جرعهنوش
تتمه:
#رضا_خان را عینالملک #هویدا- رئیس محفل بهائیان و پدر امیرعباس نخستوزیر معروف پهلوی دوم- کشف کرد و به #اردشیر_ریپورتر - سرحلقهی شبکهی جاسوسی انگلیس در ایران و مرشد لژ بیداری- معرفی نمود تا تحت تربیت قرار گرفته و برای ماموریت #استبداد_منور آماده شود.
دیگر آنکه محمدعلی #فروغی، معلم تاریخِ #رضا_خان و نخستین و آخرین نخستوزیر او که خطابهی تاجگذاری پهلوی را ایراد کرد، یک بابیزادهی یهودینسب و از مهمترین افراد حلقهی روشنفکران پیرامون #رضا_خان بود. او در دومین دورهی صدارت خود در سالهای میانی حکومت پهلوی اول، بخشی از مهمترین سیاستهای [ضد]فرهنگی #رضا_خان را پیش برد و #کشتار_مردم در مسجد #گوهرشاد هم در همان دوران رقم خورد.
https://eitaa.com/jorenush/178
شهادت نامۀ شیخ فضل الله نوری.pdf
468.6K
این متن را چند سال قبل برای انتشار در کانال #روزنه در سالروز شهادت آیتالله #شیخ_فضلالله_نوری نوشتم.
شاید برای آشنایی اجمالی با #شیخ_شهید مفید باشد.
https://eitaa.com/jorenush/179
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر #حسین_مظلوم(۱)
فقط چند سؤال و درخواست:
1- لطف کنید یک مصدر تاریخی قابل استناد که در آن، سخن از فتوا به قتل سیدالشهداء علیهالسلام آمده باشد معرفی کنید.
2- سید شهیدان در برابر یزید قیام کرد؛ نماد فسق و فجور و بیمبالاتی نسبت به شریعت، و مهمتر از آن، نماد تغییر خلافت رسول خدا به سلطنت اموی. آیا حکومت چنین کسی، مذهبی است؟
3- آیا تمام احزاب بر قتل حسین بن علی علیهماالسلام اتفاق کردند؟ خوارج در کجای این معرکه جای داشتند؟ علویان کوفه چطور؟ موالیان چطور؟ مردم مدینه چطور؟ مردم مکه چطور؟ بادیهنشینان عراق همچون بنیاسد چطور؟
4- آیا حسین علیهالسلام اولین قیامکننده در برابر حکومتهایی است که صاحبان آنها، مدعی دینداری بودند؟ آیا عیسی بن مریم و ارمیا و اشعیاء و دیگر پیامبران اصلاحگر بنیاسرائیل در برابر تدین یهود نایستادند و در این راه جان فدا نکردند؟ آیا سختترین رویارویی خاتم پیامبران با یهودیان مدینه نبود؟ آیا معاویه به قرآن استناد نمیکرد؟ آیا خوارج مقدسمآبترینها نبودند که امیرمؤمنان در برابرشان ایستاد؟ آیا عایشه امالمؤمنین نبود که در کنار زبیر سیفالاسلام به نبرد با علی پرداخت؟ آیا حضرت مجتبی علیهالسلام با تزویر دینی معاویه نجنگید؟
5- آیا دال مرکزی قیام سیدالشهداء علیهالسلام، ایستادگی در برابر استبداد بود؟
#سلمان_کدیور
#احمد_اسدی
#مخرج_مشترک
https://eitaa.com/jorenush/182
سلام بر #حسین_مظلوم (۲)
نه برادر!
حسین به دعوت هزاران نفر از مردم عراق برای خروج بر یزید به قیام فراخوانده شد. همان حسینی که در برابر حکومت معاویه، این نماد تزویر، قیام نکرده بود.
عدد کسانی که با یزید مخالف بودند، بسیار فراتر از شهدای کربلا بود، و کسانی که قصد یاری حسین داشتند نیز فراتر از آن رقم. ولی فتنه و حکومت نظامی و ضعفهای درونی برخی پیروان، صحنه را عوض کرد و کربلا رقم خورد.
نبرد کربلا، مصاف علویان و عثمانیان بود، و آنان که در کربلا بودند، از سرسپردگان دستگاه بنیامیه بودند.
کفر آنان چنان آشکار بود که ابایی از گفتنش نداشت و سیرتش چنان بود که وقتی عبدالله بن حنظله مشاهده کرد، مردم مدینه را به قیام علیه او واداشت.
و اما سؤال آخر:
اگر انتقادی به مسئولی دارید، صریح و شفاف بیان کنید. چرا به گونهای کنایه میزنید که در اذهان بسیاری افراد، جمهوری اسلامی متهم شود؟
آیا نمیفهمید که این کنایات، جمهوری اسلامی را تیرباران میکند؟ چرا عناوین صحیح را به سخره میگیرید؟ آیا «تشویش اذهان عمومی» وجود دارد یا خیر؟ گیریم که یک قاضی خطاکار، آن را بر غیر موضعش حمل کند، آیا اساس آن را میتوان منکر شد و تمسخر کرد؟
و یک توصیه: تاریخ را همانگونه که روی داده بخوانید، نه آنگونه که مطبوع اغراض شماست.
تاریخ را تحریف نکنید و به بهای اهداف کوتاهمدت خود، این آینهی عبرت را لکه میندازید.
#سلمان_کدیور
#احمد_اسدی
#مخرج_مشترک
https://eitaa.com/jorenush/183
روزی که بیانیهی #گام_دوم منتشر شد، توی همون ساعت اول خوندمش.
با خودم گفتم از این به بعد، با کسی که این بیانیه را نخونده باشه بحث نمیکنم.
این روزها از خیلی از بچههای خوب و انقلابی میپرسم، متاسفانه اکثرشون بیانیه را نخوندند.
https://eitaa.com/jorenush/185
🔸 "آیتالله ناصری، عالم بزرگ اصفهان به رحمت خدا رفت."
♦️ انتشار این خبر، واکنشهای متفاوتی بر شنودگان میگذارد؛ گروهی از کنار آن به سادگی میگذرند و اساساً برای آنها اهمیتی ندارد.
گروهی دیگر وقتی به آن برمیخورند، اظهار تاسفی ساده اکتفا میکنند و فاتحهای به روح آن مرحوم میفرستند.
گروهی دیگر که شاید آشنایی بیشتری با آن عالم داشتهاند، از شنیدن این خبر دچار اندوهی عمیق میشوند.
جدای از اینگونه مواجههها، میتوان نگاهی راهبردی هم به این موضوع داشت.
بیایید یک بار دیگر این خبر را تحلیل کنیم. آیتالله ناصری کیست؟
از مشخصات شناسنامهای که بگذریم، او یک فقیه مهذّب و استاد برجستهی حوزهی علمیه و یک راهبر اجتماعی و شخصیتی عمیقاً انقلابی بود. آنچه در خارج با عنوان آیتالله ناصری میشناختیم، محصولِ درهمتنیدگی چندین خصوصیتِ فرادست عموم انسانهاست.
اینجاست که یک پرسش جدی مطرح میشود: چه مقدار مقدمات و هزینه و تلاش لازم است تا پدیدهای دیگر چون او فراهم آید؟
فقط یکی از این ساحتها را بررسی کنیم:
کسانی که با روند تحصیلی حوزههای علمیه آشنا هستند، میدانند که چه فرایند پیچیده و پرظرافتی باید طی شود تا مدار مختصات علوم در نقطهای به نام فقاهت با یکدیگر تلاقی کنند و آنچه فقیه مینامیمش پا در عرصه بگذارد.
دیگر به ساحت تهذیب وارد نشویم که تنها بانگ جرسی به ما رسیده است. چه میدانیم که رعایت تقوا در لحظهلحظهی عمر چه عزم و مراقبت مجدّانهای میطلبد تا قلبی چنین صیقلی به دست آید.
و چه میدانیم از خودگذشتگی یک عالم برجستهی متنفّذ در راه انقلاب، چه جهاد سختی با جنود ابلیس است.
آیتالله ناصری نمونهای از اندک افرادی بود که مجمع این خصوصیات دیریاب هستند.
آیا قدر او را در حال حیاتش دانستیم؟
آیا اساساً چنین نگاه راهبردی به این پدیده داشتیم؟
آیا امثال او را میشناسیم؟
آیا برنامهای برای جبران فقدان او و امثال او داریم؟
آیا میدانیم مقدمات این امر- از پیش از تولد تا رسیدن به نقطهی اوج- چگونه فراهم میشود؟
آیا جایگاه بزرگانی چون او را در حفظ نظام اجتماعی و ثبات و آرامش اخلاقی جامعه میدانیم؟
و آیا ...
حالا یکبار دیگر بخوانیم: "آنگاه که عالمی فقیه بمیرد، در اسلام حفرهای ایجاد شود که هیچ چیز آن را پر نمیکند".
https://eitaa.com/jorenush/186
شانزده سال پیش در همین روزها اولین بار بود که دیدم بعد نماز صبح حرم، دوستانم گوشهی صحن قدس نشستهاند رو به گنبدی که فقط کمی از بالای آن پیدا بود و شعر میخوانند و زار زار گریه میکنند، تعجب کردم. گمان کردم اتفاقی افتاده یا کسی روضه میخواند.
با احتیاط نزدیک رفتم؛ داشتند خطاب به امام رضا علیهالسلام شعر میخواندند و دم گرفته بودند.
شاید قبل از آن، هیچ وقت با امام رضا حرف نزده بودم. مشهد مساوی بود با بازی کردن در حرم و سوغات خریدن و عطر و تسبیح و انگشتر، نهایتاً تلاش برای لمس ضریح و نماز خواندن پشت حاجآقا راشد یزدی.
نمیدانستم باید امام را "زیارت" کنم. اولین بار بود که به امام خطاب میکردم و با خود خودش حرف میزدم. آن هم نه حرف زدن عادی، او را مدح میکردم و از محبتم به او میگفتم.
ناگاه احساس کردم پرچم روی گنبد برای من تکان میخورد و علامت میدهد، میرقصد و دل میبرد.
ناگهان متوجه شدم که دارم گریه میکنم.
عمیقاً احساس کردم دوستش دارم، عاشق امام رئوف شده بودم.
از آن وقت بود که حرف زدن با امام را یاد گرفتم.
از آن سال تا حالا به او میگویم "گوشهی صحن قدستو به هر دو عالم نمیدم".
از آن زمان، عاشق زیارت شدم و بارها دلم برای امام رضا تنگ شده.
هنوز هم گوشهی صحن قدس بهترین جای حرم است.
و من مدیونم به آنان که این لذت را به من چشاندند.
مدیونم به سید احمد.
https://eitaa.com/jorenush/187
"قدرت روایتکردن، یا جلوگیری از تشکیل و ظهور سایر روایتها، جایگاه مهمی در فرهنگ و استعمار دارد و یکی از روابط اصلی میان آنها را شکل میدهد. مهمتر از همه اینکه کلانروایتهای رهایی و روشنگری مردم جهانِ استعماری را بسیج کردند تا به پا خیزند و سلطهی استعماری را براندازند. در این فرایند، اروپاییان و آمریکاییهای بسیاری نیز توسط این داستانها و قهرمانانشان به جنبش درآمدند و آنها نیز برای روایتهای جدیدی از تساوی و جامعهی انسانی جنگیدند."
(ادوارد سعید، فرهنگ و امپریالیسم)
https://eitaa.com/jorenush/188
"برای زدودن افسانهها و کلیشههای شرقشناسی، باید به جهان فرصتی داد تا مسلمانان و شرقیها را در حال تولید شکل جدیدی از تاریخ، نوع جدیدی از جامعهشناسی، و آگاهی فرهنگی جدیدی دید."
(#ادوارد_سعید، شکست هژمونی، ترجمه و تدوین: دکتر حسین نظری، تهران: ترجمان، دوم: ۱۳۹۸، ص ۵۰)
#اربعین
https://eitaa.com/jorenush/189
✍ یک:
مرحوم آیتالله سید رضی شیرازی:
«مرحوم میرزا علی آقا، فرزند مرحوم میرزای نائینی، انسان بسیار فاضل و صالحی بود. ایشان از قول پدرش نقل میکرد که در جریان تنباکو، ما در سامره بودیم. یک شب مرحوم میرزا شاگردانش را جمع کرد و گفت: «میخواهیم برای تحریم تنباکو به تهران تلگرافی را مخابره کنیم. هر یک از شما متنی را بنویسید که هر کدام مناسبتر بود، همان را بفرستیم.» پس از مدتی همه جمع شدیم و متنهایی را که تهیه کرده بودیم به میرزا ارائه کردیم. ایشان همه را مطالعه کرد و آنها را زیر تشکی که روی آن نشسته بود، گذاشت و متنی را از زیر تشک بیرون آورد و چنین خواند: «بسم الله الرحمن الرحیم الیوم استعمال توتون و تنباکو بأیّ نحوکان در حکم محاربه با امام زمان (صلوات الله و سلامه علیه) است. الاحقر محمدحسن الحسینی.» میرزا حسین نائینی میگوید: «میرزا پس از قرائت این تلگراف فرمود که این تلگراف از ناحیهی مقدسهی حضرت حجت (ع) شرف صدور پیدا کرده. نظر شما چیست؟ ما با شنیدن این جمله چیزی نگفتیم و همه تسلیم شدیم و دانستیم که لزوماً این تلگراف باید مخابره شود و غیر از آن نابجاست.»
(«میرزای شیرازی با تکفیر ناصرالدین شاه مخالفت کرد»، مصاحبهی محمدرضا اسدزاده با آیتالله سید رضی شیرازی، خبرآنلاین.)
#مملکت_امام_زمان
#مهدویت
https://eitaa.com/jorenush/190
✍ دوم:
در دوران جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط قوای انگلیسی و روسی که حملات و هجومها به ملت شیعه اوج گرفته بود، مرحوم آیتاللهالعظمی نائینی خیلی پریشان بودند و نگران از اینکه این وضع به کجا خواهد انجامید، نکند این کشور محبّ و دوستدار امام زمان (عج) از بین برود و سقوط کند و... . در همین حال، شبی به امام عصر (عج) متوسل میشوند و در حال توسل و گریه و ناراحتی در عالم رؤیا میبینند: دیواری است به شکل نقشه ایران که شکست برداشته و خم شده و در حال افتادن است. در زیر این دیوار، یک عده زن و بچه نشستهاند و دیوار دارد روی سرشان خراب میشود. مرحوم نائینی وقتی این صحنه را میبیند بهقدری نگران میشود که فریاد میزند و میگوید: خدایا! این وضع به کجا خواهد انجامید؟ در این حال میبیند که حضرت ولی عصر (عج) تشریف آوردند و دست مبارکشان را به طرف دیواری که خم شده و در حال افتادن بود، گرفتند و آن را بلند کردند و آن را سر جایش قرار دادند و فرمودند: «اینجا شیعهخانهی ماست؛ میشکند، خم میشود، خطر هست، ولی ما نمیگذاریم سقوط کند. ما نگهش میداریم.»
(خبرگزاری حوزه، به نقل از: مجلهی امان، فروردین 1385، شمارهی 1، برگرفته از: کتاب «میر مهر»، مسعود پورسیدآقایی (با اندک تصرف).)
#مملکت_امام_زمان
#مهدویت
https://eitaa.com/jorenush/191
✍ سوم:
«آقای سید محمدرضا کشفی- فرزند مرحوم آقا سید مهدی کشفی- از پدرش نقل میکرد: در سنهی 1358 ه.ق پیش از وقایع شهریور 1320 ه.ش در قم ساکن بودم. پیش خود تصمیم گرفتم که برای بهبود اوضاع اجتماع، به ختم دعای سیفی پردازم. در این وقت، نامهای از مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی دریافت داشتم که مرقوم فرموده بودند: لازم نیست شما ختم بگیرید؛ امام زمان علیهالسلام ناظر و مراقب احوال است، هر وقت مصلحت ببینند، اوضاع را دگرگون خواهند فرمود.»
