✡️ «فریتیوف شوان» دو بار به آمریکا سفر کرد. او در این سفرها به میان سرخپوستان رفت و در مناسک آنها حضور یافت. شوان مدعی است به این سفرها رفت برای نجات دادن سرخپوستان آمریکا از مدرنیته، ولی تأثیر مناسک دینی سرخپوستان شمال آمریکا بر شوان بیش از تأثیر شوان بر آنها بود!
🌇 شرح عکس: از راست: فریتیوف شوان، توماس یلوتیل، سوزی یلوتیل و کاترین شوان؛ سوئیس 1953
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡️ فرقهسازی فریتیوف شوان (2)
📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (7)
🌐 شیخ، نقاش، سرخپوست
1️⃣ در سال 1937 #فریتیوف_شوان دومین رؤیای خود را دید: نام تبارک و تعالی بر او ظاهر شد و از خواب بیدار شد. «از خواب بیدار شدم در حالی که یقین داشتم شیخ شدهام.» اندکی بعد به روشی که روشن نمیکند چگونه بود رسالههای «شش اصل مراقبه» و «مرگ و زندگی» و «آرامش و عمل» و «دانش و هستی» به او الهام شد. این دو الهام را باید آغاز رسمی جدایی #فرقه_شوان از علاویه الجزایر دانست. اگر شوان «شیخ» است پس دیگر در برابر کسی جز خداوند پاسخگو نیست!
2️⃣ رابطه شوان با #مادلین در لوزان در سال 1943 به پایان رسید یا به تعبیر شوان به «عشق کیهانی به معشوق» فراروئید. پنج سال بعد (مه 1949)، شوان 42 ساله برای اولین بار ازدواج کرد. زنش، «کاترین فییر» دختر 25 ساله دیپلماتی سوئیسی و عضو طریقت شوان بود. گویا ازدواج با کاترین نیز بر اساس #الهام انجام گرفت! از جنس همان الهام هایی که شوان را «مسلمان» و سپس «شیخ» کرد!!
3️⃣ #کاترین_شوان را زنی جاهطلب میدانند که دخالتهایش مطبوع پیروان شوان نبود. اندکی پس از ازدواج، اعضای طریقت را مجبور کرد آپارتمان بزرگتری برای «شیخ» تهیه کنند و در سال 1953 به آپارتمان جدید در پولی، حومه لوزان، مشرف بر دریاچه ژنو (دریاچه لمان)، نقل مکان کرد. میگویند در وجوهاتی که شوان بهنام «زکات» میگرفت تصرّف میکرد.
3️⃣ کاترین نقاش بود و شوان را، که تا آن زمان شعر میگفت، مجبور کرد بهطور جدّی #نقاشی کند. یکی از اولین نقاشی های شوان تصویر دو سرخپوست آمریکایی است: یکی با لباس و دیگری برهنه. این نقاشی را اینگونه تفسیر میکنند که پوشیده نماد «ظاهر» است و برهنه نماد «باطن».
4️⃣ علاقه شوان به #سرخپوستان آمریکا بیشتر به تأثیر از تحقیقات «جوزف اپس براون» بود. براون محققی برجسته بود و مؤلف کتابهایی درباره آئینهای رازآمیز و نمادین سرخپوستان، که مشهورترین آنها «چپق مقدس» است. براون مسلمان و عضو طریقت علاویه بود و کتابهای خود را برای شوان میفرستاد.
5️⃣ شوان در پاریس با سرخپوستی آمریکایی بهنام #توماس_یلوتیل دوست شد. یلوتیل و هیئت همراه او برای نمایش آئین دینی سرخپوستان شمال آمریکا، موسوم به «رقص خورشید» به پاریس رفته بودند. یلوتیل از پاریس به لوزان رفت و میهمان شوان شد. این دوستی تداوم یافت و علاقه شوان را به دین سرخپوستان آمریکا افزایش داد.
6️⃣ شوان در تابستان 1959 به دعوت یلوتیل برای اولین بار به آمریکا سفر کرد و بار دوم در سال 1963. او در این سفرها به میان سرخپوستان رفت و در مناسک آنها حضور یافت. شوان مدعی است به این سفرها رفت برای نجات دادن سرخپوستان آمریکا از #مدرنیته، ولی، چنانکه خواهیم دید، تأثیر مناسک دینی سرخپوستان شمال آمریکا بر شوان بیش از تأثیر شوان بر آنها بود!
7️⃣ بهنوشته سجویک، شوان و کاترین در سفر سال 1959 طی مراسمی نمادین بهعنوان عضو قبایل سرخپوست سو، یا به تعبیر خود ایشان «ملّت بزرگ سو» پذیرفته شدند. شوان «ویساپی ویاکپا» (ستاره درخشان) و کاترین «ووان وینیان» (زن هنرمند) نام گرفتند. درباره پیوند فزاینده شوان با سرخپوستان سو در دوران پایانی زندگی شوان سخن خواهیم گفت.
