eitaa logo
.کافـهـ‌‌گـانــدو‌|حامیــن .
1.7هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
14 فایل
. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ...:)+ پاتوق‌مامورای‌امنیتی‌وقاری‌های‌آینده🕶🌿:/ "حبیبی‌کپی‌درشان‌شما‌نیست✔️" Me: @Nazi27_f چنل‌ناشناسمون: < @Nashenaas_Gando > چنل‌‌‌‌خافانمون: < @CafeYadgiry > ▓تبلیغات❌ حله؟🤝 .
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️چالش داریم⭐️ ⭐️نوع:سرعتی_گاندویی⭐️ ⭐️زمان:الان⭐️ ⭐️ظرفیت: ۱۰ نفر⭐️ ⭐️شرطش باختی لف ندی⭐️ ⭐️صبور باشید⭐️ ⭐️توسط ⭐️ ⭐️ایدیم ⭐️ @Kafeh_Gandoo12😎
500تایی شدنمون مبااااااارک🥺🥰🥰😘😘😘😍😍😍🦋🦋🤩🤩🥳🥳🥳🥳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادآوری خاطرات و بازی با روح و روان شما🙂❤️ و.. چیز هایی که گاندو به ما یاد داد @Kafeh_Gandoo12😎
سلام سلام✋ ۵۰۰ تایی شدنمون مبااارک🤍🥳 من اد جدیدتون هستم من را به می توانید بشناسید✨
شروع رمان ستارگان زمینی👇 دو پارت اول👇🏻
محمد: خیلی خوشحال بودم که با کوشش بچه ها تونسته بودیم پرونده قبلی را به اتمام برسونیم... توی فیلم های امنیتی دیده بودم که از خانم های پلیس زیاد استفاده نمیکنند و خیلی با آنها راحت نیستند اما در واقعیت اینجوری نیست ، ما در کارهایمان نصف نصف هستیم یعنی همانقدر که آقایون کار می کنند بعضی از خانم ها هم همانقدر کار می کنند و ما اونقدر باهم صمیمی هستیم که بعضی مواقع همدیگر را « داداش یا آجی » صدا می کنیم😍 باید یک جلسه بزارم و درمورد متهم های پرونده قبلی که دست بردار از این کشور نیستند صحبت کنم😞😐 در همین افکار بودم که با زنگ گوشی از فکر اومدم بیرون و گوشیو از روی میز برداشتم... عزیز بود ، جواب دادم که گفت: سلام آقا محمد پسر گل گلابم ... خوبی مادر؟؟ گفتم: سلام بر عزیز خودم...خداروشکر خوبم...شما چطوری؟؟ گفت:خوبم مادر...اخ اگه داوود بفهمه بهت زنگ زدم...😂 خندیدم که گفت: راستی امروز قرمه سبزی گذاشتم میای خونه؟؟ گفتم: ببخشید مادر ، من کلی کار دارم ولی به داوود میگم اگه تونست بیاد...😢😁 گفت: باشه برو به کارت برس فعلا خداحافظ ✋ گفتم : خداحافظ ✋ حس کردم ناراحت شد ولی خب چیکار کنم... ادامه دارد... @Kafeh_Gandoo12😎
داوود: گزارش هایی که آماده کرده بودم را برداشتم و راه افتادم سمت اتاق محمد... در زدم و وارد شدم و گفتم: سلام داداشی !! اینم از گزارش هایی که خواسته بودی... محمد:علیک مگه من صد دفه نگفتم تو سازمان منو داداش صدا نزن؟؟ داوود: ببخشید آقا محمد😕😂 اومدم برم که محمد گفت: محمد: راستی داوود عزیز برا ظهر قرمه سبزی درست کرده ، اگه کار نداشتی و دوست داشتی برا ناهار برو پیششون😊 داوود: به به قرمه سبزی!! حتما میرم... واسه سوزوندن دل تو هم که شده باشه میرم تا تو باشی انقد خودتو واسه عزیز لوس‌ نکنی... راستی همش هم می خورم😱😅 محمد: برو بچه برو کم به قول رسول وقت کائنات و من رو بگیر😂 درسته ظهر نمیام اما شب که میام واسه شام میخورم...😅 داوود:باشه خداحافظ داداشی 😂😅 صدای محمد که گفت داووووود را فهمیدم اما اهمیت ندادم و به رفتنم ادامه دادم🤣 از پله ها پایین میومدم که متوجه شدم خانم رادفر داره با رسول حرف میرنه... دریا(رادفر): آقا رسول لطفاً اون گزارش هایی که دیروز بهتون دادم رو بهم بدید... رسول: الان میدم فقط به لحظه صبر کنید...اومدم گزارش را بدم که سرم گیج رفت واسه همین دستم رو به میز گرفتم و چشمامو بستم...🥺😕 ادامه دارد... @Kafeh_Gandoo12😎