eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
71.1هزار عکس
11.9هزار ویدیو
183 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷پدر من انسان بسيار فعالی بودند و هميشه تصورم بر اين است كه چطور می توانم اين قدر فعال باشم. شايد می دانستند كه طول عمرشان زياد نخواهد بود. برای ايشان ۲۴ ساعت، به اندازه ۴۸ ساعت ارزش داشت و استفاده می كردند. 🌷پدرم در كارهای منزل بسيار دخيل بودند، به طوری كه تمام كارهای تاسيساتی منزل را انجام می دادند، لوله‌كشی، برق‌كشی و نقاشی ساختمان تا كارهاي جزيی تر حتی كاغذ ديواري خانه‌مان را پدر انجام می دادند.موكت كردن منزل و نجاری همه را خودشان انجام مي‌دادند. 🌷پدر هيچ وقت از رفتن صحبت نمي‌كرد چون به قدری با انرژی مثبت صحبت مي‌كردند كه اجازه نمی دادند كه اين تفكر در ذهن ما ايجاد شود. اما بيشترين چيزی كه از ما انتظار داشتند اين بود كه انسان‌های صادق و مخلص و سعی كنيم تا جایی كه می توانيم در خدمت مردم باشيم.ايشان با مردم بودن را بيشتر می پسنديدند. هميشه تاكيد داشتند كه مطالعه داشته باشيم. ✍راوی :دختر شهید
🔴اشک‌های عراقچی پس از دریافت لوح و انگشتر حاج قاسم 🔹‌خانواده شهید مدافع امنیت محمد حسین حدادیان لوح تقدیر و انگشتر شهید حاج قاسم سلیمانی را در چهارمین جشنواره کارمند تراز مکتب حاج قاسم به سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه اهدا کردند.
۱۱۴ 🔸شجاعتی که محصول خودسازی و گریه بر امام‌ حسین علیه‌السلام بود... |خیلی‌ شجاع بود. توی یکی از تظاهراتِ علیه شاه [با اینکه نوجوانی ۱۲ ساله بود] تا سربازها شلیک کردند، جمعیت ساکت شد؛ اما یحیی یه تنه وایساد و شعار داد... بعد از انقلاب هم هر روز صبح اعلامیه‌های‌ گروهک‌ها رو جمع می‌کرد؛ می‌رفت جلو خودشون آتش می‌زد... من فکر می‌کنم این شجاعت نتیجه‌ی خودسازی و نوکری‌اش درِ خونه‌ی امام‌حسینی بود که وقتی توی‌ِ کودکی حتی دکترها هم از خوب شدنش ناامید شدند؛ از مرگ نجاتش داد... میگن یحیی گاهی با چشمانِ اشک‌بار می یومد خونه. وقتی علتِ گریه‌ رو ازش می پرسیدند؛ چیزی نمی گفت. اما دوستاش می‌گفتند: به یاد امام حسین عليه‌السلام مراسم گرفته بودیم و گریه‌اش؛ گریه‌یِ روضه‌ست... 👤خاطره‌ای از نوجوانیِ پاسدار شهید یحیی رحمانیان کوشککی 📚راوی: حجت‌الاسلام موسوی‌زاده؛ به نقل از مرکز اسنادِ ایثارگران فارس 🔰 ➕ __________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🗓 چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ (۷ رجب) 📿 صد مرتبه «یا حَیُّ یا قَیّومْ»
🔴 تمدید مدت اعتبار کارت شناسایی ایثارگران (خانواده شهداء، جانبازان و آزادگان) 📋 تمدید مدت اعتبار کارت شناسایی ایثارگران (خانواده شهداء، جانبازان و آزادگان) (بخشنامه شماره ۱۰۲۳۰۱ مورخ ۲۰/۰۹/۱۴۰۲ سازمان اداری و استخدامی کشور) 🔰 بخشنامه به تمامی دستگاه‌های اجرایی مشمول ماده (۵) قانون مدیریت خدمات کشوری 🖋 با توجه به درخواست بنیاد شهید و امور ایثارگران، مدت اعتبار کارت شناسایی خانواده محترم شهداء، جانبازان عزیز و آزادگان سرافراز، موضوع ماده (۱) مصوبه شماره ۳۲۰۹۰‏/۲۰۶ تاریخ ۰۵‏/۰۷‏/۱۳۹۰ شورای عالی اداری، تا تاریخ ۳۱‏/۰۶‏/۱۴۰۷ تمدید می‌شود. ✍ میثم لطیفی- معاون رییس‌جمهور و رییس سازمان اداری و استخدامی کشور
رم: خبرنگار ایتالیایی بازداشت‌شده در ایران آزاد شد 🔹نخست‌وزیر ایتالیا و وزیر امور خارجه ایتالیا با انتشار پیام‌هایی در شبکه اجتماعی ایکس از آزادی «چچیلیا سالا» خبرنگار ایتالیایی از ایران خبر دادند.
▫️پیش از عملیات کربلای 5 بود. قرار شد با حاج اسکندر برای آوردن وسائل آبی و غواصی به تهران برویم. در بین راه حاج اسکندر گفت: اول بریم شیراز تا خانواده ام را ببینم! در بین راه گفت: بصیری من همه چیزهایم را آماده کرده ام، شما آماده نشدید! با تعجب گفتم: نه! برای چی آماده بشم! ادامه داد، من می روم شیراز که آماده آماده شوم. رفتیم شیراز و کوار. وقتی از شیراز به سمت تهران حرکت کردیم. گفت: من دیگر واقعاً آماده، شدم! من که منظورش را از آماده شدن نمی فهمیدم، ادامه داد: یک اورکت سپاه دست پدرم بود، رفتم بازار یک اورکت خریدم به او دادم و اورکت سپاه را خودم پوشیدم. وصیت کردم زمینی که دارم، کوره آجرپزی ام و مقدار پولی را که دارم بین فرزندانم تقسیم کنند. شما چه کار کردید، آماده نشدید! حرف هایش را نمی فهمیدم، اما دلم به شور افتاده بود، کلامش بوی رفتن می داد. تهران که بودیم هرچه پول برایش باقی مانده بود داد لباس برای بچه هایش. گفت: بصیری هرچه پول داشتم را خرج بچه هایم کردم، دیگر چیزی ندارم! در مسیر چشمم افتاد به یک اسلحه کلاش و تعدادی فشنگ که در ماشینش بود، گفتم حاج اسکندر اینها برای چیه؟ خندید و گفت: من که گفتم آماده شدم، آماده آماده! وقتی به اهواز و پادگان شهید دستغیب رسیدیم، با عجله از ما جدا شد و رفت کوله پشتی اش را بست. شب عملیات دیدم با همان اسلحه و با یک بی سیم چی از روی دژ جلو رفت... چند دقیقه بیشتر طول نکشید که به چیزی که برایش آماده شده بود رسید... 📚برشی از کتاب بابا اسکندر
🌹۱۹دی/خیابان کنونی ۱۹دی در سال۱۳۵۶ 🌹به مناسبت قیام خونین 19 دی 56 قم ♦️در روز 17 دي ماه 1356 در روزنامهٔ اطلاعات، مقاله‌ای از احمد رشيدی مطلق به چاپ رسيد که در آن به امام خمینی(رحمه الله) توهين شده و نسبت‌های ناروايی به ايشان داده شده بود. با انتشار اين مقاله در سطح کشور، اعتراضات گسترده‌ای آغاز گرديد. مردم قم در اين اعتراضات پيشتاز بودند و در پايان شب 18 دی ماه، در مسجد اعظم قم، شعارهایی در حمايت از امام خمینی(رحمه الله) و در مخالفت با رژيم پهلوی سر ‌دادند. ♦️در فردای آن روز تظاهرات گستردهٔ مردم قم تبديل به گرديد و با دخالت نیروهای نظامی، شماری از مردم به شهادت رسيدند که رقم دقيق آن تاکنون نيز مشخص نگرديده است. به دنبال اين قيام مردمی بود که موج اعتراضات، بسیاری از مناطق کشور را در بر گرفت و قيام 19 دي مردم قم، منشأ حرکت‌هاي بعدی گرديد که پیروزی انقلاب اسلامی را رقم زد.