✍️ عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡️ فرقهسازی فریتیوف شوان (3)
📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (7)
🌐 گنون و فرقهسازی شوان
1️⃣ #فریتیوف_شوان در آغاز، مانند بسیاری از نومسلمانان اروپا، خود را علاقمند به #رنه_گنون معرفی میکرد و مسلمانیاش با کتابهای گنون آغاز شد. گفتیم که گسترش اولیه طریقت شوان به دلیل حمایت گنون بود تا بدانجا که علاقمندان به اسلام را به شوان معرفی میکرد.
2️⃣ اولین دیدار شوان با گنون در سال 1938 بود. شوان به قاهره رفت و یک هفته تقریباً هر روز با گنون دیدار کرد. شوان در «خاطرات و تألمات» درباره این دیدارها ساکت است و تنها اشاره میکند که #نومیدکننده بود. نمیدانیم شوان رؤیای سال 1937 خود را، که او را به مقام #شیخ ارتقاء داد، به گنون گفته یا نه!
3️⃣ در سال 1939 جنگ جهانی دوم آغاز شد. شوان سفری به بمبئی کرد و بلافاصله بازگشت. او از بمبئی نسخهای از کتاب سانسکریتِ #بهاگاواد_گیتا را با خود آورد نه برای مطالعه بلکه، آنگونه که شوان نوشته، «به دلیل قدرت برکتدهنده آن»!
4️⃣ در سال 1948 شوان مقالهای نوشت درباره #غسل_تعمید مسیحیان و آن را #سنتی_باطنی خواند. این مقاله با عنوان «رازهای مسیحی» در مجله مطالعات ترادیشنالیستی منتشر شد و نارضایتی شدید گنون را برانگیخت. در همین زمان ریور به گنون گزارش داد که پیروان شوان مجله را بایکوت کرده و تنها آن شمارههایی را میخرند که مقالات شوان در آن درج شده.
5️⃣ از این زمان مخالفت گنون با راهی که شوان آغاز کرده بود آشکار شد. گنون موضع و کرداری روشن داشت. او معتقد بود که #مراقبه و #مناسک_باطنی باید بهطور اکید در چارچوب #راستکیشی انجام شود و #ظواهر_شریعت را نقض نکند.
6️⃣ شوان، برخلاف گنون، معتقد بود که مناسک باطنی اصل است و چارچوب ظاهری اهمیت کم تر دارد. این نگاه در عملکرد #فرقه_شوان تجلی مییافت: پیروان شوان #نماز را به جماعت نمی خواندند در حالی که مسلمانان جماعت را «سنّت» میدانند و بر اقامه آن تأکید دارند. در سال 1948 ریور (از پاریس) به گنون (در قاهره) نوشت که اعضای طریقت شوان دیگر در ماه رمضان #روزه نمیگیرند!
✍️ عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡️ فرقهسازی فریتیوف شوان (4)
📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (7)
🌐 گنون و فرقهسازی شوان
1️⃣ #میشل_واسلان مسلمان ترادیشنالیست رومانیایی و دیپلمات دولتی بود. او در سال 1939 در پاریس مقیم شد و در سال 1940 شوان او را بهعنوان اولین «مقدّم» #طریقت_علاویه در پاریس منصوب کرد. واسلان در سال 1950، به دستور گنون و در پی اعتراض به رویه غیراسلامی شوان، طریقت علاویه خود را در پاریس ایجاد کرد و از سال 1961 تا زمان مرگ (1974) سردبیری مجله مطالعات ترادیشنالیستی را به عهده داشت.
2️⃣ #هنری_هارتنگ فرانسوی نیز شخصیت مهمی در تاریخ #ترادیشنالیسم است. او در دوران ریاستجمهوری ژنرال دوگل دستیار وی بود. هارتنگ در جریان مأموریتی در هند، که از 1945 آغاز شد، جستجوی معنوی خود را آغاز کرد. او سپس به پاریس بازگشت و با واسلان آشنا شد و از فوریه 1949 مکاتبه با گنون را آغاز کرد. این مکاتبات بر هارتنگ اثر گذاشت و در ژوئن یا اوائل ژوئیه 1949 بههمراه زنش مسلمان شدند. این دو به طریقت علاویه پاریس پیوستند که واسلان اداره میکرد.
