eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
68.2هزار عکس
10.6هزار ویدیو
173 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 یک برگ وصیت‌نامه، سه صفحه مصاحبه و یگ گونی، همه چیزی است که از یک شهید باقی مانده است، ولی همین سه قلم، اگر گوش جان و چشم دل به روی‌شان بگشاییم، راوی دنیایی از عشق هستند که می‌توانند دنیای‌مان را تا پایان آن تحت‌الشعاع قرار دهند. . 🌷 " اگر من شهید شدم، من را در دفن کنید و به همه بگویید که برای من گریه نکنند. کبوترهایم را بفروشید. یکی از سفیدها را سرخ کنید و در راه خدا رهایش کنید و دیگری را [نیز] به حرم امام هشتم (ع) ببرید. . 🌷 مصاحبه با : "خبر شهادت برادرم را از طریق سپاه شنیدم. همرزم برادرم برایم تعریف کرده بود که محمد، خدمه تانک بوده است. پس از اصابت خمپاره به تانک، او نیز همراه با تانک می‌سوزد و به شهادت می‌رسد. ...هروقت مشکلی دارم، سر مزار برادرم می‌روم و مشکلم حل می‌شود. . 📷 عکس شهید ، . . 🌷 مصاحبه با : "پیش از شهادت ابراهیم، خواب دیدم که یک کبوتر سفید لب بام خانه‌مان نشست. ناگهان آن کبوتر با دسته‌ای از کبوترهای دیگر پرید و به آسمان رفت. از خواب پریدم و دلم لرزید..." ...هر وقت به وی متوسل شده‌ام، کمکم کرده است. . 🌷 مصاحبه با : "من شش سال داشتم که پدرم شهید شد. از پدرم چیزی به یاد ندارم، ولی همیشه احساس می‌کنم که او در کنارم است. از مردم می‌خواهم خون شهدا را پایمال نکنند و نگهدار خون شهدا باشند!" . و اما... یگ گونی کوچکِ زرد رنگ‌ و رو رفته که روی آن کاغذی چسبانده‌اند، وسط تصویر می‌درخشد. روی کاغذ نوشته شده است شهید بسیج سپاه محمدابراهیم ماهی ـ مشهد ـ ۱۳۶۰/۰۳/۰۵ همین! یگ گونی که از تن شهید محمدابراهیم ماهی خادر به جای مانده است؛ یگ گونی خاکستر و یک وصیت‌نامه که جمله پایانی‌اش این است: «باز هم یادآوری می‌کنم که برای من گریه نکنید. گریه شماها برای من خیلی ناراحتی دارد...» . .
🌸 یک برگ وصیت‌نامه، سه صفحه مصاحبه و یگ گونی، همه چیزی است که از یک شهید باقی مانده است، ولی همین سه قلم، اگر گوش جان و چشم دل به روی‌شان بگشاییم، راوی دنیایی از عشق هستند که می‌توانند دنیای‌مان را تا پایان آن تحت‌الشعاع قرار دهند. . 🌷 " اگر من شهید شدم، من را در دفن کنید و به همه بگویید که برای من گریه نکنند. کبوترهایم را بفروشید. یکی از سفیدها را سرخ کنید و در راه خدا رهایش کنید و دیگری را [نیز] به حرم امام هشتم (ع) ببرید. . 🌷 مصاحبه با : "خبر شهادت برادرم را از طریق سپاه شنیدم. همرزم برادرم برایم تعریف کرده بود که محمد، خدمه تانک بوده است. پس از اصابت خمپاره به تانک، او نیز همراه با تانک می‌سوزد و به شهادت می‌رسد. ...هروقت مشکلی دارم، سر مزار برادرم می‌روم و مشکلم حل می‌شود. . 📷 عکس شهید ، . . 🌷 مصاحبه با : "پیش از شهادت ابراهیم، خواب دیدم که یک کبوتر سفید لب بام خانه‌مان نشست. ناگهان آن کبوتر با دسته‌ای از کبوترهای دیگر پرید و به آسمان رفت. از خواب پریدم و دلم لرزید..." ...هر وقت به وی متوسل شده‌ام، کمکم کرده است. . 🌷 مصاحبه با : "من شش سال داشتم که پدرم شهید شد. از پدرم چیزی به یاد ندارم، ولی همیشه احساس می‌کنم که او در کنارم است. از مردم می‌خواهم خون شهدا را پایمال نکنند و نگهدار خون شهدا باشند!" . و اما... یگ گونی کوچکِ زرد رنگ‌ و رو رفته که روی آن کاغذی چسبانده‌اند، وسط تصویر می‌درخشد. روی کاغذ نوشته شده است شهید بسیج سپاه محمدابراهیم ماهی ـ مشهد ـ ۱۳۶۰/۰۳/۰۵ همین! یگ گونی که از تن شهید محمدابراهیم ماهی خادر به جای مانده است؛ یگ گونی خاکستر و یک وصیت‌نامه که جمله پایانی‌اش این است: «باز هم یادآوری می‌کنم که برای من گریه نکنید. گریه شماها برای من خیلی ناراحتی دارد...» . .
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 من در تهران سرباز هستم. عمر وقتی آمده بود اینجا تا اعزام شود به من زنگ زد و گفت: دارم می روم سوریه، بیا برای آخرین بار ببینمت. قبلش مادرم گفته بود برادرت می خواهد بیاید با تو کار دارد. عمر با من در میدان آزادی قرار گذاشت. وقتی رفتم با دو نفر دیگر از دوستانش بسیار خوشحال آنجا بودند. پرسیدم: داری می ری کجا؟ گفت: جنگ. گفتم: اینها هم هستند؟ گفت: اره حدود صد نفر هستیم می رویم از برادرانمان دفاع کنیم. برای ما شیعه و سنی فرقی ندارد همه با هم هستیم. کاملا مشخص بود که کاملا فکرهایشان را برای رفتن کرده اند و می دانند دشمن مقابل ما بحثش شیعه و سنی نیست بلکه همه عوامل آمریکا هستند. می گفت: مهم نیست خون ما اینجا یا سوریه بریزد مهم این است که ما به کمک برادرانمان می رویم. 🥀🕊🌹