eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.9هزار عکس
11.5هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸پست اینستاگرامی سرلشکر قاسم سلیمانی به مناسبت روز پاسدار 🔹سینه‌ی سپاه برای دفاع از مردم، سپر است.
سلام با مصادف شدن روز حضرت ابوالفضل عباس (ع) و کانال رادرسایر پیام رسان ها دنبال کنید👇👇 https://sapp.ir/kakamartyr2 https://eitaa.com/kakamartyr3 https://iGap.net/KAKAMARTYR5 gap.im/KAKAMARTYR4 بسمه تعالى بدلايل زير باید ازتلگرام كوچ كرد: ١-تبعيت از رهبر فرزانه و انقلابى ٢-حمايت ازپيام رسان هاى داخلى ٣-همراهى با طرفداران فيلتر تلگرام ٤-مقابله با ربايش اطلاعات مردم ٥-مقابله با پايگاههاى غيراخلاقى ٦-مخالفت جدى با پول اينترنتى جاى ريال
به دشمنان اسلام و ایران و ترامپ میگویم : من یک پاسدار هستم واز ۱۵ سالگی تا الان اهل جبهه و جهاد بوده ام ، کسی را که بدنش جای برای تیرو ترکش ندارد رو تهدید نکن واز جنگ نترسان ، آزموده را آزمودن خطاست
https://goo.gl/myLUPT ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🌺شهید گمنام- هیچ چیز نمیتواند پاسخ خوبی باشد برای هر نفسی که به شماره می افتد!... برای زخم بستری که بوی تعفنش, عاشق ترین همراه را به رو برگرداندن وامیدارد!... 🌸 برای چشمان اشکبار فرزندی که هرگز نمیتوانی پا به پایش بدوی ... و حتی گاهی دستی هم نداری برای اینکه در آغوشش بکشی... 🌺پاسخی وجود ندارد در ازای زجرها و اشک های پنهانی همسرت... برای وقت هایی که نشد و نتوانستی پدر باشی!... 🌸 برای چشم هایی که جا گذاشتی شان و از تمام دیدنی های دنیا محروم شدی! ..... و خیلی حرف های نگفته دیگر که شاید هیچ کس جز خودت نمی داند! 🌺... و تازه خیلی وقتها بی رحمانه و غفلت انگیز, محکوم شدی به گرفتن سهمیه!.... سهمیه ای که تاوان یک دقیقه زجر تو و خانواده ات هم نبود!... 🌸 و خیلی وقت ها هم نبود و فقط باری بود بر شانه های افتاده ات!... پاسخی نیست برای لحظه لحظه ایثارت بر روی رمل های فکه، شط اروند و خاک های شلمچه و طلاییه! 🌺قهرمان وطنم! جانباز سرزمینم! لحظه لحظه فداکاری هایت برای حفظ این سرزمین, با هیچ کلام و واژه و قلم و قدم و .... جبران نمی شود! 🌸 تو معنی واقعی عشقبازی هستی در همه لحظه های بودنت تا وقت پرواز! ای مرید واقعی عباس بن علی ع! ...ای کسی که ایثار را از دست های پرقدرت و قطع شده ابالفضل به ارث برده ای! 🌺 بوسه بر دستان تو. بوسه به دستان ابالفضل ع است!... دستانت را می بوسم و در برابر عظمت ایثارت سر فرود می آورم ...
متولد سال ٤٣ و برادر دو شهید است. جانبازی که با موج گرفتگی‌های متعدد در دوران جنگ، تشنج می‌کند و در این تشنج‌ها تنها به خودش آسیب می‌رساند و این دلیلی می‌شود که نام او را «موجی مهربان» بگذارند. به مناسبت سالروز ولادت حضرت ابالفضل العباس و روز جانباز به دیدار او رفتیم. با دیدن ما بسیار خوشحال می‌شود و مهربانانه احوال پرسی می‌کند. آن قدر بی آلایش است که در طول دیدار خانم‌ها را خاله و آقایان را دایی صدا میزند. در نگاه اول و صمیمیت این خانه توجهمان را جلب می‌کند. بسیار با انرژی و با محبت به استقبال می‌آید و ابتدا هم عذرخواهی میکند بابت این که خانه مبلمان ندارد و میگوید : " باید به فکر آسایش عمو باشم، وجود تیر و تخته باعث می‌شود خدای ناکرده با یک تشنج سرش به این وسایل برخورد کند." خانم خوش نظر که با وجود پرستاری از یک همچنان فعالیت اجتماعی‌اش را حفظ کرده و فرمانده پایگاه بسیج محل است، از داستان زندگی‌اش میگوید. از نوجوانی‌هایش، زمانی که دختر سیزده ساله‌ای بود و عاشق پسر عموی خود شد و در پانزده سالگی دخترش را بدنیا آورد. او میگوید: "حسن آقا تا آن زمان سه بار به جبهه اعزام شده بود و جانباز بود و چون دخترعمو و پسرعمو بودیم، شناخت خوبی از هم داشتیم. در اثنای رفت و آمد به جبهه بود و من دعا می‌کردم هر اتفاقی برای او می‌افتد بیفتد فقط او نشود. به مجروحیتش راضی بودم، راضی بودم تا آخر عمر پرستاری‌اش را بکنم، اما نه. بارها به او گفتم "هر چه قدر میخوای به جبهه برو اما حق نداری شهید بشی". عمو حسن که بخاطر جراحی‌های پی درپی که در مغزش انجام شده نوک زبانی و بسیار شیرین صحبت می‌کند میگوید: " در جبهه همه دعا میکردند اللهم الرزقنا الشهاده فی سبیلک، اما خانومم به من می‌گفت: فقط در قنوت‌ها بگو: اللهم الرزقنا زهرا...زهرا...زهرا..." صدای خنده‌مان بلند می‌شود. عشق میان عمو حسن و خانم زهرا خوش نظر ستودنی است. در طول دیدار بارها از جمع عذرخواهی می‌کند و سر همسر را می‌بوسد. او در سه عملیات بزرگ بیت‌المقدس، مسلم بن عقیل و والفجر مقدماتی حضور داشته و به عنوان راننده تانک، فعالیت می‌کرده و هر بار نیز جراحات زیادی می بیند، به طوری که تاکنون یازده بار مورد عمل جراحی قرارگرفته است. داخل سرش شنت گذاشته‌اند و تا سال نود، گاه تشنج‌هایش به بیست و پنج مرتبه در روز می‌رسید. عمو شفای خود را از امام رضا علیه السلام گرفته است و اکنون حال خوبی دارد و تمام کارهای شخصی‌اش را خود انجام میدهد. زهرا خوش نظر سختی های زیادی را به جان خریده اما معامله با خدا و عشق به همسر چیزی نیست که دوره زمانی مشخصی داشته باشد. او بارها به زبان آورد که تا آخر عمر تحت هر شرایطی حاضر است عمو را تر و خشک کند. حتی در دوران وخامت حال او برای آرامش و در جمع بودن عمو، تختخواب او را از اتاق خواب به سالن پذیرایی منتقل کرده تا هر لحظه او را در کنار خود احساس کند و عمو لحظه‌ای حس تنهایی نداشته باشد. تا سال ٩٣ عمو حسن بود، پرونده‌اش در بنیاد گم شده بود و حتی برخی میگفتند شاید مادرزادی این طور بوده! برنامه‌ی زمینه‌ای فراهم کرد تا او شناخته شود. خانم خوش نظر با خنده میگوید: " الان عمو بد عادت شده، سالی پنج شش بار گروه‌های مختلف به او سر میزنند اما تا یک مدتی کسی به دیدنش نمی‌آید میگوید خانم چرا کسی نمیاد!" عمو در پاسخ به این حرف حاضر جوابانه میگوید: "آخه همه جای سرم را عمل کردم، بیرون برم حافظم رو از دست میدم، نمیتونم از خونه بیرون برم، همش همینجام، برا همین از دیدن همه خوشحال میشم". بارها و بارها در طول این دیدار از شیرین زبانی‌های عمو خندیدیم و شگفت‌زده شدیم از این همه ایثار و عشقی که در این خانه جاری است، فقط عشق بینشان حکم‌فرماست و زندگی دارند با طعم عسل...
