✡ ترویج فردگرایی با سوپراستارهای هالیوودی (6)
🎯 تجربهای چهلساله از #لیبرالیزاسیون_دولتی (قسمت دوم)
🌐 ۱. فردگرایی (اصالت فرد : Individualism)
1⃣ بیتردید اصلیترین و مهمترین اصل در مبانی نظام #لیبرالیسم را میتوان #فردگرایی و اصالت بخشیدن به فرد دانست.
2⃣ موضوع #اصالت_فرد و فردگرایی را میتوان اساسیترین رُکن در اندیشههای #توماس_جفرسون بهعنوان بنیانگذار ایدهی #جمهوریخواهی (Republicanism) در ایالات متحده قلمداد نمود.
3⃣ نظریهای محوری در اندیشهی شخصیتی مهم که یکی از متفکران و اندیشمندان شاخص آمریکا و نویسنده اصلی اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا (United States Declaration of Independence) محسوب میشود و بهعنوان سومین رئیسجمهور این کشور از جایگاه ویژهای در بسط نظام لیبرالیسم برخوردار است.
4⃣ این موارد در مجموع سبب شده تا فردگرایی همواره بهعنوان شاخص اصلی رفتار انسان آمریکایی بر پردهی #سینما متجلی گردد و بنیان سینمای قهرمانمحور #هالیوود را بنا نهاده و روایت آثار سینمایی را مبتنی بر اصالت فرد بر بستر شخصیتپردازی و در کالبد بازیگران شاخصی همچون جرج کلونی، لئوناردو دیکاپریو، سیلوستر استالونه، آرنولد شوارتزنگر، مایکل داگلاس، داگلاس فربنکس، تام کروز، دنیل ردکلیف و… موضوعیت بخشیده و به جهانیان عرضه نماید.
✍ نویسنده: م. شاهحسینی
📖 متن کامل مقاله را اینجا مطالعه كنيد:
👉 goo.gl/eGFcER
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ ترویج فردگرایی با سوپراستارهای هالیوودی (7)
🎯 تجربهای چهلساله از #لیبرالیزاسیون_دولتی (قسمت دوم)
1⃣ #فردگرایی (Individualism) جوهره و رکن رکین نظام #لیبرالیسم است. بدین معنا که فردیّت انسان، بهعنوان کانون مرکزی و محور عالم قرار گرفته تا هرچیزی بر مبنای خواست و ارادهی او تعریف گردد و به این ترتیب اولین گام از زیست #اباحهگرایانه محقق میگردد.
2⃣ اهمیت موضوع #اصالت_فرد و فردگرایی بهعنوان یکی از اصلیترین شاخصههای جریان نظاممند لیبرالیسم بهنحوی است که عملاً در صنعت سینمای آمریکا نمیتوان هیچ قهرمان یا ستارهی #هالیوود را پیدا کرد که #فردگرا نباشد.
3⃣ در این میان مخاطب #سینما نیز چارهای ندارد جُز آنکه با نظریهپردازان لیبرالیسم که این فلسفه را ارائه میدهند، همزادپنداری نموده و به تماشای آثاری بنشیند که بهصورت غیرمستقیم مُبلّغ فردگرایی و مروّج دامن زدن به تمنّیات انسان لیبرال است.
4⃣ تأکید اصلی فردگرایی در نظام لیبرالیسم بر خصایص فردی در تنظیم پدیدههای اجتماعی بوده و بر این باور است که تنها #فرد در عالم واقعیت دارد و فقط فردها هستند که میاندیشند و عمل میکنند و جامعه و گروهها، به خودی خود، از واقعیتی خارجی برخوردار نمیباشند و هیچ واقعیتی غیر از افراد و اشکال ارتباطات و مناسبات میان افراد، در عالم موضوعیت ندارد و فقط انسانهای منفرد وجود دارند که به مجموع آنها #جامعه گفته میشود.
