eitaa logo
کنگره سرداران وَ ۲۵۰۰شَهیدنَجَف آباد
612 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
122 فایل
صفحه اختصاصی کنگره سرداران و ۲۵۰۰ شهید نجف آباد
مشاهده در ایتا
دانلود
6.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶️مردم جنوب کرمان بعد از حاج قاسم سلیمانی، امنیت خود را مرهون زحمات «حاج مهدی توسنگ» دانسته و به او لقب «سردار کویر» داده‌‌اند. 🔶️فرمانده ای که در حین مأموریت ‌های خود در هوای بالای ۵۰ درجه کویر که معمولا با کمبود آب و غذا مواجه می‌شدند همیشه آخرین نفری بود که آب می‌نوشید و اگر می‌دید غذا و آذوقه کافی وجود ندارد از غذاخوردن امتناع می‌کرد تا سربازان گرسنه نمانند. 🔶️حاج مهدی فرمانده یگان تکاور در جنوب استان کرمان بود که به گفته همکارانش همیشه آرزوی شهادت داشت و در آخرین عملیات خود بعد از ۲۷ سال خدمت صادقانه با لب تشنه و گرسنه درحالیکه نماز شهادت به جا آورده بود به دیار باقی شتافت. سردار کویر شهید مهدی توسنگ ♡🕊♡↷ https://eitaa.com/k2500sh
فرزند : علی محمد : 1337/09/02 محل تولد : نجف آباد وضعیت تاهل : متاهل شغل : پاسدار : 🗓1367/04/22🗓 مسئولیت : جانشین فرمانده لشکر27 محمد رسول‌الله (ص) محل : ایلام ـ تنگه ابوغریب نام عملیات : درگیری در منطقه مزار : ♡🕊♡↷ https://eitaa.com/k2500sh
شهید غلامرضا صالحی در دوم آذر سال ۱۳۳۷ در آباداصفهان دیده به جهان گشود. خانواده اش کشاورز بودند. از همان دوران ابتدایی اش از هوش و استعداد خوبی برخوردار بود ولی به دلیل مشکلات معیشتی دوران تحصیلی خود را به سختی گذراند. روزها کار می‌کرد و شب‌ها به درس خواندن مشغول بود. وی تحصیلات خود را در هنرستان فنی دکتر شریعتی به پایان رساند. شهید صالحی تحصیلات حوزوی نیز داشت. این شهید بزرگوار ارتباط نزدیکی با داشت پس از مدتی برای به همراه 9 نفر دیگر وارد لبنان شد و پس از آموختن فنون رزمی و با آغاز جنگ به جبهه رفت و فعالیت گسترده‌ای در جهت سازماندهی و طرح عملیات در قرارگاه نجف داشت و چندین بار مجروح شد. سردار شهید صالحی علاوه بر فعالیت در سپاه نجف‌آباد، در مقابله با تجزیه‌طلبان، گروه‌های التقاطی و منحرف نقش موثری داشت. وی با شروع جنگ تحمیلی، با یک گردان از نیروهای نجف‌آبادی، جلوی پیشروی عراق در سرپل‌ذهاب را گرفت و بعدها به ترکیب لشکر۸نجف اشرف اضافه شد و تا عملیات والفجرمقدماتی در اواخر سال۶۱ در همین یگان باقی ماند در ادامه مسئولیت‌هایی مانند فرماندهی ریاست ستاد رزمی قرارگاه حمزه سیدالشهداء در شمال غرب و نماینده تام الاختیار سپاه در قرارگاه عملیات قادر را بر عهده گرفت. محسن رضایی فرمانده وقت سپاه، صالحی را برای فرماندهی لشکر27 حضرت‌رسول در نظر داشت و او را در ماه‌های پایانی جنگ به عنوان قائم‌مقام این لشکر معرفی کرد. در چند ماهی که این مسئولیت را داشت، می‌گفتند «انگار همت زنده شده است». این شهید عزیز علاقه شدیدی به مطالعه داشت و بیشتر سراغ آثاری با موضوع جنگ‌های خارجی و استراتژی‌های نظامی می‌رفت. دغدغه‌اش این بود که سرنوشت دفاع‌مقدس مانند خیلی از نبردهای دنیا، پای میز مذاکره تعیین نشود. در آخرین ماه‌های زندگی، می‌گفت: «دوست ندارم سرنوشت جنگ ما مثل شکست‌خورده‌ها باشد. طاقت دیدن چنین روزهایی را ندارم.» در ماه‌های پایان جنگ و وقتی عراق قصد داشت از تنگه ابوقریب پیشروی کند، در جایگاه قائم‌مقام لشکر27 در نبردی حماسی در این تنگۀ استراتژیک جلوی پیشروی رژیم بعثی را گرفتند و پس از تثبیت منطقه، 22تیر67 در 30سالگی به شهادت رسید. لازم به ذکر است وقتی مراسم خاکسپاری‌اش در گلزار شهدای نجف‌آباد به پایان رسید، رادیو خبر پذیرش قطعنامه را اعلام کرد. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
🌱شهید سجاد زبرجدی سهراب، متولد تهران و از اهالی محله خانی‌آباد نو بود. او در یک خانواده شهیدپرور بزرگ شد و دایی‌هایش از شهدای دفاع مقدس بودند. سجاد در سن 25 سالگی در سوریه به شهادت رسید و در قطعه 50 بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. او فردی مومن، شجاع، و مسئولیت‌پذیر بود و به اهل بیت و رهبری عشق می‌ورزید. او همچنین فردی ورزشکار و ساعی بود و در انجام کارهایش بسیار مسئولیت‌پذیر عمل می‌کرد. وصیت‌نامه سجاد زبرجدی نیز حاوی نکات ارزشمندی درباره اهمیت توجه به خداوند، خواندن نماز اول وقت، خواندن سوره واقعه، و اهمیت نماز شب است. ♡🕊♡↷ https://eitaa.com/k2500sh
قهرمانان وطن،مشاهیرنجف آباد فرمانده گردان پیاده لشکر8 نجف‌اشرف به صورت موضوعی را از نُه سالگی در کنار دروس مدرسه آغاز کرد و علاوه بر آن، نهج‌البلاغه، صحیفۀ ‌سجادیه و کتاب‌های شهید ‌مطهری را می‌خواند. ورزش را در کنار درس دنبال می‌کرد. ورزش‌های انفرادی مثل تنیس و دوچرخه‌سواری جزئی از زندگی او بود. دیپلمش را در رشتۀ تجربی گرفت. عبدالحسین الگویی از تقوا و پاکی بود، تجسم عینی ایثار و اخلاص. 💢ویژگی بارز او صداقتش بود که زبانزد همه است. ساعات فراغت خود را با فعالیت‌های پُر ثمر در امر کشاورزی غنی می‌کرد. 💢سال 1356 وقتی فاجعۀ دلخراش زلزلۀ طبس رخ داد، به همراه افرادی چون: شهید حسنعلی صالحی و شهید محمدعلی حجتی برای کمک به زلزله‌زده‌ها عازم طبس شدند. سهمش در انقلاب از آنجا شروع شد که با کمک دوستانش در سقوط چند کلانتری در مراکز کوچک و بزرگ تهران حضور داشت. با توجه به دسترسی نداشتن به وسایل تکثیر و چاپ، به همراه دوستان مبارزش، اعلامیه های امام‌ خمینی را با دست می‌نوشتند و بین مردم پخش می‌کردند. برای استقبال از ورود امام به ایران، همراه کاروانی از نجف‌آباد به تهران رفت تا شاهد به ثمر نشستن خروش مردم و پیروزی حق بر باطل باشد. بعد از پیروزی انقلاب و با صدور فرمان امام، مبنی بر تشکیل جهاد سازندگی به شهرها و روستاهای محروم رهسپار شد تا فرهنگ انقلاب را ترویج دهد. در حد توان خود، به یاری محرومان می‌شتافت. در این مدت علاوه بر کار بدنی، کار فکری را هم فراموش نمی‌کرد و شب‌‌ها به مطالعه و آموزش می‌پرداخت. در جریانات سیاسی همواره با دیدی وسیع مسائل انحرافی را شناسایی و با آن به مبارزه می‌پرداخت، به‌ خصوص در برگزاری اولین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی. در این راه جراحات و ضرب ‌و شتم زیادی را متحمل شد. او هم‌چنین با هوشمندی تمام، به ماهیت بنی‌صدر پی‌ برد و در مقابله با جریان فکری او تردیدی نکرد. کمک به مردم مظلوم فلسطین در رأس فعالیت‌های او بود. ارادت عبدالحسین به امام و آیت‌الله ‌بهشتی بر کسی پوشیده نبود. با هجوم عراق و آغاز جنگ تحمیلی، جزء اولین گروه از نیروهایی بود که به جبهۀ نثاره و فارسیات رفت. پس از پایان مأموریتش، از طریق جهاد‌سازندگی نجف‌آباد عازم آبادان شد و در کمک‌رسانی و پشتیبانی از رزمندگان نقش مهمی را ایفا کرد، به‌ خصوص در ساخت جادۀ آبادان ماهشهر (جادۀ وحدت) که برای انجام عملیات ثامن‌الائمه مؤثر بود. در همین عملیات از ناحیۀ پا مجروح شد. وی از اولین افرادی بود که به همراه دوستان شهیدش محمدعلی حجتی، محمدباقر قادری و ... با سپری کردن دورۀ آموزش ادوات زرهی در ارتش، به تشکیل گردان زرهی المهدی اقدام کردند که زمینه‌‌ای شد برای تشکیل گردان‌های زرهی سپاه، از جمله گردان زرهی تیپ 25 کربلا که از بازسازی تانک‌ها و پی‌ام‌پی‌های تعمیر شده توسط جهاد نجف‌آباد در آبادان شکل گرفت. با عضویت در سپاه نجف‌آباد، فعالیتش را در قسمت (ع) ادامه داد و در جذب نیروهای بسیج برای انجام کارهای نظامی و فرهنگی نقش پویا و ارزنده‌ای داشت. دوباره به جبهه رفت و در عملیات مولای متقیان(ع) شرکت کرد. در مقابله با تک ارتش عراق در تنگۀ چزابه تعداد زیادی از دوستان و نیروهای تحت امرش به شهادت رسیدند و خود نیز به‌ شدت مجروح شد. بعد از بهبودی، بار دیگر به جبهه بازگشت و با سِمت فرمانده گردان امام رضا(ع) در عملیات رمضان شرکت کرد. در همین عملیات بود که ترکش خمپاره به سرش اصابت کرد و موقع سوار شدن به آمبولانس دوباره از ناحیۀ پا مجروح شد. 💢 پس از ده روز بستری شدن در بیمارستان قائم مشهد مقدس در طلوع فجر اول مرداد ماه 1361 بعد از بیرون آمدن از حالت اغماء تیمم کرد و نماز صبح را به صورت نشسته خواند. پس از سجده و صدا زدن نام ائمه و شهدای جنگ، در جوار بارگاه امام رضا(ع) در حالی که سر بر دامان مادر داشت، به شهادت رسید. دو برادرش به نام‌های محمدرضا و عبدالرحیم نیز در دفاع‌ مقدس به شهادت رسیدند و نام این خانواده را در تاریخ پر افتخار نجف‌آباد ثبت کردند. ♡🕊♡↷ https://eitaa.com/k2500sh
‌سلام بر کسانی که دیگران را به یاد خدا می اندازند 🕊 ⚘️ تصویری از پاسدار شهید مدافع حرم موسی جمشیدیان که آبان 92 گرفته شده. ♡🕊♡↷ https://eitaa.com/k2500sh