🌷 ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺒﯿﺐﺍﻟﻠﻪ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﯾﺎﻥ 🍀 ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﮔﻔﺖ : " ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﻣﺤﺪﺛﻪ " ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﺗﻠﻔﻨﯽﺍﺵ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ : " ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﻧﻤﯽﮔﺮﺩﻡ ﻗﻨﺪﺍﻗﻪ ﻣﺤﺪﺛﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ . ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻫﺮﮔﺰ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﯾﺪ " ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺖ .. ﻧﻮﺯﺍﺩ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻭ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺪﺭ ... 🌷 🌷 🌹 🌹
💢وصیت‌نامه پاسدار شهید «محمود قندهاری»/ عفت و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید پاسدار شهید «محمود قندهاری» در وصیت‌نامه خود آورده است: «ای خواهران عزیزم عفت و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید و همیشه فاطمه‌وار و زینب‌گونه مبارزه کنید و پیام شهیدان راه خدا را به گوش جهانیان برسانید.» ✅
✍شهید محمدجعفر نصر اصفهانی، ۱۰ شهریورماه ۱۳۳۹ در بدنیا آمد و در سال ۱۳۶۱ وارد دانشکده افسری گردید. در زمان وی رسته پیاده را برگزید و دوره مقدماتی را در لشگر ۲۸ پیاده که در دو جبهه درگیر بود و از پر مخاطره‌ترین یگان‌ها بود انتخاب کرد و به آن یگان منتقل و به عنوان فرمانده گروهان پیاده در خط مقدم جبهه مشغول به خدمت گردید. در سال ۱۳۶۷ در یک عملیات رزمی در منطقه و پنجوین عراق به شدت مجروح و به پشت منتقل گردید و در همین زمان به واسطه تک شیمیایی عراق، آلودگی شیمیایی نیز پیدا نمود. وی از سال ۶۷ تا ۷۳ در مشاغل زیر خدمت نمود: ●بازرسی لشگر ۲۸ ●دوره عالی پیاده در ●فرمانده گروهان دانشجویان در دانشکده افسری ●قرارگاه شمال غرب ارتش ●بازرسی گردان تکاور تیپ ۴۵ ✍سال ۷۳ با ترفیع به درجه سرهنگی بعنوان فرمانده تیپ ۱ لشگر ۲۳ انتصاب شد. سال ۷۴ بعنوان فرمانده تیپ ۱ لشگر ۷۷ پیاده؛ در این مسولیت با اینکه در شرایط جسمانی خوبی نبود و چند ماه قبل از آن مورد عمل جراحی از ناحیه معده قرار گرفته بود خدمت نمود. در سال ۷۵ حال عمومی وی به واسطه آلودگی شیمیایی از گذشته مجدداَ به وخامت گذاشت و بعد از مدتی بستری شدن در بیمارستان و منزل و تحمل درد و رنج فراوان در روز ۱۹ آبان ماه سال ۷۵ در راه دفاع از وطن، جاودانه شد. 🎖 🇮🇷 ⚊⚊⚊⚊⚊⚊ ⚊⚊⚊⚊⚊⚊
چه میشود گفت وقتی تمام فهم یک شهر از سهمیه دانشگاه است و بعد از شاید اسم یک کوچه!! اونم شاید.... پ.ن: تصویر فشنگ اسلحه pk این ۳۰ ساله در جمجمه جانباز کاشانی؛ آقای عرفانی به جا مانده است...