eitaa logo
جاویدنشان
63 دنبال‌کننده
336 عکس
73 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️🔷️ 🔷️🔸️ 🌼 🌼 به راستى كه «انتظار» چه سخت است و نيز چشم به راه بودن عزيزى كه حاضرى براى ديدنش جانت را هم بدهى. همانند «يعقوب»كه سالها چشم انتظار «يوسف» بود هم به كهف دل و هم به اشــك چشم. تو گوئى اين تقدير آدميزاد است، انتظار را مى گويم. چرا كه خداوند قامت دين و عزت بندگانش را بر قيام مومنين و منتظران اســتوار كرده اســت و ذلتشــان را در قعود، ودر اين ميان ناب ترين مكتب وحــى (مذهب اهل بيت) را به درستى «مذهب انتظار» ناميده اند. مذهبى كه پيروانش را يعقوب وار به چشم انتظارى «يوسف زهرا» فراخوانده اند. و از ميان يعقوبان زمانه پر بلاى ما كه به ابتلاى فراغ يوسفشان آزموده شدند يكى هم يعقوب داستان ماست. ۳۰ ســال بود كه هر روز كه براى نماز صبح برمى خواست، نمازش را به اين اميد اقامه مى كرد شــايد كه امروز چشــمش به جمال برومند فرزندش و قامت رشــيدش منــور گردد. ۳۰ ســال بــود كه صاحب قنادى هر روز به اين اميد كه امروز شــيرينى رهايى پسرش را خواهد پخت، كســب روزانه اش را آغاز مى كرد. ۳۰ سال بود كه اميد آن را داشت كه امروز ديگر خبر آزادى فرزنــدش را به مادر خواهــد داد و او را از انتظار خواهد رهانيد. 🆔️ @javid_neshan
🔸️🔷️ 🔷️🔸️ 🌼 🌼 زمزمه هر روزه در اين ۳۰ سال با خود اين بيت حافظ بود كه: يوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور كلبه احزان شود روزى گلستان غم مخور ۳۰ سال كه براى او ۳۰ سال حسرت بود، رنج بود، آب شدن بود، ۳۰ ســال سوختن و دم برنياوردن و ۳۰ سال داغ فراغ فرزند بر دل. ۳۰ ســالى كه شــاه بيت دعاهاى شب و روز پدر اين بيت بود كه: آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست هر كجا هست خدايا به سلامت دارش فرزندى كه ۳۰ سال پيش براى اداى تكليف و مأموريتى كه ولى امر زمانه، انقلاب و نظام بر دوشش نهاده بود و به منظور جهاد با فرزندان آل يهودا و دفاع از مردمان مظلوم و رنج ديده سرزمين سدر و سلام رنج هجرت و جهاد و نيز اســارت را به جان خريد. هجرتى بى بازگشت توأم با ۳۰ ســال بى خبرى از سرنوشت او و همرزمانــش. هجرتى براى جهاد كــه ثمره بزرگى برجاى نهاد. رويش شجره طيبه مقاومت اسلامى در خاك سرزمين سدر و سلام، شجره اى طيبه كه ثابت كرد خانه غاصبين از لانه عنكبوت هم سست تر است. اگرچه نيامــد اما رفت. در اين ۳۰ سال هم چون پروانه در شعله هاى آتش اشتياق وصل سوخت تا به مقام فناء رسيد و اگرچه به وصل نرســيد اما به وصل خداى رســيد و اين چنين شد كه « » در شــب شانزدهم خرداد ماه ۱۳۸۷ دعوت حق را لبيك گفت و به ملكوت خدا پيوست. 🆔️ @javid_neshan
🌻 🌻 🌻 🌻 _اولین باری که را دیدید کجا بود؟ زمانی که در بود؛ هم در و هم در با او ملاقات داشتم. به دلیل اینکه همراه به جنوب رفته بودم، نمی‌توانستم زیاد به غرب سر بزنم. با این حال در عملیات های و نیز با او دیدارهایی داشتم. از لحاظ سنی، سه سال بزرگ تر از من بود. او متولد سال ۳۲ و من متولد ۳۵ هستم. منزل پدری در محله‌ی سید اسماعیل بود. مغازه‌ی _پدرحاج‌احمد_ هم در همان منطقه سیروس بود. آن محله دو باشگاه داشت. یکی باشگاه شاه‌مردان که زورخانه بود و ما در آن ورزش می‌کردیم. یک زورخانه هم در میدان خراسان بود و زورخانه‌ی نام داشت. ورزش رسمی بوکس بود اما به زورخانه هم می‌آمد. در باشگاه فولاد واقع در میدان قیام بوکس کار می‌کرد. ما هم در همان باشگاه بدنسازی کار می‌کردیم. حدوداً سال ۵۴ بود که را در باشگاه فولاد دیدم و سلام و علیکی باهم داشتیم. ادامه دارد... •┈•••✾•♡🌻♡•✾•••┈• 🆔️ @javid_neshan •┈•••✾•♡🌻♡•✾•••┈•