3️⃣ از اوائل سال 1950 واسلان و هارتنگ در نامههای جداگانه به گنون از بیتوجهی پیروان شوان به #مناسک_اسلامی شکایت میکردند. شوان افراد خاصی از پیروانش را در زمینه #شریعت آزاد گذاشته بود. واسلان برخی بدعتهای پیروان شوان را چنین میشمرد: برای اقامه نماز به جای وضو، تیمم میگیرند در حالی که آب وجود دارد، نمازهای پنجگانه را در وقت خود نمیخوانند و در ماه رمضان روزه نمیگیرند. بدعت دیگر اجازه نوشیدن #آبجو در میهمانیها بود به این بهانه که کسی نباید متوجه شود آنها مسلماناند. علاوه بر این، بسیاری از پیروان شوان در خانه، مانند ملاء عام، آبجو می نوشیدند! شوان بیاعتنایی به شریعت از سوی پیروانش را تأیید و توجیه و دلیل آن را «انطباق با شیوه زندگی در غرب» عنوان میکرد!
4️⃣ یکی از علل بیاعتنایی شوان به اعمال ظاهری اسلام برای جلب مسیحیان به طریقتش بود. در سال 1950 به گنون اطلاع دادند شوان پیروان مسیحی دارد از جمله یک کشیش کاتولیک. این کشیش كه سالها روشهای مراقبه شوان را به کار میبرد، در اواسط دهه 1960 برای نخستینبار به لوزان رفت و با مشاهده وضع شوان از او برید!
5️⃣ شوان، که اوضاع را بحرانی یافت، کوشید نظر مساعد گنون را جلب کند و دوستش #ژاک_آلبرت_کوتا را نزد واسلان فرستاد و اعلام آمادگی کرد شخصاً به قاهره نزد گنون رود. گنون اعلام کرد اگر شوان به قاهره بیاید با او ملاقات نخواهد کرد. از این پس، شوان و گنون هیچگاه ملاقات نکردند.
✍️ عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡️ فرقهسازی فریتیوف شوان (5)
📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (7)
🌐 گنون و فرقهسازی شوان
1️⃣ در اواسط سال 1950، کوتا نیز از #فریتیوف_شوان جدا شد. کوتا و هارتنگ در نامه هایشان به گنون به آنچه #اسلامزدایی از سوی شوان خوانده میشد معترض بودند. کوتا و هارتنگ معتقد بودند شوان بخشهایی از شریعت را ترک کرده و مناسکی ابداع کرده که محصول «تخیّل» اوست. پیشتر، در سال 1948، ریور نیز به گنون شکایت کرده بود که شوان مناسکی ابداع کرده که از خارج از اسلام اخذ شده.
2️⃣ کوتا و هارتنگ در ژوئیه 1950، در نامههای خود به گنون، شوان را متهم کردند به: «مقام الهی قائل شدن برای یک انسان». (منظورشان خود شوان بود.) واسلان نیز از نقش غیراسلامیِ «جامع ادیان بودن»، شوان پرده برداشت. طبق مندرجات «خاطرات و تألمات»، شوان در نیمه دهه 1960 به این باور رسید که دارای نقش یونیورسال (جامع = فرا-اسلامی) است و در سالهای 1980 و 1990 خود را تجلّی الهی میدید. گویا کوتا، هارتنگ و واسلان، از نظر زمانی، خیلی زودتر نشانههای این تحولات را در شوان دیده بودند.
3️⃣ سرانجام، در سپتامبر 1950 #رنه_گنون از واسلان خواست نامهای به شوان بنویسد و جدا شدن علاویه پاریس را از علاویه شوان اعلام کند. گفتیم که واسلان از سال 1940 شعبه علاویه را در پاریس اداره میکرد. گنون در ماه اکتبر طی نامهای دلایل خود را اینگونه بیان کرد: «در لوزان مناسک دینی به حداقل ناچیزی تقلیل یافته و حتی در ماه رمضان روزه نمیگیرند.»
4️⃣ گنون معتقد بود علاویه شوان از طریقتی صوفی به «سازمان مبهم یونیورسالیست» تغییر کرده. واسلان در نامه 25 صفحهای اکتبر 1950 به شوان، او را متهم کرد که اسلام را به «یونیورسالیسم ظاهری و سطحی» تبدیل کرده و برای خود نقشی جامع، فراتر از اسلام، قائل است و نیاز به «ایمان ناب محمدی» را نادیده میگیرد.
5️⃣ در سال 1950 گنون، و به تبع او ریور، علاقمندان به اسلام را نه به شوان بلکه به واسلان در پاریس یا به ماریدو معرفی میکردند. #راجر_ماریدو دوست قدیمی گنون بود که در مغرب نزد یکی از شیوخ #درقاویه به طریقت فوق پیوست و از شیخ «اجازه» گرفت برای تأسیس شعبه طریقت در اروپا. به این ترتیب، شوان حمایت گنون را بهطور کامل از دست داد.
✍️ عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡️ فرقهسازی فریتیوف شوان (6)
📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (7)
🌐 شوان و مرگ گنون
1️⃣ نمیدانیم #رنه_گنون از #فریتیوف_شوان چه میدانست یا چه شنیده بود که پس از این ماجراها با نگرانی و ترس میزیست و چند ماه بعد درگذشت.
2️⃣ گنون گمان میبرد پیروان شوان #جاسوسی او را میکنند و بهطور مشخص معتقد بود که #مارتین_لینگز به دستور شوان نامههای او را مخفیانه میخواند. لینگز، که در قاهره میزیست، نامههای گنون را به پستخانه میبرد و میآورد. لینگز ادعای گنون را رد میکند و مدعی است اگر کسی نامهها را باز میکرد سانسورچیان مصری بودند!
3️⃣ «کنتس دو سن پوآ» زن مسلمان فرانسوی که از بدو اقامت گنون در قاهره (1930) با او دوست بود و قدیمیترین دوست گنون در قاهره بهشمار میرفت، در مقالهای که در سوگ گنون منتشر کرد، از نامههایی سخن میگوید که گنون را «شکنجه میداد» و ادعاهای دروغین دال بر این که گنون «تحت تعقیب است»!
4️⃣ درگیری با شوان و فشارهای ناشی از آن عمر گنون را کوتاه کرد و «چهره خندان و شاد و آرام» او، به تعبیر خانم سن پوآ، به چهرهای عصبی و نگران بدل شد که بهرغم خنده ظاهری آشکارا ناشاد بود.
5️⃣ در اواخر پائیز 1950، همان زمان که واسلان به دستور گنون به شوان نامه 25 صفحهای سرگشاده نوشت و جدایی شاخه پاریس علاویه را از علاویه شوان اعلام کرد، گنون به بیماری آنفولانزا مبتلا شد و در بستر بیماری افتاد. سلامتیاش بازنگشت و در شامگاه 6 ژانویه 1951 در 64 سالگی درگذشت.
6️⃣ روز بعد گنون را در قبرستان قدیمی جنوب قاهره به خاک سپردند. از میان پیروان گنون، مارتین لینگز و ویتال پری، که پنهان از گنون در واقع با شوان بودند، در مراسم تدفین گنون حضور داشتند. بعدها، این دو بهعنوان نزدیکترین کسان به شوان شناخته شدند.
✍️ عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡️ فرقهسازی فریتیوف شوان (7)
📚 مریمیه: از شوان تا سیدحسین نصر (7)
🌐 دربارهی مارتین لینگز
1️⃣ #مارتین_لینگز که در پایان سده بیستم میلادی به یکی از نامدارترین ترادیشنالیست ها بدل شد، در دوران تحصیل در آکسفورد، با کتابهای #رنه_گنون آشنا شد و مطالعه مجله مطالعات ترادیشنالیستی را آغاز کرد.
2️⃣ در ژانویه 1938 به بال سوئیس رفت، با #فریتیوف_شوان دیدار کرد و به طریقت علاویه شوان پیوست. اندکی بعد، در 1938، شوان به دیدن گنون در قاهره رفت و «نومید» برگشت. وبگاه «خرد جهانی»، وابسته به #فرقه_مریمیه، در زندگی نامه لینگز مینویسد: پس از سفر به بال و دیدار با شوان، لینگز «به پیرو تمام عمر و وفادار شوان بدل شد».
3️⃣ لینگز در سال 1944 با زنی انگلیسی بهنام لزلی اسمالی ازدواج کرد که مانند لینگز تا پایان عمر پیرو شوان بود. پس از مرگ گنون، لینگز و همسرش به لندن رفتند. لینگز پس از استقرار در لندن به کار در موزه بریتانیا مشغول شد. این جایگاه به لینگز امکان داد که به نُسَخ نایاب و کمیاب خطی دسترسی داشته باشد.
4️⃣ بر این اساس، لینگز کتابهایی درباره نُسَخ خطی قرآن کریم و زندگی پیامبر اسلام (ص) منتشر کرد. «زندگینامه پیامبر اسلام» نوشته لینگز که در سال 1391 به فارسی ترجمه شد، مورد تجلیل تونی بلر، نخستوزیر پیشین بریتانیا، قرار گرفته است. گرایش غالب بر آثار لینگز تصوف و ترادیشنالیسم شوانی است. مارتین لینگز در 12 مه 2005، در 96 سالگی، در کنت انگلستان درگذشت.
5️⃣ نام اسلامی لینگز «ابوبکر سراجالدین» است. پس از مرگ لینگز از او با عنوان «شیخ ابوبکر سراجالدین» و «شیخ ابوبکر مریمی» یاد کردهاند. در میان صوفیان عنوان #شیخ مختص #قطب طریقت است. این امر نشان میدهد که لینگز، پس از مرگ شوان (1998)، شیخِ #مریمیه بود. شاید اطلاق نام «ابوبکر» (خلیفه اول) بر لینگز بیانگر تمایل شوان به #خلافت لینگز بعد از خود بوده است.
✍️ عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter