💢#خاکریزخاطرات ۳۵
🔸هدیهی زیبایی که شهیدحسینی هر روز به امامِ زمان(عج) تقدیم میکرد...
#متن_خاطره|نمازهای مستحبی زیاد میخواند، ولی به خوندن دو رکعت خیلی مقید بود. همیشه بعد از نماز صبح با حالِ خاصی میخوندش. میدونستم پشتِ هر کارش حکمت و دلیلی نهفته. برا همین یکبار ازش پرسیدم: این نمازِ دو رکعتی که بعد از نماز صبح میخونی، چیه؟ اول از جواب دادن طفره رفت، اما اصرار که کردم، گفت: اگه قول بدی تو هم همیشه بخونی میگم... وقتی قول دادم، گفت: من هر روز این دو رکعت نماز رو برا سلامتی و فرجِ امام زمان(عج) میخونم...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید سید علی حسینی
📚منبع: کتاب ساکنان ملک اعظم۳ «منزل حسینی» صفحه ۴۴
#امام_زمان #توسل #شهیدحسینی #نمازمستحبی #شهدای_خراسانرضوی
#فرماندهان_شهید
#خاکریزخاطرات ۴۲
🔸اتفاقی جالب در لحظهی شهادتِ شهید تورجیزاده از زبان خودش
#متن_خاطره|شهیدتورجیزاده مداح بود و عاشقِ حضرتِ زهرا«س». آیت الله میردامادی نقل میکرد: بعد از شهادتِ محمد رضا خوابش رو دیدم و بهش گفتم: محمدرضا ! این همه از حضرتزهرا«س» گفتی و خوندی، چه ثمری برات داشت؟ شهید تورجی زاده بلافاصله گفت: همینکه در آغوشِ فرزندش حضرت مهدی «عج» جان دادم؛ برام کافیه...
👤خاطرهای از زندگی مداح شهید محمدرضا تورجیزاده
📚منبع: کتاب یا زهرا سلاماللهعلیها ، صفحه ۱۸۸
🔰
#حضرت_زهرا #امام_زمان #عاقبت_به_خیری #شهادت #مرگ #شهیدتورجی_زاده #شهدای_مداح #شهدای_اصفهان
#خاکریزخاطرات ۴۴
🔸محیطهای خاصی که شهید شاهآبادی برای تبلیغ انتخاب میکرد...
#متن_خاطره|حاجآقا برا تبلیغ؛ روستاهای خیلیمحروم و سرسخت رو انتخاب میکرد. روستاهایی که بخاطر تبلیغات رژیم شاه علیه روحانیت، مردمش استقبال سردی از ما داشتند؛ و گاهی نان هم بهمون نمیفروختند. برا همین حاج آقا با خودش نان خشک و پنیر میبرد؛ خسته هم نمیشد و جوری با اخلاق ِخوب؛ برا مردم روستا و بچههاشون برنامههای تفریحی؛ تربیتی و... برگزار میکرد، که روستاییها روزهای آخر اصرار میکردند اونجا بمونیم؛ و نمیگذاشتند از روستا بریم. گاهی هم با گریه از حاجآقا میخواستند دوباره به روستاشون بیاد؛ اما چون مردم اونجا جذب شده بودند، حاجآقا میسپردش به روحانی دیگه؛ خودش میرفت سراغ روستاهایسخت و مشکل؛ و دوباره روز از نو، روزی از نو...
👤خاطرهای از زندگی روحانی شهید مهدی شاهآبادی
📚منبع: نویدشاهد «بنیاد شهید و امور ایثارگران» به نقل از همسرشهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
💢 ۶ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت روحانی شهید مهدی شاهآبادی گرامیباد
_______
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#نماز_اول_وقت #حضور_قلب #شهیدمنتظرقائم #امام_زمان #شهدای_خراسانجنوبی #آمریکا #صحرای_طبس
#خاکریزخاطرات ۶۳
🔸 مثل شهید ساعتیان دیگران را دوست داشته باشیم...
#متن_خاطره|شبهای قبل از عملیات گاهی سرمای هوا به ۳۰ درجه زیر صفر هم میرسید. طوریکه قطرات آبِ وضو روی دست و صورتمون یخ میبست. یادم هست محمودرضا نیمههای شب بلند میشد و کفش بچهها رو که بیرون چادر مونده بود، روی چراغِ والر گرم میکرد و میگذاشت کنارشون... یا به چادرها سر میزد و هر کسی پتو از رویش کنار زده شده بود؛ دوباره میکشید رویش... نزدیک اذانِ صبح کتریهای خالی رو پُر از آب میکرد و میگذاشت روی چراغها تا بچهها برای وضو، آب گرم داشته باشند.
👤خاطرهای از زندگی طلبه شهید محمودرضا ساعتیان
📚منبع: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاعمقدس یزد
🗣 راوی: سردار حسین سلطانی
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
__________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدساعتیان #بیتفاوت_نبودن #کمک_به_دیگران #دستگیری #شهدای_یزد #خاکریز_خاطرات #خدمت_به_مردم
#خاکریزخاطرات ۶۴
🔸 جناب سرهنگ در مقابل جنایتی که کومله بر سر فرزندش آورد، چه کرد
#متن_خاطره|کومله میخواست کاری کنه که سرهنگ از مهاباد بره. واسه همین نوزادش رو دزدیدند و سر از تنش جدا کردند. بعد پیکرِ نـوزاد رو همراه با نامه ای فرستادند درِ خونهاش . سرهنگ تا پیکرِ بی سرِ نوزادش رو دید، با چشمانی اشکبار گفت: خدایا قربانیِ اصغرم رو قبول کن ... بعد هم صداش رو صاف کرد و گفت: ضد انقلاب بداند یک قدم هم عقب نشینی نخواهم کرد...
👤 نام این سرهنگعزیز در منبع نیامده و عکس تزئینی است
📚منبع: کتاب سرداران بیسر، صفحه۲۵
#علی_اصغر #کربلا #کومله #استقامت #تقوا #اسلام #مقاومت #خاکریز_خاطرات #خدمت_به_مردم
#خاکریزخاطرات ۶۵
🔸 احترام به پدر و مادر یعنی این...
#متن_خاطره| نوجوان که بود؛ یه روز اومد نشست کنارِ مادر. آرام و سر به زیر گفت: مادر! پارگیِ شلوارم خیلی زیاد شده ، تویِ مدرسه ... لحظاتی مکث کرد و ادامه داد: اگه به بابا فشار نمیاد بگین یه شلوار برام بخره...
پدرش میگفت: محمدجواد خیلی محجوب بود، مواظب بود چیزی نخواهد که در توانمون نباشه...
👤خاطرهای از نوجوانی طلبهی شهید محمدجواد باهنر
📚منبع: کتاب هنرِ آسمان ، صفحه ۱۱
●واژهیاب:
#حیا #ادب #احترام_به_والدین #شهیدباهنر #خاکریز_خاطرات #شهدای_طلبه
#خاکریزخاطرات ۷۰
🔸حکایت یک نامهی عاشقانه...
به بهانهی وفات همسر شهید صیاد شیرازی
#متن_خاطره|میگفت: خجالت میکشم؛ خیلی در حق خانوادهام کوتاهی کردم؛ کمتر پدری کردم؛ فرصتش کم بود، وگرنه خیلی دلم میخواست... یه روز هم دیدم درب خونه رو میزنند. پیک نامه آورده بود. قلبم ریخت که نکنه علی شهید شده باشه. پاکت رو که باز کردم، دیدم یه انگشتر عقیق برایم فرستاده؛ و روی یه برگه هم نوشته: به پاس صبرها و تحملهای تو...
👤خاطره ای از زندگی سپهبد شهید علی صیاد شیرازی
📚منبع: خبرگزاری دفاعمقدس؛ وابسته به بنیاد حفظ آثار/ راوی: همسر شهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
__________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#شهیدصیادشیرازی #تربیت_فرزند #پرکاری #همسرداری_شهدا #استقامت #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۸۰
🔸پیام این شهید را به همهی بچه هیأتیها برسانید
#متن_خاطره
یکی از مداحهای معروف رو آورده بودند گردانِ ما وقتِ سینهزنی که شد ، مداح به بچه ها گفت: پیراهنتون رو در بیارین ... بچه ها شروع کردن به بیرون آوردنِ پیراهنشون. یهو حسن اومد جلو ، مانع شد و گفت: اینجا از این خبرا نیست، خالصانه سینهتون رو بزنین...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید حسن رضوانخواه
📚منبع: یادگاران۲۱ « کتاب رضوانخواه » صفحه۶۳
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
______________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدرضوانخواه #هیأت #عزاداری #مداحی #سینه_زنی #محرم #شهیدرضوان_خواه #شهدای_گیلان #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۸۳
🔸خواب عجیب و مقدسی که تعبیر شد...
#متن_خاطره|خـودش میگفت: دو شب هست که خـواب میبینم تکفیریها روی سینهام نشستند تا سرم رو جدا کنند. منم فریاد زدم و امام حسین علیهالسلام اومد و فرمود: نترس! درد نداره... عزیز من! سر تو رو جدا میکنند؛ اما دردی حس نخواهی کرد، چون فرشتگان از هر طرف تو رو در بر خواهند گرفت... چند روز بعد توی عملیاتی زخمی شد و داعشی ها اسیرش کردند. همونطور که توی خواب دیده بود؛ سر از تنش جدا کردند. عزالدینِ بیسر فقط هفده سالش بود...
👤خاطرهای از زندگی مدافعحرم شهید ذوالفقار حسن عزالدین
📚منبع: کتاب خاطراتمدافعانحرم «انتشارات شهید ابراهیمهادی»؛ صفحه ۲۸
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
______________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#شهیدعزالدین #امام_حسین #حضورقلب #رویای_صادقه #شهدای_لبنان #مدافع_حرم #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۸۴
🔸چراغ راهِ آخرت...
#متن_خاطره|به حال خوشی که داشت غبطه میخوردم. گریه که میکرد، بهش میگفتم: مریم! اینقدر نگران نباش؛ اون دنیا برادرِ شهیدت شفاعتت میکنه... میگفت: نه! میخوام اون دنیا چراغم به دست خودم باشه؛ به امید دیگران نمیشود نشست...
👤خاطرهای از زندگی شهیده مریم فرهانیان
📚منبع: ماهنامه شاهد یاران؛ شماره ۲۷
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
__________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#شهیده_فرهانیان #خودسازی #اشک #شفاعت #شهدای_زن #مراقبه #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۸۶
🔸شهید بابایی توی آمریکا هم پپسی نمیخورد؛ چون...
#متن_خاطره|عباس وقتی آمریکا بود ، هیچوقت نوشابهی پپسی نمیخورد. چند بار بهش گفتم: برام نوشابهی پپسی بخر ، اما نمی خرید و به جاش نوشابه با مارک دیگه میگرفت. یکبار اعتراضکردم و گفتم: این نوشابهها که تفاوت قیمت ندارند، چرا نوشابه پپسی نمیخری؟ عباسگفت: چون کارخانۀ پپسی مالِ اسرائیلی هاست...
👤خاطرهای از زندگی خلبان شهید عباس بابایی
📚منبع: کتاب پرواز تا بینهایت ، صفحه ۳۷
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
______________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدبابایی #دشمن_شناسی #استکبارستیزی #اسرائیل #پپسی #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۸۸
🔸کجای دنیا دیدی اینجور از خودگذشتگی کنن؟
#متن_خاطره|چند تا بسیجی داخلِ جیپ بودند. یهو دشمن شیمیایی زد و بسیجیها باید ماسک میزدند. اما یک ماسک کم بود. به همین خاطر هیچکس راضی نمیشد ماسک بزنه. تا اینکه یک نفر از اونا، بقیه رو قانع کرد. لحظاتی بعد در حالیکه اون بندهی خدا شدیداً سرفه میکرد، دوستاش بهش نگاه میکردند و از زیر ماسک اشک میریختند.
👤 نام این رزمندگان عزیز در منبع نیامده
📚منبع: سالنامه عطش ظهور ۱۳۸۵
____________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#ایثار #ازخودگذشتگی #گذشت #رفاقت #بی_تفاوت_نبودن #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۸۹
🔸رسول از نوجوانی عمّار ولایت بود...
#متن_خاطره|رسول شانزده سال داشت و کرج زندگی میکردیم. توی مدرسه چند بار با معلمش سـرِ مسأله ولایتفقیه بحثش شده بود. یه بار هم تا معلم شـروع کرد به بدگویی از نظام و ولایت؛ باز رسول با او مخالفت کرد. معلم هم گفت: اینجا یا جایِ منه یا جایِ تو ... رسول گفت: من از این مدرسه میرم؛ چون شما استـاد ما هستید و احترامتون واجبه... با اینکه رسول مدرسه رو بخاطر دفـاع از ولایت و نظام ترک کرد؛ اون معلم بخاطر تخلفاتش از اونجا اخراج شد...
👤خاطرهای از زندگی مدافعحرم شهید رسول خلیلی
📚 منبع: پایگاه اینترنتی مشرقنیوز؛ به نقل از پدر شهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#ولایتپذیری #ولایتفقیه #جهادتبیین #نوجوانی_شهدا #بی_تفاوت_نبودن #خاکریز_خاطرات #شهید_مدافعحرم #شهدای_تهران
#خاکریزخاطرات ۹۰
🔸فرار از گناه ...
#متن_خاطره|دور و برِ بابک پُر بود از گناه؛ اما از گناه فراری بود. دو ماه مونده به شهادتش بهم زنگ زد و گفت: بیا بریم قم. گفتم: من وقت ندارم و نمیتونم بیام. اما بابک گفت: نه! یه مشکلی پیش اومده؛ امشب حتماً باید بریم قم... خلاصه راضی شدم و باهاش رفتم. بعد که علتِ سفر ناگهانی به قم رو ازش پرسیدم، فهمیدم برا فرار از گناه بوده... تا این حد مراقب بود
که در جمعها و محیطِ آلوده به گناه قرار نگیره...
👤خاطرهای از زندگی مدافعحرم شهید بابک نوری هریس
📚منبع: مستند “ از آسمان ” ؛ به نقل از دوست شهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#گناه_گریزی #شهدای_مدافعحرم #تقوا #مراقبه #خاکریز_خاطرات #شهید_نوریهریس #شهدای_گیلان
#خاکریزخاطرات ۹۱
🔸من مرد مبارزه هستم؛ نه پشتِ میز...
#متن_خاطره|از وزارتِ امورِ خارجه و چند جای دیگه پیشنهاد کار داشت؛ اما رفت عضو سپاه شد وگفت: توی مملکت جنگ باشه و من برم جای دیگه؟!!! من تا زندهام ؛ رزمندهام... یه بار هم رفیقش بهش گفت: اگه جنگ تموم بشه چی؟ اون موقع میخوای چیکار کنی؟ گفت: میرم فلسطین... گفت: اگه جنگ فلسطین تموم بشه چی؟ گفت: میرم جایی که یه مظلوم داره فریاد میکشه؛ و کمکش میکنم...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید عباس ورامینی
📚 منبع: کتاب "در هیاهوی سکوت"؛ صفحات ۱۰۳ و ۱۱۹
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
🔸 ۲۹ آبان؛ سالروز شهادت عباس ورامینی گرامیباد
________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#مبارزه #شهدای_تهران #مجاهد #جهاد #خاکریز_خاطرات #شهید_ورامینی #فلسطین #دفاع_از_مظلوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدا
🎥 تا حالا روایتگری امامخامنهای برای یک شهید رو دیدی؟
نابغهی نظامی که صدام برای سر او جایزه گذاشته بود؛ به روایت زیبای رهبر انقلاب
🔸 ۴ آذر؛ سالروز شهادت سردار شهید علی چیتسازیان گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#شهیدچیتسازیان #خودسازی #شهدای_همدان #مبارزه_با_نفس #خاکریزخاطرات #اشک #توسل
#خاکریزخاطرات ۹۲
🔸علیرضا از نوجوانی پهلوان بود...
#متن_خاطره|علیرضا صبحها حدود یک ساعت قبل از اینکه مدرسهاش شروع بشه، از خونه خارج میشد میرفت لحافدوزی، یک تشک میدوخت و بعد می رفت مدرسه. ازش پرسیدم: علیرضا چرا اینکار رو میکنی؟ بهم گفت: میخوام توی هزینههای مدرسهام کمک خرجِ پدرم باشم، و حداقل پولِ قلم و دفترم رو خودم تأمین کنم...
👤خاطرهای از نوجوانی مدافعحرم شهید علیرضا قلیپور
📚راوی: یکی از بستگان شهید
🔸 ۶ آذر؛ سالگرد شهادت پاسدار مدافعحرم علیرضا قلیپور گرامیباد
____________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#شهیدقلیپور #شهدای_فارس #احترام_به_والدین #کار #خاکریز_خاطرات #نوجوانی_شهدا
#خاکریزخاطرات ۹۳
🔸با این رفتارها ثابت کرد لایقِ شهادته
#متن_خاطره|ساعت دوازده که کلاس تمام میشد، بهش میگفتم: آقا مجید! بیا بریم ناهار بخوریم... اما ایشون می گفت: حالا تو برو ، من هم میام ... میدونستم میخواد بره تا به نماز اول وقت برسه...
همسر شهید هم تعریف میکرد: « آقا مجید نماز شبش بهراه بود. حتی شب عروسی هم سجادهی نماز شبش جمع نشد.»
👤خاطرهای از زندگی دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری
📚منابع: کتاب شهیدعلم، جلد۱، صفحه۱۲۶ ؛ پایگاه اینترنتی رجانیوز
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدشهریاری #دانشمند_شهید #نمازشب #نمازاولوقت #شهدای_ترور #شهدای_زنجان #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۹۴
🔸شهید مدرّس تا این حد سادهزیست بود...
#متن_خاطره|شهید مدرّس بسیار سادهزیست بود. یه روز که دیر به خانه آمده و قصد خوردنِ نانخشک داشت، خواهرش گفت: شما با این نونِخشک خوردن از پا میافتید؛ نان خشک که نشد غذا. ایشون هم گفت: خواهر! از این حرفا نزن؛ من مهمانِ جدمون امیرالمؤمنین (ع) هستم؛ مگه غذای حضرت غیر از این بود؟ پوشششون هم بسیار ساده بود و اکثر اوقات عبای کهنهای بر دوش داشتند. وقتی یکی از سیاسیون به ایشون گفت: شما الان جزو سرانِ درجه یک مملکت هستید؛ نمیخواهید لباستون رو عوض کنید؟ شهید مدرس بهش فرمود: شخصیتِ انسان به اخلاق و رفتار اوست نه لباسش...
👤خاطرهای از زندگی شهید آیتالله سید حسن مدرّس
📚 منبع: کتاب “ تنها در محراب ” ؛ صفحات ۴۹ و ۶۹
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_______________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدمدرس #روحانی_شهید #ساده_زیستی #شهدای_ترور #شهدای_اصفهان #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۹۵
🔸عملیاتِ جرّاحی با رمز یا زهرا سلام الله علیها
#متن_خاطره|چشمش آسیب دیده بود. دکترها گفتند: محمد بیناییاش رو از دست داده ، دیگه نمیشه کاریکرد و جراحی هم بیفایده است. اما محمد اصرار میکرد که شما عمل کنید وکاری به نتیجهاش نداشته باشید ، محمد این رو هم به دکترها گفت که فقط با ذکر یا زهرا(س) عمل رو شروع کنند. بعد از عمل دکترها از نتیجهی جراحی حیرت زده شدند. عملِ جراحی موفقیتآمیز بود با رمز یا زهرا(س)
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید محمد اسلامینسب
📚منبع:کتاب رواقخونیسنگر، صفحه ۶۶
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
___________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#حضرت_زهرا #عنایت_اهل_بیت #توسل #شهیداسلامینسب #فاطمیه #شهدای_فارس #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۹۶
🔸استدلال بانوی شهیده برای رفتن به میدان جنگ در برابر آیتالله قدوسی
#متن_خاطره|تصمیم گرفت بره کردستان. به دوستش گفت: حالا دیگه خیالم راحته که از دور شاهد محرومیت کردستان نیستم و خودم هم در جریان جنگ قرار می گیرم... آیتالله قدوسی که از اساتیدش بود؛ با رفتنش مخالفت کرد و گفت: دخترم! راضی نیستم به این سفر بری؛ حیفه که درس رو رها کنی و ازش دور بیفتی. فهیمه هم در جواب ایشون گفت: شما به جای شهادت چه چیزی به من میدهید؟ آیتالله قدوسی سکوت کرد و فهیمه دوباره سوالش رو تکرار کرد. اینبار ایشون از جا بلند شد و گفت: برو دخترم خیر پیش. إنشاءالله سفرت بیخطر باشه... فهیمه رفت و به آرزویش که شهادت بود؛ رسید
👤خاطرهای از طلبهی زندگی شهیده فهیمه سیّاری
📚منبع: کتاب “پرندهای در عرش” به نقل از مادر شهیده
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_______________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهدای_زن #شهیده_سیاری #مبارزه #آرزوی_شهادت #شهدای_تهران #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۹۷
🔸مرامِ بچههای امامحسین علیه السلام...
#متن_خاطره|تانک عراقی آتش گرفت و یک سرباز خودش رو از تانک پرت کرد بیرون. گیجِ گیج بود و به اطرافش نگاه میکرد. یهو سرِ جاش ایستاد و قمقمهاش رو برداشت. تا شروعکرد به آب خوردن، یکی از بچهها نشانهگرفت طرفش. اما علیاکبر زد زیر اسلحه اش و گفت: چیکار میکنی؟ مگه نمی بینی داره آب می خوره؟!!! نگذاشت بزندش و گفت: شما باید مانندِ امام حسین(ع) باشید، نه مثلِ دشمنایِ امام حسین (ع) ...
👤خاطرهای از زندگی شهید علی اکبر محمدحسینی
📚منبع: کتاب خط عاشقی ، صفحه ۱۴۵
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
🔸 ۱۲ آذر؛ سالروز شهادت پاسدار شهید علیاکبر محمدحسینی گرامیباد
___________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدمحمدحسینی #آزادگی #تقوا #مردانگی #امام_حسین #جوانمردی #شهدای_کرمان #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۹۸
🔸به احترام مادر چشماش وا شد...
#متن_خاطره|سیدمهدی هیچگاه پاهاش رو جلوم دراز نکرد. جلوی پام تمام قد میایستاد و تا من نمینشستم، او هم نمینشست. فقط یه جا پاهاش رو جلوم دراز کرد؛ اونم وقتی که شهید شد. بهش گفتم: سید! تو هیچوقت پاهات رو جلو من دراز نمیکردی،حالا چی شده مادر؟! یهو دیدم چشمای پسرم به اذن خدا برا چند لحظه باز شد و یک قطره اشک از چشماش اومد...
[شاید میخواسته به مادرش بگه: اگه میتونستم، جلو پاهات تمام قد میایستادم...]
👤خاطرهای از زندگی روحانی شهید سید مهدی اسلامیخواه
📚منبع: کتاب رموز موفقیت شهیدان ، جلد۱، صفحه ۲۵
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیداسلامیخواه #احترام_به_والدین #مادر #شهدای_خراسانرضوی #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۹۹
🔸بابایِ فاطمه گمنام شد...
#متن_خاطره|همهی زندگیاش با حضـرت زهرا(س) پیوند خورده بود. وقتی ازدواج کرد، مهریهی همسرش شد مهریه ی حضرت زهرا(س)... حمزهعلی دو تا آرزو توی زندگی داشت: اول اینکه خدا بهش یک دختر بده ، تا اسمش رو بذاره فاطمه. دوم اینکه وقتی شهید شد، گمنام بمونه مثلِ حضرت زهرا(س)... هر دو تا آرزوهاش مستجاب شد و بابایِ فاطمه گمنام موند...
👤خاطرهای از زندگی شهید حمزهعلی احسانی
📚منبع: کتاب خط عاشقی۲ ، صفحه ۱۵
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیداحسانی #انس_با_اهلبیت #حضرت_زهرا #آرزو #تربیت_فرزند #ازدواج_آسان #شهدای_اصفهان #گمنام #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۱۰۰
🔸خطبههایش دزد را هدایت کرد...
#متن_خاطره|هم اهلِ اخلاق بود، هم اهلِ عمل به آنچه میگفت. برا همین کلامش در دیگران اثر میگذاشت. یه روز مرد میانسـالی باچهـرهی عشایری اومد پیش آیت الله دستغیب و گفت: آقا من دزدی میکنم و زمانِ شاه هم دنبالم بودند و متواری شده بودم؛ بهنماز، روزه و احکام هم عمل نمیکنم و انواع جنایتها رو مرتکب شدم. تا اینکه جمعهی گذشته از رادیو، خطبههای نماز جمعهی شما رو شنیدم و حرفایِ شما منو عوض کرد و به فکر مرگ و آخرت افتادم. حالا هم اومدم که توبه کنم...
👤خاطرهای از زندگی امام جمعه شهید آیتالله دستغیب
📚منبع: کتاب یادواره شهید دستغیب ؛ صفحه ۵۳
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_____________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیددستغیب #تقوا #اثرگذاری #توبه #هدایتگری #طلبه_شهید #شهدای_فارس #شهید_محراب #خاکریز_خاطرات