eitaa logo
کنگره ۲۵۰۰شهیدنجف آباد
492 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
62 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
34.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدار مردم در حسینیه‌ی امام خمینی1394/12/05 ⭕️به مناسبت، ۵ اسفند ماه، روز حماسه و ایثار شهرستان نجف آباد ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
هر قابل آن نیست که بر شود . خواهد که در این قافله شود . تصویر پیکر و فرمانده محور لشکر 8 نجف‌اشرف ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
❣️ اولین شهید نجف‌آباد در دفاع‌مقدس❣️ بر طبق مشخصات درج شده از شهدای نجف‌آباد، اولین شهید شهرستان در طول دفاع‌مقدس، (زینلی) از اهواز است که 31شهریور59، هم‌زمان با اولین روز شروع رسمی جنگ، به شهادت می‌رسد. شهید فرزاد، سال 1350 وارد دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش شد و بعد از فارغ‌التحصیلی، در 92 خوزستان مشغول به کار شد. در آستانه انقلاب، شهید فرزاد به دلیل مبارزات انقلابی اش توسط ضداطلاعات ارتش دستگیر و به اعدام محکوم شد ولی در روز 22بهمن، همزمان با پیروزی انقلاب از زندان فراری داده شد. این افسر شجاع، پس از پیروزی انقلاب به عنوان فرمانده گردان 293 لشکر92 منصوب و در دشت آزادگان مشغول خدمت شد. در آستانه شروع جنگ، شهید فرزاد و تعداد دیگری از افسران ارتشی حاضر در منطقه، بارها خطر آماده شدن نیروهای عراقی را هشدار دادند. در نهایت و طی اولین روزهای شروع جنگ، شهید احمد فرزاد که تنها چند ماه از تولد فرزندش گذشته بود، به شهادت رسید 🕊و پیکرش برای همیشه در منطقه جاودانه شد. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
شهید غلامرضا صالحی در دوم آذر سال ۱۳۳۷ در آباداصفهان دیده به جهان گشود. خانواده اش کشاورز بودند. از همان دوران ابتدایی اش از هوش و استعداد خوبی برخوردار بود ولی به دلیل مشکلات معیشتی دوران تحصیلی خود را به سختی گذراند. روزها کار می‌کرد و شب‌ها به درس خواندن مشغول بود. وی تحصیلات خود را در هنرستان فنی دکتر شریعتی به پایان رساند. شهید صالحی تحصیلات حوزوی نیز داشت. این شهید بزرگوار ارتباط نزدیکی با داشت پس از مدتی برای به همراه 9 نفر دیگر وارد لبنان شد و پس از آموختن فنون رزمی و با آغاز جنگ به جبهه رفت و فعالیت گسترده‌ای در جهت سازماندهی و طرح عملیات در قرارگاه نجف داشت و چندین بار مجروح شد. سردار شهید صالحی علاوه بر فعالیت در سپاه نجف‌آباد، در مقابله با تجزیه‌طلبان، گروه‌های التقاطی و منحرف نقش موثری داشت. وی با شروع جنگ تحمیلی، با یک گردان از نیروهای نجف‌آبادی، جلوی پیشروی عراق در سرپل‌ذهاب را گرفت و بعدها به ترکیب لشکر۸نجف اشرف اضافه شد و تا عملیات والفجرمقدماتی در اواخر سال۶۱ در همین یگان باقی ماند در ادامه مسئولیت‌هایی مانند فرماندهی ریاست ستاد رزمی قرارگاه حمزه سیدالشهداء در شمال غرب و نماینده تام الاختیار سپاه در قرارگاه عملیات قادر را بر عهده گرفت. محسن رضایی فرمانده وقت سپاه، صالحی را برای فرماندهی لشکر27 حضرت‌رسول در نظر داشت و او را در ماه‌های پایانی جنگ به عنوان قائم‌مقام این لشکر معرفی کرد. در چند ماهی که این مسئولیت را داشت، می‌گفتند «انگار همت زنده شده است». این شهید عزیز علاقه شدیدی به مطالعه داشت و بیشتر سراغ آثاری با موضوع جنگ‌های خارجی و استراتژی‌های نظامی می‌رفت. دغدغه‌اش این بود که سرنوشت دفاع‌مقدس مانند خیلی از نبردهای دنیا، پای میز مذاکره تعیین نشود. در آخرین ماه‌های زندگی، می‌گفت: «دوست ندارم سرنوشت جنگ ما مثل شکست‌خورده‌ها باشد. طاقت دیدن چنین روزهایی را ندارم.» در ماه‌های پایان جنگ و وقتی عراق قصد داشت از تنگه ابوقریب پیشروی کند، در جایگاه قائم‌مقام لشکر27 در نبردی حماسی در این تنگۀ استراتژیک جلوی پیشروی رژیم بعثی را گرفتند و پس از تثبیت منطقه، 22تیر67 در 30سالگی به شهادت رسید. لازم به ذکر است وقتی مراسم خاکسپاری‌اش در گلزار شهدای نجف‌آباد به پایان رسید، رادیو خبر پذیرش قطعنامه را اعلام کرد. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
از جمله مسئولیت‌هایش می‌توان به: ◀️عضویت در کمیتۀ انقلاب اسلامی، ◀️قائم مقام سپاه پاسداران نجف‌آباد، ◀️فرمانده گردان در لشکر8 نجف‌اشرف، ◀️معاون رزمی قرارگاه حمزه سیدالشهدا، ◀️مسئول عملیات قرارگاه نجف و ◀️قائم‌ مقام لشکر27 محمد رسوال‌الله(ص) اشاره کرد. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
در عملیات قادر، نمایندۀ رسمی سپاه در قرارگاه ارتش بود و با تلاش شبانه‌ روزی‌اش در هماهنگی‌های لازم بین این دو نیرو نقش مهمی را ایفا کرد. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
دربارۀ ایشان می‌گوید: «نقش او در دفع حمله‌های دشمن در استراتژی دفاع متحرک، به یادماندنی است ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
جمعه شهر پر افتخار نجف آباد حجه الاسلام حاج شیخ مصطفی حسناتی در توصیف سردار سرلشگر امیر سرتیپ شهید حاج غلامرضا صالحی جانشین فرمانده 28 محمد رسول الله تهران🌷❣️ ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
🕊💓🕊💓 🕊 سلام علیکم🙋 ✨ روزتون پر از خیر و برکت باشد 🤲 ☀️امروز مهمان شهید عزیز ⚘️سردار حیدرعلی طالبی⚘️ هستیم. 🎁مهمانش هستیم ان شاء الله با آگاهی و کارهامون رو با نیت الهی انجام و به این بزرگوار هدیه می دهیم ✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن و... 💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله ╭┅─🌷💞🌷─┅╮ مدیون قطره قطره خون شهیدان هستیم ╰┅─🌷💞🌷─┅╯ 💌نکات ♡نظم برای بندگی♡ به مرور در کانال💌 ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
لحظه شهادت این شهید بزرگوار زیباست⬇️ حدود ساعت پنج عصر، درگیری قدری فروکش کرد. میرزا دست بر خاک زد و تیمم کرد و در میان ایستاد. در حالی که دست ها را به برده بود، ناگهان گلوله خمپاره ۶۰ در نزدیکی او فرود آمد و بر اثر اصابت ترکش به درجه نائل آمد ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
(استاد میرزا) فرمانده جبهۀ شوش (در آغاز جنگ تحمیلی) پدرش کارگری ساده بود، حیدرعلی در طول تحصیل و در خلال مدرسه‌ رفتن‌ها هرگاه حتی چند ساعتی فراغت می‌یافت، به کار مشغول می‌شد تا از این راه هم هزینۀ تحصیل خود را تأمین کند و هم کمک خرج زندگی خانواده باشد. پُر شور و پُر تلاش بود و هیچ‌گاه از فعالیت و جنب و جوش باز نایستاد. به خاطر فقر مالی مجبور شد دو بار تحصیل را رها کند. یک بار پس از پایان دورۀ ششم ابتدایی و بار دیگر هم در سال دوم دبیرستان؛ اما این باعث نشد مطالعۀ کتاب‌های مذهبی و علمی را کنار بگذارد. ◀️علاقۀ زیادی به مسافرت داشت و به اکثر شهرهای ایران سفر کرده بود. ◀️صداقت در بیان و رفتارش و پاکی در کردارش باعث شده بود که دوستان زیادی گِرد او جمع شوند. سربازی‌اش که تمام شد به کار آهنگری و در و پنجره‌سازی مشغول شد. ◀️ با شروع زمزمۀ انقلاب، شب‌ها به دوستانش آموزش جنگ‌های نا منظم می‌داد. ◀️ آن‌ها با سلاح‌های ساده‌ای همــچون: نارنـجـک دسـت‌سـاز، سه‌راهی، کوکتل مولوتف و با استفاده از ابتکارات مردمی ضربات محکمی را بر مأموران و سرسپردگان رژیم در روز حملۀ وحشیانۀ آن‌ها به نجف‌آباد در 11 و 12 محرّم 1357 زدند. در حین تظاهرات دستگیر شد. پس از آزادی، به همراه چند تن از مبارزان، سه ماه در باغ‌ها مخفیانه بسر برد. یک هفته قبل از ورود امام خمینی به ایران، به تهران رفت و تا پیروزی انقلاب در تهران ماند. در 21 و 22 بهمن 1357 به همراه دوستانش در تصرف پادگان‌ها نقش فعالی داشت. همان روزها حین مبارزه از ناحیۀ شانه هدف اصابت گلوله قرار گرفت و مدتی بستری شد. در فاصلۀ ماه‌های پیروزی انقلاب تا جنگ، در ادارۀ مواد مخدر اصفهان، خوش درخشید. . سخنان امام راهنمای عمل او بود و با هر پیام ایشان خط‌مشی میرزا نیز مشخص می‌شد، زمانی که امام پیام رهایی کردستان را از دست اشرار دادند بدون درنگ راهی آن منطقه شد و مدتی را در مقابله با اشرار در کردستان بسر برد. ◀️ شجاعت، صبر، تصمیم مدبرانه، مردم‌داری، نظم، دوراندیشی و قدرت مدیریت از ویژگی‌های او بود. ◀️زمانی که شهید محمد منتظری تعدادی از برادران را به سوریه فرستاد تا ضمن آموزش نبردهای چریکی، مقدمات برای حضور در جنوب لبنان فراهم شود، استاد میرزا جزء پیشگامان جهاد مقدس علیه بود. ◀️ او برای گذراندن دوره‌های آموزش نظامی و پیوند رزمنده‌های هم‌تراز خود و کمک به نهضت‌های رهایی‌بخش به کشورهای عربی، هند، پاکستان افغانستان و سوریه عزیمت کرد. ◀️وقتی طبل جنگ عراق با ایران به صدا در آمد، استاد میرزا طاقت نیاورد و در حالی که در سفر افغانستان و کمک به مجاهدان افغان در مبارزه با ارتش سرخ بود، چند شبانه‌روز با سختی کوه‌های افغانستان را طی کرد تا در صف رزمندگان جبهۀ ایران قرار گیرد. استاد میرزا کسی بود که موقعیت استراتژیک منطقۀ شوش و نفوذ عراقی‌ها را از آن بخش به داخل ایران درک کرده و به سرعت گروهی از نیروهای داوطلب نجف‌آباد را به جبهۀ شوش برد و خود فرماندهی جبهۀ شوش را بر عهده گرفت. 17 آذر 1359 در جبهۀ شوش، عملیاتی ایذایی علیه دشمن طراحی و اجرا کرد. میرزا با هدایت نیروهایش ضربات محکمی به دشمن وارد ساخت. آن روز درگیری یکسره تا عصر به طول انجامید. تعدادی از عراقی‌ها کشته و مجروح و متواری شدند و چند نفر نیز خود را تسلیم کردند. حدود ساعت پنج عصر، درگیری قدری فروکش کرد. میرزا دست بر خاک زد و تیمم کرد و در میان شیار تپه به نماز ایستاد.در حالی که دست‌ها را به قنوت برده بود، ناگهان گلولۀ خمپارۀ 60 در نزدیکی او فرود آمد و بر اثر اصابت ترکش به درجۀ شهادت نائل آمد. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
🕊 شهید حیدرعلی طالبی (سمت چپ) در دوران سربازی. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
🕊 شهید حیدرعلی طالبی (سمت چپ) که سوابق درخشانی در مبارزات مسلحانه دوران قبل از انقلاب و چندین ماه همراهی با مبارزان افغانستانی را داشت و در مقطعی نیز دوره های فشرده جنگ چریکی را در سوریه گذرانده بود، در زمان شهادت فرماندهی جمعی از نیروهای داوطلب اعزامی را بر عهده داشت. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
دور اندیشی کاظمی روزی به میرزا گفتم: «به جای اینکه اینجا بنشینیم؛ چرا به حمله نمی کنیم؟» ایشان مرا به دامنه کوه بردند و رو به من گفتند : « شما که می گویید حمله کنیم، فکر این را کرده اید که اگر یک نفر شد، آیا برای انتقالش به عقب به نیرویی نیاز نداریم؟ به ماشین احتیاج نداریم؟ به نیرویی دیگر که جای او گذاشته شود، احتیاج نداریم؟ به و کسی که آن را به خط برساند، نیاز نداریم؟ قبل از هر حمله همه این چیزها باید مهیا باشد.» و این گونه بود که با صحبت های ایشان قانع شدم. گاهی نیمه شب ها مرا از خواب بیدار می کرد و می گفت: «امشب می خواهیم عراقی ها را بیدار کنیم.» بعد یک گلوله آر.پی.جی بر می داشتیم و در دل عراقی ها می رفتیم و پس از شلیک گلوله دوباره به عقب برمیگشتیم. ⭕️میرزا می گفت: « آن ها باید بدانند که ما همیشه بیداریم.»⭕️ ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
خاطره راوی؛حاج هاشم روح الله معتقد بود که هر مبارزی برای کاری ساخته شده است. مثلاً فلان مبارز حتی نباید شعار بدهد و برود بین مردم! چون نباید شناخته شود. یا می‌گفت که آن مبارز باید نارنجک‌ها را پر کند و از خانه نرود بیرون! ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
خاطره راوی:مادرشهید سرکشی از خانواده‌ی فقرا سراغ می‌گرفت از خانواده‌های فقیر. اگر کمکی از دستش بر می‌آمد، دریغ نمی‌کرد. خانواده‌ای بود که پدرشان از دو پا فلج و دو فرزند کوچک داشتند. میرزا در یکی از سرکشی‌هایش، متوجه حوض وسط خانه‌ی آن‌ها شد. به سرعت رفت به مغازه‌اش. دری برای آن حوض ساخت تا خدایی ناکرده خطری پیش نیاید. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
خاطره راوی:پدرشهید عنوان خاطره :در راه خدا رفت سرجوخه بودم. درجنگ آذربایجان سه مدال گرفتم. خودم را در راه خدا روانه کردم برای جنگ، فرزندم هم در راه خدا رفت. برادرم نیز در جنگ سمیرم شهید شد. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
خاطره راوی:سردار آفابابائیان عنوان خاطره : مظلومیت میرزا بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، ایشان را به گروه‌های چپ، فرقان و کمونیست منتسب کردند. زمانی که خواستند میرزا را به خاک بسپارند، حدود سی نفر از افراد گروه‌های چپ از تهران آمدند برا شرکت در تشییع جنازه‌ی ایشان. آن زمان گروه‌های چپ وکمونیست‌ها لباس‌هایی می‌پوشیدند که سر شانه‌اش پاکن بود و دکمه داشت. البته نظامی‌ها هم چنین لباس‌هایی می‌پوشیدند. میرزا نیز چنین لباسی بر تن می‌کرد. شاید عکس ایشان را با این لباس‌ها دیده بودند و تصور می‌کردند که میرزا هم تفکر آ‌ها را داشته است. آن روزها زدن این انگ‌ها مرسوم بود. وقتی می‌خواستند کسی را طرد کنند، اورا جزء توده‌ای‌ها، کمونیست‌ها و منافقان می‌خواندند. این مسئله را بزرگ جلوه دادند وسبب شد تا کسی در مورد میرزا تحقیق نکند و سوابق، ، اسناد ومدارک ایشان را مطرح نسازند. این‌ها همه به خاطر مظلومیت میرزا طالب است. آن‌طور که شاید و باید به ایشان نپرداختند و حق‌شان را اداء نکردند. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh
خاطره راوی:غلامرضا مهدیه (هم رزم) عنوان خاطره : ماشین‌اش آتش گرفت! یک وانت داشت که وقف انقلاب بود. البته خودش نیز وقف انقلاب بود. آن شب وقتی با سرعت درحال رانندگی بود، کوکتل مولوتوف‌هایی که همراهش بود روی هم ریخت و ماشین‌اش آتش گرفت. به در مسجد حاج شیخ احمد که رسید، نارنجک‌ها را از ماشین بیرون آورد و گذاشت زیر پل. شروع کرد به داد و فریاد زدن. می‌گفت: «مگر من چه کار کرده‌ام که ماشینم را آتش زدید؟» نیروهای ساواک جویای ماجرا شدند. میرزا بدون هیچ و واهمه‌ای جواب داد: «به من گفته‌اند بگو مرگ بر شاه، نگفته‌ام و ماشین‌ام را آتش زدند.» مأموران شروع کردند به کمک دادن و ماشین را خاموش کردند. پس از خاموشی، میرزا ماشین را برداشت و رفت. او در چنین مواقعی هول و اضطراب پیدا نمی‌کرد، بلکه با زیرکی خاص ماجرا را به خوبی تمام می‌کرد. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┄┄┄ •🌷• ↷ 🆔️https://eitaa.com/k2500sh