هواارزاق
🤩فرصت استثنایی که فقط یکبار برایتان پیش خواهد آمد .
🟣خرید از ما نشانه سلیقه و نهایت دقت ووسواس شما درخرید است.
🟣به ما سر بزنید تا تفاوت را ببینید.
انواع ظروف پلاستیکی ،اسباب بازی با قیمت باورنکردنی 😍
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
فقط با ۲۵/۲۰/۱۵/۱۰تومان
برای خریدحضوری:
🟣کوشک.خیابان گلزار روبه روی باشگاه شهید روح الله مهرابی(مسجد صاحب الزمان)..🟣🟣🟣🟣
شماره تماس ۰۹۱۳۴۳۷۹۲۹۹
آدرس کانال:
:..https://eitaa.com/sepahanpelast
#مراسم #ختم_حضرت_ابوالفضل علیه السلام و بیان فضائل و مناقب اهل بیت علیهم السلام ومولودی خوانی به مناسبت میلاد سراسر نور انوار مقدس کربلا
🎙 به کلام #سید_مهدی_ترکان و #سید_محسن_هاشمی
🕰 زمان: از دوشنبه 23 بهمن ماه به مدت 3شب بعد از نماز مغرب و عشاء
📍 مکان:
کهریزسنگ حسینیه چهارده معصوم علیهم السلام
❤️ موکب سیده امالبنین سلاماللهعلیها و
هیئت ختم حضرت ابوالفضل علیهالسلام
هیئت امنای حسینیه چهارده معصوم(علیهماسلام)
🌹 ویژه خواهران و برادران 🌸
🆔: @H14M_K
@Mookeb_sayede_ommolbanin_s
17.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رفح کجاست که از دیشب رژیم اشغالگر به آن حمله را آغاز کرده است ؟ در رفح چه میگذرد و چرا این روزها به سرخط خبرها تبدیل شده؟
#اسرائیل #فلسطین
🔴جنایات جدید صهیونیستها در رفح؛ بیش از ۳۰۰ فلسطینی شهید و زخمی شدند
🔻ارتش رژیم صهیونیستی در ۲۳ بهمن ماه، سلسله حملاتی علیه مناطقی در اطراف شهر رفح در جنوب غزه و در نزدیکی با مصر ترتیب داد که طی آن صدها فلسطینی شهید و زخمی شدند.
🔴گفته میشود ارتش اسرائیل با انجام بیش از ۵۰ حمله، دستکم ۱۴ منزل، ۳ مسجد و چند خیابان و منطقه دیگر در رفح که شاهد حضور آوارگان فلسطینی بودهاند را مورد هدف قرار داد.
🔴بر اساس اطلاعات اولیه، در نتیجه جنایات امروز اسرائیل در رفح، بیش از ۱۰۰ نفر شهید و حدود ۲۳۰ نفر دیگر زخمی شدند. در میان شهدا و مجروحان دهها کودک نیز دیده میشود و دهها نفر همچنان زیر آوار هستند.
🔴شایان ذکر است حملات رژیم صهیونیستی به منطقه رفح در حالی صورت گرفته است که بیش از یک و نیم میلیون آواره فلسطینی از مناطق شمالی و مرکزی غزه به آن پناه آوردهاند. رژیم اسرائیل مدتی قبل رفح را یکی از مناطق امن برای اسکان فلسطینیها خوانده بود و به همین دلیل منطقه رفح شاهد تجمع بیش از ۱.۵ میلیون آواره فلسطینی میباشد.
🔴طی روزهای اخیر سخنانی توسط مقامات اسرائیلی مبنی بر حمله گسترده به این منطقه مطرح شده بود که با واکنش بسیاری از سازمانهای حقوق بشری و کشورهای عضو جامعه بین المللی مواجه شد اما این رژیم بدون توجه به آن به جنایات خود ادامه میدهد و هیچ اهمیتی برای قوانین و سازمانهای بینالمللی قائل نمیشود!
