eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
79هزار عکس
15.1هزار ویدیو
199 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
9.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وداعِ جانسوزِ همسر شهید موسوی با پیکری که نبود... روایتی دردناک از همسر پاسدار شهید سیدحمیدرضا موسوی؛ که در حمله‌ی رژیم غاصب اسرائیل به شهادت رسید ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
🔸لابه‌لای کلاس‌های تابستونی؛ به این توصیه شهید هم دقت کنیم... 🌼 |مادرش میگه: روزی از روزهای قبل از انقلاب زمانی که جلیل فقط ۱۷ سال سن داشت، ظهر که از مدرسه اومد، دیدم اونقدر ناراحته که رنگ و روش زرد شده. ازش پرسیدم: واسه چی اینقدر ناراحتی؟ گفت: مامان! امروز از طرفِ سازمان انتقال خون اومدند مدرسه‌مون؛ و از بچه‌هایی که گروه خونی A+ داشتند؛ در ظاهر بصورت افتخاری، اما در واقع با زور خون گرفتند و گفتند: برای شاه می‌خوایم... آخه مگه این شاه چقدر خون می خواد که اینطور خون براش جمع می‌کنن؟!! 🌼 |داداش شهید هم می‌گفت: روزای گرم تابستون سال ۶۰ شروع شده بود و من تازه کلاس اول رو تموم کرده بودم؛ میگه قصد داشتم توی کلاس‌های تابستونی شرکت کنم که آقا جلیل رو دیدم؛ بهش گفتم: داداش! می‌خوام توی کلاس‌های تابستونی یکی از مساجد ثبت‌نام کنم... برادر شهید میگه آقا جلیل یه توصیه مهم بهم کرد و گفت: خیلی خوبه؛ ولی سعی کن نماز رو هم یاد بگیری... 🌼 |چقدر خوبه که من و شما هم وسط کلاس‌های تابستونی و متنوع امروزیِ بچه‌هامون؛ برا اهل نماز شدنشون هم دغدغه داشته باشیم... 👤خاطراتی از زندگی شهید جلیل عباسی 📚 منبع: نوید شاهد "بنیاد شهید و امور ایثارگران" ▫️۲مرداد؛ سالروز شهادت جلیل عباسی گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
🔸ماجرای جالبِ سرودنِ شعرِ " قربونِ کبوترای حرمت امام‌رضا(ع) " |یه شب توی حرم‌امام‌رضا علیه‌السلام توسل کرد که چهارده قدم به سمت ضریح برداره و با هر قدم یک بیت شعر برای آقا امام رضا(ع) بگه... قدم بر می‌داشت، اشک‌هایش می‌ریخت و زیر لب زمزمه می‌کرد: قربون کبوترای حرمت امام رضا قربون این همه لطف و کرمت امام رضا... و نمی‌دونم با چه اخلاصی این شعر رو گفت؛ که تا دنیا دنیاست؛ ورد زبون زائرای امام‌رضاست... 👤خاطره‌ای از زندگی مداح شهید غلامعلی جندقی [رجبی] 📚منبع: مجموعه یادگاران ۲۴ [کتاب شهید رجبی] ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
800.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چه سعادتی از این بالاتر که فدا بشیم... از کنار این جمله‌ی شهید حسن باقری ساده رد نشو ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
💢 ۱۷۹ 🔸اینجوری هوایِ دلِ خواهرت رو داشته باش... |توی دوران بچگی با اینکه چهار سال از خواهرش کوچیکتر بود؛ باز خیلی هواش رو داشت. یادمه وقتی خوندن‌ و نوشتن یاد گرفت، گاهی با خواهرش مشاعره می‌کردند. رحمت ‌الله تا می‌دید که خواهرش بیت کم آورده نفس‌نفس‌زنان داره تلاش می‌کنه شعر جدید بخونه و نبازه؛ پیشونی‌اش رو می‌بوسید، بعد دستی به سرش می‌کشید و می‌گفت: من آرومتر می‌خونم تا تو برسی شعر بخونی...گاهی هم عمداً با تاخیر شعر می‌خوند تا خواهرش جا نمونه. وقتی هم آبجی شعری به ذهنش نمی‌رسید، رحمت الله با مهربانی نگاش می‌کرد و می‌گفت: عیب نداره آبجی؛ تو بُردی... کوچیکتر بود، اما اینجوری هوایِ دلِ خواهرش رو داشت... 👤خاطره‌ای از کودکی شهید رحمت‌الله خالصی 📚منبع: کتاب اشک‌های‌سرخ‌ماه؛ صفحه ۲۴ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ▫️۷مرداد؛ سالروز شهادت رحمت‌الله خالصی سراوان گرامی‌باد _____________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهیدطهرانچی: ما باید دستِ آقا رو پُر کنیم... از ماجرای نقشه‌ی ماه‌ها پیشِ دشمن برای ترور شهید طهرانچی؛ تا راهبردی‌ترین جملات این شهید ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
💢 ۱۸۱ 🔸رازی که فاش‌شدنش؛ علیرضا را محبوب‌تر کرد... |ایام نوجوانی توی یه مدرسه درس می خوندند. یه روز با هم دعواشون شد و محمدرضا به علیرضا گفت: به بابا بگم؟ به بابا بگم توی مدرسه چیکار می‌کنی؟ علیرضا هم گفت: اگه بگی میزنمت... نگران شدم، ترسیدم پسرم به راه بدی‌ کشیده شده باشه؛ اما به‌روی خودم نیاوردم. چند روز بعد محمدرضا رو کشیدم کنار و ازش پرسیدم: بابا! علیرضا مگه توی مدرسه چیکار میکنه؟ گفت: با پول توجیبی‌هایی که بهش میدی، برا بچه‌های فقیر دفتر و مداد میخره... تا اینو شنیدم، خوشحال شدم و پول توجیبیِ علیرضا رو بیشتر کردم... علیرضا و محمدرضا، هر دو شهید شدند.... 👤خاطره‌ای از نوجوانی سردار شهید علیرضا موحددانش 📚منبع: کتاب “موحد” ، صفحه ۱۰ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🔸بُرش‌هایی از زندگی شهید مدافع‌حرم مهدی عزیزی به روایتِ مادر... 🌼 |از بچگی خاص بود و هیچوقت گریه نمی‌کرد و فقط می‌خندید، طوری که من گمان کردم، مشکلی داره... اولین کلامی هم که به زبان آورد «شهیدم من» بود. یادمه مادربزرگش تعجب کرد که زبونش با این کلمه باز شده... 🌼 |بچه که بود؛ با زبون بچگانه‌اش می‌گفت: می‌خوام بزرگ بشم؛ جبهه‌کار بشم و خودم صدام رو بکُشم! 🌼 |اصلا مشکل‌ِ مالی نداشتیم؛ اما رفتارش طوری بود که هیچ چیزی رو برا خودش نمی‌خواست. بهش می‌گفتم: مادر! عید شده؛ برا خودت لباس نو بخر اما مهدی می‌گفت: مادر! عید روزیه که گناه نکنی، نه اینکه لباس نو بپوشی... 🌼 |روزایی که زود از سرکار تعطیل می‌شد، مستقیم می‌رفت خیریه‌ و به نیازمندان کمک می‌کرد. گاهی هم سرکار بهش سبدکالا می‌دادن که خونه نمب‌آورد و می‌داد به فقرا. اینا رو بعد از شهادتش متوجه شدیم... 🌼 |همیشه عکس شهید ابراهیم هادی توی جیبش بود، هروقت هم از کنار تصویرش رد می‌شد، بهش سلام می‌کرد... 🌼 |از مال دنیا چیزی نداشت، جز یک موتور؛ كه اونم ازش دزدیدند... وقتی خبر دزدیده شدن موتورش رو به مادر داد؛ گفت: درویش بودیم و درویش‌تر شدیم... 🌼 |مهدی رفته بود کربلا و میگن زیر قبه خیلی گریه کرد. بهش گفتن: چی از خدا می‌خوای؟ گفته بود: دو تا بال میخوام ... ▫️۱۱مرداد؛ سالروز عروج شهید مدافع‌حرم مهدی عزیزی گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
💢 ۱۸۰ 🔸اومدم سرباز خسته‌ی دمشقم رو ببرم... |بخش ‌زیادی از حقوقش رو می‌داد به فقرا. یه بار طلبی‌که از محل‌ کارش داشت رو گرفت وگفت: می‌خوام بدم به یکی از اقوام تا ماشین بخره، باهاش کار کنه و زندگیش بچرخه... بارها به دوستاش گفته بود: مدیونید اگه پول بخواید و بهم نگید... یه‌بار هم زن غریبه‌ای زیر عکس مهدی توی میدون قیام نشسته بود و گریه می‌کرد؛ می‌گفت: این جوان چند سال بود که به بچه‌های یتیم من کمک می‌کرد و احوال ما را جویا می‌شد... مادربزرگش خواب دید که یه آقای نورانی اومد و فرمود: اومدم سربازِ خسته‌ی دمشقم رو ببرم...؛ دو روز بعد از این خواب، مهدی شهید شد... 👤خاطره‌ای از زندگی مدافع‌حرم شهید مهدی عزیزی 📚منبع: خبرگزاری دفاع‌مقدس / خبرگزاری نویدشاهد 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی دریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی _________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🔸پام مجروح شده؛ حرف که می‌تونم بزنم... 🌼 | مجروح که می‌شد، به سختی باید منتقلش می‌کردند عقب یا بیمارستان. وقتی هم می‌بردنش بیمارستان؛ زود می‌خواست از اونجا خلاصی پیدا کنه و برگرده جبهه... بطوری که پرستارها و پزشکها از پسِش بر نمی‌یومدند... می‌گفت: مجروح شدم؛ اما صحبت که می‌تونم بکنم، اگه بچه‌ها منو با این وضعیت ببیند، روحیه می‌گیرند.‌‌.. می‌گفت: این جراحت‌ها برا من مجروحیت نیست، تا جان در بدن دارم، میرم جبهه... 🌼 | می‌گفت: ما نیومدیم جبهه برا شهید شدن؛ ما اومدیم تا آخرین نفس و قطره‌ی خون پشت دشمن رو به زمین بزنیم؛ حالا اگر بین راه هم به درجه‌ی شهادت رسیدیم فبها المراد... می‌گفت: هدفِ ما مشخصه. هدف، پیروزیِ اسلام و پیروزی قرآنه... می‌گفت: دشمنِ اصلی ما هم آمریکا و صهیونیسته؛ ما باید اسرائیل رو از روی زمین برداریم... 👤خاطره‌ای از زندگی شهید محسن دین‌شعاری 📚منبع: پایگاه اینترنتی موسسه جماران ▫️۱۵مرداد؛ سالروز شهادت سردار شهید حاج‌محسن دین‌شعاری گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
🔅 ۶۴ 🌺 سردار شهید علیرضا موحددانش: | شهید عزادار نمی‌خواهد؛ رهرو می‌خواهد... 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۶۴) با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
4.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنانِ جالب و تامل‌برانگیز شهید نوید صفری در پیاده‌روی اربعین و آرزویی که با شهادت برآورده شد... ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب: