eitaa logo
کانال کهریزسنگ
4.7هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
7.1هزار ویدیو
340 فایل
خبری ، اجتماعی ، فرهنگی ، مذهبی و شهروندی منطبق با قوانین کشور ، میزبان شهروندان شهرهای غرب استان ، کهریزسنگ ، اصغرآباد ، گلدشت ، قلعه سفید ،کوشک و قهدریجان در شهرستان های نجف آباد، خمینی شهر و فلاورجان ، آیدی ادمین ها : eitaa.com/admineeitaa
مشاهده در ایتا
دانلود
7.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لعنت بھت 🏹🍼 😭😭😭 "اَللَّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِىَ وَالثَّالِثَ والرَّابِعَ اَللَّهُمِّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَابْنَ مَرْجانَهَ وَ عُمَرَبْنَ‌سَعْدٍوَشِمْراًوَآلَ‌اَبى‌سُفْیانَ وَآلَ زِیادٍ وَآلَ مَرْوانَ اِلى‌یَوْمِ‌الْقِیمَهِ."
13.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥لحظه حمله جنگنده‌های اسرائیلی به خودروهای آتش‌نشانی و اورژانس فلسطین در خان یونس ، در حمله امروز برای ترور محمد الضیف ، رژیم صهیونیستی بیش از ۳۰۰ نفر عمدتا غیرنظامی را به شهادت رساند. ✍️رسانه مردمی کهریزسنگی هادرایتا:👇 🖤𝙅𝙤𝙞𝙣 𝙪𝙨: ╭─┅─•°•🍃🌷🍃•°•─┅─╮ https://eitaa.com/joinchat/2889875490C8ecb603291 ╰─┅─•°•🍃🌷🍃•°•─┅─╯
16.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 اکسیر اعظم الهی 👈🏻 بی بروبرگرد نتیجه می گیرید... برای دیگران هم در گروه های خود بفرستید. ‌✍️رسانه مردمی کهریزسنگی هادرایتا:👇 🖤𝙅𝙤𝙞𝙣 𝙪𝙨: ╭─┅─•°•🍃🌷🍃•°•─┅─╮ https://eitaa.com/joinchat/2889875490C8ecb603291 ╰─┅─•°•🍃🌷🍃•°•─┅─╯
🔴 اعمال نرخ جدید جرائم رانندگی از امروز ◀️ افزایش مبالغ جرایم رانندگی از امروز ۲۳ تیرماه ۱۴۰۳ اجرایی می‌شود. 🔹مهم‌ترین‌ها: ▫️عبور از چراغ قرمز: ۴۰۰ هزار تومان ▫️ورود ممنوع: ۲۵۰ هزار تومان ▫️توقف ممنوع: ۱۰۰ هزار تومان ▫️توقف دوبله: ۱۵۰ هزار تومان ▫️استفاده از موبایل: ۱۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان ▫️دنده عقب در بزرگراه: ۵۰۰ هزار تومان ▫️لایی کشیدن: ۵۰۰ هزار تومان ▫️نداشتن بیمه شخص ثالث: ۱۵۰ هزار تومان 🔹سرعت غیرمجاز: ▫️تا ۱۰ کیلومتر: ۱۰۰ هزار تومان ▫️تا ۲۰ کیلیومتر: ۱۵۰ هزار تومان ▫️تا ۳۰ کیلومتر: ۲۰۰ هزار تومان ▫️تا ۴۰ کیلومتر: ۲۵۰ هزار تومان ▫️تا ۵۰ کیلومتر: ۳۰۰ هزار تومان ▫️بیش از ۵۰ کیلومتر: ۵۰۰ هزار تومان بفرستید برای عزیزان تان در رانندگی بیشتر حواس شون را جمع کنند. ⏺ کانال کهریزسنگ 🏴@kahrizsang
این جامحل اصلی تجمع کهریزسنگی های با فرهنگ است. 👇 https://eitaa.com/joinchat/957612720C31a2021693 به خصوص در این ایام برنامه های کل شهر این جاست . شما هم دعوتید ، تشریف بیارید . شبکه اطلاع رسانی های شهر در حال گسترش است ، هنوز خیلی ها از این شبکه اطلاع ندارند لطفا این لینک را برای مخاطبین تون بفرستید تا به جمع همشهری های گل مون بپیوندند .🤩 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/957612720C31a2021693
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با حال مناسب ببینید. 🎙 بیان مقتل حضرت علی اصغر سلام الله علیه توسط حجت الاسلام و المسلمین مومنی 🏴@kahrizsang
📸واکنش روزنامه «اصفهان زیبا» به یادداشت‌های توهین‌آمیز اخیر محسن رنانی درباره اصفهان در گفت‌وگو با اساتید دانشگاه 🔸زارعی، نماینده تهران و استاد فلسفه سیاسی دانشگاه تربیت مدرس: آقای رنانی! روستا و روستایی فرودست نیست؛ پَست و معیار ضرب‌المثل‌های وقیحانه امثال تو نیست. انسان روستایی باشد، بهتر از آن است که دیکتاتور و مستبد باشد! یک تار موی روستائیان را با هزاران دیکتاتور توسعه‌نویسی مثل تو عوض نخواهیم کرد! 🔹دکتر رامشت، استاد تمام دانشگاه اصفهان: این نوع پنداشته‌ها حکایت از نوعی الگوی رجحان زیستی دارد. به‌عبارت‌دیگر، آپارتاید و تبعیض اجتماعی را قابل‌پذیرش می‌کنند. آیا آقای رنانی به لوازم این نگرش آگاه است و مسئولیت آن را می‌پذیرد؟ 🔸دکتر شریعتی، استاد مسائل ایران دانشگاه تربیت مدرس: محسن رنانی‌ها بیش از دیگران «درخودفرورفته»، «ساکن»، «به‌خودمشغول» و «قبیله‌باز» هستند و «افق نگاه کوتاه» دارند و صحنه بازی آنان «تنگ» است. هنگامی‌که روبه‌روی آن‌ها تکان می‌خوری، به درودیوار برمی‌خوری و صدای آنان درمی‌آید! 🔹دکتر حسین مطیع، استاد مرکز معارف اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان: ما در روشنفکران غرب‌زده، این نوع تحلیل و نگاه را که برخاسته از نوعی خودشیفتگی و خلسه نارسیستی است، دیده‌ بودیم. امثال آقای رنانی متأسفانه به خودشان اجازه می‌دهند در هر موضوعی اظهارنظر کنند و این پرگویی، موجب پرخطایی است. این نقطه‌ضعف و به قول ایرانی‌ها، چشم اسفندیار این افراد است.
14.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 عرضه ارز اربعین از ۷ مرداد رئیس‌ بانک مرکزی: 🔹 آماده‌ایم از هفتم مردادماه ارز زیارتی در اختیار زائران عتبات عالیات قرار می‌گیرد. سال گذشته کد سماح برای دریافت ارز ضروری بود و مشکلاتی را برای زائران به وجود آورد. 🔹️ امسال بانک مرکزی آماده هست تا بدون ارائه کد سماح، ارز مسافرتی ارائه دهد. زوار ۵ سال به بالا می‌توانند تا سقف ۲۰۰هزار دینار به قیمت ارز مرکز مبادله دریافت کنند. ✍️رسانه مردمی کهریزسنگی هادرایتا:👇 🖤𝙅𝙤𝙞𝙣 𝙪𝙨: ╭─┅─•°•🍃🌷🍃•°•─┅─╮ https://eitaa.com/joinchat/2889875490C8ecb603291 ╰─┅─•°•🍃🌷🍃•°•─┅─╯
کانال کهریزسنگ
💫بخش بیست و شش💫 نزدیک ظهر رسیدیم مسافرخانه حاشیه راه آهن.رجب را با آمبولانس بیمارستان آوردند و بقیه
💫بخش بیست و هفت💫 دوباره برگشت داخل کوپه.بعد پشت به در ایستاد و از پنجره به بیرون خیره شد.هنوز معنای کار رجب را نفهمیده بودم.هرکس که از جلوی کوپه رد میشد نگاه تندی به رجب می انداخت.حدس زدم صدای گریه بچه بخاطر ترس از رجب بوده است.آنقدر حواسم به رجب بود که نفهمیدم زهرا و بچه ها کی پیاده شدند.همه رفته بودند که من و رجب از قطار پیاده شدیم.مردمی که به استقبال مسافران شان آمده بودند،تقریبا پراکنده شده بودند،ولی نگاه همان تعداد کم را هم میشد حس کرد.رجب کلاهش را پایین تر کشید و شال دور گردنش را بیشتر دور صورتش پیچید از سالن راه آهن بیرون آمدیم.بیشتر قسمت های زمین از برف پوشیده شده بود.با وجود تابش خورشید،سرما تا مغز استخوانمان را میسوزاند.دست رجب را گرفته بودم و با احتیاط قدم برمیداشتیم .راننده تاکسی که جلوی راه آهن پارک کرده بود،فریاد زد:خانم تاکسی. حرفش را ناتمام گذاشت .بی اختیار نگاهش کردم.به صورت رجب زل زده بود. صدای حسین آقا باعث شد به خودم بیایم. گفت:بیاین تاکسی گرفتم، منتظره. چند متر جلوتر تاکسی منتظرمان بود.سعی کردم قدم هایم را تند تر بردارم.همه توی تاکسی منتظر ما بودند.نفس که میکشیدم سرمای هوا بینی ام را میسوزاند.چشم هایم به آب نشسته بود نزدیک تاکسی که رسیدیم ،روی یخ ها سر خوردم .پای رجب هم روی یخ ها کشیده شد. حسین آقا دست رجب را گرفت و من هم دستم را به ماشین گرفتم تا زمین نخورم. راننده تا نیمه های راه بیشتر طاقت نیاورد و آخر در مورد صورت رجب پرسید.حسین آقا برایش توضیح داد که مجروح جنگ است. راننده آه بلندی کشید و دیگر حرفی نزد. سر کوچه از تاکسی پیاده شدیم.این بار قرار بود همه بدانند که رجب برای همشه به مشهد برگشته است.پدرم برای استقبال از رجب مراسم گرفته بود.دو طرف کوچه همسایه ها ایستاده بودند.بوی اسپند می آمد.پشت سر رجب و حسین آقا راه میرفتم مرد ها جلو می آمدند تا با رجب روبوسی کنند ولی صورت هایشان در هم میشد و به ناچار سرش را میبوسیدند.رجب سرش را پایین انداخته بود.دعا میکردم متوجه چند نفری که خودشان را پشت سر بقیه پنهان کرده بودند نشود.تیر نگاه مردم از سرما بیشتر به تنم لرزه می انداخت. چشمم به مادر افتاد که اسپند دود کرده و جلوی در ایستاده بود.پدر بعد از بوسیدن بچه ها جلو آمد. رجب را در آغوش کشید و برخلاف بقیه او را واقعا بوسید صدای صلوات در کوچه بلند شد.رجب وارد حیاط شد.برف های حیاط را کاملا تمیز کرده بودند،ولی هنوز روی لبه های دیوار برف های صاف و یکدست به چشم میخورد.همسایه ها همراهمان آمدند داخل حیاط.همه از پله ها بالا رفتند و چند دقیقه ای در اتاق مادر نشستند.سر درد هایم شدت گرفته بود و حوصله شلوغی را نداشتم.آشپزخانه سمت چپ ایوان بود.هرچه به آن نزدیکتر میشدم، بوی قرمه سبزی را بیشتر را حس میکردم. وارد آشپزخانه شدم.مادر با دیدن من رویش را برگرداند ولی از پشت سرش میشد فهمید که دارد اشک هایش را با دست پاک میکند. خوب میدانستم که از این به بعد چشم هایم خیلی چیزها را نباید ببیند و گوش هایم نباید بشنود. در قابلمه قرمه سبزی را برداشتم و به حباب های درشتی که روی خورش دیده میشد چشم دوختم.یاد اولین قرمه سبزی افتادم که برای رجب پختم.چقدر دوست داشت.همیشه میگفت:زن من از دو نظر مانند ندارد:یکی آشپزی و دیگری مهمان نوازی.رو به مادرکردم و گفتم: مامان اتاق رجب آماده است؟ مادر بینی اش را بالا کشید و گفت: بله ،همین اتاق کنار آشپزخانه.بدون فکر گفتم:پس یادتون باشه هرچی پختین اول برای رجب ببرید، آخه بوی غذای شما...حرفم را ادامه ندادم ،یادم آمد رجب بینی ندارد که بوی غذا را حس کند. بعد از رفتن همسایه ها ،رختخواب رجب را روبروی پنجره انداختم.توی رختخوابش دراز کشید.میخواستم حرف بزنم،ولی او چشمش را بست.حس کردم باید تنهایش بگذارم.از اتاق بیرون آمدم و به طبقه پایین رفتم. بچه ها توی حیاط بازی میکردند.نگران بودم که سر و صدایشان مزاحم استراحت رجب باشد.دلم نیامد دعوایشان کنم.تلوزیون را روشن کردم وهرچه خشکبار توی آشپزخانه داشتم توی ظرف ریختم و بعد بچه ها را صدا زدم که بیایند داخل اتاق.میدانستم بچه ها همه جا را کثیف میکنند،ولی آرامش رجب برایم مهمتر بود. مادرم برای ناهار رجب گوشت آب پز کرده بود.آب گوشت را داخل کاسه ریختم و به اتاقش بردم.آب گوشت را با سرنگ میکشیدم و از شلنگ زیر گلویش آرام آرام میریختم.سرنگ دوم را تا نیمه برایش ریخته بودم که دستش را بالا آورد و فهمیدم دیگر نمیخواهد.تمام مدتی که به رجب غذا میدادم بغض کرده بودم.حس میکردن نفس کشیدن برایم سخت شده است.تمام مدت یکسال و نیمی که مجروح شده بود هربار به او غذا میدادم امیدوار بودم جراحی کند و به حالت اول برگردد.ولی حالا که حدس میزدم تا آخر عمر باید با این سختی زندگی کند،خیلی زجر میکشیدم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار زیبا و انسانی یک پلیس که می تونه الگویی برای همه ما باشه 🙏 🏴@kahrizsang
🔺۹۵ درصد زندانیان خارجی کشور، اتباع افغانستان هستند 🔸معاون امور بین‌الملل قوه قضائیه: طبق آمار نزدیک به ۹۵ درصد از زندانیان خارجی در کشور را اتباع افغانستان تشکیل می‌دهند. 🔸پیگیری‌های لازم برای انتقال محکومان واجد شرایط بر اساس توافقنامه دوجانبه در حال انجام است. @khabarfarda_ir