(نشان از بینشانها، جلد 1، ص 71.)
#مملکت_امام_زمان
#مهدویت
https://eitaa.com/jorenush/192
✍ چهارم:
جواد منصوری: «[آیتالله] میرزا جواد آقا تهرانی که یکی از معتمدین حضرت امام در مشهد بود، سال 57 در خواب، حضرت ولیعصر را زیارت میکنند. حضرت میفرمایند: تا دویست روز دیگر کار تمام است. میرزا جواد آقا هم طی پیغامی جریان را به اطلاع امام میرسانند.»
(محمدعلی الفتپور، حاشیههای مهمتر از متن، ص 174، به نقل از: خاطرات جواد منصوری، ص 255.)
#مملکت_امام_زمان
#مهدویت
https://eitaa.com/jorenush/193
✍ پنجم:
مرحوم محمود مرتضاییفر (معروف به وزیر شعار):
«ما روز 21 بهمن 1357 در منزل آیتالله طالقانی نشسته بودیم. به ایشان گفتند: «امام (ره) پیام داده که مردم در خانههای خود نمانند، بیرون بریزند و به حکومت نظامی اهمیت ندهند.» آقای طالقانی گفت: «امام مدت پانزده سال از ایران دور بودهاند و توجه ندارند که این دژخیمان رژیم چه بیرحم هستند. اگر مردم بیرون بریزند، همه را قتل عام میکنند؛ بنابراین صلاح در آن است که در منازل و خانهها بنشینیم، ببینیم عاقبت کار چه میشود.» بعد مرحوم طالقانی با امام حدود نیم ساعت تلفنی گفتوگو کرد تا شاید امام را قانع کند که مردم را از خانههایشان بیرون نیاورند. ما حرفهای آقای طالقانی را شنیدیم که سعی داشت امام را هرطور شده، از تصمیم خود مبنی بر بیرون آمدن مردم از خانهها و اهمیت ندادن به حکومت نظامی، منصرف نماید تا اینکه آقای طالقانی گوشی را گذاشت و در گوشهای زانوانش را بغل گرفت و ساکت ماند. حتی سرش را روی زانوانش تکیه داد و به فکر فرو رفت. ما با خود گفتیم حتماً امام حرفی زده و مثلاً به ایشان گفته شما دخالت نکنید و ...؛ بنابراین آقای طالقانی ناراحت شده است امّا چیزی نگفتیم تا اینکه ایشان یک دفعه سر از زانوانش برداشت و به حال طبیعی و عادی برگشت. سؤال کردیم: «آقا چه شده؟ آیا امام به شما پرخاش کردند یا حرفی گفتند که شما ناراحت شدید؟» آقای طالقانی گفت: «نه؛ نه؛ اصلاً مسأله این نیست. من اصرار کردم که امام اعلامیههایش را پس بگیرد و امام هرچه میگفت، من قانع نمیشدم؛ در آخر فرمود: «آقای طالقانی! اصرار نکن! احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان(عج) است.» تا امام این جمله را گفت، من به خود لرزیدم و بیاختیار گوشی را گذاشتم و حالم دگرگون شد.»
#مملکت_امام_زمان
#مهدویت
https://eitaa.com/jorenush/194
✍ ششم:
آیتالله سید علیاکبر قرشی: «سالها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یک روز در ارومیه شنیدم که آیتالله خزعلی در یک سخنرانی عمومی مطلبی قریب به این مضمون گفته است: «امام زمان (عج) در جریان پیروزی انقلاب دوبار به رهبر انقلاب، امام خمینی پیام پیروزی داده است و هدایت فرموده است و این دو پیام به وسیلهی شخصی بزرگوار و معنوی به نام «لطیفی»[1] که ساکن تهران است و من او را میشناسم، به امام خمینی ابلاغ گردیده است.» این مسئله برای من خیلی عجیب آمد و سعی کردم به حقیقت آن پی ببرم. تا اینکه چند ماه بعد در مجلس خبرگان، آیتالله خزعلی را دیدم و در آن مورد از ایشان سؤال کردم. آقای خزعلی مسئله را کاملاً تأیید کرد. گفتم: «پس اگر من این موضوع را کتبی برای شما بنویسم، جواب مکتوب مینویسید؟» گفت: «بله، مانعی ندارد، شما بنویسید، من هر دو قضیه را در جواب شما مینویسم.» من نوشتم: «بسم الله الرحمن الرحیم. حضرت آیتالله خزعلی دامت برکاته. سلام علیکم و رحمةالله. راجع به اینکه آقای لطیفی دو دفعه مژدهی پیروزی را از طرف امام زمان (عج) به حضرت امام آورد، توضیح فرمایید.» ایشان با خط خود در جواب نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم. 1- پیام به پاریس که فرمودند: «شاه میرود، نگران نباشید». امام راحل سؤال میکند: «با خونریزی یا بیخونریزی؟» میگوید: «امام علیهالسلام فرمود: «بیخونریزی». 2- روز بیستودوّم بهمن، پیام مبنی بر اینکه «در خانه نمانید، بیرون بریزید وگرنه کشته خواهید شد.» بهوسیلهی همین پیام، امام خمینی (ره) اعلام فرمود به حکومت نظامی اهمیت ندهید و بریزید بیرون. در نتیجه مردم تهران، بیرون ریختند، حتی خانوادههای خود را آوردند و در خیابانها نشستند، دیگر در تهران به هیچ وجه امکان آمدن تانک و امثال اینها نبود؛ بنابراین آن توطئهی خطرناکی که در نظر بود تا صدها تانک را وارد تهران کنند و با خونریزی انقلاب را از بین ببرند و محل اقامت امام را بمباران نمایند، منتفی شد.»
#مملکت_امام_زمان
#مهدویت
https://eitaa.com/jorenush/195
جرعهنوش
✍ ششم: آیتالله سید علیاکبر قرشی: «سالها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یک روز در ارومیه شنیدم که آ
اینها را نوشتم که یادآوری کنم این نظام را صاحبی دیگر است، دل قوی دار!
یکی از ارتکازات غلط ما این است که تصویری که از امام زمان و مهدویت ارائه میدهیم، تصویر یک شخص گوشهگیر است که نشسته تا به او بگویند بیا و ظهور کن. حالا این وسط گاهی هم به استغاثهی یک مومن پاسخ میدهد یا یک پارسا را به حضور میپذیرد و توصیهای فردی میکند.
اما امام زمان، "امام" است، "ساسهالعباد" است، راهبر و راهگشای جامعهی انسانی است. خود او دارد برای فرجش زمینهسازی میکند و کارها را پیش میبرد و ما اگر زرنگ باشیم، تلاش میکنیم خود را در طرح او قرار دهیم و به کارش بیاییم.
با این نگاه، انقلاب اسلامی پدیدهای با طراحی و رهبری امام عصر است و نظام اسلامی را او سرپرستی میکند. و امام خمینی و امام خامنهای کارگزار و نائب عام او در این طرحند.
کمی که دقت کنیم، استدلال و کشف هر دو همین را میگویند.
ولی این نگاه، اولاً نیازمند تبیین و ثانیاً نیازمند جمع شواهد و روایتگری است؛ روایتهایی هنری و اثرگذار که تصویر عمومی ما از مهدویت را اصلاح کند و جایگاه حقیقی انقلاب را در دلها تثبیت کند.
اگر خدا بخواهد باز هم از این روایتها خواهم گذاشت.
#مملکت_امام_زمان
#مهدویت
https://eitaa.com/jorenush/196
امام خامنهای در ۲۱ دی ۱۳۸۸ در دیدار نمایندگان عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس هشتم فرمودند:
«ما اگر در قضایای ۱۸ تیر سال ۷۸ درست عمل کرده بودیم، دستگاههای ما درست عمل کرده بودند و «قوهی قضائیّه» آن کاری که باید میکرد، کرده بود، و «اطلاعات» آن کاری که باید بکند، کرده بود، مطمئناً امروز ما این قضیه را نداشتیم؛ آنجا کوتاهی شد.»
#فتنه
#ترک_فعل
https://eitaa.com/jorenush/198
امام خامنهای:
«این قضایا، قضایای گذرایی است؛ منتها گذرا بودن یک قضیه معنایش این نیست که برای عبور از آن، تدبیر و تمهید لازم نیست؛ نه، #تدبیر لازم است. بالاخره گردنهی سختی است. میگویید ما از این گردنه قطعاً عبور خواهیم کرد. اما این عبور، آن وقتی است که با چشم باز، با توجه، با دقت و با حزم لازم انجام بگیرد. باید با تدبیر حرکت کرد. ... انسان وقتی که به صحنه نگاه میکند، بایستی ببیند که الان اولویت چیست؛ آن را رعایت کند. ... ما نگاه کنیم ببینیم الان #اولویت دستگاه چیست. اولویت، مواجهه با آن جریانی است که با #سوء_استفاده از یک حرف به ظاهر قانونی- که البته ضد قانون بود- آمدند یک دعوای انتخاباتی را تبدیل کردند به دعوای با نظام. این یک جریان خاصی است، جریان جدیدی است؛ این را باید شناخت. اگر ما این را مخلوط کنیم با جریان راهپیماییای که روز ۲۵ خرداد در خیابان اتفاق افتاد، اشتباه کردیم. آنها روز ۲۵ خرداد یک راهپیمایی راه انداختند؛ اما این جریانی که روز عاشورا توی خیابان میآید، یا در ۱۶ آذر توی خیابان میآید، آن جریان نیست. اگر ما اینها را با هم مخلوط کردیم، دچار اشتباه میشویم. خیلیها از آن جریان، توی راهپیمایی روز چهارشنبه ۹ دی حضور داشتند. اینی که بنده عرض میکنم، حدس نیست؛ اطلاع دارم. خبرهایی به من رسیده که میدانم افراد شاخصی هستند که در این راهپیمایی عظیم حضور پیدا کردند. خب، این خیلی اهمیت دارد. ما این را نباید با آن مخلوط کنیم؛ آن یک چیز دیگری بود، یک تحلیل دیگری دارد، استنتاج دیگری بر آن بار است. امروز ما بایست مواجه بشویم با این چیزی که توی کف خیابان است؛ ببینیم این چیست؟ اینها از کجا دارند #الهام میگیرند؟ کی دارد اینها را #هدایت میکند؟ چه جوری دارند هدایت میکنند؟ این اولویت دستگاه است. ... آن جریانِ دیگر، همیشه قابل دسترسی است؛ آن از دست نمیرود. بالاخره یک کسی جرمی مرتکب شده و حرفی زده؛ باید #مسئولیت حرفش را بپذیرد. از حرفهایی که آقایان میزنند، این است که بین معترض و اغتشاشگر بایستی فاصله قائل شد. بله، معترض معنایش این نیست که مسئول نیست؛ #معترض_هم_مسئول_است. بالاخره حرفی زده، اعتراضی کرده، باید پایش بایستد و مسئولیت آن را قبول کند. اگر بر اعتراض او یک چیزی بار شده که آن چیز مسئولیت قانونی دارد، آن را باید متحمل شود. نمیشود بگوید که من همینطور یک سنگی انداختم. خب، این سنگ زد شیشهای را شکست؛ این شیشه را باید شما #جبران_کنید. معترض را از اغتشاشگر جدا میکند، منتها این معنایش سلامت معترض نیست؛ معترض هم باید مسئولیت اعتراض خودش را تحمل کند و بپذیرد. منتها این دو جریان را باید #تفکیک و جدا کرد. #جریان_عامل مقابله با نظام، یک جریان است؛ جریانی که برای این بستر ساخته- ولو ناخودآگاه- یک جریان دیگر است؛ اینها را باید از هم تفکیک کرد. به هر کدام باید در زمان خودش و در ظرف خودش رسیدگی کرد.»
#فتنه
(۲۱ دی ۱۳۸۸، در دیدار نمایندگان فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس هشتم شورای اسلامی)
https://eitaa.com/jorenush/199
آیینهی تمامنما.pdf
1.78M
#آیینهی_تمامنما ؛ مجموعهای از مهمترین پیامها و نوشتارهای امام خامنهای
#جهاد_تبیین
https://eitaa.com/jorenush/201
جرعهنوش
#آیینهی_تمامنما ؛ مجموعهای از مهمترین پیامها و نوشتارهای امام خامنهای #جهاد_تبیین https://e
از سالها پیش، دوست داشتم وجههی علمی امام خامنهای را بشناسم و دیگران را نیز با این جلوهی کمتر دیدهشدهی ایشان آشنا کنم. وقتی به قم رفتم، در کتابفروشیها، کتابهایی که به قلم رهبر انقلاب مییافتم، میخریدم. آن کتابها (آینده در قلمرو اسلام، از ژرفای نماز، طرح کلی اندیشهی اسلامی (یادداشتها)، روح توحید) خواست آن روزهای مرا برآورده نمیکردند. من به دنبال یک کتاب علمیِ از جنس کتب مرسوم حوزوی بودم، ولی آنها از جنس دیگری بودند. میخواستم نوع طرح مباحث علمی را توسط آقا ببینم و جایگاه علمی ایشان را دریابم.
بر خلاف خواست من، آقا تلاشی برای نمایش وجه علمیشان نداشتند.
جلوتر که رفتم، متوجه شدم که چیزهای دیگری هم هست و از منظری دیگر، ضرورتها و اهمیتها جابجا میشوند. جواهراتی هستند که تا کارکرد آنها را نفهمیم، قدر آنها را نمیدانیم و ارزش و غرض از ایجادشان را درنمییابیم.
تا آنکه یک بار، اتفاقی در بین کتابهای دستدومی که در گوشهای افتاده بودند، چشمم به کتابی با عنوان "حدیث ولایت" افتاد. برداشتم و ورق زدم؛ یکی از مجلدات مجموعهای بود که سخنرانیها و پیامهای امام خامنهای را گرد آورده بود. چاپ دههی هفتاد بود. لابلای صفحات آن کتاب، چشمم به پیام اولین سالگرد رحلت امام افتاد. خواندم و دیدم عجب چیزی است.
روزی دیگر هم از سر اتفاق، در کتابخانهی فیضیه، جلد اول صحیفه نور را برداشتم و با مقدمهی آیتالله خامنهای بر اولین چاپ آن مواجه شدم. مطالعهی این یکی هم اعجابم را برانگیخت.
کمکم داشت گره ذهنم نسبت به آثار رهبر انقلاب باز میشد و به عالم آقا وارد میشدم. به مطالعهی سخنرانیها و نوشتههای آقا ادامه دادم.
یک بار به یکی از بزرگواران که دستی در نشر برخی آثار رهبر انقلاب داشت، گفتم که خوب است برخی از مهمترین پیامهای امام خامنهای را در یکجا گرد آورید تا در کنار هم در اختیار علاقهمندان قرار گیرد. با تعجب دیدم که آن برادر گفت: آیتالله خامنهای یک خطیباند و ما روی سخنرانیهای ایشان کار میکنیم.
سالها گذشت و من به دوستان علاقهمند، برخی از این نوشتهها را معرفی میکردم.
مدتی است که آن پیشنهادها را یکجا جمع کردهام و حالا با کمی ویرایش و یک مقدمه، آن را در اختیار دوستان میگذارم.
عنوان #آیینهی_تمامنما را از عبارت امام خامنهای در وصف "صحیفهی نور" اقتباس کردم.
اگر پیشنهاد یا نکتهی اصلاحی بود، منت بگذارید و منتقل کنید.
انتشار این جزوه بدون ذکر منبع هم آزاد است. به نظرم خواندن و بازخواندن این مجموعه آنقدر واجب و ضروری هست که از این مسائل بگذریم.
#جهاد_تبیین
https://eitaa.com/jorenush/203