#پیشنهاد_کتاب
کتاب دل من هیچ زندگینامه شهید اسدالله پازوکی به روایت همسر شهید ....
*
نزدیکی های آمدنش قلبم تند می زد . گوشم به صدای در بود . ثانیه شماری میکردم از راه برسد ، از توی حیاط ببیندم ، سرتکان بدهد بیاید تو و ذوقش را توی صورتش ببینم . یا به هوای او چادرم را میانداختم سرم و بدو خودم را میرساندم دم در . اسدالله من را که میدید با تمام خستگی اش شادی می دوید توی صورتش ، من هم .
خودم هم نفهمیدم از کی به او این همه وابسته شده بودم . از همان لحظه ای که آمد شروع میکردیم به حرف زدن . به هم فرصت نمی دادیم . آن قدر میگفتیم و میخندیدیم که نمی فهمیدیم زمان چطور می گذرد .
#شهید_اسدالله_پازوکی
#دل_من_هیچ
#پیشنهاد_مطالعه
❤️⚡️@kafehdokhtarone