eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
66.3هزار عکس
9.8هزار ویدیو
167 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی ارتباط با ادمین @MARTYR1 https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
۵ مثل حاج قاسم زندگی کن... 🌺 برسد به دستِ دختران سرزمینم... بیا و اینگونه از دشمن بگیر 🇮🇷
بسم الله قاسم الجبارین 🍃لبخندها متفاوت اند ؛ مفاهیم زیادی را با خود حمل میکنند اما تو گویا متفاوت ترین لبخند خلق شده خدا بود .چهره ات را گویی خدا اختصاصی تر رسم کرده بود و عشقی خاص را میان چشمانت جا داده بود . . 🍃دعوت کردی مرا تا قلمم را با نام تو عطرآگین کنم ؛ دعوتم کردی تا به همه برسانم قصه های اکبر و اصغرت را . . 🍃آن زمانی که"در جوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبریست" الگویت شد و پاک ماندی و پاک رفتی و اینک پاک میکنی. میکنی و همین است که دل داغدار مادرت را آرام کرده . . 🍃دل کندن از فرزند را خوب از اربابت اموختی و جگرگوشه هایت را فدایی کردی . گفته بودی عمه ی سادات از مدافعین حرم استقبال میکند و همین شد که شوق دیدن ناموس حیدر؛ تورا روانه ی آسمان ها کرد . . 🍃رهایمان نکنی .این روزها هایمان به نگاه های پرعاطفه ی شماست. استقبال سیده زینب مبارکت باشد ای شهیدِ گلگون لبخند ... . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد: ۱۸ خرداد ۱۳۶۹ . 📆تاریخ شهادت: ۲۳ دی ۱۳۹۴ . 📆تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۳۹۹ . 🥀مزار: گلزار شهدای اهواز .
🍃یک هفته قبل از از سوریه به خانه آمد. پنجشنبه شب بود، نصف شب دیدم صدای ناله گریه می آید. رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم، دیدم جهاد سر مشغول دعا و گریه است و دارد با صحبت میکند. دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم. وانمود کردم که چیزی ندیده ام. . 🍃صبح موقعی که جهاد میخواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیاورم از او پرسیدم پسرم دیشب چی میگفتی؟ چرا اینقدر بی قراری میکردی؟چیشده؟ جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد من بخاطر دلهره ای که داشتم اینبار با جدیت بیشتری پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم. گفت: چیزی نیست مادر داشتم نماز میخواندم . دیگر دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این‌ پافشاری کنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم! مرا بوسید و بغل کرد و رفت... . 🍃یکشنبه شب فهمیدم آن شب به و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته! و آن لحن پر برای چه بوده است !. . راوی: . 🌺به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۱۲ اردیبهشت ۱۳۷۰( ۲ مه ۱۹۹۱) . 📅تاریخ شهادت : ۲۸ دی ۱۳۹۳(۱۸ ژانویه ۲۰۱۵) . 📅تاریخ انتشار : ۲۸ دی ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : روضه الشهیدین ضاحیه جنوبی بیروت .
🍃"بابا اگر اجازه بدهید عازم سفر برای مبارزه و جهاد هستم"من هم گفتم: پسرم خدا پشت و پناهت باشد، هرکسی که این لباس مقدس را بپوشد باید هر لحظه آماده دفاع از و باشد؛ شهید گفت: "ولی بابا اگر بروم بر نمی گردم...💔"* 🍃همین جمله می‌تواند برایِ یک پدر، کربلایی را تداعی کند.و پدرِ سجاد آن لحظه در دل گفت، کاش کمی روبه رویم قدم زنی تا بار دیگر قد وبالایت را نظاره کنم جانِ بابا😰 🍃این رسمِ عاشقان است که در راه از جان و جوان خود می‌گذرند.به تاسی از مولایشان حسین_علیه‌السلام_ همه چیزشان را در راه خدا می‌دهند🕊 🍃سجاد؛ رزمنده ای توانمند و مطلع که تمام همتش را در راهِ آموزشِ نیروهایِ می‌گذاشت. تک‌تیرانداز؛ پزشکی ، مکانیکی و حتی راه و روش تجارت. 🍃میانِ این همه بودن‌، سجاد اما مردِ ماندن نبود.حتی به همسر و فرزندش هم او را پای بند نکرد. 🍃بالاخره روزی؛ روحِ بلندش از حصارِ تن آزاد شد! و ریتان، سکویِ پروازی شد برایِ روح بی‌قرارش. ؛ پرستوحرم🕊 *گفت و گویِ شهید و پدرِ بزرگوارشان ✍️نویسنده: 🌸 به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱۳۶۱ 📅تاریخ شهادت: ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن 🥀مزار : شهرستان کنگاور
🖇💛 ------------------------------------------------- |°• بـه قـول شهـید بـابـایـے،جـنگــ شلیـڪ گـلولـه نیـسـٺ! انجـام وظیـفه اسـٺ. حـالا هـرڪس به هـر طـریق ڪه از دسـتـش برمےآیـد. یڪے جهـاد مےڪند با سـلاح. یڪے جهـاد مےڪند با پـولش،یڪے جهـاد مےڪند با عمـلش! هـرچـیزی ڪه از دسـٺ ڪسے بـربیاید، بـرای دفـاع از اسـلام، اسٺ.°•| ------------------------------------------------- التماس دعا •┈┈••✾•🌾🦋🌾•✾••┈• @kakamartyr3
✨به نام دلدار 🍃 اینجا کربلاست، سرای عشق و . در میان همهمه های ، عبدی را رویایی نیکو، مسرور می‌کند. حضرت خاتم به او بشارت می‌دهد و شرابی خوش‌گوار بدو می‌نوشانَد. و او یقین می‌یابد که خواهد رفت. آری! "شام" در انتظار اوست. ** 🍃همواره در این دَرگه، خضوع و خشوع، بهایی والا داشته است. وقتی ابوذر که و عابد و عاشقی حقیقی بود و از مدار مُنوَّر رضایت الهی، گامی فراتر نمی‌گذاشت، دست خود را از اطاعت یار خالی می‌داند، پس ما بندگان خطاکار شرمسار، بهر چه فخر می‌فروشیم و ادعای می‌کنیم. چرا گاهی از یاد می‌بریم را؟ چرا تقوایمان پر از نقصان است؟ 🍃بیا یک مرتبه بنشین و درونت را بکاو. آن رذائلی که تو را ضعیف می‌کند بشناس و بکوش برای قوی شدن. بکوش برای رسیدن به آنچه که مقربان حق تعالی، به آن رسیده بودند. 🍃حسرت نخور، هنوز هم فرصت هست. برخیز و پاکی خالصانه‌ی نهفته در وجودت را احیا کن.به جانی تازه بده.برخیز تا بتوانی همپای "ابوذرها" شوی. 🍃تبسم او در خاک های خون آلود ، ابدی شد و چشمانش همچنان در انتظار جوانانی مخلص است تا تداوم بخش ره باشند. ✍نویسنده: 🌸به مناسب سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱۱ آذر ۱٣۶۰ 📅تاریخ شهادت : ۱٣ فرودین ۱٣٩۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۳ فرودین ۱۴۰۰
✨از امام عصر(عج) می‌خوام مرا از سربازان و یارانش قرار دهد. 🍃در اردیبهشت سال ۱۳۳۵ نوزادی از سلاله پاک حضرت زهرا(ع) در شهرستان ورامین به دنیا آمد. او از کودکی با آشنا شد و درس ظلم ستیزی و مبارزه با کفر را آموخت. بعدها در سال ۱۳۵۴ به خدمت سربازی رفت و در آنجا نیز سربازان را نسبت به ظلم رژیم آگاه می‌ساخت. 🍃در سال ۱۳۵۶ گروهی را بر علیه شاه سازماندهی کرد و در سال ۵۷ در صف مخالفان رژیم در اعتراض به ‌های غاصبانه‌اش نمود و مورد اصابت گلوله ماموران شاه قرار گرفت. 🍃پس از پیروزی به مدت یکسال در عضویت کمیته انقلاب اسلامی بود و با اغاز جنگ تحمیلی به میدان های نبرد شتافت و مردانه از خاک سرزمین خود دفاع کرد. 🍃در آذر ماه سال ۶۲ برادر بزرگوارش در عملیات فتح المبین به مقام رسید. و شهید سید هادی احمدی یکسال بعد از برادرش در محور پاسگاه (گرکنی) بر اثر اصابت ترکش به ناحیه شکم به جمع عاشقان شتافت. 🍃سخن شهید: برادرانم در راه خدا کار بسیار ارزشمندی‌است که فقط خاصان و مقربان درگاه حق توفیق گام نهادن در این عرصه را پیدا می‌کنند. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ اردیبهشت ۱٣٣۵ 📅تاریخ شهادت : ٢ آبان ۱٣۶٣ 📅تاریخ انتشار : ٣۱ فروردین ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای سید فتح الله
🍃به تو که میرسم ؛ قلمم قاصر میشود از وصف تو و دریای موج انگیز وجودت، به تو که میرسم تنها نگاهت میکنم. گویا میتوانم را از عمق چشمانت بخوانم؛ میتوانم لبخندهایت را قاب کنم و به دیوار دلم بزنم تا از تو بیاموزم که مبادا کسی جز را میان آن راه دهم. 🍃تو همان آیینه ی احسن الخالقین خدایی که میان بکر پروردگار دست نخورده باقی ماندی و جاودانه شدی. گویا خدا بر سر خلقت تو شبانه روز تلاش کرد تا در نهایت این تو بودی که از خون عمادِ حزب الله جوشیدی و نام و پدرت را بر فراز آسمان ها حکاکی کردی. 🍃برای از تو گفتن باید از بی نهایت روز عمر طلب کنم تا مبادا ذره ی از وجود پر عزتت جا بیندازم. نامت نیز برازنده ات است؛ برازنده ی ابهت همیشگی ات در میدان های ، برازنده ی چشم های پر جاذبه ات در زمان هایی که دشمن را هدف گرفته بودی. 🍃آری تو آمدی که بمانی، آمدی تا مارا به خود بیاوری تا نامت را بر روی ما بگذاری و طریقه ی را به ما بیاموزی و اینکه در نهایت دست مارا در دستان سقای بگذاری؛ حال با تمام وجودم سر به سوی آسمان روانه میکنم و میگویم خوش آمدی جانم ♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٢ اردیبهشت ۱٣٧۰ 📅تاریخ شهادت : ٢٨ دی ۱٣٩٣ 📅تاریخ انتشار : ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : قنطریه_سوریه 🥀مزار شهید : روضه الشهیدین ضاحیه جنوبی بیروت
🍃اینبار می‌خواهم از او بنویسم، از زاده اردیبهشت! برای سرداری که از کردن خسته نمیشد. از اویی که عظمت روحش قلمم را متحیر ساخته؛ منش جوانمردانه اش مرا شرمنده خود کرده و و شجاعتش روی همه معادلات ذهنم خط قرمز بزرگی کشیده است. 🍃آشنای غریبی که راه و رفتارش نشأت گرفته از خط و جلوه گر لبخند خدا بر زمین بود. زاده بهار هزار و سیصد و چهل و پنج؛ پدرش به واسطه اینکه در محرم به دنیا آمده بود نامش را محرمعلی نهاد. 🍃محرمعلی مراد خانی، که از دوازده سالگی پا در رکاب انقلاب آماده جان‌بازی بود ، آماده . به اینجا که میرسم خسته و ناتوان می‌مانم، در دایره لغاتم کلمه ای پیدا نمیشود که جهد و تلاشش را توصیف کند. 🍃اصلا در محضر سی سال پاسداری کردن از حریم و انقلاب، کلمات خجل زده‌اند و کنار هم قرار نمی‌گیرند. حقیقتا تاریخ گواه همه چیز است! و قلم ناتوان و سرگشته... 🍃اینجا اعجاز تاریخ است که همه را حیران خود میکند ، تاریخی که در سینه‌اش های محرمعلی در کلانتری نوزده مهرآباد را حک‌ کرده و هرگز از یاد نمی‌برد فرماندهی گردان مکانیزه لشکر ۲۵، فرماندهی گردان امام رضا تیپ ۳ امامت و... 🍃افتخاراتش طوماری می‌شود که قدمت مبارزاتش را به رخ می‌کشد و این پایان نداشت مگر با آسمانی شدنش. شاید مبارزه تن به تن و جانانه اش در میدان با رفتن جسمش زیر خاک و روحش در آسمان پایان یابد. اما نام نیکش به یادگار خواهد ماند! 🍃چون هنوز رجزخوانی‌اش در قلب در گوش تاریخ مانده است و هربار محرمعلی های دیگری از این رجز جان می‌گیرند و آماده خدمت می‌شوند. و تاریخ پر است از مردانی که با شهادتشان تولدی دوباره رقم می‌زنند! ✨ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ اردیبهشت ۱٣۴٧ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱٣٩۴ 📅تاریخ انتشار : ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای تنکابن
🍃چه نوری میتواند راه را برای عاشقان بگشاید. جز عشق به برای آن خدایی که جهاد کرد میان فرشتگانش تا مارا بیافریند و فرشتگانش را مقابل ما به زانو دربیاورد. 🍃حال از تمامی تعلقاتش دل میبرد و پا به میدان میگذارد تا نشان دهد که خدایش را بنده است. اینبار اما دل به داستانی داده ایم که فرشته اش جهادگری است که وجودش را به دستان خدا سپرده. 🍃بی هیچ اجباری و با کمال پا به نهاده و همچون مولایش میان جبهه حق علیه باطل خون دلها خورده. میان این تیرباران ها و دودهایی که عاشقانه تنفس میکردند؛ اش نصیب بهرامِ داستان شد... 🍃ماند و درد کشید از غم نبود یارانش از غم جا ماندن. اما آن روزها چه زیبا جانبازی شده بود به سان علمدار کربلا، اصلا گویی داستان این جهان همین است. 🍃گویی همه باید فدایی راه حسین شوند. فدایی آزادگی حسین (ع)، لب های عطشان خیمه ی حسین(ع)، فدایی رگ های گلوی حسین(ع)، نهایت این بیقراری ها شد وصال دلدار. همان خدایی که قهرمان داستان بینهایت دلتنگش بود. 🍃نهایتش شد دست گذاشتن در دستان و یاران شهیدش. تا درد فراق نباشد؛ خدا درمان شهادت را قرار نمیدهد. تا ناله؛ عجز؛ بیقراری و بیتابی های سحرگانه نباشد خانوم زهرای مرضیه را امضا نمیکند🕊 🍃گویا رسم شهادت این است که ذره ذره ی وجودت اسمانی شود، همه را به آسمان بسپاری، خودت سپر شوی برای تیر سه شعبه ای که گلوی شش ماهه حسین(ع) را هدف گرفته است. رسم همین است، باید عاشق شد. عاشق ترینِ بندگان♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۴ فروردین ۱٣٣۵ 📅تاریخ شهادت : ٢٨ اردیبهشت ۱٣٧۵ 📅تاریخ انتشار : ٢٧ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : بیمارستان ساسان_تهران 🥀مزار شهید : بهشت زهرا
👆خاکریز خاطرات ۲۶۲ 🌺 خواب زیبایی که بالاخره تعبیر شد... 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۶ 🌺 کلیپی زیبا از شهیدی که عاشق امام‌رضا علیه‌السلام بود و روی قبرش نوشتند: شهیدرضوی؛ مدافعِ زینبی... 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم
‍ باکری را همه می‌شناسند نامش که برده می‌شود، شجاعت و خدمت در پسِ ذهن‌ها نقش می‌بندد دو برادر بودند که قلبشان برای می‌تپید و دوشادوش یکدیگر در راهِ همین انقلابِ نوپا جانفشانی می‌کردند. قلم اینبار از حمید بنویسد... ، مبارزه را از برادر بزرگترشان آموخته بود. اویی که به دست رژیم شاه به شهادت رسید قد می‌کشید اما روح بلندش وَرای گنجایش زمین بود، آنقدر بزرگ که هیچ چیز آرامَش نمی‌کرد. به و لبنان رفت تا دوره های چریکی را بیاموزد و از آنجا به برای ادامه تحصیل اما خبرِ استقرارِ امام در ، حمید را به آنجا کشاند! تمامِ فکر و ذکرش بود. خدمت به مردمی که حالا بانگِ انقلاب سر داده بودند و خونشان را به پایِ این نهالِ نوپا می‌ریختند رنگ و بویِ را که دید، گویی روحش به رسید، خستگی ناپذیر بود و هیچ چیز روحِ بزرگش را آرام نمی‌کرد. حتی وقتی در شهرداری مشغول شد، چندی بعد پست و میز و صندلی را رها کرد و به خاکِ جبهه پناه برد. خدمتِ پشتِ میز کارِ حمید نبود...