جنبش دانش آموزی خراسان رضوی
🛤 #سفرنامه بهشت تا بهشت 📝 روز سوم تقریبا ساعت دو خوابیده بودم ولی ساعت سه و ربع بیدار مون کردن
🛤 #سفرنامه بهشت تا بهشت
📝 روز پنجم و ششم
این دو روز فقط پیاده روی بود و براتون قبل تر توصیف کردم
چیزی فرق نکرده بود ، هنوز همون گرما هنوز میزبانی عراقی ها و هنوز مسیر ....
شب به عمود ۱۲۵ رسیدیم و خوابیدیم
ساعت چهار و نیم عصر از موکب زدیم بیرون
قرار اول مون رو گذاشتیم
ساعت پنج و نیم 🕠
سی تا عمود مونده به #کربلا
همه خسته و کوفته رسیدیم ،دیگه بوی کربلا به مشام مون میرسید
قرار بعدی دیگه عمود نبود ، موکب توی کربلا بود
وارد #شهر داشتیم میشدیم و هر لحظه مسیر #شلوغ تر میشد
مسیر هایی رو توی شهر رفتیم
بعد از یک چهار راه خیلی ناگهانی #قمر🌕 نمایان شد ، حرم حضرت عباس به وضوح و #قشنگ دیده می شد
بچه ها جا خوردن ، کنار هم رو به حرم وایستادن ، کسی حواسش به بقیه نبود و همه #خلوت کرده بودن ، جز من چون داشتم احوالات شون رو بررسی می کردم
دونه دونه اشکاشون 💧💧داشت زمین رو خیس میکرد ، یکی از بچه ها که صداش خوب بود #غیر_ارادی و طبق #عادت شروع به خوندن کرد
سلام آقا ✋......که الان روبه رو تونم
اون لحظات خیلی لذت داشت
تو دلت میگی آقاجون چهل کیلومتر رو به #عشق❤️ شما پیاده اومدم
با خودم گفتم آقا من که برای شما هیچ کاری نمیتونم بکنم ، حداقلش شدت علاقه مو به شما بهتون نشون دادم
می ارزه ، واقعا پیمودن اون همه عمود فقط برای همین یک لحظه دیدن حرم می ارزه
بالاجبار راه افتادیم سمت موکب ، با اینکه هیچ کدوم مون دلمون نمیخواست از حرم دور شیم
رسیدیم موکب زنجانی ها و هیئت هم داشتند ، سخنرانی رو گوش👂 کردیم و روضه خون اومد ، روضه ای که خوند خیلی سنگین بود خیلی از بچه ها تحمل شو نداشتن آخه روضه خانوم سه ساله رو خوند
قابل روایت نیست ، خیلی از حس و حال های اینجا خیلی از چیز هایی که دیدیم و شنیدیم قابل روایت نیست ، باید اربعین بیاید کربلا🕌 تا این ها رو درک کنید
روضه تموم شد و حاج مهدی رسولی مداحی کرد و سینه زدیم
بعد از مراسم هم کم کم همه آماده خواب شدن و غذاها 🍚 رو هم خوردن
دیگه کسی حس و حال گعده و گفتوگو و ... نداشت
همه خوابیدند😴
✍ نویسنده: سیدعلی حسینی
#انصارالمهدی_ها
#بهشت_تا_بهشت
#پسران_انجمنی_مشهد
💫 @behesht_ta_behesht
🆔 @jonbesh_ir