✍ نویسنده: م. شاهحسینی
📖 متن کامل مقاله را اینجا مطالعه كنيد:
👉 goo.gl/eGFcER
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ ترویج فردگرایی با سوپراستارهای هالیوودی (8)
🎯 تجربهای چهلساله از #لیبرالیزاسیون_دولتی (قسمت دوم)
1⃣ مخاطب سینمای #هالیوود، گرچه در ظاهر غرق تماشای داستانهای مهیج آمریکایی و مقهور بازی و پیگیری ماجرای شخصیتها و قهرمانان مطرح شده در این آثار میباشد، اما فیالواقع در حال دریافت باورهای فردگرایانهی نظام لیبرالیسم و مشغول دریافت نظریات فلسفی و فکری فیلسوفانی همچون #رالف_والدو_امرسون است که در توضیح شیوهی زندگی آمریکایی، بهصراحت بیان میدارد که:
👈 هیچ قانونی نمیتواند جدای قانون طبیعتِ خودم، برایم مقدس باشد!
👉 No law can be sacred to me but that of my nature
👈 آنچه که باید انجام دهم این است که همه چیز به من مربوط است، نه اینکه مردم فکر میکنند!
👉 What I must do, is all that concerns me, not what the people think
2⃣ مبتنی بر نظریهی #فردگرایی، فعل و انفعالهایی که میان انسانها صورت میگیرد، از ماهیتی واقعی برخوردار نبوده و شکلگیری جوامع و اجتماعات انسانی، بهعنوان مرکب واقعی محسوب نمیشود و اصولاً فرض واحد حقیقی که حاصل جمع افراد انسانی و ارتباطات و تعاملات موجود در میان آنان باشد، از عینیت برخوردار نمیباشد!
3⃣ این نگرش در ماهیت وجودی خود، همهی پدیدههای اجتماعی را موضوعاتی قابل تبیین و همراه با توجیههایی روانشناسانه تبیین مینماید و در مجموع سبب میشود تا فرد بر مسند #طاغوت نشسته و ادعای خدایی نماید و منفعت خویش را بر مصلحت وحیانی رجحان بخشیده، #حیات_فردی را بر #حیات_جمعی مقدم دانسته و بدینترتیب غایت آمال آدمی در حضیض تمنّیات نفسانی به یغما برده میشود.
✍ نویسنده: م. شاهحسینی
📖 متن کامل مقاله را اینجا مطالعه كنيد:
👉 goo.gl/eGFcER
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ فردگرایی اخلاقی در عصر کازابلانکا (1)
🎯 تجربهای چهلساله از #لیبرالیزاسیون_دولتی (قسمت سوم)
1⃣ همانگونه که در قسمت اول این مقاله به استحضار رسید، #لیبرالیسم (Liberalism) روشی است که مبتنی بر آن، فرد در انجام امور خود از آزادی مطلق برخوردار بوده و با اعتقاد کامل نسبت به مباح بودن تمامی امور و شئون زندگی، رویکرد خود را مبتنی بر #اباحهگری تنظیم مینماید و در این مسیر هیچ امر و نهیی را در زندگی برنمیتابد و هیچ واجب و حرامی را مشروع نمیانگارد.
2⃣ موضوعی که با اصول فکری ویژه و مبانی شاخصی شناخته میشود که شاید اصلیترین و مهمترین آن را بتوان #فردگرایی (Individualism) و اصالت بخشیدن به فرد دانست، که پیش از این و در قسمت دوم این مقاله، سعی شد تا برخی از جوانب این تفکر بررسی شده و مشخص شود که مبتنی بر نظریهی فردگرایی، فعل و انفعالهایی که میان انسانها صورت میگیرد، از ماهیتی واقعی برخوردار نبوده و شکلگیری جوامع و اجتماعات انسانی، مرکبِ واقعی محسوب نمیشود.
3⃣ این اساس، همهی پدیدههای اجتماعی را موضوعاتی قابل تبیین و همراه با توجیههایی روانشناسانه تبیین مینماید و در مجموع سبب میشود تا فرد بر مسندی طاغوتی نشسته و ادعای خدایی نماید و منفعت خویش را بر مصلحتِ وحیانیِ جامعهی بشری رجحان بخشد.
4⃣ بهعبارت دیگر، مسلک #لیبرال (Liberal)، نخست فرد را بر جمع مقدم میدارد و با اصالت بخشیدن به فرد (Individualism)، معتقد میگردد که جامعه بهخاطر فرد بهوجود آمده نه فرد برای جامعه و در نتیجهی این تصور است که پذیرش هرگونه ساختارهای جمعیِ از پیش بر جا مانده، همانند مذهب، خانواده، قومیت و آیینها و در مجموع سنتهای اجتماعی، اموری فاقد ارزش تلقی میشوند که اسباب استیلای تام بر فردیت انسانها را محقق و آزادی مطلق آدمی را مخدوش میسازند!
✍ نویسنده: م. شاهحسینی
📖 متن کامل مقاله را اینجا مطالعه كنيد:
👉 goo.gl/eNTxgG
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ فردگرایی اخلاقی در عصر کازابلانکا (2)
🎯 تجربهای چهلساله از #لیبرالیزاسیون_دولتی (قسمت سوم)
1⃣ اگر چه #فردگرایی (Individualism) و اصالت بخشیدن به فرد، در فلسفه سیاسی و اقتصادی، با نظریات فیلسوفانی همچون «توماس هابز» و «آدام اسمیت» تبیین و شناخته شد، اما در واقع این صنعت سینمای غرب و بالاخص سینمای #هالیوود است که به تبیین شاخصههای فردگرایی در جوامع لیبرال مبادرت میورزد.
2⃣ بهعنوان نمونه، #کازابلانکا (Casablanca) اثر سینمایی شاخصی است که در طی جنگ جهانی دوم و در اوج دوران «نبرد آتلانتیک» یعنی در سال ۱۹۴۲م ساخته شد و پردهی نقرهای سینما را به تسخیر خود درآورد؛ فیلمی تبلیغاتی برای ایالات متحده آمریکا که طی آن هالیوود توانست از همان ابتدای فیلم سخن از نگاه حسرتبار اروپایِ دربند به آمریکای آزاد و #سبک_زندگی_آمریکایی را به مخاطبان خود حقنه نماید!
3⃣ در پایانِ فیلم نیز، شخصیت اصلیِ فیلم یعنی «ریک بلین» با بازی شاخصِ #هامفری_بوگارت (Humphrey Bogart) را بهعنوان نماد ایالات متحده، در قامت #منجی و نجاتدهنده برای اروپا میبینیم كه بهواسطهی او، «ویکتور لازلو»، رهبر جنبش پایداری چکسلواکی که نازیها همهجا دربهدر به دنبالش هستند، از چنگال نازیهای خونآشام نجات مییابد!
4⃣ کازابلانکا بهصورت کاملاً واضحی اقدام به بسط و ترویج «سبک زندگی آمریکایی» میکند و در این میان با برجسته نمودن #اصالت_فرد (Individualism) سعی میکند تا بهرهجوییِ ممدوح و بیاعتناییِ مثبت به هر نوع ایدئولوژی و عقیدهی جمعباورانه را در سبک زندگیِ تراز و آرمانیِ انسان آمریکایی ترسیم کند و با اصل قرار دادن موضوعِ فردیّت، ارزش روابط اجتماعی را نه بر پایهی یک آرمان اجتماعی، بلکه بر پایهی ارتباط نزدیک افراد ترویج نماید.
✍ نویسنده: م. شاهحسینی
📖 متن کامل مقاله را اینجا مطالعه كنيد:
👉 goo.gl/eNTxgG
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ فردگرایی اخلاقی در عصر کازابلانکا (3)
🎯 تجربهای چهلساله از #لیبرالیزاسیون_دولتی (قسمت سوم)
1⃣ ارتباطی که در فیلم #کازابلانکا بر بستر عشقِ مثلثی ریک بلین و ویکتور لازلو به همسر ویکتور، یعنی «ایلسا لاند» (Ilsa Lund) ظهور و بروز مییابد، سبب میشود تا دو دیدگاه «فردگرا»ی ریک و «جمعگرا»ی ویکتور با یکدیگر مشارکت نمایند. البته مشاركتی نه بهمنظور پیگیری یک آرمان مشترک اجتماعی، بلکه بهسبب ارتباط نزدیک افراد و گرهخوردنِ علایق ریک و ویکتور بر شخصیت زن محور داستان که بهعنوان بهرهی عاشقانهی ریک بلین در زندگی فردگرایانهاش معرفی میشود.
2⃣ پس اگر چه «ریک بلین» فردگرا، در ظاهر با فداکاریِ خود، طرز فکرِ جمعباورانهی «ویکتور لازلو» را از چنگال نازیها نجات میدهد، اما در واقع فیلم سعی میکند تا ماهیت این فداکاری را نه در پذیرش طرز فکرِ جمعگرا، بلکه در اصالت بخشیدنِ افراطی به بنیانهای فردیّت و ظهور و بروز عشق مثلثی و عمیق ریک به «ایلسا لاند» معرفی نماید!
3⃣ «ایلسا لاند»ی که اگرچه در حال حاضر همسر «ویکتور لازلو» است اما در واقع عشقِ اول و اصلیِ «ریک بلین» بوده و در حال حاضر ضمن حفظ علایقِ خود به ریک، به هیچ عنوان آرمانهای شوهرش را تایید نمیکند و به نمودی از #سبک_زندگی فردگرایانه و بهرهی اصلی ریک در زندگی مبدل گردیده است.
4⃣ از این جهت، تغییر «ریک بلین» و تبدیل او به یک مبارز عملگرا در انتهای فیلم را میبایست در راستای تجلّی #فردگرایی لیبرالهای آمریکایی و بهمثابه تغییر رفتار این کشور در مقطع حساس جنگ جهانی دوم ارزیابی نمود، مقطعی که ایالات متحده آمریکا به کمک متحدانِ اروپاییِ خود شتافت و با دفع تهدید نازیها، سعی نمود تا زندگی فردگرایانه و #سبک_زندگی_آمریکایی را به جهانیان حقنه نماید و در این میان پلان پایانی کازابلانکا و ارائهی وجههی #مسیحگونه از «ریک بلین» را میتوان اوج این تصویرسازی قلمداد نمود.
✍ نویسنده: م. شاهحسینی
📖 متن کامل مقاله را اینجا مطالعه كنيد:
👉 goo.gl/eNTxgG
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ تحلیل استراتژیک فیلم ١٩١٧ (١)
🎬 مهمتر از مقدمه: این عصر قرمز است!
1⃣ درحالیکه بشرِ مدرنِ متنفر از قرون وسطی، با پیشرفتهای اقتصادی، علمی و تکنولوژیک خود در اوج امید بهسر میبُرد و مدینهٔ فاضله جهان را برای خودش خیالبافی میکرد، ناگهان در سراسر جهان جوی خون جاری شد…
2⃣ همانانی که «قرون وسطایی» را فحش میدانستند و کلیسا (بخوانید: دین) را متهم به خشونت، جنگطلبی و تحجّر میکردند، ۱۰۰میلیون کشته، زخمی و مفقود را از طرف تمدن مدرن به بشریّت هدیه کردند! همانهایی که مردم را به برگشت دوباره (رنسانس) به بینشها و سبک زندگی یونانی فراخواندند…
3⃣ آنها مردم را از شرّ تعصّب و خشونت کلیسا به همان یونانی فراخواندند که تماشای تکهپاره شدن گلادیاتورهای بیچاره، از مهیّجترین و لذتبخشترین تفریحاتش بهشمار میرفت!
4⃣ آری! #مدرنیته در اوج سقوط کرد و تعداد زیادی از فیلسوفان و اندیشمندان لیبرال، نااُمید از #عصر_روشنگری به پایان تمدن بشریّت معتقد شدند و تمام تلاشهای چندصدسالهشان را در احیای #لیبرالیسم، پوچ انگاشتند.
