°●•🥀•●°
چگونہدربندخاڪبمانده #پرندهاۍ
ڪہپروازآموختہ...:)
مراقبنفسوغرورتباش...
نکنددامنھد؟
خامشوۍ،رامشوۍ؟
نپَریده،جلدشوی،
بۍپروبۍبالشوۍ؟😔
#التماسدعایشھادت✋🏾
『 @jihadmughniyeh_ir 』
❀ ﴾﷽﴿ ❀
صبح سر میکشد از پشت درختان، خورشید
تا تماشا کند این بزم تماشایی را
سلام صبحتون بخیر🍃
امروزتون چون خورشید، مهرآفرین
چون باران، باطراوت
مثل رویا شیرین
و چون پروانه زیبا و سبکبال
#رسول_خدا صلی الله علیه و آله:
🔅أقلُّ ما يكونُ في آخِرِ الزّمانِ أخٌ يُوثَقُ بهِ أو دِرْهَمٌ من حَلالٍ؛
📍كميابترين چيز در آخر الزمان برادرى قابل اعتماد، يا درهمى حلال است.
🗓 یکشنبه
۱۹ بهمن ۱۳۹۹
۲۴ جمادی الثانی ۱۴۴۲
۷ فوریه ۲۰۲۱
🍃
نشانت روی قلبم خورده که تا همیشه خادمت باشم
#خادم_الشهداء
@jihadmughniyeh_ir
#غیرت 👊🏻
#قسمت_اول
از همین اول بگم علاقه ای به نرم افزارهای خارجی که خودتو توش به نمایش بزاری نداشتم...
معتقد بودم که اینجوری چیزا باعث میشه آدم بیش از حد توی مادیات و به نمایش گذاشتن ظواهرفروبره...
مخصوصا نرم افزارهایی که ماشاءالله معمولا اعضاش غیرت و حیا رو خورده بودن یک آبم روش...
امامتاسفانه سجاد داشت...سجاد برادرمه و دوسال بزرگتر...یعنی تقریبا هیفده... هرچی بالحنهای مختلف بهش میگم این دخترایی که یک پر شال میزارن رو سرشون و شلوار ساق نود میپوشنو دنبال نکن گوشش بدهکار نیست...
جوابم رو هم همیشه اینجوری میده که اونا خودشون اینجوری میخوان...وقتی حرامه که نگاهت حرام باشه نه وقتی اونا خودشون اینجور صفحات رو درست میکنن تا نگاشون کنیم...😕
گفتم نرم افزار خارجی دوست ندارم اما فقط یکیشو داشتم.اونم برای اینکه برای تماس تصویری لازم بود...مخصوصا تو این ایام که نمیتونستیم همرو ببینیم...
دیروز با سجاد بحثم شده بود...کنارم نشسته بود و هی این عکسا رو لایک میکرد...شاید پسرا باور نکنن...من دخترم اما باورکنید ماهم #غیرت داریم...چیزی که خیلیا اسمشو میزارن حسادت...اما حسادت تعریفش یک چیزدیگس...
دخترایاد ندارن عین پسراصداشونو کلفت کنن داد بزنن که های و هوی سرتو بنداز پایین ...چشاتو ببند...😡
دخترا مدلشون اینجوری نیست...وقتی این صحنه هارو از داداششون میبینن قهرمیکن، اخم میکنن،محل نمیدن...البته دخترایی که هنوز به مرحله ی بیتوجهی نرسیده باشن...
این مرحله چیزیه که حتی وقتی داداشت رو با دختر غریبه ببینی محل ندی و برات مهم نباشه...چیزی که متاسفانه خیلی جاهادیدم...
منم چون هنوز اینجوری نشدم به این حالت😡پوفی کردمو از کنارش بلند شدم .
وقتی دوباره نگاش کردم دیدم یک نیشخند زده و زیرچشمی نگام میکنه و به کارش ادامه میده...😏
البته این ماجرا به همین موردختم نمیشه و وقتهایی که بازنداییم شوخی میکنه رو هم شامل میشه...
پ.ن:
اللــــهمـ عجــل لولیک الفرج🌿
سلامتــے همه دختراے باغیرتموݩ صلواتـــــ😍
#ادامـــه_دارد
نویسنده:
@jihademadmoghnieh
❀ ﴾﷽﴿ ❀
تا آفتاب میرود و صبح میدمد
عاید به خیر باد صباح و مسای تو
یارب رضای او تو برآور به فضل خویش
کو روز و شب نمیطلبد جز رضای تو
🌸🍃 سلام
صبحتون بخیر، روزتون خدایی
#امام_علی عليه السلام:
أبخَلُ النّاسِ مَن بَخِلَ على نفسِهِ بمالِهِ و خلّفَهُ لِوُرّاثِهِ؛
📍بخيل ترين مردم كسى است كه مال خويش را از خود دريغ دارد و براى وارثانش بگذارد.
🗓 دوشنبه
۲۰ بهمن ۱۳۹۹
۲۵ جمادی الثانی ۱۴۴۲
۸ فوریه ۲۰۲۱
#غیرت 👊🏻
#قسمت_دوم
نمونش یبار توی مهمونی فامیلی زنداییم سبزیهاشوآورده بود تا درحالیکه گل میگن و گل میشنون😒پاک کنن.
من هم توی همون جمع بودم اما سجادرفت چفت زنداییم نشست...زندایی جوان ماهم از خداخواسته به بهانه ی پاک کردن سبزی شروع کرد به شوخی و خنده...😂😅
خنده اونا هماناو خشم وافسوس من...
یه ربع زیرچشمی نگاشون کردم بعد ازجام بلند شدم رفتم بینشون واستادم...
درحالیکه لبخندمیزدم☺️سجادو با پام هل دادم و گفتم برو اونور تر میخوام بشینم.
_وا اینهمه جا خب برو اونور بشین!!!
_نه اینجا بهتره...
_چه بهتری ای داره؟
_چقدسوال میپرسی برو اونور دیگه😒
زنداییم یکم متفکرانه نگام کرد و خودشو یکم کنار کشید...حقاکه یه سانت با داداش ما فاصله داشت ولی من از فرصت استفاده کردم خودمو تو همون یک سانت جا کردم...
راستشو بخواین آدم میترسه...اینجورچیزاپسر سر به راهوخجالتیو از راه به در میکنه...😔چی برسه به داداش من که یکسره برا کارش یا مدرسه بادوستهاش یا...تو خیابون و کوچه هاست...🙃
یبار مدرسه برامون اردو گذاشته بود.
فردا از اردو برگشتیم و باید اولیاء صبح زودمیومدن دنبالمون...فکرکردم بابا یا مامانم میاد اما تا از پنجره دیدم سجاد داره از در وارد میشه سریع لباسمو پوشیدم و وسایلمو برداشتمو رفتم دم درسالن...بایدمیرفت دفتر و به معاون اطلاع میداد...من دم کلاس بودم که زهرا از کلاس اومد بیرون تا اومد بیرون هلش دادم توکلاس گفتم
-نهههههههه
وحشت زده نگام کرد
- چیشده؟😦
-هیچی...خیلی بی دقتی...اگه الان یک مرد تو مدرسه باشه میخوای چیکار کنی؟
یکم نگام کرد
-باشه😥
رفت توچادرشوسرش کرد و بعدرفت بیرون
سجاد اومد بیرون...سریع در کلاسو بستم رفتم گفتم
-بریم داداش من اومدم...
-اوه چه آماده هنوز میخواستم صدات کنم
-ما اینیم دیگه😉
#ادامـــه_دارد
اللهم عجل لولیک الفرج🌿✨
نویسنده:
@jihademadmoghnieh
#داستانهای_قرآنی
✅ اصحاب اخدود (قسمت اول )
❇️ قتل اصحاب الاخدود . النار ذات الوقود . اذ هم علیها قعود . . .
( سوره بروج : 8 )
🐾 ذونواس آخرین پادشاهی است که از طائفه ( حمیر ) به سلطنت رسید و زمام امور مردم را بدست گرفت .
🐾 او دین یهود را پذیرفت و آن را دین رسمی ، اعلام کرد در حالیکه یهودیت با آمدن عیسی بن مریم از بین رفت و خط بطلان بر آن کشیده شد .
🐾 ذونواس مبارزه شدیدی با دین مسیح ، آغاز کرد و برای از بین بردن آن ، به کوشش و فعالیت دامنه داری دست زد ، یهودیان را محترم میشمرد و مسیحیان را بیرحمانه گردن می زد و نابود می ساخت .
🐾 او تصمیم قطعی گرفته بود که دین یهود را در سراسر روی کره زمین ، دین رسمی بشر قرار دهد و سایر ادیان را نابود گرداند ، و برای انچام این مقصود ، از هیچگونه اقدامیخودداری نمی کرد ، به هر شهر و کشوری که دینی غیر از دین یهود وجود داشت ، لشکر کشی می کرد و اهالی آن را مجبور به استعفاء از دین خود و پیروی از کیش یهود می نمود .
🐾 روزی به او خبر دادند که اهالی نجران ، آئین مسیح را پذیرفته اند و جز چند نفر انگشت شمار ، همه از یهودیت روی گردانده اند .
🐾 این خبر ، چنان ذونواس را ناراحت و غضبناک کرد که خواب و آسایش بر او حرام شد و در همان لحظه آماده جنگ با نجرانیان گردید .
🐾سپاه خود را تجهیز نمود و با ارتش بی شماری ، به سوی نجران حرکت کرد . از حادثه مسیحی شدن نجران ، می خروشید و برای آن مردم بینوا تصمیم های خطرناک می گرفت .
#ادامه دارد..
@jihadmughniyeh_ir
✨﷽✨
#تــلـنـگـــر
🍂به بچهای بگوییم به جوشکاری نگاه نکن
باز هم نگاه میکند چون خوشش میآید
🍂اما شب که ناخوشی ها شروع شد
میفهمد که باید حرف بزرگترش
را گوش میکرد..
🌷حال بزرگتری مثل امیرالمومنین(ع)
به ما میگوید:
{کَم مِن نَظَرهِِ جَلَبَت حَسرَهً }
🌷چه بسا نگاهی که حسرت و ندامت
درپی دارد.
⛔️ کـنـتـرل نـگـاه ⛔️
@jihadmughniyeh_ir
✍شهید سلیمانی:
من میخواهم به آمریکا این را بگویم که همهی عوامل شکست، در درون خود توست و هرگز نمیتوانی از این افکار شیطانی و این سطوحی که جزو عوامل شکست تو هست عقب نشینی کنی.
🔰نشر حداکثری با شما
@jihadmughniyeh_ir
❣ #سلام_امام_زمانم❣
مهديا،هرطرفی در طلبت رو کردم
هرچه گل بود به عشق رخ تو بو کردم
آفتابا،به سر شيعه دلخسته بتاب
تا نگويند که بيهوده هياهو کردم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@jihadmughniyeh_ir
✨من خواب دیدم که حضرت زینب کبری (س) پسرم را از من درخواست کرد. چند روز بعد محمد آمد و گفت می خواهم بروم سوریه.
✨به او گفتم مادر جان برای چه می خواهی بروی؟ تو تنها پسر من هستی. جواب داد وقتی حضرت زینب (س) مرا خواسته باید بروم. افتخار می کنم پسرم را در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) دادم.
✨تنها سرمایه زندگی من محمد بود، شرمنده زینب (س) هستم که چیز دیگری ندارم تا فدایش کنم."
✍فرازهایی از وصیتنامه شهید
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_مرتضی_زرهرن
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ.
🔺لحظاتی دیده نشده و خاص از زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی
@jihadmughniyeh_ir
✨امام #خمینی(ره):
❌با ریا می خواهی قلب انسانی را بدست آوری که قلبش به اندازه یک گنجشک است،
✅بجای آن، قلب قلب آفرین را بدست آور
@jihadmughniyeh_ir
"أَلَمْ یَعلَمْ بِاَنَّ اللهَ یَرے"
درمکانی که کنے قصدگناه
گر کند کودکی از دور نگاه
شرمت آید، ز گنه در گذری
پرده عصمت خود را ندری
شرمت نآید ز خداوند جهان؟
ڪه بود آگه ز اسرار نهان
@jihadmughniyeh_ir
رفیقببینمنو!👀
همینالانپاشو،
بروکنارپنجره،
خُدارونفسبکش🌿
بهشبگوکهدوسشداری!
بگوکهمیدونیدوستداره!
بهشبگوباهاشکههستیغمنداری😌💕
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #استوری | ویژه ۲۲ بهمن
🔴 ۲۲ بهمن و چهل و دومین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی گرامی باد
🔰 قرارگاه فرهنگی مجازی #شهیدجهادعمادمغنیه
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🖥 @jihadmughniyeh_ir
📱 عکس | ویژه ۲۲ بهمن
🔴 ۲۲ بهمن و چهل و دومین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی گرامی باد
🔰 قرارگاه فرهنگی مجازی #شهیدجهادعمادمغنیه
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🖥 @jihadmughniyeh_ir
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
#غیرت 👊🏻 #قسمت_دوم نمونش یبار توی مهمونی فامیلی زنداییم سبزیهاشوآورده بود تا درحالیکه گل میگن و گل
#غیرت 👊🏻
#قسمت_سوم
خلاصه گفتم ک دیروز باهاش بحثم شد...
امروز داشتم همینجوری تو گوشی میچرخیدم که به ذهنم رسید یک کاری انجام بدم...هرچند از عواقبش میترسیدم...
یک عکس چند روز پیش جلوی آینده ی کمدمون با مانتوی نوم گرفته بودم با شال همرنگش که یکم موهام بیرون بود...
داداشم هرچی بود رو من خیلی حساس بود...
رفتم تو وا.تسا.پ و حریم خصوصی و گزینه ی اشتراک وضعیت با داداش سجاد رو انتخاب کردم...
و البته یکم با دلهره عکسمو گذاشتم...
من میدونستم فقط اون میبینه ولی اونکه نمیدونست🙄😵😶
بله آنلاین شد و عکسم رو دید یاااخدا اومدپیویم نوشت
-این چیه گذاشتی😡
خودمو زدم ب اونراه
-کدوم؟
-همون عکسی که گذاشتی تو وضعیت خودتو نزن به اون راه نرجس😠😡
استیکرای عصبانیتشو که میدیدم میترسیدم چون خودشو در همون حالت داشتم تصور میکردم.😰
بادست یخ کرده نوشتم
-آهااااان...خب اونکه با حجابم مانتوم بلنده شال دارم نه آرایشی ن هیچی...
هنوز داشتم تایپ میکردم که نوشت
-برامن طومار ننویس همین الان برش میداری بدو سریع
پیامی که داشتم می نوشتم رو براش ارسال کردم...
-دختره ی سرتق لجبازی میکنی؟من بیام از سرکار اون گوشی رو میگیرم میشکنم...
واییییی یا جده ی سادات😱اگه میگفت حتما میکرد...حتی شده دور از چشم بقیه...
ساعتو نگاه کردم چهار بود و شش از سرکار میومد...ازترس گوشی رو خاموش کردم چون اگه تو اون موقعیت حرفی هم میزدم اثر نداشت...
نویسنده:
@Jihademadmoghnieh
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
#داستانهای_قرآنی ✅ اصحاب اخدود (قسمت اول ) ❇️ قتل اصحاب الاخدود . النار ذات الوقود . اذ هم علیها
#داستانهای_قرآنی
✅ اصحاب اخدود (قسمت دوم )
❇️ قتل اصحاب الاخدود . النار ذات الوقود . اذ هم علیها قعود . . .
( سوره بروج : 8 )
🐾 کم کم سپاهش ، به نجران نزدیک شد و بیرون آن منطقه منزل کردند . ذونواس ماموریتی به نجران فرستاد و رجال و اشراف آن را احضار کرد . چون به حضورش آمدند ، آنان را مخاطب قرار داد و چنین گفت :
🐾 بمن خبر رسیده که اهالی نجران به اغوای یک مرد مسیحی به نام ( دوس ) از آئین یهودیت دست کشیده اند و کیش نصرانیت را اختیار کرده اند . اینک من با این سپاه مجهز آمده ام تا دیگر باره دین یهود را در این منطقه برقرار سازم و اساس نصرانیت را از میان براندازم . غرض از احضار شما آن است که ، شما بزرگان و خردمندان نجران بروید دور هم بنشینید ، تبادل نظر کنید و یکی از این دو راهی که من به شما می گویم برای خود انتخاب نمائید :
🐾 من در درچه اول به شما پیشنهاد می کنم که به دین سابق خود یعنی کیش یهودیت برگردید و از این انحراف توبه کنید .
🐾 اگر حاضر به پذیرفتن این پیشنهاد نیستید ، بدانید که شما رابه سخت ترین وجه ، مجازات می کنم و احدی از منحرفین شما را باقی نمی گزارم .
🐾 بزرگان نجران ، با روحیه ای قوی و بیانی محکم که از یک ایمان راسخ حکایت می کرد در جواب آن مرد سرکش چنین گفتند :
🐾 ما را احتیاجی به مشورت و تبادل افکار نیست . ما دین حق را یافته ایم و پیروی آن را قبول کرده ایم . در راه دین از هیچ نوع عقوبتی باک نداریم و جانبازی در راه حق و حقیقت را بهترین افتخار می شماریم .
🐾 ذونواس که انتظار چنین پاسخی نداشت ؛ دستور داد گودالهائی ( اخدود ) در زمین کندند . در آن گودالها آتش عظیمی افروختند . آنگاه خود و سپاهیانش در کنار گودالها به تماشا ایستادند .
🐾 سپس دستور داد مؤ منین را حاضر کنند . مامورین او در نجران جستجو می کردند و هر کس به آئین مسیح ایمان آورده بود ، می آوردند و در میان آتش می افکندند .
🐾 جمعی را در آتش سوزانید ، گروهی را با شمشیر به قتل رسانید ، عده ای را گوش و دست و پا برید و نجران را از مومنین به مسیح خالی کرد .
✅ در این حادثه بیست هزار نفر توسط ذونواس از بین رفتند
#ادامه دارد...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🖥 @jihadmughniyeh_ir