه سایه ی سرم
رو نیزه ها سرت
سخته تحملش
برای مادرت
غرقِ به خون شه پیکرت
ازخونِ حنجرت
سپیدی گلوت
پیدا شده علی
میون لشکر ، هِلهله
برپا شده علی
الهی بچه ای
نمونه تشنه کام
نسوزه صورتش
با هُرمِ داغِ آفتاب
نصیب مادرش نشه
غم دل رباب
تو گریه میکنی
من زار میزنم
چه کار کنم برای تو
ای پاره ی تنم
توو خیمه ها نبود
یک قطره آب و شیر
آه ای خدا
شش ماهه رو
ازدستِ من بگیر ...
#روضه_شب_هفتم_محرم
#هیت_ثارالله_قم
12/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
4. گریز روضه.mp3
3.09M
#روضه_حضرت_علی_اصغر
علیه السلام و گریز به :
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
مرحوم شیخ جعفرشوشتری میگه ، سه تا علت داشت ، ابی عبدالله بدن علی رو دفن کرد ، شاید هم بیشتر ... یه دلیلش این بود ، حضرت میخواست زن و بچه دیگه نگاه به این گلوی پاره نکنند ، دیگه این قنداقه خون آلود رو نبینند ، جگرشون نسوزه ... حضرت میدونست سرها رو از بدن جدا میکنند ، نمیخواست سرِ این شیرخواره از بدنش جدا بشه ...
اما یه علت دیگه ذکر میکنه ، جیگر رو میسوزونه ، حضرت میدونست بعد از شهادت این بدنها رو زیر سم اسب ها ... این استخوان های نازک ... تاب سم اسب رو نداره ...
بگم آقا این تدبیرها رو برای سر علی اصغرکردی ، سرش جدا نشه ، بدنش زیر سم اسب ها نره ، بچه ها دیگه نبینند گلوی خون آلودش رو ... اما این سه تا مصیبت به سرِ خودت اومد ، هم سرت رو جدا کردند ، هم بچه هات بدن بی سرت رو دیدند ، هم بدنت زیر سم اسب ها رفت ... بازم آرومی ؟ ... حسییین ...
چقدر ردّ پاست روی تنت
چقدر وحشیانه می زدنت
قاری من چرا نمی خوانی
نکنه نیزه خورده بر دهنت
با سم اسب شد تنت تشییع
خاک کرببلا شده کَفَنِت
#شاعر_مجید_خانی
#روضه_شب_هفتم_محرم
#هیت_ثارالله_قم
12/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani