🔰شلمچه،آبادان،جزيره مجنون و کردستان خاطره جانبازي ها و شجاعت هاي او را در خود جاي داده است .
با بهره مندي از نيک ترين فضائل و خصائص انساني،داراي روحي سرشار از معنويت و صداقت بود . شجاعت،شهامت،شوخ طبعي و خنده رويي،دلسوزي و رسيدگي به افراد کم بضاعت از ايشان انساني الهي را هويدا میکرد
.او مريد مراد خويش و دلداده دردمند امام و رهبري و از شيفتگان اصل اصيل ولايت فقيه بود
سال 1372 به جمع سبز جامگان نيروي انتظامي پيوست و در اداره کشف و مبارزه با مواد مخدر مشغول به فعاليت شد. 10 سال در برقراري امنيت جامعه و مبارزه با اشرار و باندهاي حمل و نقل و توزيع مواد مخدر،قهرماني ها و رشادت هائي از خود نشان داد و در عمليات هاي مهم متلاشي نمودن اين باندها در استان فارس،بوشهر،کرمان و سيستان و بلوچستان شرکت نمود.
🔰 در شامگاه پنجم بهمن ماه سال 1381 در سال عزت و ؟؟؟افتخار حسيني در خط مقدم وظيفه و در آخرين عمليات خود در مبارزه و درگيري مسلحانه با اشرار و قاچاقچيان و سوداگران مرگ در شهر شيراز به شهادت رسید.🌷
*#شهید محمدعلی رعیتی*
*شهدای فارس*
*سالروز شهادت*
🌹🍃🌹🍃
#ﺳﻴﺮﻩ_ﺷﻬﺪا
🌷در بین بچههایی که به مسجد میآمدند، حبیب بیش از همه اهل بکاء و گریه بود.
شب جمعهای بود، مراسم دعای کمیل بود و طبق معمول گریه حبیب بلند...
در دعای کمیل من داستانی از حضرت موسی(ص) نقل کردم که در زمان حضرت خشکسالی شد و باران کم آمد. حضرت موسی و عدهای از ﻣﺮﺩﻡ دعا کردند،ﻭﻟﻲ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﻧﺸﺪ. عدهای گفتند چرا باران نیامد!
و ﺑﻌﺪ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﺟﻤﻊ ﺑﻮﺩﻩ و ﺳﺒﺐ ﻗﻂﻊ ﺭﺣﻤﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ اﻭ ﺭا ﮔﻔﺘﻢ و اﺩاﻣﻪ ﻣﺎﺟﺮا ....
دعای کمیل تمام شد. سراغ حبیب را گرفتم.
گفتند: تا شما گفتید که به خاطر حضور آن گناهکار دعای موسی مستجاب نمیشود، حبیب بلند شد و رفت!
دنبال حبیب فرستادم.
به شاهچراغ رفته بود. او را آوردند. گفتم: چرا رفتی؟
سر به زیر گفت: من آدم گنهکاری هستم، خواستم بودنم مانع اجابت دعای شما و این جمع نشود!
بعد از آن هر وقت مراسم دعا بود، قبلش رو به حبیب میگفتم اگر اسم گناهکار آمد، شما جمع را ترک نکنید، همین جا بشینید، خطابم به شما نیست!!
(برشی از کتاب قلب های آرام)
#ﻋﺎﺭﻑ_ﺑﺎﻟﻠﻪ_شهید حبیب روزی طلب
#شهدای_فارس
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
این عکس در جبهه جنوب و در سال ۶۲ (پیش از عملیات خیبر) برداشته شده است.
✍افراد حاضر در این عکس که در مجازی دست به دست می شود: ایستاده از چپ: شهید احمد کاظمی، شهید مهدی باکری، سردار حسین علایی، سردار محمد باقری، شهید سید علی حسینی ابراهیم آبادی. نسشته: سردار شهید قاسم سلیمانی و شهید داود شهپری روحشان شاد
🔹۲نفر کمتر شناخته شده در این عکس، شهیدان حسینی و شهپری هستند که اولی شناسایی های عملیات طریق القدس را انجام داد و دومی از معاونان شجاع شهید کاظمی در لشکر نجف بود
╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮
╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
💫🕊
آنـان ڪ عاشقنـد
بہ دنبال دلبـرند
هر جـا ڪ مےروند، تعلـق نـمےبرند
عشـاق روزگار
سبـڪبـال مےپـرند...
