نسبت اصل صحت و فساد با ماده 10 قانون مدنی و اصل آزادی قراردادی
(دوره 6، شماره 1، شماره پیاپی 18، بهار 1399، مقاله 7 )
نویسندگان:
#جلیل_قنواتی 1 #اسفندیار_صفری 2
1 دانشیار حقوق خصوصی پردیس فارابی دانشگاه تهران- قم- ایران
2 استادیار حقوق خصوصی دانشگاه بین المللی اهل بیت علیهم السلام
چکیده:
در متون فقهی مکرراً، به دو اصل صحت و فساد در معاملات استناد شده، بدون اینکه گستره و کاربرد این دو اصل، به صورت منضبط و مستدل روشن شود. این ابهام موجب شده که چارچوب و کارکردهای مواد 10 و 223 ق.م. نیز در متون حقوقی با هم خلط شود. برخلاف حقوق غرب، در حقوق اسلام اصل اولی در احکام وضعی معاملات چه در شبهات حکمی و چه در شبهات موضوعی، اصل فساد است، مگر اینکه دلیل معتبر شرعی و قانونی برخلاف آن موجود باشد. اصل صحت در شبهات موضوعی می تواند بر اصل فساد مقدم شود، ولی در شبهات حکمی نمی توان برای خروج از اصل فساد به اصل صحت تمسک نمود. با توجه به عرفی بودن موضوع معاملات در شبهات حکمی برای خروج از اصل فساد می توان پس از فحص و عدم ثبوت ادله مخالف به ادله عام و مطلق معاملات مثل اوفوا بالعقود تمسک کرد و صحت معامله را از طریق ادله لفظی مذکور اثبات نمود. بدیهی است صرفاً پس از اثبات شرعیت و قانونی بودن یک قرارداد می توان مستند به ماده 10 ق.م. آن را نافذ دانست. این مشروعیت پس از فحص از دلایل و عدم ثبوت دلیل مخالف با استناد به دلیل خاص یا عام و مطلق ولو مبتنی بر سیره عقلایی اثبات می شود و صرف اراده افراد برای ایجاد مشروعیت کافی نیست. در این نوشتار با تبیین، تحلیل و نقد متون فقهی و حقوقی، به روشنی گستره اصل فساد و اصل صحت در قراردادها مشخص شده و به تَبَع، مَجاری دقیق مواد 10 و 223 ق.م. نیز معیّن گشته است.
کلیدواژهها:
#اصل_فساد #اصل_صحت #شبهه_حکمی #شبهه_موضوعی #اصل_آزادی_قراردادی #ماده_223_ق_م #ماده_10_ق_م
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_68491_ef98307cbdc717522a9adf97f7ab87c5.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_68491.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
ضرورت احداث علقۀ وضعی در قرارداد
(دوره 9، شماره1- شماره پیاپی 30 بهار 1402، مقاله 4 )
نویسندگان:
#محمد_امین_کبیری 1 #جلیل_قنواتی 2
1 مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم. قم- ایران (نویسنده مسئول)
2 دانشیار حقوق خصوصی پردیس فارابی دانشگاه تهران- قم- ایران
چکیده:
مسئله اصلی تحقیق حاضر این است که از منظر فقهی آیا قرارداد لزوماً باید مبتنی بر اثری وضعی مانند ملکیت، زوجیت وغیره باشد، یا صرف التزام و قرار دو طرفه برای تحقق و صحت قرارداد کافی است. برخی معتقد شدهاند قراردادهایی که صرفاً مبتنی بر تعهداند و متضمّن اثر وضعی نیستند، مصداق عقد نبوده، در نتیجه الزامآور تلقی نمیشوند. همچنین شمول ادلۀ وفا به شرط نسبت به این این قراردادها مورد تردید واقع شده است. در این مقاله ضمن تبیین ماهیت عقد، این نظریه مورد انتقاد قرار میگیرد و اثبات میشود. هرچند گفتمان غالب فقه اسلامی در قراردادها، گفتمان تملیک و وجود اثر وضعی است، اما قراردادهای مبتنی بر تعهد نیز مشروع و الزامآوراند. پس از اثبات عدم نیازمندی «عقد» به اثر وضعی، مشروعیت قراردادهای مبتنی بر التزام با توجه به نهاد «شرط» بررسی میشود. از آثار مهم اثبات مشروعیت چنین قراردادهایی، این است که قراردادهایی مانند قرارداد استصناع، قولنامه و مانند آن در قالب تعهد در برابر تعهد الزامآور خواهند بود.
کلیدواژهها:
#قرارداد #عقد #تعهد #علقۀ_وضعی #اثر_اعتباری #شرط
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_74199_dac64f85a82ac4f2cb9152718b6f4633.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_74199.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
لینک کانال نشریه در سروش:
sapp.ir/jostar.fiqh.maalem