5⃣ پدیدۀ شوم و نکبت #جنگ_جهانی چیزی نیست جز نتیجهٔ حرص و منیّت بشر… همان منیّتی که ردّ پایش در تمام شئون تمدنی غرب و شرق مدرن از اقتصاد کاپیتالیستی گرفته تا #فردگرایی و #اصالت-لذت اومانیستی حس میشود. بگذریم که این حرص و منیّتِ نابودکننده، تحت عنوانهای عوامفریبانهای چون #حقوق_بشر، مثل چماقی بر سر حقوق خدای بشر فرود میآید! کوتاه میکنم…
🔸حرص شروع شد…
🔸سپس جنگ آمد…
🔸و خون جاری گشت…
👈 شاید به همین دلیل است که این عصر قرمز است!
✍ سیدصادق کاظمی اونجی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ تمدن شیطان (۴)
1⃣ محور تحولات در غرب، #انسانگرایی و #فردگرایی در مقابل حاکمیت خداوند و الزامات #حاکمیت_دینی بود، که از روز نخست مأموریت انبیا بود و شیطان در مقابل آن ایستاد. در قرآن کریم این باور به #یهود نسبت داده شده، آنجا که میفرماید:
🕋 و یهود گفتند: «دست (قدرت) خدا بسته است.»...و بخاطر این سخن، از رحمت (الهی) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است؛ هرگونه بخواهد، میبخشد!... و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و دشمنی افکندیم. هر زمان آتش جنگی افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت؛ و برای فساد در زمین، تلاش میکنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد. (مائده : 64)
2⃣ یهودیان معتقد بودند که خداوند تنها انسان را خلق کرده و پس از آفرینش، امور او را به خودش واگذار کرده است، لذا توان دخالت در زندگی انسان را -العیاذ بالله ندارد!
3⃣ در عرصهٔ علوم نیز، #علوم_تجربی از ریشهها و مبانی عمیق فلسفی و حِکمی خود در #تمدن_اسلامی جدا شد و تنها استوار بر حسّ و تجربه به انکار تمامی راههای دیگرِ شناخت پرداخت. این ویژگی مادهگرایانه که از #شیطان و توجه او به مادهٔ خلقتش سرچشمه میگیرد نیز در قرآن کریم به یهودیان نسبت داده شده، آنجا که میفرماید:
🕋 اهل کتاب از تو میخواهند کتابی از آسمان (یکجا) بر آنها نازل کنی؛ (در حالی که این یک بهانه است؛) آنها از موسی، بزرگتر از این را خواستند، و گفتند: «خدا را آشکارا به ما نشان ده!» ...سپس گوساله (سامری) را، پس از آن همه دلایل روشن که برای آنها آمد، (به خدایی) انتخاب کردند... (نساء : 153)
4⃣ یهودیان از موسی (ع) خواستند که خداوند را با چشم سر به آنها نشان دهد. اینان یا باور نداشتند که ورای حس و تجربه راههای دیگری نیز برای شناخت وجود دارد و یا برای گمراهنمودنِ مردم به چنین ترفندی متوسّل شده بودند. تاریخ در مراحل بعد فرض دوم را اثبات نمود. جداشدن دانش از لایههای عمیقتر خویش و حاکمیت #اثباتگرایی (Positivism) از بزرگترین خسارتهای تمدن غرب بود.
5⃣ نکته جالب این است که در کنار مادی و دنیوی بودنِ بنمایهٔ هنر، فلسفه و علم دورهٔ #رنسانس، که ویژگی اصلی فلسفهی یهودیتِ تحریفشده است، شخصیتهای اصلی این مقطع نیز اکثراً #یهودی هستند.
✍ دکتر محمدهادی همایون
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ هالیوود و خلق جهان موازی (٣)
🌐 تجربهای چهلساله از لیبرالیزاسیون دولتی (قسمت ششم)
1⃣ در این دوران که #فردگرایی، بر بسترِ #اومانیسم، خود را از هر جهت بیرقیب فرض مینمود و یکپارچگیِ مردم ذیل پرچم #لیبرالیسم را تصور میکرد و پروژهٔ #جهانیشدن را تحققیافته میانگاشت و تنها معارض جدی را تفکر اسلامی میدید، هالیوود تمام همت خود را معطوف داشت تا اقدام به تعریف معنویتی جدید نموده و یک #عالم_غیب جعلی بسازد.
2⃣ رویکرد #هالیوود در دورانِ پس از فروپاشی شوروی با تغییرات جدّی همراه گردیده بود. تغییراتی که بهسبب برجستهشدن تفکر #خدامحور در دوران پَساشوروی پدید آمد و موجب میشد تا یکّهتازی نظام لیبرالیسم در این دوران با بحرانی جدّی مواجه گردد.
3⃣ تغییراتی که برای تحققِ جهان تکقطبی، ضروری میساخت تا هالیوود در اقدامی فوری، فطرت خداجوی انسانها را به سمت و سوی معنویتهای پوشالی هدایت نماید؛ لذا مجبور شد تا اقدام به ارائهٔ عالم غیبی جعلی، براساس منطق نظام لیبرالیسم و بر مبنای مفهوم جدیدی بهنام #دنیاسازی نماید.
4⃣ این مرحله، با طرح #معنویت_مدرن در کالبد #تمدن_غرب همراه است؛ معنویتی که مبتنی بر آن، باورمندی نسبت به وجود عوالمی غیر قابل حسّ برای #انسان_لیبرال موضوعیت پیدا میکند. از این جهت، مفهوم جدیدی با عنوان #جهان_موازی (Parallel Universe) در سینمای آمریکا خلق گردید و آثار گوناگونی مبتنی بر آن ساخته شد.
5⃣ جهانی بر بسترِ تفکرِ #بشرمحور و حول مجموعهای بَشری با عنوان #ذهن (Mind)، که بر اساس آن، عوالمی همچون عالم خواب، عالم توهم، عالم تخیل و عالم رویا و… معنی پیدا نموده و در مجموع معنویتی را شکل میدهد که با هرگونه ایمانِ برآمده از دین و تفکر #خدامحور در تعارض و تقابل جدّی میباشد.
✍ نویسنده: م. شاهحسینی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡️ دین بشری؛ تعریف هالیوودی سکولاریسم در لیگ عدالت (١)
💥 تجربهای چهلساله از لیبرالیزاسیون دولتی - قسمت سیزدهم
1️⃣ #جرج_هولیوک (George Holyoake) #یهودی را میبایست اولین نظریهپردازی دانست که واژهٔ «سکولاریسم» را در سال ۱۸۵۱م معرفی و در سال ۱۸۹۶م و در کتابی با عنوان «سکولاریسم انگلیسی» اقدام به ارائهٔ تعریف مبسوطی از آن نمود.
2️⃣ وی #سکولاریسم را اینگونه تعریف میکند:
👈 سکولاریسم شیوه و قانون زیستن است که بر پایهٔ انسانِ خالص بنا نهاده شده است و بهصورت کلی، برای کسانی است که #باورهای_مذهبی یا #خرافی را ناکافی یا غیرقابل اطمینان یا غیرقابل باور یافتهاند.
3️⃣ از این منظر میتوان تفکر سکولاریسم را راهبرد عملیاتی #تمدن_غرب برای تشکیل نظام مبتنی بر #لیبرالیسم قلمداد نمود؛ راهبردی که همراستا با دو اصل #فردگرایی و #بشرمحوری سعی دارد تا هرگونه ارجاع به هدف یا معنایی ورای انسان را نفی نموده و به ترسیم جامعهای بهدور از دین الهی مبادرت ورزد.
4️⃣ یکی از اصلیترین کارکردهای صنعت #سینمای_غرب نیز همین است. اصلی که در عموم آثار #هالیوود متجلّی گردیده و به حذف #خدا و نقش او از معادلات جهان و تنظیم امور فردی و اجتماعی انسانها منجر شده است.
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
🇮🇷👉 @jscenter