✅ @kahrizsang
🔆#پندانه
✍ خدا چه میکند؟
🔹سلطان به وزیر گفت: سه سوال میکنم اگر فردا جواب دادی، میمانی وگرنه عزل میشوی.
▫️سوال اول: خدا چه میخورد؟
▫️سوال دوم: خدا چه میپوشد؟
▫️سوال سوم: خدا چه کار میکند؟
🔹وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست، ناراحت بود. او غلامی فهمیده و زیرک داشت.
🔸وزیر به غلام گفت:
سلطان سه سوال کرده که اگر جواب ندهم برکنار میشوم. اینکه خدا چه میخورد، چه میپوشد و چه کار میکند؟
🔹غلام گفت:
هر سه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم و سومی را فردا! اما خدا چه میخورد؟ خدا غم بندههایش را میخورد.
🔸اینکه چه میپوشد؟ خدا عیبهای بندههای خود را میپوشاند. و پاسخ سوم را اجازه بدهید، فردا بگویم.
🔹فردا، وزیر و غلام نزد سلطان رفتند. وزیر به دو سوال جواب داد.
🔸سلطان گفت:
درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟
🔹وزیر گفت:
این غلامِ من انسان فهمیدهای است، جوابها را او داد.
🔸سلطان گفت:
پس لباس وزارت را دربیاور و به این غلام بده.
🔹غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد.
🔸بعد وزیر به غلام گفت:
جواب سوال سوم چه شد؟
🔹غلام گفت:
آیا هنوز نفهمیدی خدا چه کار میکند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام.
🆔 @Masaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😨روز گذشته در جریان مسابقه فوتبالی که در ورزشگاه سیلیوانگی اندونزی برگزار شد، صاعقه شدیدی به یکی از بازیکنان برخورد کرد که شدت صاعقه به حدی بود که این بازیکن بلافاصله جان باخت.
@kahrizsang
هدایت شده از فروشگاه سلامت شهر کهریزسنگ
آغاز طرح یارانه مضاعف فجرانه...
افزایش اعتبار خرید به میزان ۲۲۰هزار تومان به ازای هر نفر از اعضای خانواده...
فروشگاه سلامت شهر کهریزسنگ نمایندگی فروش کالابرگ یارانه در شهر کهریزسنگ
فروشگاه سلامت شهر کهریزسنگ
https://eitaa.com/salamatsiti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پخش حسینیه معلی از امشب
🔹حسینیه معلی به مناسبت اعیاد شعبانیه از امشب روانه آنتن شبکه سه خواهد شد.
🔹این برنامه هر شب ساعت ۲۰ و بازپخش آن ساعت ۱۵ از شبکه سه و ساعت ۲۳:۱۵ از شبکه قرآن پخش خواهد شد.
✍سید مجید بنیفاطمه، سید رضا نریمانی، نزار قطری و میثم مطیعی در این فصل حضور دارند. همچنین نجمالدین شریعتی اجرای این سری از برنامه را بر عهده خواهد داشت.
هدایت شده از فروشگاه سلامت شهر کهریزسنگ
فروشگاه سلامت شهر کهریزسنگ
عاملیت فروش کالاهای دولتی و تنظیم بازار و اجرای طرح کالابرگ یارانه ای در شهر کهریزسنگ
جهت ارائه خدمات عرضه کالابرگ در خدمت تمامی بزرگواران هستیم...
لطفا با مطالعه دقیق شرایط و قوانین دریافت کالابرگ برای تهیه اقلام اساسی تشریف بیاورید...
فروشگاه سلامت شهر کهریزسنگ
https://eitaa.com/salamatsiti
هدایت شده از هیئت رزمندگان اسلام کهریزسنگ
🍃🌸#بسیار_مهم 🌸🍃
جمهوری اسلامی ایران #رتبه_دوم رشد اقتصادی جهان را بدست آورد
🔹صندوق بین المللی پول اعلام کرد که ایران در میان ۳۰ اقتصاد برتر دنیا پس از هند بیشترین رشد اقتصادی در سال ۲۰۲۳ را داشته است.
