نقطهی جیم
گر انگشت سلیمانی
نباشد ....
چه خاصیت دهد نقش نگینی؟
[خواجه]چشمها را میتوان پیوند زد دستها را هم انگشتها را شیوه و طرز نگاه و گریه و اندوه را آغوش را هم میشود پیوند زد آیا؟ از دست دادن را جدایی را میتوان پیوند زد؟
اخوان ثالث میگفت: آدم نمیتواند حرفهایش را از زبان دیگران بگوید.
راستی ما حرفی برای گفتن داریم که بگوییم حرفهایم را نمیتوانم از زبان دیگران بگویم و مثل لالها برای گفتنش زبانی باز کنیم؟ و هرچند آن حرف ناگفتنی باشد به ناگفتنی بودنش اشاره کنیم و مثل شمس تبریز بخوانیم:
من گنگ خوابدیده و عالم تمام کر
من عاجزم زگفتن و
خلق از شنیدنش
در کلامالله میخوانیم
اذا قرئ القرآنُ
فاستمعوا له و انصتوا لعلّکم تُرحمون
وقتی قرآن قرائت شود
گوش بسپرید و سکوت پیشه گیرید ای بسا که به شما بخشیده شود!
اگر بعد اخلاقیاش را کنار بگذاریم خواهیم دید که تا زمانی که پر از حرف و قیل و قالیم و به حرف های همهجایی گوش سپردهایم نمیتوانیم سخن قرآن را بشنویم و سخنش را به بازار پرغوغا و هیاهوی جان برسانیم.
حرفهای پاک و طیبِ ما سر دلمان میمانند و فاسد و اسیدی میشوند تا آنکه دیوانهمان کنند و به رعشه و سر درد بیافتیم و برای خلاص شدن از دستشان به استفراغِ داد زدن و فحش دادن به این و آن بدل میشوند.
اما
صحبت سر باز کردن راهی برای گفتن حرفها نیست و درباره آنکه جوینده است گفتهاند من جدّ وجدَ
هر که جوید یابد
گوش و هوش ما کجاست؟ و کسی هست که خلای را احساس کند تا به سخن زمان گوش بسپارد و گوش از هر سخن دیگری ببندد و جوینده راهی باشد ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عذرخواهی امام جماعت مسجدالاقصی
ظاهرا این فیلم عذرخواهی متعلق به سال ۲۰۱۷ هست و فیلمی که درباره امام حسین علیه السلام صحبت میکند برای سال ۲۰۱۲ هست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ نویسنده آمریکایی:
📍 ما درحال کشتار عده ای در غزه هستیم که زندگی زیر ظلم را برنتابیدند/ما بیرحمترین و کارآمدترین آدمکشهای روی زمین هستیم!
☑️ @Kavoshplus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همزبانی خویشی و پیوندی اَست
مرد با نامحرمان چون بندی اَست
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگر است
همدلی از همزبانی بهتر است
[ مولوی ]
اشک مرد
گرانبهاتر از ...
گرانبها پیش هرکسی بهنسبت است
مثل سنگ
گاه سنگ خود گرانبهاست
گاه هم بروی سینه کسی
مثل سینهی صدف
خرده سنگ بیبها یگانه میشود
[نه مثل سنگهای هرزهپوی قیمتی
سنگهای زینتی]
بلکه بیرقیب میشود
سرشک و اشک مرد هم بسان سنگ میشود
اگرچه اشک هم مثل سنگ
پربها و قیمت است
چون زمردی
روی گونهی کسی سبز میشود
یا عقیق میشود
سرخرو و آتشین
میدود راه میرود
ولی ساری و التهاب اشک
انفجار بغض
که در میان سخت و سنگ کورهی
آتشفان پرحرارت
سینهی همچو کوه مرد
کوه درد لعل میشود
چنان اشک جانانهتر از جنون
یقین بدان پربهاتر است
سینهی سخت الماس را
یقین بدان همچو چنگ شیر میدرد
اشک مرد میبرد
دل خدای را چهجای مردمان
اشک مرد هم بسان سنگ
گاه بر گونهی کسی پربها و بیقیمت و بینهایت است
خاصه طرفه قطره اشک غربتی
شکایتی که از گونه و چشم
پرحیای رازدار رازدان
خلفزاده و خلیفه زادهای
روی دامن و سینهی مادر بانجابتی نشسته است ...
اشک مرد میکند کوه را
ز جای
چه جای خسان و ناکسان
چه فرصتهای بسیاری که میرفتند
یکی بعد از یکی
همچون قطار و کاروان ابرها
از پیش چشمانم
بسان ابرها آری
دور از دست و رویایی
چون معمایی که نگشاید گره از پیچ و تابش
هیچ دستی
یا چونانچون طعمهای طرارتر از خواب
درون خواب یک صیاد
آسمانی فرصتی طرفهنگاری که نبیند خواب آنرا چشم
کدامین چشم؟
دوراندیشبینِ چشم اندیشه
خیال مست و مغرور بلندِ بالِ پروازِ عقابی
دور از چشم و دور از دست
بسان عمر من یا عمر تو ای دوست
ما اسیرانیم
با دستهایی بسته در بندیم
روز را حسرت شمار روزهایی که بگذشته است تا شامیم
در آرزوی روزهایی که شنیدستیم و میگفتند
روزهایی که نمیدانیم
آه میدانی چه میگویم؟
مثل یک عقاب در چنگ حصار آسمان
یا هم اسیر چنگ عقابیم
با مرگهامان میرویم از دست
مثل فرصتهایمان
چون ابر حیرانیم تا روزی به بار آییم
میگویم من که فرصتها خود ماییم
با برگهایی زرد
که میمیرند و میافتند
سرگرم مرگ برگ فرصتهایمان ماییم
ریشهی جاویدمان در خاک
ما معماییم
در تمنای یکی پیوند میمانیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فلسطینیها لحظه لحظه زندگی را نفس میکشند؛
کسی میآید
کسی که مثل هیچکس نیست
[فروغ فرّخزاد]
کسی میآید که با ابرها قهر نیست
و پنجره را بروی باد نمیبندد
نقطهی جیم
یکی مادرم
میان این جهان نامهربان
تک افتادهام
گوهر خمینی بزرگ را
در میان سینه سفتهام
خانه را خوب ساختهم
اگرچه سوختم
مادر هزاران شهید پرپرم بلکه بیشتر
من که هرگاه هرچه خواستید
پیش از آنکه بر زبان بیاورید
پیش پایتان ریختم
خاک و نفت و معدن حلال
من که صبح و شام
کنارتان
به انتظارتان ایستادهام
پس چرا نشستهاید و جآی صدایتان
سوی این و آن دستتان بلند التماس میشود
پس چرا
قصههای من خوابتان نمیکند
چرا خواب قصههای من نمیشوید
چقدر دست و پا میزنید
بروی من چنگ میزنید
پس کجا کی
دوباره باز دور هم جمع میشوید
چرا شیربچههای من
من که ای عزیزان نازپروردهام
خدایی نکرده هیچگاه عقدهای بزرگتان نکردهام
شبانه تا بهصبح
دست را بسان شانه روی مویتان کشیدهام
اشک ریختهم
دعایتان کردهام
من که بی خدا و بیپناه بارتان نیاوردهام
چرا پس چرا
حرص میخورم
از این کارهایتان که برعکس حرفهایتان میشود
چرا گفتهاید میشود ولی نمیکنید
چرا میشود گفتهاید و هی نمیشود
پس چرا چه میکنید
شکر خدا هر کدامتان یکی رستمید
پهلوان و پردلید و مگرنه عاشقید؟
عاشق وطن
مگر دل ندادهاید به شیرزاد شیر
قاسمبنالحسن
طعم مرگ بود
در دهان او
گوارا و گیراتر از عسل
چرا خون نمیشوید
دلم آرزو میکند که جای بردهزادگان مثل او شوید
پادشاه عاقبت
پادشاه دنیا و آخرت
✴️ ابوعبیده سخنگوی گردانهای قسام:
🔸70 روز از آغاز نبرد طوفان الاقصی سپری شد و ملت فلسطین همچنان این نبرد بیسابقه را پیش میبرد. مجاهدان قهرمان ما با یک ارتش مجهز به پیشرفتهترین تجهیزات و سلاحها در نبردی که در تاریخ ثبت خواهد شد، مقابله میکنند.
🔸مجاهدان ما طی 5 روز اخیر موفق به هدف قرار دادن بیش از 100 خودروی نظامی دشمن شدند. مجاهدان قسام با راکتهای ضدزره نظامیان اشغالگر را در داخل خانهها و ساختمانها هدف قرار دادند.
🔸 اکنون خیزش و انتفاضه و تحریم دشمن اشغالگر با تمامی شیوههای مقاومت واجب و ضروری است. بار دیگر آزادگان امت و مجاهدان آن را به تشدید اقدامات میدانی خود علیه دشمن صهیونیستی در تمامی جبههها فرامیخوانیم. روایات مجاهدان ما از کشتن نیروهای پیاده دشمن ثابت میکند که کشتههای این رژیم چندها برابر آن چیزی است که اعلام شده است.
@syriankhabar
نقطهی جیم
✴️ ابوعبیده سخنگوی گردانهای قسام: 🔸70 روز از آغاز نبرد طوفان الاقصی سپری شد و ملت فلسطین همچنان ای
اکنون خیزش و انتفاضه و تحریم دشمن اشغالگر با تمامی شیوهها واجب و ضروری است
نقطهی جیم
🔴هم اکنون آسمان غزه و شلیک گسترده منور بر فراز شهر و با تمرکز بر اطراف بیمارستان شفا ✅ بدون سانسور
7 Ayeneh.mp3
2.51M
تهیه شده در سرای هنر و اندیشه؛ سُها
نقطهی جیم
🎥 فلسطینیها لحظه لحظه زندگی را نفس میکشند؛ کسی میآید کسی که مثل هیچکس نیست
فدعا ربَّه : اَنِّی مَغلُوب
فانتَصِر
پس نوح پرورندهاش را خواست که:
( من مغلوبم تو یاری کن! )
اینگونه بود که دربهای آسمان را به آبی سرازیر گشودیم و زمین را چشمهها جوشاندیم
کسی میآید
کسی که مثل هیچکس نیست
[فروغ فرّخزاد]
کسی میآید که با ابرها قهر نیست
و پنجره را بروی باد نمیبندد
تا میهمان ناخوانده داشته باشد
و دستهایش را بهسوی باران میکشد
کسی که دستهایش
و نگاهش با باران حرف میزند
و زندگی را با ساعت تقسیم نمیکند
و تکلیف روزها را در تقویم
مشخص نمیکند
و قطرههای باران را حساب و کتاب نمیکند
و میگذارد
قطرهی زلالی از آن
بر گوشهی کتابهای سیاهش بچکد!
و مشقهای سیاه دفتر لحظههایش را
بشوید
و با روزنامهها
دیوار بین خود و باران نمیکشد
و رابطهی خود را
با ابرها
و بدبیاریهایشان بهم نمیزند
وابرها را پیشبینی نمیکند
و قطرههای بارانرا درون یک لولهی آزمایشگاهی نمیریزد
و اعضایش را از هم
جدا نمیکند
و چشمانش با اعداد قصه نمیسازد
ملائکهی باران را میبیند
و به آنها سلام میکند
و به آنها دست میدهد
و از لمس نمیترسد
و آنها را در آغوش میکشد
و به سینه میچسباند
و ابرها را انبانهی اسفنج نمناک ابرها میبیند
بجای چند میلیمتر
یا چند کیلومتر
دستانش راز میگویند
و هوا را مینویسند
و باد خوشخبرش میکند
و بوی باد را میشنود
و آنرا باور میکند
و دعا میکند
و آمین میفرستد
و دعا میکند
و طوفان براه میاندازد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#خبر
📻 شیرزن فلسطینی در میان این همه درد و رنج و سختی در غزه:
هیچ انتظاری از جهانیان نداریم، نمیخواهیم کسی نسبت به ما ترحم داشته باشد. همه دنیا در کنار یهودیان ایستادهاند اما ما خدا را داریم!
🇵🇸 @gaze_karbala
نقطهی جیم
. #خبر 📻 شیرزن فلسطینی در میان این همه درد و رنج و سختی در غزه: هیچ انتظاری از جهانیان نداریم، نمی
میدانستید آیات لحن دارند ؟
میپرسید: وقتی خدا از دست یک کافری میگه: تبت یدا ابیلهب و تب
وقتی حافظ گفت:
ریای زاهد سالوس جان من فرسود
قدح بیار و بنه مرهمی بر این دلِ ریش
وقتی انسان در مقابل اصرار در جهالت کلافه میشه
آه میگفت خدا از دست یک کافری کلافه شدهست
میدانستید آیات لحن دارند؟
این زن کلافه از دست کوردلان و کورچشمان داد میزند و حماسه میخواند.
حماسهاش یک آیه است!
آیهای که ما فکر میکنیم لبریز از بیچارگی است لبریز از رجزخوانی و حماسه در زبان او شده است!
متنی که او بحقیقت معنی در دست دارد و آنرا به قوّت دریافته است!
یا یحیی! خذ الکتاب بقوّه
ای یحیی! کتاب را با قوت دریاب
آیات در زبان او جان میگیرند و زنده میشوند و مگر همین آیات در زبان ما ضعیف و بیجان و مریض نیستند؟
میگویند آیات را محزون بخوانید!
حزن که در جان بنشیند کار و زبان ما را دگرگون میکند
اولینش شجاع میشوی و در زیرنوشته فیلم این مردانهتر از مردها را، شیرزن عنوان کردهاند.
دل محزون بیشتر از آنکه منزوی باشد حماسه میسراید و مگر آن مدام در کار جهاد را شاعر ننامیدهاند؟
و دیگر دست خودت نیستی!
حزن عنان کار تو را بدست میگیرد!
مرد میشوی! و جگردار!
محبتت جنونواره
غضبت از جا کن!
غم لحن آیات نیست!
غم پشت آیات میایستد و جور دیگری به جهان مینگرد
ریشه در خاک خانه میدوانی و پایدار میمانی
50.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹مورد هدف قرار دادن یک ماشین زرهی متعلق به اشغالگران صهیونیست با موشک های ضد زره کورنت در شمال شرقی بیت لاهیا.
نقطهی جیم
🔹مورد هدف قرار دادن یک ماشین زرهی متعلق به اشغالگران صهیونیست با موشک های ضد زره کورنت در شمال شرقی
این اولین تصویری است که از مجاهدت مردان جنگجوی مقاومت فلسطین گذاشتم.
من همهی این فیلمها را چندبار و چندبار مثل بهترین برنامهی تلویزیونی میبینم.
تلویزیون ما البته خانهی بیصفایی است که فقط گاهی به ظاهرش میرسند تا کسی نگوید این خانه ویرانه شده است.
خانهای که جانت با اهالیاش پیوندی نداشته باشد هیچگاه فکر سر زدن آن بخاطرت خطور نمیکند.
و اگر آشنا به آن پا بگذارد دلهره داری که حقش در آنجا ضایع و پایمال ملاحظات و تشریفات آن شود.
تصویر حججی را یادتان هست که انگار بهترین کارگردانان و بازیگران عالم جمع شده بودند تا یک نمای کربلایی بسازند و همهچیز سر جایش بود!
آن فیلم به اصطلاح سینمایی ها در (نمیآمد) مگر با آنکه همه غرق نقش خود شوند و همهچیز جز نقش خود را از یاد ببرند!
تماشاچیان فیلم هم مردمانی که یکسره زندگیشان با فیلم پیوند دارد و پایان فیلم میتواند پایان زندگی آنها را دگرگون کند
نقطهی جیم
این اولین تصویری است که از مجاهدت مردان جنگجوی مقاومت فلسطین گذاشتم. من همهی این فیلمها را چندبار
غفلت ما از سینما به غفلتمان از حیات تصاویر و صحنهها بر میگردند.
تصاویر درون قصهها زنده میشوند و جان میگیرند و راه میروند و ما منتظر سرنوشت فرمها مینشینیم.
کسی که قصهی روزگار را نفهمد مشغول احیای اموات میشود و سعی میکند تصاویرش را زیر دستگاه اکسیژن زنده نگه دارد. نفسهای مرده زیر دستگاه نفس نیست کش دادن سرنوشت مرده ای است که همه میدانند آیندهای در این جهان نخواهد داشت!
کش دادن جان کندن است!
مثل قصههای فیلم سازان ما و مخاطبان به انتظار قصهای که پایانش را میدانند نمینشینند و قصه و فیلم هر دو در یاد هیچکسی نیستند تا ماندگار شوند!
میگویند یاد، یاد ازلی است و هرچه ماندگار است به آن یاد بر میگردد! من یادی جز غصهی غربت نمیشناسم و هر قصهای میخواهد بماند باید در این یاد بماند
غریبی به ندای غریبی خود پاسخ بلی داد ولی تاب بلای خود را نیاورد و دل به چیز دیگری بست پس از او دور افتاد و باز بخود آمد و در این به خود آمدن آنقدر آه و ناله کرد تا آنکه باز به او رسید.
قصههای روزگار همگی به این قصه باز میگردند و راز ماندگار بودنشان در این است و اگر ما دل به قصهی دیگری بدهیم و پیوندمان را از آن جدا کنیم بیشتر به تصاویر مردهای میمانیم که تقدیرمان مرگ و فراموشی خواهد بود و چنین سرنوشتی را تعداد تغییر نخواهند داد!
نقطهی جیم
این اولین تصویری است که از مجاهدت مردان جنگجوی مقاومت فلسطین گذاشتم. من همهی این فیلمها را چندبار
ما از صحنههای راهپیمائی و تظاهرات تصاویر خوب نمیگیریم و به آن دل نمیبندیم چرا که نمیدانیم چقدر مردممان مشتاق هرباره دیدن این تصاویراند!
به همین دلیل هم فیلم خوب نمیسازیم و آنها را دست کم میگیریم و در سالن پخش فیلم با جفنگهایمان سر کارشان میگذاریم تا پول بیشتر گیرمان بیاید! و دردا که اگر دردی داشتیم بهتر مینوشتیم و میساختیم و از کار خود غافل نمیشدیم
فیلمسازان بزرگ جهان اما از عداد اینان نیستند با آنکه فیلمهای آنها جهانی شد و فیلم هیچیک از فیلمسازان ما نه به گرد سادگی فیلمشان و نه به پیوند عمیق فیلمشان با جانها نمیرسند واگرنه جهانی نبودند! و مردمان هم چندین و چند بار به تماشای آن نشستهاند
سینما قصه میخواهد و قصه جایی بیرون از ما نیست!
و کسانی که درون قصهای نیستند ناچارند قصهی دیگران را تعریف کنند تا قدری بتوانند از هوای آنها نفس بکشند یا هم به حرفهای مفت پشت سر این و آن و روزگار میافتند!
قصهی روزگار پیش چشم ماست اگر آنرا با توجیهها و بهانهجویی هایمان دور از چشم نمیانداختیم.
قهرمان قصه کسی است که مرد باشد و مردانه پایش بایستد و هرچند مثل مهدی باکری غریب و تنها بیافتد مردانه با غربت و تنهایی اش صفا کند و بماند!
اینها اقتدا به چه کسی میکنند که اگر همهی جماعت به یکسو بروند آنها باز میمانند و سر در چاه زلال گفت و شنود با خود میکنند ؟
نقطهی جیم
این اولین تصویری است که از مجاهدت مردان جنگجوی مقاومت فلسطین گذاشتم. من همهی این فیلمها را چندبار
ماهم همگام با تکبیر مردان مقاومت هنگام اصابت و انفجار تکبیر میگوئیم و از جان شاد میشویم و گویا آن کار بدست ما ببار نشسته است!
راستی قصد من از شروع متن نوشتن درباره سینما نبود
آمدم تذکر آوینی به خودمان را باز بنویسم!
آوینی میگفت پناه دشمن توپ و تانک و بولدوزر هایش است انگار که ماشینها سوار آدمها هستند و آدم هیچ نیست!
و با تصویر نشانمان میداد که چگونه با انهدام و آتش یک تانک اهالی ابرهه پا به فرار گذاشتند
دشمن غاصب اگر ده برابر دشمن بعث دل به تانک ها و آهن قراضههایش نسپرده باشد کمتر از آن دلسپرده نیست!
ولی ما تانک که میزنیم در انتظار الله اکبر نشستهایم!
تا ببینیم الله اکبر هایمان با آتش چه میکنند ؟
راستی با الله اکبر تا کجا میتوان رفت؟
خدا بزرگتر است باز هم خدا بزرگتر است
خدا را هرچه و هرکجا دیدهایم باز بزرگتر است
تا بینهایت فقط گفتم باید دید و بود چقدر مرد راه رفتنیم
فکر کنید لابلای اوهاممان از خدا حسینبن علی میان دو انگشت را باز کند و چیزی را نشانتان دهد
بیخیال همهچیز نمیشوید و هرچا داشتید را رها نمیکنید و قدم در راه جدیدی نمیگذارید؟
خدا بزرگتر است تا آنجا که از او جدا باشی مگر اینکه مثل حسین با او یکی و یگانه شوی
تا حیرت