eitaa logo
خاکریز
501 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
54 فایل
خاکریز، یک جبهه است جبهه‌ای برای کمک به تحلیل بچه‌های انقلاب، در حمله همه‌جانبه علیه دین، نظام و هیاهوهای رسانه‌ای ارتباط با مدیر : https://eitaa.com/Saeid2846
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 دو ماشین نظامی و عده‌ای مدافع تازه نفس وارد حرم شده بودند و باورم نمی‌شد حلقه شکسته شده باشد که دیدم مصطفی به سمتم می‌دود. آینه چشمانش از شادی برق افتاده بود، صورتش مثل ماه می‌درخشید و تمام طول حرم را دویده بود که مقابلم به نفس‌نفس افتاد :«زینب اومده!» 💠 یک لحظه فقط نگاهش کردم، تازه فهمیدم را می‌گوید و او از اینهمه شجاعت به هیجان آمده بود که کلماتش به هم می‌پیچید :«تمام منطقه تو محاصره‌اس! نمی‌دونیم چجوری خودشون رو رسوندن! با ۱۴ نفر و کلی تجهیزات اومدن کمک!» بی‌اختیار به سمت صورت ابوالفضل چرخیدم و به‌خدا حس می‌کردم با همان لب‌های خونی به رویم می‌خندد و انگار به عشق سربازی با همان بدن پاره‌پاره پَرپَر می‌زد که مصطفی دستم را کشید و چند قدمی جلو برد :«ببین! خودش کلاش دست گرفته!» 💠 را ندیده بودم و میان رزمندگان مردی را دیدم که دور سر و پیشانی‌اش را در سرمای صبح با چفیه‌ای پوشانده بود. پوشیده در بلوز و شلواری سورمه‌ای رنگ، اسلحه به دست گرفته و با اشاره به خیابان منتهی به ، گرای مسیر حمله را می‌داد. از طنین صدایش پیدا بود تمام هستی‌اش برای دفاع از حرم (علیهاالسلام) به تپش افتاده که در همان چند لحظه همه را دوباره تجهیز و آماده نبرد کرد. 💠 ما چند زن گوشه حرم دست به دامن (علیهاالسلام) و خط آتش در دست بود که تنها چند ساعت بعد محاصره شکست، معبری در کوچه‌های زینبیه باز شد و همین معبر، مطلع آزادی همه مناطق سوریه طی سال‌های بعد بود تا چهار سال بعد که آزاد شد. در تمام این چهارسال با همه انفجارهای انتحاری و حملات بی‌امان تکفیری‌ها و ارتش آزاد و داعش، در ماندیم و بهترین برکت زندگی‌مان، فاطمه و زهرا بودند که هر دو در بیمارستان نزدیک حرم متولد شدند. 💠 حالا دل کندن از حرم (علیهاالسلام) سخت شده بود و بی‌تاب حرم (علیهاالسلام) بودیم که چهار سال زیر چکمه تکفیری‌ها بود و فکر جسارت به قبر مطهر حضرت دل‌مان را زیر و رو کرده بود. محافظت از حرم (علیهاالسلام) در داریا با حزب‌الله بود و مصطفی از طریق دوستانش هماهنگ کرد تا با اسکورت نیروهای به زیارت برویم. 💠 فاطمه در آغوش من و زهرا روی پای مصطفی نشسته بود و می‌دیدم قلب نگاهش برای حرم (علیهاالسلام) می‌لرزد تا لحظه‌ای که وارد داریا شدیم. از آن شهر زیبا، تنها تلی از خاک مانده و از حرم (علیهاالسلام) فقط دو گلدسته شکسته که تمام حرم را به خمپاره بسته و همه دیوارها روی هم ریخته بود. 💠 با بلایی که سر سنگ و آجر حرم آورده بودند، می‌توانستم تصور کنم با قبر حضرت چه کرده‌اند و مصطفی دیگر نمی‌خواست آن صحنه را ببیند که ورودی رو به جوان محافظ‌مان خواهش کرد :«میشه برگردیم؟» و او از داخل حرم باخبر بود که با متانت خندید و رندانه پاسخ داد :«حیف نیس تا اینجا اومدید، نیاید تو؟» دیدن حرمی که به ظلم زیر و رو شده بود، طاقتش را تمام کرده و دیگر نفسی برایش نمانده بود که زهرا را از آغوشش پایین آورد و صدایش شکست :«نمی‌خوام ببینم چه بلایی سر قبر اوردن!» 💠 و جوان لبنانی معجزه این حرم را به چشم دیده بود که (علیه‌السلام) را به ضمانت گرفت :«جوونای و تا آخرین نفس از این حرم دفاع کردن، اما وقتی همه شهید شدن، (علیه‌السلام) خودش از حرم دخترش دفاع کرد!» و دیگر فرصت پاسخ به مصطفی نداد که دستش را کشید و ما را دنبال خودش داخل خرابه حرم برد تا دست حیدری (علیه‌السلام) را به چشم خود ببینیم. 💠 بر اثر اصابت خمپاره‌ای، گنبد از کمر شکسته و با همه میله‌های مفتولی و لایه‌های بتنی روی ضریح سقوط کرده بود، طوری که دیگر حریف شکستن این خیمه فولادی نشده و هرگز دست‌شان به قبر مطهر حضرت سکینه (علیهاالسلام) نرسیده بود. مصطفی شب‌های زیادی از این حرم دفاع کرده و عشقش را هم مدیون (علیهاالسلام) می‌دانست که همان پای گنبد نشست و با بغضی که گلوگیرش شده بود، رو به من زمزمه کرد :«میای تا بازسازی کامل این حرم بمونیم بعد برگردیم ؟» 💠 دست هر دو دخترم در دستم بود، دلم از عشق (علیهاالسلام) و (علیهاالسلام) می‌تپید و همین عطر خاک و خاکستر حرم مستم کرده بود که عاشقانه شهادت دادم :«اینجا می‌مونیم و به کوری چشم و بقیه تکفیری‌ها این رو دوباره می‌سازیم ان‌شاءالله!»... ✍️نویسنده: @jebhetarom
✅ مناظره‌ای کوتاه از حضرت رضا علیه‌السلام در بُطلان خلافت غاصبین عدّه‌ای از محضر صلوات‌الله‌علیه درخواست کردند که در حضور عباسی ملعون در مناظره‌ای در موضوع شرکت کنند و حضرت نیز پذیرفتند؛ آن مجلسی تشکیل شد و یحیی بن ضحّاک سمرقندی (از علمای عامه) برای با ایشان انتخاب و دعوت شد. امام علیه‌السلام فرمودند: «ای یحیی بپرس.» یحیی گفت: «شما بپرسید ای پسر رسول خدا، تا ما به سؤال شما افتخار کنیم!» حضرت فرمودند: 🔴 «ای یحیی، نظر تو درباره کسی که ادّعا می‌کند راستگوست، ولی به راستگویان ( و علیهماالسلام) نسبت دروغگویی می‌دهد، چیست؟! آیا چنین کسی راستگو و پیروِ دین حقّ است یا دروغگوست؟!» یحیی مدّتی به فکر فرو رفت و چیزی نگفت؛ مأمون گفت: «چرا جواب نمی‌دهی؟!» یحیی گفت: «سؤالی از من پرسیدند که نمی‌توانم پاسخ دهم!» مأمون از حضرت رضا علیه‌السلام پرسید: «منظورتان از این سؤال چه بود؟» امام علیه‌السلام فرمودند: «من با کنایه از یحیی پرسیدم اگر راستگو بوده (شما می‌گوئید ابوبکرِ صدّیق!)، پس راویانِ صادق و راستگو که گفته‌اند ابوبکر روزی بر فراز منبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله اعلام کرد: ♨️ "وَلِيتُكُم وَ لَستُ بِخَيرِكُم!" (شما مرا امیر بر خود قرار دادید، در حالی که من بهتر از شما نیستم!) [۱] باید این سخن نیز راست باشد و اگر این سخنِ ابوبکر راست است، می‌گوئیم امیر باید بهتر از رعیّت باشد، در نتیجه ابوبکر امام نیست! همچنین از قول او نقل کرده‌اند که گفته است: 🔻 "أَنَّ لِي شَيطَاناً يَعتَرِينِي!" (من شیطانی دارم که مرا وسوسه می‌کند و گرفتارش هستم!) [۲] اگر ابوبکر راستگوست، پس این سخن هم راست است، در نتیجه نمی‌تواند امام باشد، چون توانایی تصرّف در امام الهی را ندارد! و نیز از عُمَر نقل کرده‌اند که گفته است: 💢 "كَانَت إِمَامَةُ أَبِي بَكرٍ فَلتَةً وَقَى اللَّهُ شَرَّهَا فَمَن عَادَ إِلَى مِثلِهَا فَاقتُلُوهُ!" (امامتِ ابوبکر، یک کارِ ناگهانی و اشتباه بود که خداوند ما را از شرّ آن حفظ کرد! پس هر که این کار را تکرار کرد، او را بکُشید!) [۳] اگر راستگو بود، پس امامت ابوبکر به نظر عمر هم صحیح نبوده و اگر دروغ گفته، پس خودش هم برای زعامت و رهبری مسلمین لیاقت نداشته است!» سخن حضرت که به اینجا رسید، مأمون لعنة‌الله‌علیه چنان عصبانی و برآشفته شد که بی‌مقدّمه فریادی کشید که همه‌ی آن جمع، پراکنده شدند؛ سپس به بنی‌هاشم رو کرد و گفت: «مگر نگفته بودم او (حضرت رضا علیه‌السلام) را شروع کننده‌ی بحث قرار ندهید و بر علیه او جمع نشوید؟! اینها علمشان، علم رسول خداست!» 📚 منابع شیعه: مناقب (ابن‌شهرآشوب)، ج۴، ص۳۵۱ بحار الانوار (علامه‌مجلسی)، ج۱۰، ص۳۴۸ 📚 منابع عامه: [۱] الإنباء فی تاریخ الخلفاء (ابن‌عمرانی)، ص۴۷ [۲] منهاج السّنة (ابن‌تیمیة)، ج۸، ص۲۶۶ [۳] صحیح بخاری، ج۸، ص۱۶۸، ح۶۸۳۰ 🔥 «لعن الله قاتلي فاطمة الزّهراء.»
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸امیرالمؤمنین(صلوات الله علیه)؛ حریص در تولید و زاهد در مصرف🔸 من در یک جلسه‌ای برای ائمۀ جمعۀ استان بوشهر صحبت می‌کردم. عرض کردم وقتی برای مردم صحبت می‌کنید در حرف‌هایتان دو طرف را لبه‌گذاری کنید. این طرفش را بگویید، آن طرفش را هم بگویید. اگر می‌گویید علی (صلوات الله علیه) لباسش دو سه درهمی بود، و غذایش هم همین نان خالی بود، راست است؛ اما آن طرفش را هم بگویید که ایشان گفت که من امروز اگر فقط زکات اموالم را به همۀ بنی‌هاشم بدهم، همه‌شان غنی می‌شوند! زکات مالش چهل هزار دینار بود! دیۀ یک انسان، هزار دینار است. یعنی زکات حضرت می‌شود چهل برابرِ دیۀ یک انسان. یعنی حدود یک میلیارد تومان! (*). زکات هم، یک بیستمِ مال است. یعنی درآمدش هم آنطور بوده است!! اما [ایشان این پول کلان را] در خانه نبرده. اسلام این است. نتیجه کار ما این شده که مؤمنان با مشکلات مالی روبه‌رو هستند. علی (صلوات الله علیه) بزرگ‌ترین تولید‌کننده و در زمینه مصرف، زاهدترینِ اهل عالم بود و این خودش هنر است. چون ما از تولید ایشان نگفته‌ایم به تولید کم قانع شده‌ایم و حال با مشکلات اقتصادی روبرو هستیم. این در حالی است که باید در بحث تولید حریص بود. ما نباید به تولید و علم کم قانع باشیم. هرچه در آمدتان بیشتر باشد بهتر می‌توانید خدمت کنید. هرچه مقتدرتر و باسوادتر باشید، بهتر است. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/jebhedar_eita
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🔅زود زنگ محرم را نزنید ❌ 🔺کمک به دشمنان آقا علیه السلام نکنید... فعلا ✅ در پیش هست ... 🔰 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/jebhedar_eita