🖌بر خلاف منفی بافی هایی که برخی افراد مرتبا به خورد جامعه ما می دهند!! صندوق بین المللی پول در جدیدترین گزارش خود از وضعیت اقتصادی جهان، که تحت عنوان گزارش چشم انداز اقتصادی جهان منتشر شده، رشد اقتصادی ایران در سال 2023 را 5.4 درصد اعلام کرده است.
🍃رشد 5.4 درصدی اقتصاد ایران در سال 2023 طی سال های اخیر بی سابقه بوده و بهترین عملکرد اقتصاد ایران از زمان خروج آمریکا در سال 2018 و اجرای سیاست فشار حداکثری از سوی کاخ سفید بوده است.
🌸بر اساس این گزارش، ایران در میان 30 اقتصاد برتر دنیا پس از هند بیشترین رشد اقتصادی در سال 2023 را داشته است. این 30 اقتصاد که مجموعا 83 درصد از تولید ناخالص داخلی دنیا را به خود اختصاص داده اند شامل اقتصادهای توسعه یافته ای مثل آمریکا و آلمان و کشورهای در حال توسعه ای مثل ایران، ترکیه، کره جنوبی و چین هستند.
🍃در میان این اقتصادها، هند با رشد 6.7 درصدی در سال 2023 مواجه شده که بیشتر از هر کشور دیگر بوده است. پس از هند، ایران با رشد 5.4 درصدی دررتبه دوم این کشورها از نظر رشد اقتصادی قرار گرفته است. فیلیپین با رشد 5.3 درصدی پس از ایران در رتبه سوم قرار گرفته است.
🔸درمیان این کشورها، آرژانتین و عربستان، آلمان و پاکستان با رکود اقتصادی و رشد منفی مواجه شده اند. اقتصادهای آرژانتین و عربستان منفی 1.1 درصد رشد داشته است. آلمان نیز با رشد منفی 0.3 درصدی و پاکستان با رشد منفی 0.2 درصدی مواجه شده اند.
رشد اقتصادی برخی کشورهای دیگر عبارت است از: برزیل 3.1 درصد، کانادا 1.1 درصد، مصر 3.8 درصد، فرانسه 0.8 درصد، ژاپن 1.9 درصد، کره جنوبی 1.4 درصد، نیجریه 2.8 024 و رشد 3.2 درصدی را برای سال 2025 پیش بینی کرده است
#امیدوار_به_آینده
#مشارکت_عمومی
#ایران_مقتدر
_________#انتخابات _________
هیئت رزمندگان اسلام
@Razmandegan_eslam
حبالحسیناجننی♥️
🔸مراسم جشن میلاد سرداران کربلا🎊
🌱به کلام:حجتالاسلامشکروی
🌱بانوای:مداحان اهلبیت
📍دوشنبهالیچهارشنبه همراه با نماز مغرب و عشا در مسجدالرسول(ص)
کانون فرهنگی منادی وحدت مسجدالرسول(ص)💛
🔻@MasjedAR
هدایت شده از رِسانہمحـــــــلهنوٓر
◾️استخدام نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
🔻 نيروي هوايي ارتش جمهوری اسلامی ایران در طیف کارمندی علمی و تجربی پیمانی (صرفا جهت پایگاه شهید اردستانی(امیدیه) با شرایط ذیل همرزم میپذیرد.
🔻بخشی از شرایط
🔸استان: #سراسر_کشور
🔸مقطع تحصیلی: #دیپلم، #کارشناسی
🔸مقطع: کارمند علمی و تجربی
🔸معدل: در رشته های کارشناسی حداقل 14 و برای داوطلبان کارمند تجربی با مدرک دیپلم حداقل معدل کل 12 می باشد.
🔸جنسیت: آقا/خانم
⏰ مهلت ثبت نام: تا 26/اسفند/1402
https://eitaa.com/Noorkariz
هدایت شده از رِسانہمحـــــــلهنوٓر
♦️مراقب پیامکهای گوشی هک شده آشنایان خود باشید
🔹اخیرا هکرها پیامهایی حاوی لینک برای مخاطبان فردی که تلفن همراهش را هک کرهاند ارسال میکنند.
