eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
78.8هزار عکس
14.9هزار ویدیو
198 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
. دلار در آبادان و خرمشهر 6 هزار تومان شد! سقوط قیمت دلار در بازار کشور و در پی آن عرضه دلار از سوی اتباع عراقی در بازار و ، نرخ هر دلار را در روز سه شنبه تا 60 هزار ریال در بازار منطقه آزاد کاهش داد. به گزارش ایرنا کاهش نرخ دلار در کشور بر بازار شهرهای آبادان و خرمشهر نیز اثر گذاشته و اتباع عراقی را که به امید خرید کالای ارزان از طریق مرز به بازار منطقه آزاد اروند سفر کرده اند را با مشکل روبه رو کرده است. ‌ کاهش نرخ ارز در بازار آبادان در روز سه شنبه در حالی است که در معاملات صبح روز گذشته (دوشنبه) هر دلار در بازار غیر رسمی آبادان در خیابان های امیرکبیر و لین یک احمد آباد 170 هزار ریال خرید و فروش می شد. ‌ افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش ریال موجب شده بود بسیاری از شهروندان استان بصره عراق حتی برای خرید ارزاق روزانه خود، بدون پرداخت روادید به بازارهای آبادان و خرمشهر هجوم آورند که این روند افزایش قیمت کالاها را در بازار منطقه آزاد اروند به دنبال داشت. ‌ یک شهروند عراقی که برای خرید به بازار لین یک احمد آباد آبادان سفر کرده روز سه شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا بیان کرد: کاهش شدید قیمت دلار در بازار آبادان و خرمشهر برای اتباع عراقی غیر قابل پیش بینی است و با این کاهش توانایی خرید از بازارهای این 2 شهر را نداریم. ‌ راعد حسین افزود: افزایش قیمت دلار در ایران، حضور عراقی ها را در بازار آبادان و خرمشهر برای خرید کالا و حتی مواد غذایی در پی داشت ولی با ارزان شدن دلار دیگر خرید از بازار این 2 شهر برای عراقی ها صرفه چندانی ندارد. ‌ یکی دیگر از اتباع عراقی نیز گفت: با توجه به افزایش ارزش دینار عراق در بازارهای آبادان و خرمشهر در چند ماه گذشته شهروندان عراقی به دلیل اختلاف قیمت نسبت به بازار داخل عراق برای خرید کالا و گوشت، ماهی و تره بار راهی بازار آبادان و خرمشهر می شدند. ‌ هشام احمد افزود: از دوشنبه شب که قیمت دلار با کاهش چشمگیری در بازارهای آبادان و خرمشهر روبه رو شده شهروندان عراقی بابت افت قیمت دلار سرگردان شده و تمایل به خرید ندارند. ‌ وی بیان کرد: اتباع عراقی در حالی روز سه شنبه راهی بازار آبادان و خرمشهر شدند که برای هر دلار قیمت 60 و 55 هزار ریال پیشنهاد شد و این امر باعث کاهش میزان خرید عراقی ها در منطقه آزاد اروند شد. .
🌷🌷🕊🌷🕊🌷🌷 امام خمینی (ره) فرمودند: باید شکسته بشود. به دنبال این فرمان، برای شکستن تلاش شد. ، در خلال یک فداکاری بزرگ شکسته شد و حرف تحقق پیدا کرد. کسانی در دنیا بودند که از دور فکر می‌کردند که قضیه‌ی جنگ با از دست رفتن حل خواهد شد و قضیه‌ی جمهوری اسلامی هم حل خواهد گردید! جمهوری اسلامی که نتواند خود ، یعنی شهر صنعتی و چشم و چراغ آن منطقه از کشور را نگه بدارد، دیگر چه‌طور حکومت و دولتی است!؟ معلوم بود که اگر می‌رفت، هم با این شهر می‌رفت و دیگر هم قابل دفاع نبود. آن روز دشمن در ده، دوازده کیلومتری بود و خمپاره‌های ۶۰ او در این شهر به زمین می‌خورد. یعنی دشمن جلو می‌آمد، تا حدی که در بُرد خمپاره‌های ۶۰ او قرار می‌گرفت و می‌زد و هیچ‌چیز باقی نمی‌ماند. آن نقطه‌ی اصلی را پیدا کردند و گفتند که باید شکسته بشود، و شکسته شد . 🌷🌷🕊🌷🕊🌷🌷 🌷🌷🕊🌷🕊🌷🌷
🌷🌷🕊🌷🕊🌷🌷 پس از برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا، امکان همکاری مشترک سپاه و ارتش میسر شد. با صدور پیام در جهت شکسته شدن ، نیروی زمینی ارتش با طراح این عملیات و محول کردن آن به لشکر ۷۷ خراسان در ساعت یک بامداد ۵ مهر ۱۳۶۰ با نام عملیات و با رمز در سه محور ، و جاده به به اجرا درآمد. در این عملیات چند گردان از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، لشکر ۷۷ خراسان و تیپ ۳۷ زرهی شیراز از ارتش جمهوری اسلامی ایران و یک گردان تانک از تیپ ۲ لشکر ۱۶ زرهی قزوین و یک گردان از ژاندارمری به مصاف حدود ۳۰ گردان دشمن رفتند که تا ساعت ۱۴ ضمن شکستن ، دو جاده مهم و را آزاد کردند. محوریت اصلی عملیات با لشکر ۷۷ خراسان بوده و پس از آن با نام لشکر ۷۷ پیروز خراسان شناخته می شود. 🌷🌷🕊🌷🕊🌷🌷 🌷🌷🕊🌷🕊🌷🌷
💠تقدیم به شهدای آبادان و خرمشهر...🌷 نه ، نه خرمشهر می ماند نه این عزّت به گوش دهر می ماند نمی رفتی اگر ای لاله ی سرخ چه ننگی از برای شهر می ماند شهادت این زمین را آسمان کرد زمین را قبله گاه یک جهان کرد فراری داد دشمن را ز خانه عدو را، سست و خوار و ناتوان کرد شما چون نخل ها اِستاده بودید به یاد کربلا آماده بودید اگر آتش، اگر درد و عطش بود شما دلداده و آزاده بودید یقین دست شما، دست خدا بود که خرمشهر همچون کربلا بود خدا آزاد کرد این سرزمین را که معراج بلند لاله ها بود فدا شد جانشان در ورطه غم نشد چیزی به حق خواهی مُقَدَم که آبادان و خرمشهر باشد همیشه تا ابد، آزاد و خرّم چو روح الله آن فرمانده فرمود: که باید حصر را هرگونه بگشود شکسند حصر آبادان به همّت دگر چشم عدو یک دم نیاسود خروشان موج چون اروند بودند به گوش این زمانه، پند بودند که ماییم عاشقان وصل دلدار برای وصل با لبخند بودند رهاورد شما عشق است و نور است که خوزستان پر از شور و غرور است به لطف آن رشادت ها که کردید همیشه خصم از این خاک دور است شهیدان خدا، تا زنده هستیم ز خون پاکتان شرمندهه هستیم همیشه عاشق روی شماییم ز مهر رویتان آکنده هستیم 📎پ ن: با از دست رژیم بعثی عراق در سال ۱۳۶۰، سرنوشت جنگ به سود رزمندگان ایران رقم خورد و این پیروزی بزرگ زمینه‌ساز موفقیت‌های دیگری مثل "آزادسازی خرمشهر" شد 🌷 🕊
📣اطلاعیه؛ 💢 آخرین وضعیت آموزشی مدارس علمیه استان خوزستان بدین شرح می‌باشد؛ 🔴 کلیه مدارس علمیه و مراکز آموزشی در شهرهای و به حالت درآمده و آموزش به صورت خواهد بود. 🔶 مدارس علمیه در شهرهای به صورت با رعایت پروتکل‌های بهداشتی دایر خواهند بود. 🔻اسامی شهرهای خوزستان با ؛ 🔻اسامی شهرهای خوزستان با ؛ 🔻اسامی شهرهای خوزستان با ؛ ⚠️ وضعیت شغلی کادر مدارس علمیه نیز طبق ابلاغیه ستاد کرونا، همچون ادارات است.
💠تقدیم به شهدای آبادان و خرمشهر...🌷 نه ، نه خرمشهر می ماند نه این عزّت به گوش دهر می ماند نمی رفتی اگر ای لاله ی سرخ چه ننگی از برای شهر می ماند شهادت این زمین را آسمان کرد زمین را قبله گاه یک جهان کرد فراری داد دشمن را ز خانه عدو را، سست و خوار و ناتوان کرد شما چون نخل ها اِستاده بودید به یاد کربلا آماده بودید اگر آتش، اگر درد و عطش بود شما دلداده و آزاده بودید یقین دست شما، دست خدا بود که خرمشهر همچون کربلا بود خدا آزاد کرد این سرزمین را که معراج بلند لاله ها بود فدا شد جانشان در ورطه غم نشد چیزی به حق خواهی مُقَدَم که آبادان و خرمشهر باشد همیشه تا ابد، آزاد و خرّم چو روح الله آن فرمانده فرمود: که باید حصر را هرگونه بگشود شکسند حصر آبادان به همّت دگر چشم عدو یک دم نیاسود خروشان موج چون اروند بودند به گوش این زمانه، پند بودند که ماییم عاشقان وصل دلدار برای وصل با لبخند بودند رهاورد شما عشق است و نور است که خوزستان پر از شور و غرور است به لطف آن رشادت ها که کردید همیشه خصم از این خاک دور است شهیدان خدا، تا زنده هستیم ز خون پاکتان شرمنده هستیم همیشه عاشق روی شماییم ز مهر رویتان آکنده هستیم 📎پ ن: با از دست رژیم بعثی عراق در سال ۱۳۶۰، سرنوشت جنگ به سود رزمندگان ایران رقم خورد و این پیروزی بزرگ زمینه‌ساز موفقیت‌های دیگری مثل "آزادسازی خرمشهر" شد 🌷 🕊
شهید جاوید‌الاثر است. او متولد ۱۳۳۶ در آبادان بود و زمانی که در کودکی برای اولین بار برنامه کودک رادیو نفت آبادان را اجرا کرد، پدرش به عنوان سیار در استان فعالیت می‌کرد و چندین سال گویندگی برنامه‌های رادیو و تلویزیون آبادان را نیز برعهده داشت. اما «غلام‌رضا» جدا از این موقعیت، خود استعداد خاصی در زمینه گویندگی و خبر داشت به طوری که در مسابقات گویندگی آموزشگاه‌های خوزستان در سال پنجم دبیرستان مقام اول را برای دومین سال به دست آورد و به عنوان گوینده برتر استان شناخته شد. در سال ۱۳۵۸ فعالیت رسمی خود را در صداوسیما از رادیو نفت آبادان آغاز کرد. پس از پایان تحصیلات متوسطه به خدمت سربازی اعزام شد و در همان دوران خفقان شاهنشاهی به نشر افکار اسلامی در پادگان می‌پرداخت و به همین خاطر چندین بار در دوره سربازی به دلیل نشر افکار اسلامی، توبیخ شد و در نهایت با فرمان امام مبنی بر ترک کردن مراکز نظامی شاه، غلام‌رضا به صف مبارزات مردم پیوست. ؛ صدای ماندگار «خون نگار جنگ» با آغاز دفاع مقدس، خود را به مناطق جنگی رساند و به تهیه گزارش و خبر پرداخت. وی در طول ۶ سال حضورش در مناطق عملیاتی بارها مورد اصابت ترکش‌ها قرار گرفت و مجروح شد اما این امر باعث نشد وی از جمع همرزمانش جدا شود. هنا آبادان؛ اینجا آبادان؛ اینجا رادیو آبادان؛ صدای جمهوری اسلامی ایران ... آبادانی‌ها این جملات را در دوران مقاومت و خون با صدای غلام‌رضا بسیار شنیدند و به حق او را «خون نگار جنگ» نامیده‌اند. مدیر خبر رادیو آبادان و نماینده در قرارگاه خاتم الانبیا (ص) در مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور از دیگر سوابق این شهید رسانه‌ای است که روز شهادتش با عنوان روز « رسانه» نامگذاری شده است. روی یک ترکش نوشته غلام‌رضا رهبر برادرش فرهاد که دوشادوش او به عنوان عکاس در دفاع مقدس فعالیت داشت، از خاطراتش با غلام‌رضا در جبهه می‌گوید: یک روز با غلام‌رضا به خط مقدم جبهه رفته بودیم؛ شاید باورتان نشود بیش از چهار یا پنج بار دیدم که پای غلام‌رضا روی مین‌های مختلف رفت، ولی عمل نکرد. من ترسیدم، گفتم: غلامرضا مواظب باش! خندید و گفت : فرهاد، ترکش به نام می‌آید، مثلاً روی یک ترکش نوشته غلام‌رضا رهبر، یا فرهاد رهبر. اگر بخواهیم شهید بشویم خدا خودش می‌داند. فرهاد رهبر در ادامه می‌گوید: درست 21 دی ماه سال 65، ساعت هشت صبح، وقتی که به اهواز رسیدم  از صداوسیمای مرکز اهواز با من تماس گرفتند که غلام‌رضا، در شلمچه در عملیات کربلای پنج کنار دریاچه ماهی ترکش خورده است. به شلمچه رفتم و در آنجا به دنبال برادرم گشتم ولی اثری از جنازه او نبود. یکی می‌گفت چون خبرنگار معروفی بوده به انگلستان برده شده؛ دیگری می‌گفت او را به مرز عراق بردند و خلاصه هر کس چیزی می‌گفت؛ یک سال و نیم به دنبال جنازه برادرم گشتم، کل بیمارستان‌های ایران، جای جای ایران را گشتم ولی نتوانستم او را پیدا کنم. بعد از شهادت برادرم، خدمت حضرت امام خمینی(ره ) رسیدیم و امام ما را دلداری دادند و از برادرم تقدیر کردند. حتی در مراسمی که با حضرت آیت الله خامنه‌ای دیدار داشتیم، ایشان به خانواده ما نشان افتخار اهدا کردند. *شهید رهبر یک رهبر واقعی در روایت دفاع مقدس بود سردار سیدیحیی رحیم‌صفوی از فرماندهان ارشد دفاع مقدس درباره  او می‌گوید: شهید رهبر یک رهبر واقعی در روایت دفاع مقدس بود؛ از همان ابتدای جنگ در جبهه حضور یافت و به تهیه گزارش از وضعیت رزمندگان پرداخت. وی افزود: این شهید عزیز با صدای گرم خود در صدا و سیمای آبادان به رزمندگان امید می‌داد و آن‌ها را تشویق می‌کرد تا استقامت و مقاومت خود در جنگ را حفظ کنند. وی در تبلیغات جنگ و به تصویر کشیدن حماسه‌های مختلف بسیار کوشید. سردار صفوی ادامه داد: شهید رهبر شخصیت کم‌نظیری بود؛ این برادر عزیز از هیچ تلاشی برای تبلیغات جنگ دریغ نکرد و تاثیر بسیاری بر روی روحیه ملت ایران و رزمندگان گذاشت و تصویر واقعی از جنگ به همه نشان داد که در تاریخ ثبت شد. قلبتان را با خدا یکی کنید شهید غلامرضا رهبر در قسمتی از وصیت‌نامه خود می‌نویسد: «دنیای آبادان با دنیای خارج از آن تفاوت دارد. آبادان برای ما دنیا معنویات و الهیات و این جنگ برای ما کلاس واقعی درس است. این راه الهی است که خود انتخاب کرده‌ام و از خدا می‌خواهم که اگر کشته شدم و یا زخمی گشتم فقط به خاطر او در راه او بوده باشد. مطمئن باشید که اگر به این صورت باشد، من در آن دنیا نه تنها هیچ ناراحتی نخواهم داشت، بلکه بهترین زندگی را خواهم گذراند و سیاهی از آن کسانی است که این حرف‌ها را باور ندارند و پوزخند به این حرف‌ها می‌زنند. مرگ، مرگ است بالاخره باید با این دنیا وداع کرد. بنابراین خوشا به حال آنان که توشه‌ای برای خود اندوخته‌اند و رفتند و در برابر خدایشان در آن دنیا شرمنده نیستند.
3.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 دفاع از شهر روزهای مقاومت 🔅 باید مقاوم ماند ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
3.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 آبادان زیر آتش ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
✳️حافظان امنیت ✳️
شهید جاوید‌الاثر است. او متولد ۱۳۳۶ در آبادان بود و زمانی که در کودکی برای اولین بار برنامه کودک رادیو نفت آبادان را اجرا کرد، پدرش به عنوان سیار در استان فعالیت می‌کرد و چندین سال گویندگی برنامه‌های رادیو و تلویزیون آبادان را نیز برعهده داشت. اما «غلام‌رضا» جدا از این موقعیت، خود استعداد خاصی در زمینه گویندگی و خبر داشت به طوری که در مسابقات گویندگی آموزشگاه‌های خوزستان در سال پنجم دبیرستان مقام اول را برای دومین سال به دست آورد و به عنوان گوینده برتر استان شناخته شد. در سال ۱۳۵۸ فعالیت رسمی خود را در صداوسیما از رادیو نفت آبادان آغاز کرد. پس از پایان تحصیلات متوسطه به خدمت سربازی اعزام شد و در همان دوران خفقان شاهنشاهی به نشر افکار اسلامی در پادگان می‌پرداخت و به همین خاطر چندین بار در دوره سربازی به دلیل نشر افکار اسلامی، توبیخ شد و در نهایت با فرمان امام مبنی بر ترک کردن مراکز نظامی شاه، غلام‌رضا به صف مبارزات مردم پیوست. ؛ صدای ماندگار «خون نگار جنگ» با آغاز دفاع مقدس، خود را به مناطق جنگی رساند و به تهیه گزارش و خبر پرداخت. وی در طول ۶ سال حضورش در مناطق عملیاتی بارها مورد اصابت ترکش‌ها قرار گرفت و مجروح شد اما این امر باعث نشد وی از جمع همرزمانش جدا شود. هنا آبادان؛ اینجا آبادان؛ اینجا رادیو آبادان؛ صدای جمهوری اسلامی ایران ... آبادانی‌ها این جملات را در دوران مقاومت و خون با صدای غلام‌رضا بسیار شنیدند و به حق او را «خون نگار جنگ» نامیده‌اند. مدیر خبر رادیو آبادان و نماینده در قرارگاه خاتم الانبیا (ص) در مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور از دیگر سوابق این شهید رسانه‌ای است که روز شهادتش با عنوان روز « رسانه» نامگذاری شده است. روی یک ترکش نوشته غلام‌رضا رهبر برادرش فرهاد که دوشادوش او به عنوان عکاس در دفاع مقدس فعالیت داشت، از خاطراتش با غلام‌رضا در جبهه می‌گوید: یک روز با غلام‌رضا به خط مقدم جبهه رفته بودیم؛ شاید باورتان نشود بیش از چهار یا پنج بار دیدم که پای غلام‌رضا روی مین‌های مختلف رفت، ولی عمل نکرد. من ترسیدم، گفتم: غلامرضا مواظب باش! خندید و گفت : فرهاد، ترکش به نام می‌آید، مثلاً روی یک ترکش نوشته غلام‌رضا رهبر، یا فرهاد رهبر. اگر بخواهیم شهید بشویم خدا خودش می‌داند. فرهاد رهبر در ادامه می‌گوید: درست 21 دی ماه سال 65، ساعت هشت صبح، وقتی که به اهواز رسیدم  از صداوسیمای مرکز اهواز با من تماس گرفتند که غلام‌رضا، در شلمچه در عملیات کربلای پنج کنار دریاچه ماهی ترکش خورده است. به شلمچه رفتم و در آنجا به دنبال برادرم گشتم ولی اثری از جنازه او نبود. یکی می‌گفت چون خبرنگار معروفی بوده به انگلستان برده شده؛ دیگری می‌گفت او را به مرز عراق بردند و خلاصه هر کس چیزی می‌گفت؛ یک سال و نیم به دنبال جنازه برادرم گشتم، کل بیمارستان‌های ایران، جای جای ایران را گشتم ولی نتوانستم او را پیدا کنم. بعد از شهادت برادرم، خدمت حضرت امام خمینی(ره ) رسیدیم و امام ما را دلداری دادند و از برادرم تقدیر کردند. حتی در مراسمی که با حضرت آیت الله خامنه‌ای دیدار داشتیم، ایشان به خانواده ما نشان افتخار اهدا کردند. *شهید رهبر یک رهبر واقعی در روایت دفاع مقدس بود سردار سیدیحیی رحیم‌صفوی از فرماندهان ارشد دفاع مقدس درباره  او می‌گوید: شهید رهبر یک رهبر واقعی در روایت دفاع مقدس بود؛ از همان ابتدای جنگ در جبهه حضور یافت و به تهیه گزارش از وضعیت رزمندگان پرداخت. وی افزود: این شهید عزیز با صدای گرم خود در صدا و سیمای آبادان به رزمندگان امید می‌داد و آن‌ها را تشویق می‌کرد تا استقامت و مقاومت خود در جنگ را حفظ کنند. وی در تبلیغات جنگ و به تصویر کشیدن حماسه‌های مختلف بسیار کوشید. سردار صفوی ادامه داد: شهید رهبر شخصیت کم‌نظیری بود؛ این برادر عزیز از هیچ تلاشی برای تبلیغات جنگ دریغ نکرد و تاثیر بسیاری بر روی روحیه ملت ایران و رزمندگان گذاشت و تصویر واقعی از جنگ به همه نشان داد که در تاریخ ثبت شد. قلبتان را با خدا یکی کنید شهید غلامرضا رهبر در قسمتی از وصیت‌نامه خود می‌نویسد: «دنیای آبادان با دنیای خارج از آن تفاوت دارد. آبادان برای ما دنیا معنویات و الهیات و این جنگ برای ما کلاس واقعی درس است. این راه الهی است که خود انتخاب کرده‌ام و از خدا می‌خواهم که اگر کشته شدم و یا زخمی گشتم فقط به خاطر او در راه او بوده باشد. مطمئن باشید که اگر به این صورت باشد، من در آن دنیا نه تنها هیچ ناراحتی نخواهم داشت، بلکه بهترین زندگی را خواهم گذراند و سیاهی از آن کسانی است که این حرف‌ها را باور ندارند و پوزخند به این حرف‌ها می‌زنند. مرگ، مرگ است بالاخره باید با این دنیا وداع کرد. بنابراین خوشا به حال آنان که توشه‌ای برای خود اندوخته‌اند و رفتند و در برابر خدایشان در آن دنیا شرمنده نیستند.
🍂 خاطرات زنان از دفاع مقدس راوی: خانم مصباحی ‌‌‍‌‎‌┄═❁🔸❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ▪︎ امداد رسانی تازه از اردوی سپاه برگشته بودیم و در حیاط باشگاه اروند آبادان جلسه انتقادات و پیشنهادات داشتیم که یکباره صدای عجیب شلیک پشت سر هم گلوله و شکستن دیوار صوتی شنیده شد. برادران سپاهی خبر آوردند که باشگاه را ترک کنید که عراقی‌ها حمله کرده‌اند. با مینی بوس بچه‌ها را به منزل‌هایشان رساندند. عراقی ها آنقدر نزدیک شده بودند که از آن سوی شط دیده می‌شدند. در نماز جمعه اعلام شد که نیروهای آموزش دیده بسیجی خود را به سپاه معرفی کنند. من نیز با چند تن از خواهران به سپاه مراجعه کردیم، اما گفتند که به برادران احتیاج بیشتری داریم. همه بی تاب بودیم و در فکر اینکه کاری از دستمان بر نمی‌آید مضطرب و هیجان زده در گوشه و کنار شهر به فکر امدادرسانی بودیم. به مناطق بمباران شده سر می‌زدیم تا اینکه یک روز خود را در بیمارستان هلال احمر یافتیم و چون دوره امداد ندیده بودیم به کارهای اولیه و مراقبتی پرداختیم. آنقدر مجروح زیاد بود که بیمارستان جا نداشت و مجروحان را در راهروهای بیمارستان گذاشته بودند زیادی مجروحان باعث شد که خیلی زود در کارم حرفه ای شوم و به مداوای آنها بپردازم. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