مبانی عامّ حکمِ صحّت در رفتارِ تقیهای؛ واکاوی زمینهها و تحلیل در ساحتِ عبادات و معاملات
(دوره 7، شماره 2، شماره پیاپی 23، تابستان 1400، مقاله 2 )
نویسندگان:
#محمّدرضا_منوچهری_نایینی 1 #محمّد_حکیم 2
1 مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم- ایران؛
2 طلبه درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه تهران ـ پردیس فارابی؛ قم- ایران؛ (نویسنده مسئول)، رایانامه: khak_mohammad@yahoo.com
چکیده:
فقیهانِ امامیه با توجه به اهمیت و جایگاه تقیّه در نظام اندیشه شیعه، و تأکید و ترغیب فراوانِ شریعت نسبت به این نهاد دینی، در تبیینِ آثار آن اهتمام ورزیده؛ و به استنباطِ فقهی و ارائه دیدگاه در زمینه احکامِ تکلیفی و وضعی در رفتارهای تقیه ای پرداخته اند. در آثار فقهی، درباره حکم وضعی عبادات و معاملاتِ تقیه ای، مباحث متعدّد و دیدگاه های متفاوتی مطرح گردیده است؛ اما بنیان های عامِ آن نظریاتِ اجتهادی، به طورِ مستقل تبیین نشده است. به همین سبب، این نوشتار ضمنِ بازاندیشی انتقادی دیدگاه ها، به واکاوی و تحلیل مبانی و مستنداتِ حکم وضعی اعمال تقیه ای و بازپژوهی قلمرو آثار آن مبانی، در ساحتِ عبادات و معاملات- به معنای اعمّ- پرداخته است. در این جستار که با روشِ توصیفی- تحلیلی سامان یافته است، «ادلّه عامِ شرعی در اذن به امتثالِ تقیه ای»(روایاتِ تقیه)، «حدیث رفع»، «قاعده میسور» و «کشفِ امر به امتثال تقیهای از طریق پیوستگی و انضمام اوامرِ عبادات با اوامرِ تقیه»، به عنوانِ مبانی حکم صحّت در اعمال تقیه ای پذیرفته گردیده است. بر اساسِ مبانی یادشده، به شرطِ صدق عرفی اضطرار و انطباقِ عنوان بر مقدار باقیمانده از عمل، حکم وضعی صحّت و آثارِ آن در عبادات و معاملاتِ انجام گرفته در شرایطِ تقیه جاری و مترتّب می شود. اثر صحّت در رفتارهای عبادی تقیهای، اِجزاء و بسندگی عبادت و بینیازی از اعاده یا قضا است؛ و در معاملاتِ تقیه ای نیز، ترتّبِ آثار مورد انتظار از عقود و ایقاعات را نتیجه می دهد.
کلیدواژهها:
#تقیّه #ادلّه_تقیه #اذن_شرعی #حکم_وضعی #حکم_صحّت #حدیث_رفع #قاعدۀ_میسور
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_70130_f5264e50c4a499ea363d78287d2fc5b0.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_70130.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
لینک کانال نشریه در سروش:
sapp.ir/jostar.fiqh.maalem.ir
بازشناسی تأثیر گونه های ضمیمه و انضمام در نیت تقرّب
(دوره 7، شماره 4 - شماره پیاپی 25، زمستان 1400، مقاله 6 )
نویسندگان:
#محمّدرضا_نائینی 1 #محمّد_حکیم 2
1 استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم رایانامه: mrnaeini47@gmail.com
2 طلبه درس خارج حوزه علمیه قم و دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه تهران؛ پردیس فارابی؛ رایانامه: khak_mohammad@yahoo.com
شناسه دیجیتال DOI
10.22034/JRJ.2019.54513.1706
چکیده:
واکاوی گونههای متنوع ضمیمه و احکام اسلوبهای انضمامِ قصد به نیت تقرّب که ممکن است به اخلال در ماهیت نیت و نفی صحت در رفتار عبادی منجر شوند، درشمارِ مباحث چالشبرانگیز در ساحت عبادات قلمداد میشود و دیدگاههای گوناگونی را در تاریخ فقه پدیدار ساختهاست. این جستار که با روش تحلیلی ـ توصیفی سامان یافتهاست، در آغاز، به مفهومشناسی قصد قربت میپردازد و انگیزۀ ارتکازی اظهار بندگی را معیار تحقق نیت عبادت میداند. همچنین، تفاوت نیتِ معیار و کافی در عبادات و خلوص نیت لازم براى کسب کمالِ عمل را تبیین میکند. سپس به تبیین گونههای متنوع ضمیمه و روشهای انضمامِ قصد به نیت تقرّب و نیز اعتبارسنجی دیدگاههای فقیهان دربارۀ احکام ضمیمه و انضمام، اهتمام میورزد. در متون فقهی، واکاوی حکم انضمامِ قصدِ لوازم عادی عبادات که فاقد منافات ذاتی با اخلاص هستند، دیدگاههایی را درپی داشتهاست؛ دیدگاههایی چون جوازِ اینگونه انضمام و صحت عمل، نفی صحت از رفتار عبادی بهدلیل عدم تحقق معناى انحصاری و محض اخلاص و نیز تفصیل براساس شیوههای انضمام یا رجحانِ ضمیمه. دربارۀ قصد ضمیمۀ منافی با اخلاص، مانند ریا نیز دیدگاههایی همچون صِرف سقوط ثواب و عدم وجوبِ تکرار عمل و همچنین نظریۀ بطلان عمل عبادى و نیازمندی به اعاده یا قضا در صورتهاى متنوعِ انضمام ارائه شدهاست. نظریۀ برگزیده در مقالۀ حاضر بر مبنای نیتِ معیار در عبادات است و از تحلیل و بررسی مستندات قرآنی و حدیثی در این زمینه بهدست میآید. این نظریه دیدگاه جواز انضمام و صحتِ عمل در ضمیمۀ گونۀ نخست و دیدگاه بطلانِ عبادت در ضمیمۀ گونۀ دوم در اسلوبهای گوناگونِ انضمام است. همچنین در ضمیمۀ قصدِ سایر اموری که فاقد منافات با اخلاص هستند، با تنقیح مناط، نظریۀ صحتِ مطلق پذیرفته میشود.
کلیدواژهها:
#نیت #قصد_قربت #معیار_نیت #انضمام_به_نیت #ضمیمۀ_عرضی #تأثیر_ضمیمه_در_نیت
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_67217_e4a14ee2a0943c8e6cb584012f9125f5.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_67217.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
لینک کانال نشریه در سروش:
sapp.ir/jostar.fiqh.maalem.ir
نقد انگاره ملازمه میان علم به بطلان قرارداد و اِسقاطِ احترام اَموال و اَعمال
(دوره 9، شماره1- شماره پیاپی 30 بهار 1402، مقاله 7 )
نویسندگان:
#محمّد_حکیم 1 #سیدعبدالرحیم_حسینی 2 #محمد_ادیبی_مهر 3
1 دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه تهران- پردیس فارابی قم- ایران
2 دانشیار گروه فقه ومبانی حقوق اسلامی،پردیس فارابی دانشگاه تهران؛ قم-ایران
3 دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی،دانشکده الهیات، پردیس فارابی قم -ایران
چکیده:
فقیهان با توجه به اهمیت بنیادی و اشتراط اساسی احترام اموال، اعمال و منافع در ثبوت مسئولیت مدنی، اقدامِ مالکان و عاملان بر اِسقاط احترام را مُسقطِ ضمان قلمداد کرده و در ابواب و مصادیق گوناگون فقهی با استناد به این اندیشه که برآیند تمسّک به سیره عقلاییه و مرتکزات عرفی است، سقوط مسئولیت را به اسقاط احترام مال و کار از سوی مالک یا عامل مستند ساخته اند. تحلیلِ کُنش و ملازمه میان آگاهی به بطلان فقهی قرارداد و اسقاط احترام از یک سو، و تأثیرگذاری این ملازمه در سقوط یا ثبوت ضمان از سوی دیگر، از جمله مباحث چالشبرانگیز در حوزه مسئولیت مدنی در ساحت معاملات به شمار می آید. گروهی از فقیهان، اِلتزام به مفاد قراردادهای باطل را با وجود آگاهی به بطلان عقد از زمانِ انشای قرارداد، مصداق تسلیط مجّانی مال و اقدام تبرّعی به انجامِ کار انگاشته اند و با تمرکز بر این اندیشه در قراردادهای متنوّع به اِسقاط احترام و سقوط مسئولیت رأی داده اند.
این جستار که با روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته است، ضمن مفهومشناسی و واکاوی مبانی این دیدگاه، به اعتبارسنجی و بازاندیشی انتقادی اندیشه یاد شده در حوزهی معاملات پرداخته است. بر اساس دیدگاه برگزیده این پژوهش، از آنجا که معیار اساسی ثبوت ضمان، بر سیره و مرتکز عقلایی استوار است، اقدام به تسلیم مال یا انجام کار با علمِ محض به بطلان قرارداد، بدون قصد تبرّع و مجّانیت و علم یا قرینه بر این قصد، مصداق تسلیط مجّانی مال یا انجام تبرّعی کار و اِسقاط احترام اموال و اَعمال به شمار نمی آید؛ زیرا چنین ویژگی فاقد انطباق قهری یا قصدی بر عناوین یادشده است بلکه علم به بطلان قرارداد، در نگاه عرفِ عُقلایی عنوانی اعمّ از قصد مجّانیت و تبرّع قلمداد می شود. بر این اساس، علم به عدمِ استحقاق شرعىِ عوض، فاقد هرگونه منافات با وفا به معاوضه معتبر در نگاه عرفِ عُقلایی است و اِلتزامِ آگاهانه به مفادِ قراردادِ باطل به قصد معاوضه، انتفاع یا مشارکت در سود، از حمایت مدنی ناشی از مقتضای احترام اموال و اَعمال مانع نخواهد شد.
کلیدواژهها:
#احترام_مال #احترام_کار #قصد_تبرّع #تسلیط_مجّانی #اِسقاطِ_احترام #سقوط_ضمان #عقود_فاسد
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_74104_ca7633eeea1d367cf20786330ee52757.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_74104.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
لینک کانال نشریه در سروش:
sapp.ir/jostar.fiqh.maalem