eitaa logo
جایی نوشته بود
825 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
250 ویدیو
2 فایل
انتشار بُرش‌ها و فروش کتاب‌های جذاب و پرمخاطب😍 ادمین سفارش کتاب: @Admin_neveshte پیشنهادات: @majid_ab98 لیست کتب کانال: @listekotob
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 گزیده کتاب: «از تیپش خوشم نمی‌آمد. دانشگاه را با خط مقدم #جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار شش جیب پلنگی گشاد می‌پوشید با پیراهن بلند #یقه_گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که می‌انداخت روی شلوار. در فصل سرما با اورکت #سپاهی‌اش تابلو بود. یک کیف برزنتی کوله مانند یک وری می‌انداخت روی شانه اش، شبیه موقع اعزام #رزمنده‌های زمان #جنگ. وقتی راه می رفت، کفش‌هایش را روی زمین می‌کشید. ابایی هم نداشت در #دانشگاه سرش را با چفیه ببندد. از وقتی پایم به #بسیج دانشگاه باز شد، بیشتر می‌دیدمش. به دوستانم می‌گفتم: «این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط #دهۀ_شصت پیاده شده و همون جا مونده!» #جایی_نوشته_بود #برش_کتاب #قصه‌های_دلبری #کتاب_بخوانیم #کتاب_هدیه_بدهیم 🔴 خرید کتاب‌ 👇 https://basalam.com/@rasmevafa ✅ نکته مثبت این غرفه، فروش محصولاتش *زیر قیمت بازار* هست! ✔️میتونید مقایسه کنید 😊🙏🏻 🌺 کانال #جایی_نوشته_بود: 🆔 @jayi_neveshte_buod
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅حسین پسر غلامحسین محمدحسین آن‌قدر ظرفیت و داشت که می‌توانست از فرماندهان رده بالای سپاه شود‌؛ اما این در صورتی بود که به عضویت در می‌آمد و رسمی می‌شد. بارها مسئولین لشکر به او پیشنهاد می‌کردند، اما چون به عشق می‌ورزید نمی‌پذیرفت‌‌‌؛ تا جایی که سفارش کرده بودند اگر من شدم روی سنگ قبرم ننویسید پاسدار، اگر چنین کلمه‌ای بنویسید روز قیامت جلوی شما را خواهم گرفت! . 🔴 لینک خرید: https://basalam.com/@rasmevafa 🌺 کانال : 🆔 @jayi_neveshte_buod
🌺برشی از کتاب 📗کتابِ دائما باش و به حال خویش باش.😊 دیگران را باش. با همه باش و از همه گریزان. یعنی با همه باش و باش. باش و در هر لباس باش.☺️ احمد آقا به این عبارات به خوبی عمل می کرد. احمد آقا در زمینه فعالیت های مثل یک نیروی عادی حضوری فعال داشت. اما تفاوتش این بود که سه نیمه شب که اکثر بسیجی ها مشغول بودند؛او مشغول می شد.😭😢 خلاصه این که احمد آقا یک بسیجی واقعی بود؛از آن بسیجی هایی که خواسته بود که با آن ها شود.🌹 ❤️زنده نگه داشتن یاد کمتر از نیست❤️ 🔴 برای دریافت لینک خرید مراجعه کنید به 👇 @ferdosebarin 🆔 @jayi_neveshte_buod
🍂برش کتاب 📙کتاب بهار سال ۱۳۴۰ با ماه مبارک مقارن شده بود.☺️ شب بود، اما من به خاطر حاج خانم که باردار بود باید در خانه می‌ماندم. آسمان به‌شدت می‌بارید... نیمه‌های شب همسرم مرا صدا کرد که: حاج آقا تمام خانه روشن شده است بلند شو ببین کیه. 😳 نگاهی به اطراف انداختم همه جا تاریک بود.گفتم: چیزی نیست همه جا تاریک است. گفت: نه همین چند لحظه پیش تمام خانه عین روز روشن شده بود. 👌 برای اطمینان بیشتر بلند شدم و نگاهی هم به داخل حیاط انداختم. کسی نبود.😳 برگشتم و گفتم: خیال می‌کنی. بگیر بخواب چیزی نیست... ۱۰ دقیقه‌ای نگذشته بود که دوباره صدایم کرد... با عجله بالای سرش رفتم. گفت آثار حمل پیدا شده.😔 برید دنبال ماما.... من هم نشستم و قرآن را باز کردم و شروع به خواندن سوره مریم کردم. قرآن که تمام شد صدای گریه بچه هم بلند شده بود...😊 چهار پسر قبلی‌ام محمد علی، محمدشریف، محمدمهدی و محمدرضا بودند...👌 همان لحظه نام در ذهنم برقی زد و گذشت...اسم پسر پنجم را گذاشتیم».🌹 📌برای سفارش کتاب با نازل ترین قیمت به آیدی زیر مراجعه کنید @Ferdosebarien 🔻با ما همراه باشید: 🆔 @jayi_neveshte_boud