🔹درصورت کلیک روی لینک، تلفن شما هم هک خواهد شد؛ بنابراین از کلیک روی لینکهای ارسالی خودداری کنید.
https://eitaa.com/Noorkariz
هدایت شده از بیت العباس شهدای کهریزسنگ
شهدا را در دل،چشم و زبان خود بزرگ ببینید و فرزندانتان را با نام و تصاویر آنها آشنا کنید.
(شهید حاج قاسم سلیمانی)
▫️هرشب با یاد شهیدان
🏳 هرشب هیئت را با یاد شهدا برگزار میکنیم
مراسم جشن سرداران کربلا با نام شهدا: شهید طالب کوهکن ، شهید سید محمدذبیحی ، شهید احمدصالحی فرزند مرادعلی
╭┅───────┅╮
@beit_abbas
╰┅───────┅╯
هدایت شده از قرارگاه قرآنی وجهادی امام حسن مجتبی علیه السلام
بچه های عزیز یه مسابقه دیگه با کلی جایزه نفیس
🌸دومین مسابقه ریحانه های بهشتی
🌼گل دخترمون نازنین فاطمه لطفی
🌺۵ ساله از اصفهان
ماشاالله به نازنین فاطمه خانم😍
✅تا سنین ۱۵ سال
☺️شما هم تو مسابقه شرکت کن
عکسهات رو اینجا بفرست👇👇👇
@Hemat315_69
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
توجه 👈حالا که به این مرحله راه پیدا کردید این پست خودتو برای دوستان وبستگان بفرست تا بازدیدهای شما بالا بره وشانس برنده شدن شما
بیشتر بشه
همراه با جوایز نفیس برای شرکت کنندگان
🎁🎁جایزه نفراول سفرزیارتی کربلا
🎁🎁جایزه نفر دوم سی میلیون ریال
🎁🎁جایزه نفر سوم بیست میلیون ریال
🎁🎁جایزه نفر چهارم ده میلیون ریال
🎁🎁جایزه نفر پنجم سفرزیارتی مشهد مقدس و....................................
درثواب نشر این پست سهیم باشیم
✍ایران جان و تنم ایران
کانال قرارگاه قرآنی وجهادی امام حسن مجتبی
مجموعه فرهنگی اجتماعی شهید هاشمی ملارد
#حاج_قاسم
#انتخابات
#موسسه_خیریه_امام_حسن_مجتبی
#شهرستان_ملارد
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#محله_اسلامی_شهیدهاشمی
#عضو_شوید👇👇
https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
#مجموعه_شهیدهاشمی_ملارد
هدایت شده از شهدای شهر کهریزسنگ
گرامی باد روز پاسدار ؛
بر آنان ڪہ از جنس شهیدان
و هم پیمان با حسین(ع)
و از نسل فصل سرخ استقامتند.
#سپاه_پاسدار_انقلاب_است.🌺
#میلاد_امام_حسین(ع)🌸
#روز_پاسدار #مبارڪ_باد🌺
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
هدایت شده از شهدای شهر کهریزسنگ
مداحی_آنلاین_ما_همه_سپاهی_ثارالله_ایم_میثم_مطیعی.mp3
5.85M
🌺 #میلاد_امام_حسین(ع)
🌺 #روز_پاسدار
💐شکر خدا بسیحی این راهیم
💐ما همه سپاهیِ ثاراللهایم
🎙 #میثم_مطیعی
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
هدایت شده از بیت العباس شهدای کهریزسنگ
خدا یک حسین داشت،
الحمدلله آن هم ارباب ما شد.🤍✨
جلسه جشن شب میلاد امام حسین علیه السلام امشب از ساعت ۱۹:۱۵
╭┅───────┅╮
@beit_abbas
╰┅───────┅╯
قابل توجه دامداران عزیز
دامداران محترم با توجه به بروز بیماری تب برفکی سویه sat 2 در استان قم و احتمال شیوع این بیماری به دامداری ها 🐂🐏 اقدامات ذیل را انجام دهید.
