🏴 یا صاحبالزمان عج فرزندم را نذر یاری قیام تو میکنم... 🥀
شیرخوارگان امروز #سربازان فردای امام زمان اند ❤️
▪️ زمان #جمعه ۲۲ تیرماه ۱۴۰۳
#حضور ساعت ۹ صبح
#ویژه خواهران
▫️ مکان زینبیه نور المهدی عج
کوی شهدا خیابان پاسداران جنوبی جنب مسجد امام حسین علیه السلام زینبیه نورالمهدی عج
#حسینیه_کودک_و_نوجوان
#شهید_جواد_زیوداری
#زینبیه_نورالمهدی_عج
#هیات_عزاداری_حسینی_حزب_الله_اندیمشک
@hoseinie_koodak_nojavan
🇮🇷 @kahfolvara
قال الامام صادق علیه السلام:
أَلْغاضِرِيَّةُ مِنْ تُرْبَةِ بَيْتِ الْمُقَدَّسِ
غاضریه (کربلا) از خاک بیت المقدس است.
اقامه عزای دهه اول محرم الحرام ۱۴۴۶
شب هفتم و هشتم
سخنران : حجت الاسلام والمسلمین
سید ابراهیم میری
زمان: از جمعه۲۲ تیرماه بمدت ۲شب
رأس ساعت : ۲۱:۰۰
مکان : اندیمشک کوی شهدا خیابان پاسداران جنوبی مسجد امام حسین علیه السلام و زینبیه نور المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
ویژه خواهران و برادران
#هیات_عزاداری_حسینی_حزب_الله_اندیمشک
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
🛑 پخش زنده شب های محرم الحرام۱۴۴۶
https://www.aparat.com/kahfolvara/live
#هیات_عزاداری_حسینی_حزب_الله_اندیمشک
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
35.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️جریان عاشورا همش یک دعوای خانوادگی عرباس و به من و تو ایرانی چه ربطی داره⁉️
4⃣قسمت چهارم ویژه برنامه محرم
⭕️ تو این کلیپ هم دارم علاوه بر پاسخ از تکنیک های پاسخ به شبهات بهت میگم
برفرض اینکه دروغ شما راست باشه
مگر برای دفاع از حق مقابل باطل این مهمه که فامیل اند یا نه؟🤔
پسر نوح هم بد بود یعنی نوح هم بده؟؟
عمو حضرت ابراهیم هم کافر بود یعنی دعوت به حق حضرت ابراهیم پوچ؟؟؟
این قسمت فوق العاده شده از دست ندی❤️👆👆
التماس دعا برای ظهور امام زمان (عج) و آزادی حاج سید کاظم روحبخش
#هیات_عزاداری_حسینی_حزب_الله_اندیمشک
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
قال الامام صادق علیه السلام:
أَلْغاضِرِيَّةُ مِنْ تُرْبَةِ بَيْتِ الْمُقَدَّسِ
غاضریه (کربلا) از خاک بیت المقدس است.
اقامه عزای دهه اول محرم الحرام ۱۴۴۶
شب هفتم و هشتم
سخنران : حجت الاسلام والمسلمین
سید ابراهیم میری
زمان: از جمعه۲۲ تیرماه بمدت ۲شب
رأس ساعت : ۲۱:۰۰
مکان : اندیمشک کوی شهدا خیابان پاسداران جنوبی مسجد امام حسین علیه السلام و زینبیه نور المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
ویژه خواهران و برادران
#هیات_عزاداری_حسینی_حزب_الله_اندیمشک
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
شرح شهادت عبدالله بن الحسن علیه السلام
لشكريان مدّتى توقّف مى كنند و سپس به سوى حضرت امام حسين (علیه السّلام) باز مى گردند، در حالى كه امام (عليه السّلام) بر زمين نشسته اند و نمى توانند برخيزند ايشان را احاطه مى كنند، عبد الله بن حسن كه يازده سال بيشتر نداشت نگاهى به عموى خود مى اندازد كه در محاصره لشكريان قرار گرفته است، با سرعت به سوى عمو حركت مى كند، حضرت زينب(سلام الله علیها) مى خواهد او را بازدارد ولی او فرار مى كند و نزد عمويش مى آيد، بحر بن كعب شمشير را بالا مى برد كه بر حضرت امام حسن(علیه السّلام) فرود آورد، اين پسر فرياد مى زند: اى پسر خبيثه عموى مرا مى زنى؟ شمشير پائين مى آيد، عبد اللّه دست خود را جلوى شمشير مى برد، دست به پوست آويزان مى شود، اين پسر فرياد مى زند: عمو جان، خود را در دامان حضرت امام حسين (عليه السّلام) مى اندازد، امام (عليه السّلام) او را به سينه مى چسباند و مى فرمايد: اى فرزند برادر، بر اين بلا صبور باش و بدان كه براى تو خير است، خداى تعالى تو را به پدران شايسته ات، ملحق خواهد كرد آنگاه دستهاى خود را بلند كرد و فرمود: خدايا اگر تا الآن به آنها مهلت دادى پس آنها را متفرّق كن و واليان را هرگز از آنان راضى مدار، اينان ما را دعوت كردند تا يارى كنند، آنگاه به جنگ با ما برخاستند. حرملة بن كاهل تيرى به اين پسر می زند و او را در دامان عمويش ذبح می نماید.
۳۴)ترجمه مقتل مقرم، صفحه۱۸۹ -۱۹۰
به ميدان رفتن حضرت قاسم بن الحسن(ع)
در آن شب،بعد از آن اتمام حجتها وقتى كه همه يكجا و صريحا اعلام وفادارى كردند و گفتند:ما هرگز از تو جدا نخواهيم شد،يكدفعه صحنه عوض شد.امام عليه السلام فرمود:حالا كه اين طور است،بدانيد كه ما كشته خواهيم شد.همه گفتند:الحمد لله،خدا را شكر میکنیم براى چنين توفيقى كه به ما عنايت كرد،اين براى ما مژده است، شادمانى است.
طفلى در گوشهاى از مجلس نشسته بود كه سيزده سال بيشتر نداشت.اين طفل پيش خودش شك كرد كه آيا اين كشته شدن شامل من هم میشود يا نه؟از طرفى حضرت فرمود:تمام شما كه در اينجا هستيد،ولى ممكن است من چون كودك و نابالغ هستم مقصود نباشم.رو كرد به اباعبدالله و گفت:«يا عماه!»عمو جان!«و انا فى من يقتل؟ »آيا من جزء كشته شدگان فردا خواهم بود؟
نوشته اند اباعبدالله در اينجا رقت كرد و به اين طفل-كه جناب قاسم بن الحسن است-جوابى نداد.از او سؤالى كرد،فرمود: پسر برادر!تو اول به سؤال من جواب بده تا بعد من به سؤال تو جواب بدهم.اول بگو: «كيف الموت عندك؟»مردن پيش تو چگونه است،چه طعم و مزه اى دارد؟عرض كرد:«يا عماه احلى من العسل»از عسل براى من شيرينتر است،تو اگر بگويى كه من فردا شهيد میشوم،مژده ایى به من داده اى.فرمود:بله فرزند برادر،«اما بعد ان تبلو ببلاء عظيم»ولى بعد از آنكه به درد سختى مبتلا خواهى شد،بعد از يك ابتلاى بسيار بسيار سخت.گفت:خدا را شكر،الحمدلله كه چنين حادثه اى رخ مى دهد.
بعد از شهادت جناب على اكبر،همين طفل سيزده ساله می آيد خدمت اباعبدالله در حالى كه چون اندامش كوچك است و نابالغ و بچه است،اسلحه اى به تنش راست نمی آيد.زره ها را براى مردان بزرگ ساخته اند نه براى بچه هاى كوچك.كلاه خودها براى سر افراد بزرگ مناسب است نه براى سر بچه كوچك.عرض كرد:عمو جان!نوبت من است،اجازه بدهيد به ميدان بروم.(در روز عاشورا هيچ كس بدون اجازه اباعبدالله به ميدان نمیرفت.هر كس وقتى می آمد،اول سلامى عرض میکرد: السلام عليك يا اباعبدالله،به من اجازه بدهيد.)
اباعبدالله به اين زودي ها به او اجازه نداد.او شروع كرد به گريه كردن.قاسم و عمو در آغوش هم شروع كردند به گريه كردن.نوشته اند: «فجعل يقبل يديه و رجليه» (1) يعنى قاسم شروع كرد دستها و پاهاى ابا عبد الله را بوسيدن.آيا اين[صحنه]براى اين نبوده كه تاريخ بهتر قضاوت كند؟او اصرار میکند و اباعبدالله انكار.اباعبدالله میخواهد به قاسم اجازه بدهد و بگويد اگر میخواهى بروى برو،اما با لفظ به او اجازه نداد،بلكه يكدفعه دستها را گشود و گفت: بيا فرزند برادر،میخواهم با تو خداحافظى كنم.قاسم دست به گردن اباعبدالله انداخت و اباعبدالله دست به گردن جناب قاسم.نوشته اند اين عمو و برادر زاده آنقدر در اين صحنه گريه كردند-اصحاب و اهل بيت اباعبدالله ناظر اين صحنه جانگداز بودند-كه هر دو بى حال و از يكديگر جدا شدند.
اين طفل فورا سوار بر اسب خودش شد.راوى كه در لشكر عمر سعد بود میگويد:يكمرتبه ما بچه اى را ديديم كه سوار اسب شده و به سر خودش به جاى كلاه خود يك عمامه بسته است و به پايش هم چكمه اى نيست،كفش معمولى است و بند يك كفشش هم باز بود و يادم نمیرود كه پاى چپش بود،و تعبيرش اين است:«كانه فلقة القمر» (2) گويى اين بچه پاره اى از ماه بود،اينقدر زيبا بود.همان راوى میگويد:قاسم كه داشت می آمد،هنوز دانه هاى اشكش میريخت.رسم بر اين بود كه افراد خودشان را معرفى میکردند
که من كى هستم.همه متحيرند كه اين بچه كيست؟ همين كه مقابل مردم ايستاد،فريادش بلند شد:
ان تنكرونى فانا ابن الحسن سبط النبى المصطفى المؤتمن
مردم!اگر مرا نمی شناسيد،من پسر حسن بن على بن ابيطالبم.
هذا الحسين كالاسير المرتهن بين اناس لا سقوا صوب المزن (3)
اين مردى كه اينجا می بينيد و گرفتار شماست،عموى من حسين بن على بن ابيطالب است.
جناب قاسم به ميدان میرود.اباعبدالله اسب خودشان را حاضر كرده و[افسار آن را]به دست گرفته اند و گويى منتظر فرصتى هستند كه وظيفه خودشان را انجام بدهند. من نمیدانم ديگر قلب اباعبدالله در آن وقت چه حالى داشت.منتظر است،منتظر صداى قاسم كه ناگهان فرياد«يا عماه»قاسم بلند شد.راوى میگويد:ما نفهميديم كه حسين با چه سرعتى سوار اسب شد و اسب را تاخت كرد.تعبير او اين است كه مانند يك باز شكارى خودش را به صحنه جنگ رساند.نوشته اند بعد از آنكه جناب قاسم از روى اسب به زمين افتاده بود در حدود دويست نفر دور بدن او بودند و يك نفر میخواست سر قاسم را از بدن جدا كند ولى هنگامى كه ديدند اباعبدالله آمد،همه فرار كردند و همان كسى كه به قصد قتل قاسم آمده بود،زير دست و پاى اسبان پايمال شد.از بس كه ترسيدند،رفيق خودشان را زير سم اسبهاى خودشان پايمال كردند.جمعيت زياد،اسبها حركت كرده اند، چشم چشم را نمی بيند.به قول فردوسى:
ز سم ستوران در آن پهن دشت
زمين شد شش و آسمان گشت هشت
هيچ كس نمیداند كه قضيه از چه قرار است.«و انجلت الغبرة» (4) همينكه غبارها نشست، حسين را ديدند كه سر قاسم را به دامن گرفته است.(من اين را فراموش نمیکنم،خدا رحمت كند مرحوم اشراقى واعظ معروف قم را،گفت:يك بار من در حضور مرحوم آيت الله حائرى اين روضه را-كه متن تاريخ است،عين مقتل است و يك كلمه كم و زياد در آن نيست-خواندم.به قدرى مرحوم حاج شيخ گريه كرد كه بى تاب شد.بعد به من گفت:فلانى! خواهش مىكنم بعد از اين در هر مجلسى كه من هستم اين قسمت را نخوان كه من تاب شنيدنش را ندارم).در حالى كه جناب قاسم آخرين لحظاتش را طى میكند و از شدت درد پاهايش را به زمين میكوبد(و الغلام يفحص برجليه) (5) شنيدند كه اباعبدالله چنين میگويد:«يعز و الله على عمك ان تدعوه فلا ينفعك صوته» (6) پسر برادرم!چقدر بر من ناگوار است كه تو فرياد كنى يا عماه،ولى عموى تو نتواند به تو پاسخ درستى بدهد، چقدر بر من ناگوار است كه به بالين تو برسم اما نتوانم كارى براى تو انجام بدهم.
و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم و صلى الله على محمد و آله الطاهرين
هیئت عزاداری حسینی حزب الله اندیمشک
هفتم محرم الحرام ۱۴۴۶ ه ق ۱۴۰۳ ه ش
🇮🇷@kahfolvara🇵🇸
هدایت شده از هیئت عزاداری حسینی حزب الله اندیمشک
🛑 پخش زنده شب های محرم الحرام۱۴۴۶
https://www.aparat.com/kahfolvara/live
#هیات_عزاداری_حسینی_حزب_الله_اندیمشک
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
#احکام_عزاداری| چاپ اسامی معصومان روی لباس چه حکمی دارد؟
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
حجاب.mp3
5.72M
این ده دقیقه تبیین دقیق و نقطه زن استاد قنبریان در مورد مساله "حجاب" را لطفا با دقت گوش کنید و برای تمام کسانی که در مساله حجاب دغدغه مند هستند ارسال کنید.
#حجاب
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸
48.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قال الامام صادق علیه السلام:
أَلْغاضِرِيَّةُ مِنْ تُرْبَةِ بَيْتِ الْمُقَدَّسِ
غاضریه (کربلا) از خاک بیت المقدس است.
🎙 زمینه
شب چهارم محرم الحرام ۱۴۴۶ ه.ق
#کربلایی_محمد_گرامی
#هیات_عزاداری_حسینی_حزب_الله_اندیمشک
🇮🇷 @kahfolvara 🇵🇸