eitaa logo
جاویدنشان
66 دنبال‌کننده
336 عکس
73 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻 🌻 🌻 🌻 _خاطره اختصاصی از دارید؟ دو مرتبه در عمرم دیدم که شانه‌های لرزید. یک بار در ، وقتی که با هم آمدیم بالای سر . وقتی چندنفر از بچه‌ها نتوانستند که در محاصره بود را به عقب برگردانند. من چون در اطلاعات بودم، موتور داشتم. به من گفت: برو سراغ حسین. حاجی هم همراه من آمد. مقداری که جلو رفتیم، شدت تیراندازی به حدی زیاد بود که دیگر نتوانستیم ادامه دهیم. به هر صورت یک ساعت صبر کردیم تا راه باز شد. ما با موتور آمدیم و به موقعیت رسیدیم. موتور را خاموش کرد و بین مجروحین رفتیم. امدادگرها هم رسیده بودند و به بعضی از مجروحین که دو روز آب نخورده بودند، آب می‌دادند. به خودم که آمدم دیدم نیست. برگشتم و دیدم شانه‌های می‌لرزد. حاجی حسین را پیدا کرده و بالای سر او نشسته بود. وقتی به شهر رفتیم همه روبه روی جمع شده بودند. حاجی که وارد شد همه صلوات فرستادند. گفت: ای کسانی که بر زمین های خوابیده اید، شما جانتان را فدایی کردید و این شهر را آزاد کردید. بعد شروع کرد به نام بردن تک تک بچه‌ها: ، ، ، ، و.... . _بار دوم که گریه کرد کجا بود؟ در ، برای فرمانده ژاندارمری منطقه بود. "تمام" •┈•••✾•♡🌻♡•✾•••┈• 🆔️ @javid_neshan •┈•••✾•♡🌻♡•✾•••┈•