1-نسبت به فعال نمودن حوضچههای ضدعفونی در ورودی واحد دامداری اقدام نمائید.
2-تا اطلاع ثانوی از هر گونه خرید یا انتقال دام بدون مجوز حمل بهداشتی از دامشهر قم خودداری نمائید.
3-از راه دادن افراد دلال و غیر تا اطلاع ثانوی به دامداری های خود خودداری نمائید.
4- نسبت به واکسیناسیون دامهای خود با همکاری شبکه دامپزشکی اقدام نمائید.
5-درصورت بروز بیماری در گله، نسبت به اعلام سریع بیماری به شبکه دامپزشکی جهت نمونه برداری و اقدامات قرنطینه ای اقدام نمائید.
6-با توجه به اجرای قانون بیمه اجباری ضروری است دامداران محترم جهت جبران خسارت احتمالی ناشی از این بیماری نسبت به بیمه دام خود اقدام نمایند.
7- کنترل تب برفکی و محدود نمودن بیماری جز با حمایت و مشارکت دامداران مقدور نیست به همین دلیل، این شبکه خواستار مشارکت، مساعدت و همکاری شما در برنامههای کنترلی و پیشگیرانه است.
واحد امور دام، طیور، آبزیان و زنبور عسل
🌾مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان نجف آباد
هدایت شده از کانون فرهنگی ریحانه النبی مسجدالزهرا(س) کهریزسنگ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تولدت مبارک
ای تولد دوباره ی زندگیم 😍♥️🎊
@reyhanatonnabi
هدایت شده از کانون فرهنگی مسجد جامع کهریزسنگ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
جشن بزرگ ولادت سرداران کربلا
با سخنرانی: دکتر محسن رضوانی
و مداحی :
کربلایی رضا احمدی
کربلایی محمد ناطقیان
کربلایی عماد اعتمادی
کربلایی سعید گلبان
کربلایی سجاد مطلبی
با حضور گروه سرود نسل ظهور
زمان: ۲۴ الی ۲۶ بهمن ماه
مکان: حسینیه اعظم کهریزسنگ
کانون فرهنگی مسجد جامع
حسینیه اعظم کهریزسنگ
هیئت قرآنی امام سجاد ع
گذر سیدالشهدا ع
و هیئات مذهبی دیگر
@kfemamzamani
💫بخش هفتاد و یک💫
یادم می آید یکی از پرستارها بغلم کرد و با گریه وقایع دیشب را برای دایی و بقیه توضیح میداد،بهم میگفت دیشب تو همه ما رو سوزوندی.خودت رو روی پیکر انداخته بودی و میگفتی:من سه ماهه که علی رو ندیدم.من عطش دارم.من عطش دیدارش رو دارم.ازبچه هاتون حرف زدی.از خوبی های علی گفتی.
دستهاش رو نشون مون دادی.من خیلیها رو دیدم که پدر یا برادرهاشون شهید شدن یا مردند،مادرهایی رو دیدم که عزیزانشون رو از دست دادند ولی هیچ منظره ای مثل دیشب ندیده بودم.تو دیشب با کارهات با حرف هات به جان همه آتش زدی.مرد و زن گریه می کردند.آخر سر،سه نفری به زور تو رو از جنازه جدا کردیم.على را که توی آمبولانس گذاشتند،رفتم نشستم و سرش را توی بغلم گرفتم.ماشین راه افتاد و من سر درد و دل هایم باز شد.تاآنجا که توانستم به علی گله کردم و اشک ریختم.گفتم:بابا گفته بود تا تو بیایی من مسئول دا و بچه ها باشم.تو چرا اینجوری گذاشتی و رفتی؟حالا من با این بچه ها چه کار کنم؟جواب دا را بعد این همه چشم انتظاری چه بدهم؟به خودم گفته بودم تو می آیی و برای سعید و زینب پدری میکنی. و نوازشش می کردم و دست توی موهایش می بردم.خاک هایش را پاک میکردم و با او حرف می زدم.مثل مادری که بخواهد بچه اش را تر و خشک کند.دیگر علی را طوری کشانده بودم که تا سینه اش در آغوشم بود. با اینکه خون روی زخم هایش خشک شده بود ولی هنوز به زخم هایش دست می زدم، خون می آمد.لباس فرم سپاهش پاره پاره و خونی بود.این همان لباسی بود که وقتی برای اولین بار آن را پوشید،همه مان ذوق کردیم. از همان وقع فکر شهادت علی را می کردم.
مطمئن بودم،شهید می شود و همانطور که خودش گفته بود آن قاب عکس را در حجله اش می گذاریم.آن موقع به خودم گفته بودم ما حتما در شهادت علی صبور خواهیم بود و گریه نمیکنیم،چون خودش از ما خواسته مثل مادر عباس باشیم ولی بعد جواب خودم را می دادم علی یک حرفی زد.مگر می شود او طوری بشود و من آرام باشم.لحظه مرگ علی من هم باید مرده باشم.هر بار که علی به خانه می آمد نفس راحتی می کشیدم و میگفتم:خدایا شکرت که تاحالا شهید نشده و باز با رفتنش دلشوره به جانم می افتاد.حتی بابا هم که مرد قوی بود،تا علی از خانه بیرون می رفت،بغض می کرد و اشک در چشمانش حلقه می زد.جرأت هم نداشتیم به علی بگوییم نگرانش هستیم.عصبانی میشد.یکبار دا به علی گفت:علی از سپاه بیا بیرون.هر کس توی سپاه برود شهید می شود.تو بیا بیرون.برو جهاد سازندگی،هر جا میخواهی برو.فقط توی سپاه نمان.من همیشه دلواپسم.علی یک دفعه عصبانی شد و گفت: مگه مادر عباس نگران عباس نبود؟مگر مادر موسی دلواپس نمیشد؟مگر آنها خانواده نداشتند؟من آنقدر توی سپاه میمانم تا شهید بشوم.بعد از خانه بیرون زد.دا هم نشست گریه کرد.همه این جریانات که یادم می افتاد،خون گریه می کردم.همه کسانی هم که توی آمبولانس بودند،زار می زدند.دایی مرتب التماسم می کرد.دستانم را می گرفت و می بوسید.می گفت:زهرا جان،بس کن دیگه.من الان می میرم.این قدر بی تابی نکن.تو روخدا من دیگه طاقت ندارم.
به خرمشهر که رسیدیم،گفتم:برویم مسجد جامع،میخواستم از مسجد به جنت آباد زنگ بزنم،مطمئن بشوم دا رفته است.بچه ها گفتند:ما زنگ می زنیم.گفتم:نه.می ترسیدم ناشی گری کنند و خبر شهادت على از
دهانشان درز کند.آمبولانس ایستاد جلوی مسجد.دایی کمکم کرد پیکر علی را از روی پاهایم برداشتم.توان بلند شدن نداشتم. احساس می کردم کمرم نصف شده.به سختی پیاده شدم.آقای ابراهیمی شماره جنت آباد را گرفت و گوشی را دستم داد. لیال پشت خط بود.گفت:من و زینب خانم و آقای سالاروند دا و بچه ها را بردیم.آقای سالاروند پیکانش را آورد و آنها را تا ایستگاه دوازده آبادان رساند.زینب خانم دا را سوار مینی بوسی کرد که به سربندر می رفت.بعد پرسید: تو کجایی؟می آیی این طرف؟معلوم بود از رفتن دا ناراحت است.گفتم:دارم میام اونجا. پرسید:امروز یه جوری هستی.صدات یه جوری شده،مثل همیشه نیست.گفتم:چیزی نیست.خسته ام.با تعجب گفت:تو هیچ وقت از خستگی حرف نمی زدی گفتم:حالا دارم میگم.دیگه خسته ام.ناراحت دا و بچه ها هستم که رفته اند.این را گفتم و گوشی را گذاشتم.آمدم بیرون.دخترهای مسجد،آقای
فرخی،ابراهیمی و خیلی های دیگر کنار آمبولانس ایستاده،علی را دیده بودند و داشتند گریه می کردند.خیلی سعی کردم خودم را حفظ کنم.رفتم سوار آمبولانس بشوم، خطاب به جمع گفتم: شما چرا گریه می کنید؟شما باید به من دلداری بدید.نه اینکه بایستید و گریه کنید.امروز روز عروسی علیه، خودش گفته روزی که شهید بشم روز دامادی منه.پس همه شادی کنید.علی به آرزویش رسید.این حرف ها را که گفتم، جمعیت بیشتر منقلب شد و گریه و ناله سر دادند.آمبولانس راه افتاد.مسجدی ها تا مسافتی دنبال ما آمدند.دوباره سر علی را در بغل گرفتم. یاد دا افتادم الان که علی وارد
شهر شده،دا کجاست؟چه کار میکند؟...
#قصه_شب
#بخش_هفتاد_و_یک
#رمان_دا
#کتاب_بخوانیم
💫ادامه بخش هفتاد و یک💫
آیا می داند جگر گوشه اش را با این وضع به جنت آباد می بریم؟به دلش افتاده پسرش را
دیگر نمی بیند؟کمی بعد به جنت آبادرسیدیم. حسین عبدی در آمبولانس را باز کرد.دیدم زینب که منتظر ما بوده،به طرف آمبولانس می دود،خودش را می زند.به سر و سینه اش می کوبد،اشک می ریزد و بلند بلند می گوید: مادرجان شهادتت مبارک علی جان عروسیت
مبارک.
هول شدم.به زینب گفتم:لیال؟لیال کجاست؟گفت:نترس،خیالت راحت،این دور و برها نیست.هیچی بهش نگفتم.بعد دوباره شروع کرد به سر و سینه اش کوفتن.خم می شد و پاهایش را چنگ می زد.توی صورتش میکوبید و فغان می کرد.گفتم:زینب خانوم تو رو خدا این جوری نکن.تو چرا این طوری شدی؟ تو که بدتر داری دل من رو آتیش میزنی!این جوری من حالم خراب تر میشه. برانکارد آوردند و علی را رویش گذاشتند. زینب کمکم کرد پایین بیایم.دیدم پاها و دستانم که زیر سر علی بود،خونی است. دلم ریش شد.فهمیدم حتما پشت سرش هم ترکش خورده.چند تا از بچه های سپاه،چند نفر از نیروهای مردمی که آنها را توی مسجد جامع دیده بودم،قبل از ما خودشان را به جنت آباد رسانده بودند.چند نفر از کارکنان شهرداری را هم بین شان دیدم.علی را به سمت غسالخانه بردند.پرسیدم:کجا می بریدش؟گفتند:می خواهیم غسل و کفنش کنیم گفتم:ما که آب و کفن نداریم.نمیخواهد غسل و کفنش کنید گفتند:ما برایش کفن تهیه کردیم،آب هم آورده ایم.گفتم: چرا پارتی بازی می کنید؟گفتند:پارتی بازی چیه؟هم آب هست،هم کفن،می خواهیم غسلش بدهیم.
این را گفتند و علی را داخل غسالخانه بردند. دیگر نه کسی را می دیدم و نه چیزی می شنیدم.نتوانستم آنجا بایستم.راه افتادم.به
کجا،نمی دانم.آشفته و سرگردان راه رفتم و راه رفتم،نمی دانم چقدر گذشت.صدایم کردند.پشت در غسالخانه رفتم.به نظرم آقای
پرویز پور یا سالاروند بود،گفتند:لباس های برادرت رو چی کار می خواهی بکنی؟گفتم:
می دانم کجا ببرمشان.فکرم کار نمی کرد.می ترسیدم خانه ببرم.ممکن بود کسی آنها را دور بیاندازد.شاید هم عراقی ها توی خانه می ریختند و آن وقت دیگر دستم به آنها نمی رسید.مانده بودم چه کار کنم.گفتم:بیاورید. لباس های علی را گرفتم و بوسیدم.یکهو تصمیم گرفتم این لباس ها را هم مثل لباس شهدا دفن کنم.منتهی آن لباس ها را برای از بین بردن،دفن می کردیم،باید اینها را طوری خاک میکردم که وقتی خواستم آنها رابردارم،
هم بدانم کجاست،هم از بین نرفته باشد. کیسه پالستیکی آوردم.لباس ها و پوتین ها، حتى کش هایی که با آن لبه پایین شلوار
نظامی اش را گتر میکرد و میبست،گرفتم. چند نفر از بچه های سپاه گفتند:خواهر حسینی با این ها چه کار می خواهی بکنی، هر کاری داری بگو ما انجام بدهیم.گفتم:می خواهم خودم این لباس ها را دفن کنم.هیچ کس دنبالم نیاید.نمی دانم چه کار می کردم و حالتم چطور بود که همه آدم هایی که آنجا بودند به من نگاه می کردند و گریه می کردند. رفتم زیر یکی از درخت های جنگل کوچک، آنجایی که شاخه های درخت ها توی هم فرو رفته بودند.زیر درختی نشستم.لباس ها را
توی بغلم فشردم.بعد اول پوتین ها را توی کیسه گذاشتم.دلم نمی آمد لباس ها را بگذارم.آنها را می بوسیدم،طرف کیسه می بردم دوباره برمی گرداندم و به سینه ام فشار میدادم،یاد پاپا افتادم،صدایش کردم.پاپا خیلی علی را دوست داشت.به پاپا گفتم:پاپا
کجایی؟این لباس های خونی مال علیه،مال یوسف تو.پاپا این بار گرگ ها واقعا یوسف تو را دریده اند.بلاخره لباس ها را از خودم کندم و توی کیسه گذاشتم.درختی را نشان کردم. زیرش گودالی کندم و لباس ها را دفن کردم. با وضعیتی که دائم میگفتند؛پیشروی عراقی ها هر روز بیشتر می شود،اسلحه نیست،نیرو نداریم،حدس قریب به یقین داشتم برای مدت کوتاهی هم که شده شهر دست دشمن خواهد افتاد.پس جنت آباد که من وجب به وجب آن را میشناسم،برای پنهان کردن لباس ها بهترین نقطه است.زیر این درخت ها هم شهید دفن نمی کنند و کسی به اینجا کاری ندارد.بعد آمدم به دیوار غسالخانه تکیه دادم و نشستم.همه اش نگران بودم لیال سر برسد.نمی دانستم چطور موضوع را به او بگویم که شوکه نشود.دوباره آقای پرویز پور آمد و این بار دو تا فشنگ و ساعت علی را دستم داد.گفت:فشنگها توی جیب پیراهنش بوده،هم ساعت و هم فشنگ ها خونی بودند.ترکشی بند فلزی ساعت را شکسته بود و عقربه های صفحه روی ساعت ده و ده دقیقه مانده بودند.آنها را توی جیبم گذاشتم و بلند شدم.به دایی و کسانی که دور و برم بودند،گفتم:برویم قبرش رو آماده کنیم، حسین گفت:آبجی ما یه دونه قبر کندیم، اونجاست،به سمتی که اشاره کرد،نگاه کردم، خیلی دورتر از قبر بابا بود.گفتم:نه اونجاخیلی دوره.میخواهم کنار بابا باشه.به طرف قبر بابا راه افتادیم.خواست خدا در عرض این پنج روز بعد از شهادت بابا،با اینکه این همه شهید دفن کرده بودند،قبرکنار دست مزار بابا خالی مانده بود.
#قصه_شب
#بخش_هفتاد_و_یک
#رمان_دا
#کتاب_بخوانیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••💙🎊••
هلـهـلـه آزاده دل پیمبر شاده 😍
به علی و زهرا خدا حسینو داده
#شعبان 💛💐
#میلاد_امام_حسین_ع_مبارکباد 🥳
https://eitaa.com/kahrizsang