✡ مردی که به نور طریقت فراماسونری منور گردید!!
1️⃣ #فرماسونری با همه تحلیلها و مقالات و کتبی که در بابش نگاشته شده است، هنوز هم مفهومی گنگ است. هنوز هم رازهای ندانسته در باب این سازمان وجود داشته و دارد.
2️⃣ ایرانیان در خوشبیانهترین حالت تصور میکردند تا با حضور در این دستگاههای پر رمز و راز بیشتر به غرب و غربیها نزدیک و شبیه شوند.
3️⃣ آنچه در ادامه میآید درباره یکی از شاخصترین ماسونهای ایرانی است:
4️⃣ «یکی از ماسونهای اولیه ایران #میرزا_عسگرخان_افشار_ارومی است. او نماینده ایران در پاریس (نماینده فتحعلی شاه نزد ناپلئون بناپارت) بود (بنابراین در گروه اول فرنگرفتهها یعنی "دیپلمات" قرار میگیرد) که در 4 نوامبر 1808 م. به لژ بزرگ #اسکاتلند پیوست.
🔸 او خود در این باره گفته است: در آن شب به نور طریقت ماسونری منور گردیدم و از عالم تاریکی پا به عالم روشنایی گذاشتم.
🔸 در آن جلسه شمشیر جواهرنشان خود را که دارای تیغه آبدیده دمشقی بود، از کمر باز کرد و روی میز استاد لژ گذاشت و گفت :
🔸 برادران سروران و یاران، دوستی، صداقت، وظیفه شناسی، امانت، فضایل اخلاقی، درایت، نوعپرستی، و وفاداری به مقام سلطنت، همه اینها وظایفی است که در مغز من جای گرفته است و در مورد آنها قسم یاد کردهام. اجازه میخواهم شمشیری را که در 27 جنگ (این جنگها چه بوده است خدا میداند) در راه وطن در خدمت من بوده است، به عنوان گروگان تقدیم یاران و برادران کنم.»
(📚 موسی نجفی و موسی فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1393، ص404و405)
5️⃣ عبارات ذکر شده به خوبی میتواند مفتونی و شیدایی فراماسونهای ایرانی را نشان دهد که چگونه حبّ وطن و ایمان به کنار میرود و دیپلماتهای ایرانی به ناگه یادشان میآید باید #جهانوطن باشند!
✍️ محسن نعیمی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ نقش فراماسونرها در تقابل اسلام و ملیگرایی
1⃣ جریان #فراماسونری به گفته خودشان، جریان #جهانوطن است و یکی از اصول فراماسونری نیز جهانوطنی است؛ بدان معنا که بهنوعی وطن ندارند، هرچند که در کشورهای مختلف، مستقر هستند و در خدمت #صهیونیسم_بینالملل میباشند. بهعبارت دیگر فراماسونری یک جریان و جمعیتِ نخبهگرایِ نهانروش است که هدفش اعمال حاکمیت #صهیونیسم بر جهان است و ریشههای انحرافی صهیونیستی و بنیاسرائیلی دارد.
2⃣ فراماسونرها تمامی جهان را وطن خود میدانند و #ملیگرایی و تعلّق به وطن را نفی میکنند، از این رو خود به خود در تقابل با هرنوع تعلّقِ خاطر به وطن و زادگاه قرار میگیرند و سعی میکنند در چارچوب نظام برادری خودشان، افرادی که در کشورهای مختلف صاحب نفوذ و نخبه هستند را جذب کنند تا این نخبگان درخواستها، منافع و مطامع رؤسای لژهای بزرگ همچون لژ اعظم انگلستان را تأمین و در جهت تحقق اهداف آنها حرکت کنند.
3⃣ اصل دیگر فراماسونری، #سکولاریسم است و تأکید بر این که ما با مذاهب افراد کاری نداریم و هرکس با هر مذهبی میتواند در لژ حضور پیدا کند، البته نباید بحث مذهبی کند! همچنین فراماسونرها میگویند که فراماسونری دین نیست، ولی دین است! دین نیست بهمعنای اینکه در زمرهی ادیان الهی نیست و شریعتگرا نیست و دین بشری است به این دلیل که انسان خودبنیاد است و این انسان هیچ توجهی به دستورات الهی ندارد، بنابراین فراماسونرها در تقابل با تمامی ادیان قرار میگیرند.
4⃣ یکی دیگر از اصول فراماسونری، خداپرستی بدون دین و اعتقاد به انبیاء است که البته مختص لژهای انگلیسی و برخی لژهای آمریکایی است؛ چرا که لژهای فرانسوی ادیان و خدا را نفی میکنند. لژهای انگلیسی هم میگویند که ما خدا را قبول داریم، اما خدا هیچ اختیار و ارادهای در زندگی بشر ندارد. به همین دلیل نیز در تقابل با ادیان قرار میگیرند.
5⃣ وقتی فراماسونرها در کشور خودشان فعالیت میکنند، با توجه به دو مؤلفهای که ذکر شد، در مورد هر چیزی از جمله تاریخ، سیاست، جامعه و فرهنگ که صحبت کنند، از منظر بیوطنی یا جهانوطنی و بیدینی سخن میگویند.
6⃣ چهرههای شاخصی در ایران بودند که به اصول فراماسونری پایبند بودند و در این باره نگاشتند و سخن گفتند، البته برخی همچون #عبدالحسین_زرینکوب به اشتباهات خود اعتراف کردند و سعی کردند اشتباهات خود را جبران کنند. زرینکوب ابتدا کتاب #دو_قرن_سکوت را نگاشت و بر این جدایی و تقابل تأکید داشت و بعد که شهید مطهری نقدهایی بر آن کتاب وارد کرد و خود نیز مطالعاتی کرد، کتاب #کارنامه_اسلام را نوشت و سعی کرد اشتباهات گذشته خود را جبران کند.
7⃣ تفکر ماسونی را نباید محدود به فراماسونی و فراماسونرها دانست؛ چراکه فراماسونرها توانستند فرهنگ خود را به دلیل نفوذ و نخبگانی که داشتند، به جامعه رسوخ بدهند. از این رو در عرصههای مختلفی همچون سینما، دانشگاه و... میتوان ردپای #تفکرات_ماسونی را دید.
✍ دکتر موسی حقانی؛ پژوهشگر تاریخ معاصر
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ یهودا ناسی و یهودیت جدید (۴)
اهمیت #میشنا در آن است که #یهودیت را از یک جامعهی متکی بر «معبد» به یک جامعهی متکی بر «شرع» بدل کرد. این، حادثهی بسیار مهمی است زیرا بنیانهای رهبری #الیگارشی_یهودی را بر یهودیان سراسرِ جهان تأمین میکرد و مهمترین پایهی نظریِ پیدایش #قوم_یهود را فراهم میساخت. در این معنای منحصربهفرد از «هویت قومی»، یهودیان بیشتر به یک «فرقهٔ» بسته و کاملاً متمرکز و منسجمِ #جهانوطن میمانند تا «قوم» به مفهوم متعارفِ نژادی و جغرافیایی آن. این پدیدهای است که جوامع بشری را به #حیرت واداشته و فرهنگ گستردهای را درباره #یهودیان، و عموماً بر ضد ایشان، پدید آورده است. آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته این واقعیت مهم تاریخی است که «قوم یهود»، به مفهوم جدید آن، بر ساختاری یگانه پدید شد که نمونهی مشابه دیگری برای آن نمیتوان جُست. این تنها جامعهی بشریِ فاقد مرزهای جغرافیایی است!
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter