#چراغ_راه ۱۱۵
🌺 بلندترین مفهوم بندگی، در یکی از کوتاهترین کلامهای شهید خرازی...
#شهیدخرازی #تقوا #شهدای_اصفهان #اخلاص
#طرح_مربع
👆خاکریز خاطرات ۲۴۶
🌺 سجدههای راهگشایِ شهید خرّازی...
#شهید_خرازی #شهدای_اصفهان #شکرگزاری #تقوا #سجده
#طرح_استوری
👆خاکریز خاطرات ۲۴۶
🌺 سجدههای راهگشایِ شهید خرّازی...
🇮🇷
#شهید_خرازی #شهدای_اصفهان #شکرگزاری #تقوا #سجده
#چراغ_راه ۱۲۳
🌺 شهید تورجی زاده به ما هشدار میدهد...
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
#شهید_تورجی_زاده #شهدای_اصفهان #مداح_شهید #تلنگر #ولایت_فقیه #ولایت_پذیری #بصیرت #عاقبت_به_خیری
#چراغ_راه ۱۳۲
🌺 جملهای تکاندهنده از شهید محمدابراهیم همّت
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
#شهیدهمت #شهدای_اصفهان #خیبر #طلائیه #مسئول #گناه #زندان #تکلیف_گرایی
🔅#چراغ_راه ۵ [وصایای شهیدان]
✍ چند توصیهی اخلاقی از شهید محمدرضا تورجی زاده
#وصیت|در زندگیِ خود؛ جز رضایِ حق را در نظر نگیرید؛ هر چه میکنید و هر چه میگویید، با رضای او بسنجید؛ نظم در امور را سر لوحهی خود قرار دهید. روز به روز بر معنویت و صفای روح خود بیفزایید. نماز شب را وظیفهی خود بدانید و حافظی بر حدودِ الهی باشید.
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت چراغراه(۶) با کیفیت اصلی
___________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#درس_اخلاق #نظم #شهید_تورجیزاده #خودسازی #شهدای_اصفهان #نمازشب #اخلاص
🔅#چراغ_راه ۸ [وصایای شهیدان]
✍ در انتخاب دوست؛ این ملاکِ زیبای شهیدبهشتی رو لحاظ کنیم...
#وصیت|در زندگی دنبالِ کسانی حرکت کنید؛ که هر چه به جنبههایِ خصوصیترِ زندگی ایشان نزدیک شوید، تجلیِ ایمان را بیشتر میبینید...
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت چراغراه(۸) با کیفیت اصلی
_______________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#درس_اخلاق #انتخاب_دوست #شهید_بهشتی #تقوا #شهدای_اصفهان
💢#خاکریز_خاطرات ۱۸
🔸روش جالبِ شهید میثمی در امر به معروف کردن...
#متن_خاطره|عبدالله باز هم انگشترش رو بخشیده بود. ازش پرسیدم: این یکی رو به کی دادی؟ گفت: یه بنده خدا انگشترِ طلا دستش بود، و نمیدونست طلا برای مرد حرامه. وقتی انگشترِ طلا رو از دستش در آورد، انگشترِ خودم رو بهش دادم...
👤خاطرهای از روحانی شهید عبدالله میثمی
📚 منبع: یادگاران۵ «کتاب شهیدمیثمی» صفحه ۷۵
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#بی_تفاوت_نباشیم #شهدای_اصفهان
#احکام #امر_به_معروف #شهیدمیثمی
💢#خاکریز_خاطرات ۲۱
🔸وظیفهی ما فقط جبهه رفتن نیست...
#متن_خاطره|تویِ ساختمانِ سپاه چند برادرِ پاسدار دیدم. حاجعلی هم داشت براشون حرف میزد. میگفت: بچهها! وظیفهی ما فقط جبههرفتن نیست، وظیفهی اصلیِ ما امر به معروف و نهی از منکر کردنه. وقتی میایم مرخصی نباید بنشینیم تویِ خونه و وضعِ شهر اینجوری باشه؛ بیاید بریم توی شهر و امر به معروف کنیم... از اون روز به بعد بچهها وقتی مییومدند مرخصی، توی سطحِ شهر امر به معروف و نهی از منکر میکردند...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید علی قوچانی
📚منبع: کتاب سیرهی دریادلان ۲
#بی_تفاوت_نبودن #تکلیف_گرایی #امر_به_معروف #شهیدقوچانی #شهدای_اصفهان
🔅#چراغ_راه ۱۳
✍ شهیدمحمدابراهیم همّت: من متنفرم از انسانهای...
#کلام_شهید|من متنفر بوده و هستم از انسانهای سازشکار و بیتفاوت... و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند، و نمیدانند برای چه زندگی میکنند و چه هدفی دارند، و اصلاً چه میگویند؛ بسیارند... ای کاش به خود میآمدند... از طرف من به جوانان بگوئید: چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته شده است؛ بپاخیزید و اسلام و خود را دریابید
___
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#بیتفاوت_نبودن #استقامت #سازش #شهید_همت #هدف #شهدای_اصفهان
🔅#چراغ_راه ۱۴
✍ عمل به این توصیهی شهید علی محمودوند برای عاقبتبه خیر شدن، حیاتیست...
#کلام_شهید|فراموش نکنید که بزرگترین جهاد، جهادِ با نفس است. با نفسِ خود مبارزه کنید و از وسوسههای شیطانی فرار کرده، و به خدا بپیوندید...
___________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#بیتفاوت_نبودن #استقامت #سازش #شهید_همت #هدف #شهدای_اصفهان
#شریک_جهاد
🌸 شهیدان سیداحمد پلارک و علیرضا کریمی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک میکنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند
امروز از این دو شهید عزیز هم براتون مطلب میذارم؛ انشاءالله...
🔰
● واژهیاب:
#شهیدپلارک #شهیدعلیرضاکریمی #شهدای_تهران #شهدای_اصفهان #مشخصات_شهید
#شهید_امروز
🔸 علیرضا گفت: راه کربلا که باز بشه؛ بر میگردم...
#متن_خاطره|وقتی برا آخرین بار راهی جبهه میشد، در جوابِ مادرش که پرسید: کی برمیگردی؟ گفت: هر وقت که راه کربلا باز شد بر میگردم...
فروردین ماه سال ۱۳۶۲ برا شرکت در عملیات والفجر۱، راهی فکه شد. اونقدر شجاعت و مدیریت داشت که مسئول یکی از دستههای گروهان اباالفضل (ع) شد. توی عملیات والفجر۱ در جریان حمله، مورد اصابت گلوله تیربار دشمن قرار گرفت و هر دو پایش قطع شد؛ اما شجاعانه مقاومت کرد و سرانجام مظلومانه به شهادت رسید و پیکرش جاموند...
لحظهی شهادت؛ شانزده سالگیاش تمام شده بود... شانزده سال هم مفقود شدنش طول کشید... تا اینکه طبق پیشبینی خودش؛ دقیقاً همون روزی که اولین کاروان بصورت رسمی عازم کربلا میشد؛ پیکرش برگشت!
📚منبع: کتاب مسافرکربلا؛ صفحه ۱۲ و ۱۳
🇮🇷 ۲۲ فروردین؛ سالروز شهادت شهید علیرضا کریمی گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدعلیرضاکریمی #کربلا #امام_حسین #پیشگویی #شهدای_اصفهان
#شهيدعلیرضاکریمی
🔸 خیلی از وسائلش رو بخشیده بود...
#متن_خاطره|یه روز دیدم علیرضا با اصرار مرخصی گرفت. میگفت: خواب عجیبی دیدم. مادرم منتظرمه. میرم و زود برمیگردم
#روایت_مادر|صبح زود زنگ خونه به صدا در اومد. رفتم و در کمال تعجب دیدم علیرضا از جبهه برگشته. بهش گفتم: امشب مجلس عقد خواهرته؛ هیچ دسترسی بهت نداشتیم؛ دو روزه فقط دعا میکردم که بیای...
با اینکه تازه از راه رسیده و خسته بود؛ از صبح تا شب رفت دنبال کارهای مراسم عقد. عصر هم اومد پیش خواهرش و گفت: آبجی خیلی مراقب باش که اول زندگیتون با گناه شروع نشه. اگه میخوای خدا پشت و پناهت باشه، نذار کسی توی مجلس ازدواجتون گناه کنه...
صحبتش که تموم شد؛ یک شلوار و پیراهن، و یه جفت کفش شیکی که براش گرفته بودم رو، بهش دادم. علیرضا پرسید: اینها برای خودمه؟ با تعجب گفتم: خب آره!
رفت لباسهای نو رو گذاشت توی یه پلاستیک و با دوچرخه زد بیرون...
بعد از نماز که از مسجد برگشت،گفتم: مادر لباسات کو؟ با همون لبخند همیشگی اومد دستم رو بوسید و گفت: مادر! مگه نگفتی مال خودمه؟ منم دیدم یکی از رفقام بیشتر از من به اونها احتیاج داره، دادم بهش...
با تعجب نگاهش کردم. برا اینکه دلم رو به دست بیاره؛ آهسته و با خنده گفت: مگه همیشه نمیگفتی چیزی که در راه خدا میدی، اگه با دست چپ دادی، دست راستت نباید بفهمه؟ بعد هم خندید و رفت دنبال بقیه کارها...
چند وقتی میشد که علیرضا خیلی به فکر مردم بود؛ و خیلی از وسایلی که براش میگرفتم رو در راه خدا میبخشید...
📚منبع: کتاب مسافر کربلا؛ صفحات ۵۲/۵۳/۵۴
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
#شهدای_اصفهان
#پوستر
شهیدعلیرضا کریمی
مشکلِ سفرِ کربلای خیلیها رو حل کرده
اصلاً او با من و شما در کربلا وعده کرده
در پایان آخرین نامهاش هم نوشته بود:
به امید دیدار در کربلا
خدانگهدار
برادر شما علیرضا کریمی
🔰 دانلود پوستر با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#شهیدعلیرضاکریمی #کربلا #امام_حسین #شهدای_اصفهان
💢#خاکریزخاطرات ۳۴
🔸این خاطره رو تمام رانندهها باید بخونن...
#متن_خاطره|حاج حسین خرّازی میخواست بره فاو. ماشین رو برداشت و رفت ... ساعتی بعد دیدم داره پیاده برمیگرده. گفتم: چی شد؟! چـرا نرفتی؟! ماشینت کو؟! حاجیگفت: داشتم رانندگی میکردم که اطلاعیهای از رادیو پخش شد؛ مثل اینکه مراجعِ تقلید فرمودند رعایت نکردنِ قوانینِ راهنمایی و رانندگی حرامه ، منم یه دستم قطع شده و رانندگیکردنم با یک دست خلاف قانونه ، تا این حکم رو از رادیو شنیدم ، ماشین رو زدم کنارجاده ؛ برگشتم تا یه راننده پیدا کنم منو ببره فاو...
👤خاطره ای از زندگی سردار شهید حاج حسین خرازی
📚منبع: سالنامه سرداران عشق 1388
🔰
#قانون #تقید_به_احکام_شرعی #راهنمایی_و_رانندگی #شهیدخرازی #تقلید #احکام #شهدای_اصفهان #فرماندهان_شهید
#خاکریزخاطرات ۴۲
🔸اتفاقی جالب در لحظهی شهادتِ شهید تورجیزاده از زبان خودش
#متن_خاطره|شهیدتورجیزاده مداح بود و عاشقِ حضرتِ زهرا«س». آیت الله میردامادی نقل میکرد: بعد از شهادتِ محمد رضا خوابش رو دیدم و بهش گفتم: محمدرضا ! این همه از حضرتزهرا«س» گفتی و خوندی، چه ثمری برات داشت؟ شهید تورجی زاده بلافاصله گفت: همینکه در آغوشِ فرزندش حضرت مهدی «عج» جان دادم؛ برام کافیه...
👤خاطرهای از زندگی مداح شهید محمدرضا تورجیزاده
📚منبع: کتاب یا زهرا سلاماللهعلیها ، صفحه ۱۸۸
🔰
#حضرت_زهرا #امام_زمان #عاقبت_به_خیری #شهادت #مرگ #شهیدتورجی_زاده #شهدای_مداح #شهدای_اصفهان
.
🔸چند روایت از بانوی پاسداری که؛ بهترین شاگرد دورهی چریکی لبنان بود
برشهایی از زندگی شهیده زهره بنیانیان
🌼#روح_بزرگ|زهره دوران نوجوانی توی کلاسهای خانم غازی [از شاگردان برجسته مجتهده امین] شرکت میکرد. ایشون زهره رو برد پیش مجتهده امین. زهره از بانوامین پرسید: شما چطور به این مقام رسیدید؟ ایشون جواب داد: چون پدر و مادرم همیشه مطهر بوده و مراقب حلال و حرام بودند... بعد از اون جلسه مجتهدهی امین به خانم غازی گفتند: مراقب این دختر باشید؛ روح بزرگی داره...
🌼#عشق_به_قرآن|زیاد قرآن میخوند. میگفت: روح و جان من با قرآن عجین شده. نصف شبها بیدار میشدم و میدیدم داره نماز شب میخونه. انگار اهل استراحت نبود این دختر... روی حجاب هم خیلی حساس بود و میگفت: کنار بیعفتی همه چیز به وجود میاد.
🌼#متفاوت|برخلاف خیلی از دخترها اهل طلا و تنوع لباس نبود و میگفت مادیات مهم نیست. بعد از ازدواج هرچه طلا بهش هدیه دادند رو بخشید به فقرا... شبها روی زمین میخوابید و میگفت: باید با خاک انس بگیریم
🌼#فاستبقوا|وقتی میخواستیم به دیگران کمک کنیم، میگفت: مامان! زود این کار رو بکن تا شیطون شما رو وسوسه نکنه. چون شیطون توی کار خوب، آدما رو زیاد وسوسه میکنه تا منصرف بشن
🌼#چریک|یه مدت برا آموزشهای چریکی رفت لبنان و سوریه. یکبار یکی از سران لبنان بهم گفت: دخترتون بهترین رزمندهی ما بود. اونقدر در کارهای رزمی و چریکی قوی شده بود که وقتی مشت به دیوار می زد، جای انگشتهاش فرو میرفت
➕دانلود پوستر
_______
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#شهدای_زن #شهدای_اصفهان #شهیده_بنیانیان
#روایت
🔸روایت لحظهی شهادت بانوی پاسداری که باردار بود و با فرزندش به شهادت رسید...
🌼#چریک_پاسدار|زهره هم پاسدار بود؛ هم بخاطر دورههای رزمی که توی سوریه و لبنان دیده بود، یه چریکِ رزمنده... کاراته و تیراندازی رو هم در حد عالی بلد بود... آخر سر هم با یه پاسدار ازدواج کرد...
🌼#رویای_صادقه|شب قبل از شهادت خواب دید که دو تا فرشته اومدن و بردنش بالا و بر فراز خونهشون او رو میچرخونن. صبح که بیدار شد، خیلی خوشحال بود. انگار حس کرده بود قراره به آرزوش که شهادته برسه...
🌼#مأموریت|منافقین توی خونهی تیمیشون کلی اسلحه و مهمات جمع کرده بودند و میخواستند روزکارگر مردم رو به رگبار ببندند. چند پاسدار از جمله همسر زهره انتخاب شدند برا تصرفِ این خونهی تیمی... زهره اصرار داشت باهاشون به این ماموریت بره؛ اما چون اواسط دوران بارداریش بود، شوهرش اجازه نداد... تا اینکه وقتی گریه و اشتیاق زهره رو دید، موافقت کرد...
🌼#روایت_شهادت|رسیدند به خونهی تیمی منافقین.. قرار بود زهره به عنوان یه زن عادی بره در بزنه و بگه: احتیاج به کمک دارم. بعد اونا که اومدند بیرون، پاسدارا بریزن و بدون درگیری دستگیرشون کنن... اما انگار منافقین متوجه شده بودند و وقتی زهره در زد؛ یکی از اون اطراف رگبار گرفت رو سرشون. اونی هم که در رو باز کرده بود، به زهره شلیک کرد. و اینجا بود که خواب زهره تعبیر شد. هم خودش و هم فرزندی که باردار بود؛ جلو همون در به شهادت رسیدند...
🇮🇷 ۹اردیبهشت سالگرد شهادت زهره بنیانیان گرامیباد
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدبنیانیان #شهدای_زن #شهدای_اصفهان
#شریک_جهاد
🌸 شهید محمدابراهیم موسیپسندی [ و همسرش شهیده مرضیه عاملی؛ که در کنار ایشان بهشهادت رسید] ؛ و همچنین پاسدار شهیده زهره بنیانیان رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک میکنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند
انشاءالله امروز از این دو شهید عزیز نیز؛ براتون خواهم گفت
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت پوستر مشخصات شهیدموسیپسندی با کیفیت اصلی
➕ دریافت پوستر مشخصات پاسدار شهیده بنیانیان با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
● واژهیاب:
#شهیدموسیپسندی #شهیدهبنیانیان #شهدای_اصفهان #شهدای_مازندران #مشخصات_شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهاد_دانلود
🎥 مصاحبهای بسیار دلنشین با جانباز شهید اکبر آقابابایی؛ قبل از شهادت
پیشنهاد میکنم هرگز دیدنش رو از دست ندین
🔸پنجم شهریور؛ سالگرد شهادت فرمانده شهید اکبر آقابابایی گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#شهیدآقابابایی #استقامت #شهدای_اصفهان #ولایت_پذیری #شهادت #مستند_شهدا #خاکریز_خاطرات #جانباز_شهید
#خاکریزخاطرات ۹۴
🔸شهید مدرّس تا این حد سادهزیست بود...
#متن_خاطره|شهید مدرّس بسیار سادهزیست بود. یه روز که دیر به خانه آمده و قصد خوردنِ نانخشک داشت، خواهرش گفت: شما با این نونِخشک خوردن از پا میافتید؛ نان خشک که نشد غذا. ایشون هم گفت: خواهر! از این حرفا نزن؛ من مهمانِ جدمون امیرالمؤمنین (ع) هستم؛ مگه غذای حضرت غیر از این بود؟ پوشششون هم بسیار ساده بود و اکثر اوقات عبای کهنهای بر دوش داشتند. وقتی یکی از سیاسیون به ایشون گفت: شما الان جزو سرانِ درجه یک مملکت هستید؛ نمیخواهید لباستون رو عوض کنید؟ شهید مدرس بهش فرمود: شخصیتِ انسان به اخلاق و رفتار اوست نه لباسش...
👤خاطرهای از زندگی شهید آیتالله سید حسن مدرّس
📚 منبع: کتاب “ تنها در محراب ” ؛ صفحات ۴۹ و ۶۹
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_______________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدمدرس #روحانی_شهید #ساده_زیستی #شهدای_ترور #شهدای_اصفهان #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۹۹
🔸بابایِ فاطمه گمنام شد...
#متن_خاطره|همهی زندگیاش با حضـرت زهرا(س) پیوند خورده بود. وقتی ازدواج کرد، مهریهی همسرش شد مهریه ی حضرت زهرا(س)... حمزهعلی دو تا آرزو توی زندگی داشت: اول اینکه خدا بهش یک دختر بده ، تا اسمش رو بذاره فاطمه. دوم اینکه وقتی شهید شد، گمنام بمونه مثلِ حضرت زهرا(س)... هر دو تا آرزوهاش مستجاب شد و بابایِ فاطمه گمنام موند...
👤خاطرهای از زندگی شهید حمزهعلی احسانی
📚منبع: کتاب خط عاشقی۲ ، صفحه ۱۵
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیداحسانی #انس_با_اهلبیت #حضرت_زهرا #آرزو #تربیت_فرزند #ازدواج_آسان #شهدای_اصفهان #گمنام #خاکریز_خاطرات