♥️ هوالشهید... رفتند ولی از صَفشان جا ماندیم
مجنون و خُمار وصلِ لیلا ماندیم
ما از شهـدا قصّه شنیدیم ولی
در پیچ و خم قصه دنیا ماندیم 🌷شهید مدافع حرم پاسدار حمید محمدرضایی، در دوران دفاع مقدس عملیات های والفجر 10 و آزادسازی حلبچه و بیت المقدس6 شرکت کرده بود و اتفاقا از این عملیات آخر یادگاری هم داشت! 🌷کسی فکرش را نمی کرد که پیکر مطهر برادرش «علی» دقیقا 30 سال بعد از کربلای 5 پیدا شود ولی در همان موقع حمیدآقا در دومین عزیمت عاشقانه به حریم حضرت ام المصایب، وجود ذی جودش برای ما شود خاطره... حریمی که به او و شخصیت و هویتی جدید بخشید... 🌷سال 94 بود که در منطقه سُخنِه در نزدیکی شهر تِدمُر سوریه بین حمید و نیروهای خودی فاصله افتاد تا 3 سال کسی از مسئول عملیات تیپ 82 صاحب الامر(عج) استان قزوین با خبر نباشد و چشمها اشکبار و دلها آکنده از اضطراب به امید دیداری دوباره و شاید وداعی جانسوز... 🌷حمیدآقا، با طراوتی بهاری در بهار 94 از فرات عشق و زمزم ایمان سیراب شد و نقد جان در کف اخلاص گرفته و به بهای جهاد و شهادت به محضر ربوبیت راه یافت... 🌷حاج حمید، با تکبیر ایمان در «محراب تِدمُر» به «نماز عشق» ایستاد و «قنوت قُربَش» به «سلام شهادت» متصّل شد و عباس گونه در آوردگاه حق و باطل و قربانگاه یاران آخرالزمانی سیدالشهدا(ع) فدای قرآن شد و به خیلِ عاشوراییان پیوست. 🌷آنجا که در مقام لبیک به دعوت حسین زمان، طومار 44 ساله عمر قشنگش را با خون امضا کرد و زرق و برق دنیا را وانهاد تا بماند برای اهل زمین، چون خود اهل آسمان بود. 🌷اما آمدنش حرفها داشت. نتوانست بیش از 3 سال اشک های مادر را تاب بیاورد و خدا هم به برکت قدوم بهانه آفرینش، در «روز مادر» او را به مادرش برگرداند... 🌷شهید مدافع حرم حاج حمید محمدرضایی، نوری در دلهای مشتاقان طریق سراسر سعادت حقیقت افکند و نشان داد که در مکتب سرخ شهادت، قلم «سلاح» است و سرمشق ها «خط خون» و جبهه « کلاس درس» و حسین بن علی(ع)، «آموزگار شهادت»! 🌷اینک ماییم و کوچه باغ هایی که به نام شهدای مدافع حرم آذین یافته و عطر بهشت دارد! 🌷اینک ماییم و معبری که تِمثال بی مثال امثال حاج حمیدها برآن نقش بسته است که به حق، راه شهیدان «رمز بهشتی شدن» ماست! روحش در جوار حضرت حق و راهش پیش پای ماست... بسم الله
خاک پای همه شهدا و آرزومند مقام آنها
✍
#بازگشت_قهرمان
#سردار_عشق
#شهید_حمید_محمدرضایی
#شهدا_التماس_دعای_شهادت_و_شفاعت
#شهدا_گاهی_نگاهی
#شهدا_شرمنده_ایم
#اللهم_الرزقنا_توفیق_شهادت_فی_سبیلک
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
🌹🕊🌷🌺🌷🕊🌹
#بازگشت_قهرمان
#دلنوشته
#به_یاد_شهید_والامقام
#سعادت_حاج_علی_عسکری
مادر جان
شرق #بصره ، مدفن عاشقان #بی_نشانی است که متواضعانه سر در نقاب خاک کشیده اند و اینک بعد از 37 سال ، #اذن بازگشت یافته اند.
و امروز #سعادت زندگیت ، گرچه آخرین حجم زمینی اش ، چند تکه #استخوان است ، با #سر به سویت می آید.
#مادر_جان
چند روز پیش #بابا را دیدم
#بابا می گفت قد رعنایت #خمیده شده ، #موهایت سپید و #چشمانت کم سو گشته ، اما هنوز با همین چند تکه #استخوان ، #فرزند توام و تو با #جسمی که رنگ #پیری گرفته است هنوز #مادر مهربانم هستی .
#مادر_جان
امروز که خدا رخصت #بازگشت داده به سویت می آیم تا آلامت را #مرهم باشم
به خانه برمی گردم تا دوری #پدر را کمتر احساس کنی
می آیم تا سنگ #صبورت باشم و #گوش شنوای دردهایت
می آیم تا لباس #انتظار را از تن در آوری و باز مثل #کودکی_هایم مرا در #آغوش بگیری و برایم #لالایی بخوانی
#مادرجان
آغوش بگشای که #یوسفت به سویت می آید
فکر کنم ، لحظه ی #دیدارمان تمام شهر برایمان بخوانند :
یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊 #سعادت_جان 🕊🌹
🌺🌼 #خوش_آمدی 🌼🌺
🌹🕊🌷🌺🌷🕊🌹
🌹🕊🌷🌺🌷🕊🌹
#بازگشت_قهرمان
#شهيد_والامقام
#سعادت_حاج_علی_عسگری
فرزند : جعفر
#طلوع :
🗓 1340/08/06 🗓
محل تولد : نجف آباد
وضعیت تاهل : مجرد
شغل : پاسدار
#غروب :
🗓 1361/04/23 🗓
مسئولیت : پاسدار
محل #شهادت : شرق بصره
عملیات : رمضان
مزار #شهید :
#گلزار_شهدای_نجف_آباد
#مهربانم
#خوش_آمدی_به_وطن
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