eitaa logo
مسیر نوکری
2.6هزار دنبال‌کننده
880 عکس
660 ویدیو
166 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
7. ذکر پایان.mp3
3.94M
( سلام الله علیها ) حیدر نسب و فاطمه سیماست رقیه آرام دلِ عمه و باباست رقیه دلتنگِ رخِ فاطمه کمتر شود ارباب تا آینه ی حضرت زهراست ، رقیه جز او چه کسی لایق این جمله ی زیباست دُردانه ی یکدانه ی باباست « رقیه ... » انگار خداوند به او داده جنان را وقتی به روی شانه ی سقاست رقیه یک قطره ز دریای حسین است ولیکن در نوع خودش وسعت دریاست ، رقیه بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا ... تشنه ی عشق حسین ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا پدر فدای سرِ نورانیت سنگِ جفا که زد به پیشانیت ؟ « وای حسین ... » تکرار 8/5/1401 https://eitaa.com/javdafshani
30/4/1402
یك باغ پُر از غنچه كه پرپر كردند نامردیِ خود دو صد برابر كردند در پیشِ دو چشمانِ پُر از اشک رباب دعوا سرِ گهواره ی اصغر كردند ... @javdafshani
1. مناجات.mp3
2.45M
( عجل الله تعالی فرجه ) از خودم می‌پرسم آیا می‌شود او را ببینم ؟ آن غریب آشنا را می‌شود آیا ببینم ؟ اشک می‌ریزم اگر حرفی از او در بین باشد اشک می‌ریزم‌ اگر نامی از او حتی ببینم رد پایش را اگر در خلوت « علامه حلی » دستخطش را اگر در بین کاغذها ببینم از نگاه ِ« سیدبحرالعلوم » آن ماه را آه ! در میان سینه‌زن‌ها ظهر عاشورا ببینم دیدند سید بحرالعلوم ، پابرهنه ، عمامه اش رو برداشته ، عباشو برداشته ، داره توو دسته عزاداری می دود ، به سرش میزنه ، گفتند : آقا ، در شان شما نیست ، شما عالم هستید ، مرجع تقلید هستید ، صدای ناله اش بلند شد ، چی دارید میگید ؟ آقا امام زمان عج داره پا برهنه می دود ... یا به چشم « سید » او را بینِ سرداب مقدس در دلِ تاریک شب در سجده و نجوا ببینم 12/5/1401 https://eitaa.com/javdafshani
2. بست بر روی سر.mp3
8.53M
( علیهم السلام ) بست روی سر عمّامۀ پیغمبر را رفت تا بلکه پشیمان بکند لشگر را ... 12/5/1401 https://eitaa.com/javdafshani
( علیهم السلام ) بست روی سر عمّامۀ پیغمبر را رفت تا بلکه پشیمان بکند لشگر را من به مهمانی‌تان سوی شما آمده‌ام یادتان نیست نوشتید بیا ؟ آمده‌ام ننوشتید بیا کوه فراهم کردیم ؟ پشت تو لشکر انبوه فراهم کردیم ننوشتید زمین‌ها همه حاصل‌خیزند ؟ باغ‌هامان همه دور از نفس پاییزند ننوشتید که ما در دلمان غم داریم ؟ در فراوانی این فصل ، تو را کم داریم ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه ؟ نامه نامه لکَ لبّیک اباعبدالله حرف‌هاتان همه از ریشه و بُن باطل بود چشمه‌هاتان همگی از دِه بالا گِل بود باز در آینه ، کوفی صفتان رخ دادند آیه‌ها را همه با هلهله پاسخ دادند نیست از چهرۀ آیینه کسی شرمنده که شکم‌ها همه از مال حرام آکنده بی‌گمان در صدف خالی‌شان دُرّی نیست بینِ این لشکر وامانده دگر حرّی نیست بی وفایی به رگ و ریشه آن مردم بود قیمت یوسف زهرا دو سه مَن گندم بود؟ آی مردم ، پسر فاطمه یاری می‌خواست فقط از آن همه یک پاسخ آری می‌خواست چه بگویم به شما ؟ هست زبانم قاصر دشت لبریز شد از جملۀ هل مِن ناصر در سکوتی که همه مُلک عدم را برداشت اومد میون میان ، فرمود : « هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی ؟ » ... این صدا تا به خیمه رسید ، صدای ناله ی زنها بلند شد ... حضرت به خیمه ها خیلی حساس بود ، تا صدای ناله ی زنها رو شنید برگشت ... در سکوتی که همه مُلک عدم را برداشت ناگهان کودک شش ماهه علَم را برداشت همه دیدند که در دشت هماوردی نیست غیرآن کودک گهواره‌نشین مردی نیست چون اباالفضل به ابروی خودش چین انداخت ... خویش را از دلِ گهواره به پائین انداخت خویش را از دل گهواره می‌اندازد ماه تا نماند به زمین حرف اباعبدالله آیه آیه رجز گریه تلاوت می‌کرد با همان گریۀ خود غسل شهادت می‌کرد گاه در معرکه آن کار دگر باید کرد گریه بُرَّنده‌تر از تیغ عمل خواهد کرد عمقِ این مرثیه را اشک و علَم می‌دانند داستان را همه ی اهل حرم می‌دانند بعد عبّاس دگر آب سراب است سراب غیر آن اشک که در چشمِ رباب است ، رباب مرغ در بینِ قفس این در و آن در می‌زد هی از این خیمه به آن خیمه زنی سر می‌زد آه ، بانو ! چه کسی حال تو را می‌فهمد ؟ علی از فرط عطش سوخت خدا می‌فهمد می‌رسد نالۀ آن مادرِ عاشورایی زیر لب زمزمه دارد : پسرم لالایی کمی آرام که صحرا پُرِ گرگ است علی و خدای من و تو نیز بزرگ است علی میروی زیر عبای پدرت « آهسته ... » کودک من ! به سلامت سفرت آهسته پسرم ، می روی آرام و پُر از واهمه‌ام بیش‌تر دل‌نگرانِ پسر فاطمه‌ام پسرم ، شادی این قوم فراهم نشود تاری از موی حسین بن علی کم نشود تیر، حس کردی اگر سوی پدر می‌آید کار از دست تو ، از حلقِ تو بر می‌آید (3) خطری بود اگر، چاره خودت پیدا کن قد بکش، حنجره‌ات را سپرِ بابا کن ... : 12/5/1401 https://eitaa.com/javdafshani
( علیه السلام ) امشب علی اصغر آوردند ، یه شب ، شبه علی اصغره ... تیر خوردى ، وسط خیمه زمین خوردم من .. هیچ کسی مثل مادر نمیسوزه ، ... الان این خانم بچه اش رو داده آوردند اینجا ، علی اصغرش کرده ... اما میگه بچه ام داره گریه میکنه ، کاش توو بغلم بود ، ای کاش شیرش میدادم ... تیر خوردى ، وسط خیمه زمین خوردم من .. بعد از این گریه شود روزى چشمان رباب عاقبت بر جگرم حرمله زهرش را ریخت واى بر حالِ دلِ بى سر و سامان رباب ( این بچه هایی که « وسط هییت » می برند بالا ، چی از صورتش می بینی ؟ فقط یه نگاه زیر گلوش کن ، ببین حجم گردنش چقدره ؟ حسین حسین حسین ... ) رو دست مادرت بخواب « علی یِ اصغرم » برات نمونده جرعه آب « علی یِ اصغرم » آتیش گرفت دل رباب « علی یِ اصغرم » لالایی ، دلبرم شیرین زبونِ من اینقدر« تَلَظّی » نکن ای آرومِ جونِ من خشکیده حنجرِت خشکیده شد لبات گریه نکن عزیزِ من بند اومده صدات الهی که بشه غمت نصیب مادرت هدف نشه برای دشمن تو حنجرت نباشه سایه ی سرم رو نیزه ها سرت سخته تحملش برای مادرت غرقِ به خون شه پیکرت ازخونِ حنجرت سپیدی گلوت پیدا شده علی میون لشکر ، هِلهله برپا شده علی الهی بچه ای نمونه تشنه کام نسوزه صورتش با هُرمِ داغِ آفتاب نصیب مادرش نشه غم دل رباب تو گریه میکنی من زار میزنم چه کار کنم برای تو ای پاره ی تنم توو خیمه ها نبود یک قطره آب و شیر آه ای خدا شش ماهه رو ازدستِ من بگیر ... 12/5/1401 https://eitaa.com/javdafshani
4. گریز روضه.mp3
3.09M
علیه السلام و گریز به : ( علیه السلام ) مرحوم شیخ جعفرشوشتری میگه ، سه تا علت داشت ، ابی عبدالله بدن علی رو دفن کرد ، شاید هم بیشتر ... یه دلیلش این بود ، حضرت میخواست زن و بچه دیگه نگاه به این گلوی پاره نکنند ، دیگه این قنداقه خون آلود رو نبینند ، جگرشون نسوزه ... حضرت میدونست سرها رو از بدن جدا میکنند ، نمیخواست سرِ این شیرخواره از بدنش جدا بشه ... اما یه علت دیگه ذکر میکنه ، جیگر رو میسوزونه ، حضرت میدونست بعد از شهادت این بدنها رو زیر سم اسب ها ... این استخوان های نازک ... تاب سم اسب رو نداره ... بگم آقا این تدبیرها رو برای سر علی اصغرکردی ، سرش جدا نشه ، بدنش زیر سم اسب ها نره ، بچه ها دیگه نبینند گلوی خون آلودش رو ... اما این سه تا مصیبت به سرِ خودت اومد ، هم سرت رو جدا کردند ، هم بچه هات بدن بی سرت رو دیدند ، هم بدنت زیر سم اسب ها رفت ... بازم آرومی ؟ ... حسییین ... چقدر ردّ پاست روی تنت چقدر وحشیانه می زدنت قاری من چرا نمی خوانی نکنه نیزه خورده بر دهنت با سم اسب شد تنت تشییع خاک کرببلا شده کَفَنِت 12/5/1401 https://eitaa.com/javdafshani
2/5/1402
به حلقت تیرِ کین بنشست ، اصغر تو را دادم چه زود از دست ، اصغر خودم دیدم که این تیرِ سه شعبه نفس را بر گلویت بست ، اصغر @javdafshani
1. گریه نوزاد.mp3
327.1K
جهت استفاده درمراسم شیرخوارگان حسینی ... https://eitaa.com/javdafshani