او مرد بود و میدان جنگ! بی‌وقفه در بود، اصلا انگار متولد شده بود تا خستگی را شکست دهد. شاید هم به قول "استراحت را گذاشته بود بعد از "! شهادتی که در اتفاق افتاد و پیکری که هیچ گاه از باز نگشت اما آنچه حاکم است، است به حمید که در دلها مانده فرمانده حمید این روزها به چون تویی نیاز داریم...کسی که خسته نشود و دردِ مردم را بفهمد...درد مردم را درد خودش بداند، به کسی نیاز است که دلبسته به و منصب و میز نباشد! از آنجایی که تو هستی تا جایی که ما ایستاده ایم فرسنگ‌ها فاصله است برای روحِ زمین‌گیرمان بخوان...شاید نفسِ تو زنده مان کند! گرچه شهادت، طلوعِ جاودانگی تو بود اما... فرمانده ✍️نویسنده : زهرا قائمی 🌺به مناسبت 📅تاریخ تولد : ۱ آذر ۱۳۳۴ 📅تاریخ شهادت : ۶ اسفند ۱۳۶۲.جزیره مجنون عراق 🥀مزار شهید : مفقودالاثر🌹 🌸 @kakamartyr3
▓ شعبه‌های جهاد ● یعنی مبارزه. در زبان فارسی، جنگ و ستیزه‌گری معنای مبارزه را نمی‌دهد. می‌گویی من دارم مبارزه می‌کنم: مبارزه‌ی علمی می‌کنم، مبارزه‌‌ی اجتماعی می‌کنم، مبارزه‌ی سیاسی می‌کنم، مبارزه‌ی مسلّحانه می‌کنم؛ همه‌ی اینها مبارزه است و معنا دارد. یعنی تلاشِ پُرنیرو در مقابل یک مانع یا یک دشمن. اگر هیچ مانعی در مقابل انسان نباشد، مبارزه وجود ندارد. در جاده‌ی آسفالته، انسان پایش را روی گاز بگذارد و با باکِ پُر از بنزین سفر کند؛ این را مبارزه نمی‌گویند. آنجایی است که انسان با مانعی برخورد کند، که این مانع در جبهه‌های انسانی، می‌شود دشمن؛ و در جبهه‌های طبیعی، می‌شود مانع طبیعی. اگر انسان با این موانع درگیر شود و سعی کند آنها را از میان بردارد، این می‌شود مبارزه. - در دیدار اعضای هیئت دولت ۱۳۸۳/۸/۲۰ مندرج در کتاب شیوا و بلیغ و بسیار جذاب و خواندنی در اندیشه‌ی حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای(مد ظله العالی) صفحه ۳۱
💢 (ع) به ما آموخت که عزیزترین ثمره حیات خود را در راه خدا بدهید و عیدی بگیرید 🔹، عیدی که انسان‌های آگاه را به یاد قربانگاه ابراهیمی می‌اندازد؛ قربانگاهی که درس فداکاری و جهاد را در راه خدای بزرگ به فرزندان آدم و اصفیا و اولیای خدا می‌دهد. 🔹عمق جنبه‌های توحیدی و سیاسی این عمل را جز انبیای عظام و اولیای کرام- علیهم الصلاة و السلام- و خاصّه عباد الله کس دیگری نمی‌تواند ادراک کند. 🔹این پدرِ توحید و بت شکنِ جهان به ما و همه انسان‌ها آموخت که قربانی در راه خدا، پیش از آنکه جنبه توحیدی و عبادی داشته باشد، جنبه‌های سیاسی و ارزش‌های اجتماعی دارد. به ما و همه آموخت که عزیزترین ثمره حیات خود را در راه خدا بدهید و عیدی بگیرید. خود و عزیزان خود را فدا کنید، و را و را برپا نمایید. 🔹به همه ما، ذریّه آدم، فهماند که «مکّه» و «منی‌» عاشقان است. و اینجا محل نشر توحید و نفی شرک؛ که دلبستگی به جان و عزیزان نیز شرک است. به فرزندان آدم درس آموزنده در راه حق را داد که از این مکان عظیم نیز فداکاری و از خود گذشتن را به جهانیان ابلاغ کنید. امام خمینی (ره)؛ ۱۲ شهریور ۱۳۶۲
یکی قرآن است ؛ ما را به جهاد امر می‌کند دیگری سلاح است جهاد را پیش می‌بَرد سومی این پیرِ باصفاست جهاد برایش هنوز ادامه دارد...
💢 ۴ [خاطرات‌شهیدان] 🔸این توصیه‌ی شهیدکاظمی به شهیدهمت رو، همه‌ی نیروهای انقلابی باید بخوانند |مأموریتم که تموم شد، رفتم با حاج‌همت درباره‌ی برگشتم صحبت کردم. شهیدهمت بهم گفت: یه خاطره برات بگم؟ گفتم: بگو؟! حاجی ‌گفت: وقتی‌ توی پاوه مأموریتم تموم شد، به شهید ناصرکاظمی گفتم: مأموریتم تموم شده و می‌خوام برم. ناصر پرسید: بُریدی؟... از سوالش تعجب کردم و گفتم: منظورت رو نمی‌فهمم، حکمم سه ماهه بوده و حالا تموم شده... ناصر کاظمی گفت: مأموریت و مدت مأموریت زیاد مهم نیست! اگه بُریدی بیا تسویه‌حساب کن و برو، اگر هم نبُریدی بمون و کار کن... اینجا کار زیاده و بهت احتیاج داریم... منصرف شدم و دیگه باهاش درباره برگشتن حرف نزدم... 👤خاطره‌ای از سردار شهید محمدابراهیم همت 📚 منبع: سالنامه یاران ناب ۱۳۹۳ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی __________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
مسعودی پور: ✍ «این حقیر در ایام اربعین در مقابل حرم (ع)، از خداوند خواسته و امام حسین(ع) را به عنوان قرار دادم تا این و نصیبم گشته و روزی این بنده سراپا تقصیر گردد. اگر عزم رفتن به سوریه کردم و از خداوند خواستار این موضوع گشتم به این دلیل بود که نمی توانستم نسبت به مردم سوریه، در خطر بودن حرم آل الله که اگر فداکاری آن ها نبود چیزی از باقی نمانده بود و تلاش تکفیری ها در جهت مخدوش ساختن چهره ی اسلام در عالم و البته که فرمودند سوریه نباید سقوط کند، که اگر در این مقطع زمانی و مکانی در مقابل شان ایستادگی نکنیم باید در شاهد آغاز درگیری ها بودیم ...» 🌷 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا
💢 ۹ 🔸اونقدر آرپی‌جی زده که دیگه نمی‌شنوه... |چند روز بعد از عملیات دیدمش. هر جا می‌رفت یه کاغذ و خودکار باهاش بود. از یکی پرسیدم: چشه این بچه؟!!! گفت: توی عملیات گوش‌هاش آسیب دیده ، اونقدر آرپی ‌جی زده که دیگه نمی شنوه، باید براش بنویسی تا بفهمه... 👤 نام رزمنده در منبع نیامده... 📚منبع: کتاب امتحان نهایی ، صفحه ۱۶ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ___________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
|شهید شیخ ابوالحسن کریمی: قرار نیست ما بمانیم و ارزشها محو شوند؛ قرار است ما محو شویم تا ارزشها بمانند... 🔰دانلود کنید:دانلود پوستر با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیمواژه‌یاب:
🎥 |امام خامنه‌ای در وصف شهید ابوالحسن کریمی فرمودند: شهید عزیز؛ برادر ابوالحسن کریمی عمر کوتاه و پُر ماجرایش به تلاش و مجاهدت دلسوزانه و صمیمانه در راه خدا سپری شد؛ و در همان راه هم شربت شهادت نوشید ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیمواژه‌یاب:
🔅 ۱۶ ✍ نگاه زیبای شهید مدافع‌حرم محمودرضا بیضایی از شیعه بودن... |باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان شیعه به دنیا آمده‌ایم، تا مؤثر در تحقق ظهور امام زمان عج باشیم؛ و این همراه با تحملِ مشکلات؛ مصائب؛ سختی‌ها؛ غربت‌ها؛ و دوری‌هاست... 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۱۶) با کیفیت اصلی ______ 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تبیین چرا بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا بر کنار شد و بعد از این اتفاق چه حادثه‌ای رخ داد؟