#شبتون_شهدایی🍃
╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮
╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
رئیس کچلها ...
به من می گفتند، تو عامل مخرب جبهه هايی
هروقت كه می رفتم جبهه همه چيز را به هم
می ريختم و سر بـه سر بچه هـا می گذاشتم
تا روحيه بگيرند...در جريان يكیاز عملياتها
يكروز به عمليات مانده بود و من هم مسئول
تداركات بودم. اين كه بچهها شاد شـوند و در
عمليـات بـا روحيـه ی بيشـتری شرکـت ڪنند
به نيروهای تداركاتی اعلام كردم دستور آمده
بچه هـای تدارڪات بايـد سَر هايشـان را از تَه
بتراشند! بچهها كه ازاين حرف من جا خورده
بودند همه اعتراض كردند و می گفتند: « چرا
بايد اين كار را بكنيم »؟ من هم فكری کردم و
گفتم تراشيدنسرها برای اينست كه رزمندگان
توي خط بتوانند براحتی بچه های تدراكات را
شناسايیكنند.همه قبول كردند و شروع كرديم
سر همه نيروهارا كچل كرديم. اولين آنها شهيد
ميركمالی بود..فردای آنروز برای عمليات آماده
میشديم،يكیاز فرماندهان وقتی ديد بچههای
تداركات كچل كردهاند،گفت«شما چرا اينطوری
شده ايد، كـی گفتـه شـما کچـل کـنيد؟ »
اينرا كه گفت همه بچهها مرا نشان دادند ومن
هم گفتم«من دستور دادم، مگر رييس تداركات
نيستم ؟؟ خوب به نـظرم رسید بـرای شناسايی
بچههایتداركات در منطقه عملياتی اين بهترين
كار است.» البته همينطور هم شد و كچل كردنِ
بچههایتداركات بهشناسايی ودر دسترسبودن
آنها توی عمليـات خيلی کـمك كـرد.
راوی: محمد حصاری
منبع: ماندگاران ، حسن شكيبزاده
نشر شاهـد سال ۱۳۹۰
#جنگ_به_روایت_تصویر
ماجرای تشویق سربازی که شهید بابایی را به فرودگاه راه نداد
🔺یکی از همرزمان شهید بابایی میگوید: به بنده که مسئول وقت فرودگاه اهواز بودم، اطلاع دادند جلوی درب مهمان داری .
رفتم و با کمال تعجب شهید عباس بابایی را دیدم که راحت روی زمین نشسته بود، پس از سلام و احوال پرسی گفتم، جناب بابایی چرا تو این گرما اینجا نشستید؟
خیلی آرام و متواضع پاسخ داد: نگهبان بنده خدا گفت هواپیما روی باند است و شما نمیتوانی وارد شوی، من هم منتظر ماندم تا مانع پرواز نشوم.
شهید بابایی که معاون عملیات وقت نهاجا بود از من خواست که آن سرباز نگهبانِ وظیفه شناس را مورد تشویق قرار دهم.
ِ
🍃او را به عاشقی میشناختند.عاشقی برای ارباب.یک محله بود و یک #عباسِ علمدار.
.
🍂انگار نمی شود از کنار این دریایِ #عشق بگذری و خیس نشوی و محال است خیس شوی و غرق نشوی!
عباس هم از غرق شدگانِ در دریایِ عشق #حسین است.و دستِ نوازشش بر سر یتیمان، درد بیپدری را کمتر میکرد.
.
🍃بعد از سربازی، در رشته "تربیت کودک" دانشگاه علامه طباطبایی مشغول شد تا بانگِ #انقلاب اورا به سمت و سوی خود کشاند.
وقتی امام_ره_ خاکِ وطن را با قدومش معطر کرد، عباس از آنهایی بود که جانش را برای محافظت از امام بر دست گرفته بود.
بعد ها که قرعهِ سرنگونی به نامِ #لانه_جاسوسی افتاد ، عباس اولین نفر بود که وارد ساختمان شد.
.
🍂گویی این همه #شجاعت را وامدار نامش است.عباس
آقایی که در شجاعت زبانزد است
#غیرتِ عباسگونه اش او را به خاکِ #جبهه کشاند و نمکگیرِ وادیِ عاشقان شد.در عملیات #بیتالمقدس صورتش مجروح شد اما پس از چندی دوباره رهسپارِ جبهه بود.
.
🍃در سال ۶۲، مَحرَمِ حریمِ یار شد! به #حج رفت.
مادر میگوید: " از حج که باز گشت، گفتم : عباس ! خوش به حالت که رفتی و خانه خدا را زیارت کردی )) گفت : (( خیلی دلم می خواهدملاقات و زیارت خدا نصیبم شود))."
.
🍂باید خالص باشی و برای #معشوق نه از جان که از #دل بگذری تا تو را بخرد.
مثل عباس! رها از همه دلبستگیها، در گوشِ یار سخن از #پرواز میگفت
تا که در نیمه شبی، در پنجوین ، ترکشِ سرگردانِ یک خمپاره در جانش آرام گرفت .
#والفجر۴ بال پروازی شد تا در بیکرانِ آسمان، به محضرِ #معبود برسد🕊
.
#تولدت_مبارک ؛ پرستویِ خوش رقصِ آسمان
.
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
.
به متاسبت سالروز تولد #شهید_عباس_ورامینی
📆تاریخ تولد : ۵ بهمن ۱۳۳۳ به گفته مادر شهید در شناسنامه ۵ مرداد ۱۳۳۳
.
📆تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۶۲. پنجوین
.
📆تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۳۹۹
.
🥀مزار : بهشت زهرا
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
عڪسترا؛
هࢪروزمرورمۍڪنم
تانڪندیادمبرود
براےلبخندچھڪسۍمۍجنگم
بھعڪستخیرهمےشومونگاهمدرنگاهت
گرھمۍخورد؛
انگارتمامِدلخوشۍام؛توهستۍحضرت ماه
#صبح_بخیر
🌼خاطره سربازی که حاج قاسم را تفتیش کرد، قابل توجه بعضی مسئولین و وکلا و نمایندگان.....✓
✍چند سال پیش تازه مردم با چهره حاج قاسم آشنا شده بودن و مراسم بزرگداشت شهدا تو یکی از حسینیه های سپاه بود. طبق معمول گیت بازرسی جلوی در بود و منم بیرون وایساده بودم تا ببینم کیا میان.
یهو دیدم حاج قاسم با لباس شخصی و تنها اومد جلوی گیت، سرباز ایشون رو نشناخت و مثل بقیه حاج قاسم رو تفتیش بدنی کرد و ایشون هم نه چیزی گفت و نه اعتراضی کرد و با احترام کامل رفتار کرد. بعدش همه اومدن به سرباز گفتن میدونی کیو تفتیش کردی...
@bicimchi1
می گفت:
من دوست دارم
هر کاری می توانم
برای مردم انجام بدم
حتی بعد از #شهادت!
چون حضرت امام گفت:
مردم ولی نعمت ما هستند …
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#صبح_بخیر
@bicimchi1
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی حسین تاجیک را ناجی کربلای 5 میدانست و می گفت: حسین در حالی که در آغوش من بود شهید شد؛ چشمانش را بوسیدم و روی خاکریز خواباندمش.
حسین تاجیک، فرمانده گردان 415 لشکر 41 ثارالله در کربلای 5آسمانی شد.
@bicimchi1
#عکس_نوشت
🚩 جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان :
بگذار که غربی ها به ما بگویند ؛ شما برای خودکشی آمده اید . ما ثابت میکنیم که خون ما باعث خواهد شد که سرزمین های مقدس اسلامی از دست امپریالیسم آمریکا و این صهیونیسم غاصب و فاسد ، آزاد بشود .
#مرد_میدان
#جاوید_نشان
╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮
🆔 @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم
🍃 پیش برو. برو و گام بنه در این مسیر منور که سرشار از #شجاعت و استقامت است.
مسیری که چیزی جز #زیبایی و شکوه ندارد. ✨
🍃 در این مسیر، پیر و #جوان و بزرگ و کوچک، راوی #عشق اند.
در این مسیر، جوانی ۱۸ ساله به تو لبخند میزند که گرچه آمدنش و ابدی شدنش، در دل بلورهای برف بود، اما حیاتش #گرم و گیراست.
و چه زیباست این تقارن ۱۸ سالگی. 🍂
میدانی که چه میگویم؟
#مادر هم ۱۸ ساله بود... 😔
🍃 جوانی که از همان ابتدا و در سال های کودکی، #ظلم را شناخت و در توان خود، جنگید. ❤️
🍃 جوانی که دریافته بود، جور و جفا، استبداد و #استکبار، باید بروند.
دریافته بود که دست #حق، یاریگر این مسیر است. 👊
🍃 او روح خویشتن را به جامهی سعادت مزیّن ساخت و #جاودان شد، اما تو چه کرده ای؟
چند ساله ای؟
کجای زندگی ایستاده ای؟
میدانی در چه برههی حساسی از زمان #تنفس میکنی؟
اکنون هنگامهی غفلت و بی تفاوتی نیست. 😓
اکنون هنگامهی #نبرد است.
باید جنگید.
تو چه سهمی از این نبرد داری؟
👈 #تو_چه_کرده_ای؟
♡ #شهید_محمدعلی_قلی_زاده ♡
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
📅تاریخ تولد : ۴ ابان ۱۳۴۹
📅تاریخ شهادت : ۱۳ بهمن ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱۳۹۹
🥀مزار : گلزار شهدای بروجن
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍁 دلم تنگ، زبانم قفل و چشم هایم بارانی است.
زندگی نامه اش روضه ای بود ، برای دل گمشده من و تاریخ تولدش، تلنگری برای من که روزهایم بی هدف، شب می شوند.
🍁هم نام #غریب الغربا است . شاید هم #ضامن آهو، ضامن عاقبت بخیری اش شد.
ورزشکار قهرمانی که غیرتش اجازه نداد. بماند و خبر تهدید حرم #عقیله_بنی_هاشم را بشنود.
🍁وقتی ۱۹ ساله بود، سربند یا #علی_بن_ابی_طالب بر پیشانی بست و به #هیئت_فاطمیون پیوست و راهی سوریه شد.
🍁حتی خبر پدرشدنش هم نتوانست، قدم هایش را برای رفتن به #سوریه سست کند.
🍁نمی دانم از #اسارت عمه سادات و بچه های #حسین چقدر دلش به درد آمده بود که می گفت، دعا کنید اسیر نشوم.
🍁اما، خواب #ارباب_بی_کفن، شد تسکین ساعات اسیری اش و با ذکر #یا_زینب و #یا_علی، سرش را از تن جدا کردند و باز هم ماجرای سری که در طبق گذاشتند😭
🍁گویی هنوز هم شمشیرکینه علی، بر دست این اهالی کور دل است😓
🍁ای #شهید خدا کند، فرزندت که بعد از شهادتت، چشم به دنیای بدون پدر گشود. اگر بهانه ات را گرفت؛ کسی عکس #سر_بریده_شده ات را نشانش ندهد.
🍁راستی، چه به حال مادرت آمد وقتی فیلم ذبح کردنت را دید. همان مادری که داغ برادر شهیدش را هم بر دل شکسته اما با ایمانش دارد.
🍁گویی تاریخ از این داغ ها بسیار بر دل دارد.در #کربلا هم، خواهری از روی تَل، شاهد لحظه ای بود که سر حسینش را از تن جدا کردند و #مادری که در #گودال یا بُنَیَّ گفت..
🍁ای شهید، تورا قسم به اسیران عصر عاشورا، سفارشمان را به مادر کن و پیش ارباب کمی دعایمان کن..
دعا کن #حر_زمان شویم
راه را گم کرده ایم...😓
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مدافع_حرم_رضا_اسماعیلی
.
📅تاریخ تولد : ۲۶ مهر ۱۳۷۱
📅تاریخ شهادت : ۸ بهمن ۱۳۹۲
📅تاریخ انتشار : ۸ بهمن ۱۳۹۹
🥀مزار شهید : بهشت زهرا مشهد
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی