با سلام به همه دوستان عزیز فروش انواع لوازم تحریر شامل دفتر،مداد، خودکار، ..... تو این گرما و ترافیک و شلوغی بازار و قیمت نجومی لوازم مدرسه لازم نیست از خونه بیرون بری و لوازم مدرسه فرزندتون رو تهیه کنید😎 ما اینجا اجناسمون رو با کمترین سود و با قیمتی مناسب بهتون معرفی میکنیم 👌 فقط کافیه سری به کانالمون بزنی تا محصول مورد نظرتو تهیه کنی و فقط با یه تماس محصول خریداری شده رو درمنزل تحویل بگیری 😉🤩 فروش ما به صورت حضوری و غیر حضوری و حتی ارسال به تمام نقاط کشور😎 کافیه محصولات مورد نظرتو انتخاب کنی و به شماره 👈09219961683 👉پیام یا زنگ بزنی تا جنس مورد نظرت رو بهتون تحویل بدم🙃 لینک ثبت سفارش @ArsinYasin راستی لینک کانالمون رو به دوستانتون معرفی کنید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/420807546Cd51ede0899 #معرفی_و_حمایت_از_مشاغل_شهر

Mohammad Jnami - Navaye Hossein.mp3

🎥نماهنگ جدید ابوذر روحی با عنوان طوفان‌الاربعین/صداوسیما ☑️ رسانه مردمی کهریزسنگی ها در ایتا : @kahrizsang

⏹ دادستان دیوان محاسبات، یک مزرعه ماینر در شهر ری کشف شده که دیده اند از زیر زمین یک کابل ضخیم مستقیما از نیروگاه به آنجا وصل بود و بعدا متوجه می شوند که کل نیروگاه داشت برای این واحد کار می کرد. ☑️ رسانه مردمی کهریزسنگی ها در ایتا : @kahrizsang

⭐️ تابش اشعه فرابنفش خورشید در چه ساعت هایی شدت دارد؟/ این توصیه ها را جدی بگیرید دکتر مهدی رزم آرا؛ استادیار گروه بیماری های پوست دانشگاه علوم پزشکی مشهد: ✅ساعات 10 صبح تا 16 عصر اوج تابش اشعه فرابنفش خورشید است. ✅افراد تا حد ممکن در طی این ساعات از قرار گرفتن در معرض نور مستقیم خورشید پرهیز کرده و در صورت ضرورت، نکاتی همچون استفاده از ضدآفتاب ها، کلاه لبه دار، نوشیدن مایعات کافی و.. را مد نظر داشته باشند. ✅نوشیدن مایعات به میزان 6 تا 8 لیوان آب و نیز بعد از رسیدن از بیرون به منزل، استحمام با آب ولروم نسبتا سرد توصیه می شود. همچنین دمای بدن باید متعادل باشد. ✅در صورت بروز علائمی مثل تب، تهوع، لرز، سرگیجه بعد از قرار گرفتن در محیط بیرون، نور آفتاب وگرما حتما به پزشک مراجعه شود. ✅حتی الامکان در این روزها کودکان در منزل بمانند و برای کودکان بالاتر از 6 ماه می توان ضد آفتاب استفاده کرد، اما قبل از این سن اصلا مصرف آن توصیه نمی شود. ✅استعمال ضد آفتاب باید 20 تا 30 دقیقه قبل از خروج از منزل انجام شود و برای یک سر و گردن به میزان 5 میلی لیتر یا یک قاشق چای خوری و هر 2 تا 3 ساعت باید استفاده شود. ☑️ رسانه مردمی کهریزسنگی ها در ایتا : @kahrizsang

🥇 تا اسم مدال میآد همه ما به فکر مدال طلا می‌افتیم همیشه مدال‌ها از جنس طلا نیست! بعضی وقت‌ ها از جنسِ خون جگر است و داغِ دل ... 📷 تصویر آقای حسنعلی ضرغام پور پدر ۵ شهید عالیقدر که عکس فرزندانش را مثل مدال به سینه چسبانده.. مدال افتخار شادی روح مطهر همه شهدا صلوات

🔴صحنه‌هایی از آوارگی فلسطینی‌ها در جنوب نوار غزه در نتیجه تهدیدات ارتش رژیم صهیونیستی و بمباران مداوم آن "الا لعنة الله على الظالمين"

♦️مدال‌های دیشب، رتبه ایران را 20 کرد! 🔹 جدول رده‌بندی مدال‌های المپیک 2024 پاریس 🔹آمریکا همچنان بالاتر از چین در صدر، ایران پس از برزیل و اسپانیا در رتبه بیستم ☑️ رسانه مردمی کهریزسنگی ها در ایتا : @kahrizsang

آغاز روند کاهش دما از بعداز ظهر کارشناس هواشناسی: 🔹بعداز ظهر امروز روند کاهش دما آغاز می‌شود و در هفته پیش رو ادامه خواهد یافت. 🔹باتوجه به بالا بودن دمای هوا این کاهش دما آنچنان احساس نخواهد شد. ☑️ رسانه مردمی کهریزسنگی ها در ایتا : @kahrizsang

#شهیدانه #شهید_حسین_لشگری خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد. وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را‌ مرور می کردم. سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت، #قرآن را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود. حسین می گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم! 🌷بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم، این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... 🌷١٩ مرداد سالروز شهادت امیر سرافراز ارتش جمهوری اسلامی ایران گرامیباد 🕊شادی روح بلندش صلوات

🔰با برگزاری انتخابات هئیت رئیسه شورای اسلامی کهریزسنگ در سال چهارم، آقای حاج اسماعیل امینی به عنوان رئیس شورای اسلامی کهریزسنگ انتخاب گردیده اند . ✅ برای ایشان و سایر اعضای شورای اسلامی شهر آرزوی توفیق خدمت به مردم فهیم شهر کهریزسنگ را داریم. ✍ نیازمند عکس جلسه ی برگزاری انتخابات شورای اسلامی محترم زیباشهر هستیم. عکس دسته جمعی آخر جلسه با حضور همه ی افراد شورای اسلامی محترم. خبر رو دیر کار کردیم تا تصاویر مربوطه که هنوز در کانال شهرداری منتشر نشده.

دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس(ع) را⁉️ آقای مدیرعامل آبفا استان آقای مدیرعامل آب منطقه‌ای استان آقای مدیرکل مدیریت بحران استان سلام علیکم 🔹 مدت زیادی است که با شکستن لوله‌ٔ آبی در نزدیکی میدان معلم ویلاشهر، شاهد هدر رفت بسیار زیاد آب آشامیدنی هستیم و این در صورتی است که مردم استان از کمبود آب شرب در مضیقه بوده و در بسیاری از مناطق اوضاع بحرانی می‌باشد ولی تاکنون هیچ اقدامی برای تعمیر و تعویض این لوله انجام نشده و شاهدیم که مسئولین استان از مردم به خاطر کمبود آب آشامیدنی عذرخواهی می‌کنند ولی برای تعمیر این لوله تاکنون همتی نبوده است!! 🔸 به شما تذکر میدهم جهت رفع این مشکل در اسرع وقت اقدام کرده تا بیش از این شاهد هدر رفت این نعمت گرانقدر الهی نباشیم. 🖋️ابوالفضل ابوترابی خادم مردم 📌کانال اطلاع رسانی دفتر آقای ابوترابی:👇 🆔@abotoraby

#پیام_شهروندی سلام وقت بخیر خواهشا پیامم رو بزارید خواستم به مسئولین سازمان آب بگم خییییلی بی انصافیه تو این هوای گرم آب قطع بشه حداقل فشار آب رو کم کنید نه این که کامل ببندید ما خودمون حواسمون هست اسراف نکنیم انصاف نیس بریم آب معدنی بخریم و یه قطره آب نباشه برا بچه کوچیک بخدا صد رحمت به ... اینو جدا نوشتم جسارت نباشه اما غیر قابل تحمله کولر باد گرم میزنه آب نیست بچه دست بشوره خییلی بی وجدانیه کار هرروزشونه از ساعت ۸ شب خیییلی کم باز میشه اونی که نمیتونه تانک بخره باید بمیره خانوادشونو بزارن جای مردم بی بضاعت این کلیپ نزدیک یکماهه تو گروهها داره پخش میشه کاش همه جا مدیریت بود نه اونایی که جاشون زیر کولر خنک و خانوادشون در رفاهن فکر مردم‌نیستن والا سختی روزگار داره بیداد میکنه پولشم که چند برابر میگیرن بزرگها درک میکنن بچه چه گناهی داره ؟ قربون امام حسین و اولادش برم فکر مردم‌باشن آب رو به مردم حروم کردن التماس تفکر شرمنده تند بودم قصد گستاخی نداشتم ولی واقعا سخته چون بچه کوچیک داریم.

🔴 فتح‌الله طاهری درگذشت. 🔹فتح‌الله طاهری پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون امروز به دنبال بیماری گوارشی که از چندی پیش به آن مبتلا شده بود درگذشت. ☑️ رسانه مردمی کهریزسنگی ها در ایتا : @kahrizsang

🔴 موافقت عراق با گذرنامه هایی که کمتر از شش ماه اعتبار دارد. 👤رئیس ستاد اربعین: 🔺عبور زائرانی که گذرنامه‌هایشان کمتر از ۶ ماه اعتبار دارد از پایانه های مرزی بلامانع است. گفتنی است این موضوع قبلا تکذیب شده بوده و ضرورت دارد زائرین عزیز حتما پس از بررسی دقیق به مرز مراجعت نمایند. ☑️ رسانه مردمی کهریزسنگی ها در ایتا : @kahrizsang

انتشار این کلیپ لازم است هست. چگونه جمهوری آذربایجان که بعد از ایران بیشترین درصد جمعیتی شیعیان را دارد به این روز افتاده است ؟ #التماس_تفکر

#اعلام_مراسم مراسم عزاداری شام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها سخنران:شیخ مرتضی مهدوی بانوای: مداحان اهل بیت شنبه۲۰مرداد بعدازنمازمغرب وعشا شهرکهریزسنگ خیابان ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه) حیسنیه چهارده معصوم(علیهم السلام) (مهمان سفره حضرت زهرا(سلام الله علیها) هیئت شاهزاده قاسم بن الحسن(علیه السلام) @H14M_K

⏯کجایییاصاحبالزمانعج 🎙#مجتبی_رمضانی 💟#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ ❣اَلْحَمدُ اللهِ الَذے خَلَقَ الحُسيـــن(ع)

#اعلام_مراسم الشام‌الشام‌الشام•••🥀 بعد تو ضرب المثل شد... دختران بابایی اند...💔 《شب چهارم عزاداری شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها》 🔹زیارت عاشورا: کربلایی میثم شبانی 🔹به کلام: حجت الاسلام والمسلمین هادیان 🔹با نوای: کربلایی علی شمس ○جمعه 19 مرداد از ساعت ۲۰:۱۵ ○کهریزسنگ خیابان ولیعصر(عج) کوچه ۲۸ ○روبروی مسجد الزهرا(س) خیمه حضرت رقیه(س) 🖤هیئت ريحانة الحسین(س)🖤 @reyhanatonnabi

🌈اولین و تنها مهد کودک و پیش دبستانی هوشمند اصغراباد 🌈🌈 مجهز به خانه بازی مستقل و ساختمان نوساز 🩺🔬🔭 فرزندان نابغه ی شما شایسته ی بهترین امکانات آموزشی هستند⚙🔩🌈 💫ویژه ی نوگلان ۳ تا ۶ ساله 💫با ۱۴ سال سابقه ی آموزشی برنامه های آموزشی شامل: ✨ قرآن ،مهارتهای زندگی ✨افزایش مهارت های اجتماعی وعاطفی ✨یادگیری مهارت حل مسئله وریاضی ✨فوق برنامه شامل لیوان چینی وسفال بازی های تعادلی و ریتمیک ✨نمایش خلاق ✨بیش از ۳۰۰بسته آموزشی و هوش ✨برگزاری اردوهاوفستیوال های جذاب ✨مجهزبه آزمایشگاه ✨️مجهز به اتاق شن بزرگ ✨استعدادیابی وتشخیص زودهنگام اختلالات رفتاری توسط مشاور ✨امکان پرداخت اقساطی شهریه با سرویس رفت وبرگشت برای اصغرآباد وکهریزسنگ 🏢آدرس:اصغراباد خیابان منتظری بالاتر از گلزار شهدا _ کوچه ۷تیر ☎️تلفن۰۹۱۳۲۶۵۶۶۴۱ ۰۳۱۳۳۵۷۴۷۳۴📞

بین‌مافاصله‌هافاصله‌انداخته‌اند! کاش‌این‌فاصله‌با‌آمدنت‌سرمی‌شد؛ طاقتم‌طاق‌شدازدوری‌دلگیرشما... جمعه‌ی‌آمدنت‌کاش‌مقدّرمی‌شد... "الّلهُــــــمَّ‌عَجِّــــــل‌لِوَلِیِّکَـــــ‌ الْفَـــــــــرَجْ" تعجیل‌درفرج‌آقاامام‌زمان‌‌صلوات ‌ ‌التماس‌دعا

امروز جمعه با شهادت مظلومانه دو خبرنگار دیگر فلسطینی، شمار شهدای رسانه از آغاز جنگ اشغالگران صهیونیست علیه غزه در هفتم اکتبر گذشته تاکنون به ۱۶۸ نفر رسید.المیادین

#شب_سوم هفتمین همایش تعزیه شهر کهریزسنگ مجلس شهادت حضرت علی اکبر (ع) با فیض‌بخشی ذاکرین اهل بیت (ع): استاد علی عکاف محمدتقی میرآبادی مرشد اسماعیل عارفیان عباس درخشان امیر مهدی بابایی مهران قربانی محمد شمسی جواد شیخی محمدرسول مختاری مهدی زارع و دیگر ذاکرین موزیک: استاد نورالله سروانی علی اصغر سروانی محمد ابراهیمی زمان: جمعه ۱۹ مرداد بعد از نماز مغرب و عشا مکان: تکیه اعظم شهر کهریزسنگ https://eitaa.com/joinchat/982582072Cbdc55d1f0c

💫بخش پنجاه و سه💫 تا به بیمارستان برسیم هزار بار مردم و زنده شدم.وقتی رسیدیم پرستارها گفتند حال بیمارتون خوبه ،برگردین منزل،نمیشه توی سی سی یو بمونین. این حرف خوشحالم کرد ولی دلم میخواست کنار رجب در بیمارستان بمانم. ظهر برای ناهار همه در خانه مریم جمع شده بودیم.دلم آشوب بود. فلاسک آبجوش درست کردم و هرچیزی که فکر میکردم رجب در بیمارستان نیاز پیدا میکند در یک ساک گذاشتم. سفره را وسط هال پهن کردم و به الهه گفتم بچه ها را صدا بزند.تلفن همراهم زنگ خورد.مثل اینکه چیزی درونم فرو ریخت. گفتم الهه تلفن رو جواب بده من دارم ناهار میکشم.دیس های برنج را سر سفره گذاشتم حس کردم همه یکباره ساکت شدند و نگاه شان به طرف الهه رفت.بهت زده و نگران بود مثل اینکه اصلا حواسش به ما نبود.گفتم الهه چی شده؟وقتی الهه جوابم را نداد و مشغول شماره گرفتن شد.حدس زدم برای رجب اتفاقی افتاده است.با دهان باز نگاهش میکردم ،میدیدم دهانش تکان میخورد ولی صدایش را نمیشنیدم.وقتی الهه جیغ زد و گوشی از دستش افتاد،صورت رجب وقت خداحافظی توی قطار جلوی چشمم آمد. همان لحظه ای که دلم میخواست هزار بار تکرار شود. غوغایی در خانه به پا شده بود همه گریه میکردند.همه به سمت بیمارستان رفتیم.وارد سالن بیمارستان که شدیم دستم را به دیوار گرفتم و نشستم.نگاهم به بچه ها بود که گریه میکردند.باز هم مثل همیشه همه به من و بچه هایم نگاه میکردند ولی من نگاهم به وحید بود که وقتی نگهبان اجازه نداد وارد شود،دست او را کنار زد و دوید.خیلی طول نکشید که فهمیدم پیکر رجب را به سردخانه منتقل کرده اند و من باید برای همیشه با او خداحافظی کنم. مراسم دومین سالگرد رجب بود.در بهشت ثامن الائمه حرم امام رضا کنار مزارش نشسته بودم.جمعیت زیادی برای مراسم آمده بودند.مریم و الهه خیلی گریه میکردند طوری که بعضی از رهگذران فکر میکردند مراسم هفتم است. ولی من آرام تر بودم، انسان وقتی زیاد داغ میبیند،صبور میشود. دلم برایش تنگ شده بود دلم میخواست هنوز کنارم بود.حتی گر شب و روز پرستاری اش را میکردم.بین جمعیت دختری را دیدم که چهره اش برایم آشنا نبود.وقتی روضه میخواندند و گریه میکردم.هربار که سرم را بالا میگرفتم،داشت نگاهم میکرد.مراسم که تمام شد مهمان ها یکی یکی برای خداحافظی آمدند.بستگان و آشنایان یکی یکی رفتند و اطرافم خلوت تر شد ولی دختر جوان هنوز به دیوار رو برو تکیه زده بود و نگاهم میکرد. نیم ساعتی گذشت همه رفته بودند و فقط من و الهه مانده بودیم.الهه خم شد و مزار رجب رابوسید .دستش را گرفتم و بلندش کردم. اشک میریخت و حرف میزد:مامان هنوز باورم نمیشه بابا زنده نباشه.حالا میفهمم بی پدری یعنی چی.کاش میشد یه بار دیگه بغلش کنم دختر جوان کنار مزار رجب آمد و شروع به خواندن فاتحه کرد و صدای گریه اش بلند شد به الهه گفتم تو برو توی صحن.من خودم میام. کنار دختر رفتم و گفتم:دخترم شما با من کاری داشتی؟ سرش را بالا گرفت ،هفده هجده ساله به نظر میرسید گفت:راستش بابام یکم اون طرف تر دفن شده .امروز که مراسم شما رو دیدم ،یادم اومد که قبلا مصاحبه شما و شوهرتون رو توی تلوزیون دیدم. گفتم:خب الان کارت چیه؟ گفت:پسر عموم اومده خواستگاریم.منم خیلی دوستش دارم ولی میترسم سرنوشتم بشه مثل شما. با تعجب پرسیدم: مثل من؟ گفت:مدافع حرمه. میترسم بره جنگ و بلایی سرش بیاد یعنی مثل بابا رجب... به اینجای حرفش که رسید سرش رو پایین انداخت و گفت ببخشید.چند دقیقه ای هر دو ساکت بودیم.گفتم:مگه کسی مجبورت کرده ؟با یکی دیگه از خواستگارات ازدواج کن که نخواد بره جنگ. گفت:خیلی دوستش دارم و نمیتونم فراموشش کنم.وقتی از خواب بیدار میشم اولین چیزی که بهش فکر میکنم اونه.حتی یه لحظه نیست که به یادش نباشم.صورتش از اشک خیس شده بود،پرسیدم: اونم تو رو دوست داره؟ گفت:بله.هرچه فکر کردم چطور سال ها زندگی مشترکم با رجب را در دوجمله خلاصه کنم و به او بگویم چیزی به ذهنم نرسید.از جا بلند شدم و خداحافظی کردم. پایین چادرم را گرفت و گفت:خانم تو رو خدا،دارم دیوونه میشم .کمکم کنید. گفتم: اینجوری که تو دوستش داری هر چی من بگم آروم نمیشه دخترم. زندگی به هیچ زنی تضمین نداده که تا آخر عمر شوهرش کنارش باشه.با هر حادثه ای ممکنه این اتفاق بیوفته و تو اول جوونی بیوه بشی. فقط باید یه زن باشی تا بفهمی بیوه شدن یعنی چی! ولی اگه میترسی بره جنگ و صورتشو از دست بده. باید بگم اگه این اتفاق بیوفته اون یه بار مجروح شده، ولی تو هزار بار مجروح میشی دختر.میفهمی یه شبه موهات سفید بشن یعنی چه؟ گریه ام گرفته بود گفتم: اگه یه بار دیگه برگردم به جوونیم و رجب مجروح بشه بازم باهاش زندگی میکنم.شعار نمیدم،واقعی میگم.میدونی چرا؟ چون هم دوستش داشتم هم راهی رو که رفته بود قبول داشتم. حرفم را که زدم راه افتادم ولی هنوز صدای گریه دختر را میشنیدم. پایان #قصه_شب #بخش_پنجاه_و_سه #رمان_بابا_رجب #کتاب_بخوانیم