eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
66.5هزار عکس
10هزار ویدیو
167 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
جوان رعنایی که در ببن رزمنده ها به دلیل شاخصه موهای طلایی رنگش به «» شهرت یافته بود و در عملیات «کربلا۴» و در منطقه ام الرصاص کربلایی شد در لحظه شهادت هنگامی تنها هفده سال داشت به همرزم خود گفت موهایم را به خونم آغشته کن!! ترس داشت با موهای خدادادی دلبری برای غیر حضرت حق کرده باشد... . شهید تا مدتها مفقود الاثر ماند و مادر چشم انتظار پسر زیبارویش، تا اینکه بعد از دوازده سال خانم صدیقه دریاب پسرش را از تار موهای طلایی بجا مانده از پیکرش، خیلی زودتر از ازمایش DNA شناخت؟!؟ . شهید: هر وقت در هر جایی اسم حسن را می‌آورند، پیش خودم می‌گویم: «حتما باز هم خبری از او آوردند؛ شاید خودش برگشته است». علاقه خاصی به حسن‌ آقا دارم؛ بعد از شهادتش خداوند خیلی به من صبر داد؛ وقتی دلم برایش تنگ می‌شود، گریه می‌کنم؛ همیشه در فکرش هستم و دلم می‌سوزد؛ چه می‌شود گفت، خوش به سعادتش دلش می‌خواست شهید بشود که شد هنوزم موهایش را هنگامی که هفت ساله شد و کوتاه کردم را دارم!!؟؟ با اینکه دختر داشتم ولی به موهای حسن آقا خیلی علاقه داشتم و تا هفت سالگی موهایش را میبافتم... . . . . .
🍃🌺🍃🌺 همسرش می گفت خیلی خوشگل بود... امابا این چشمها تو زندگی یه نگاه نکرده بود... می گفت من بهش می گفت: ابراهیم! این چشای برا من نمیمونه....حالا ببین! وقتی جنازشو آوردن دیدم چشماش نیست... انگار خدا اون چشای خوشگل و"پاک" رو فقط می خواست واسه خودش …! 🌷
. . . . . . . فقط گریه میکردم... علی را تحویل دادم و جلوی مجتمع،داخل ماشین منتظرش ماندم.موتورش را که از دور دیدم اشک هایم را پاک کردم.گفتم یک وقت دلش نلرزد، چشم های خودش هم شده بود کاسه ی خون، آتش گرفتم... _تو چرا گریه کردی؟ -ازشوق...خودت چرا گریه کردی؟ -از شوق تو! صورتم خیسِ خیس بود،اشکم رو مدام زیر چادر پاک می کردم که نبیند، آخرش هم فهمید. _توداری گریه میکنی؟ خوشحالی من برات مهم نیست؟ _حس میکنم یکی داره نفسم رو ازم می گیره. دوباره این مصرع را برایش خواندم:《من کمی بیشتر از عشق تو را می فهمم!》 _برمی گردم زهرا! _می ری و بر نمی گردی! _برمی گردم؛ بهت قول می دم! - قسم می خورم بر نمی گردی. _تو از کجا می دونی؟ _ دلم می گه! ... . . دیدی_آخر_رو_سفید_شدی؟ . . شادی روح شهید حججی صلوات ❤️❤️❤ ️ . . #دختر#دوستی#گل#دنیا#خوشگل#شهدا#حجاب_اجباری#مرزبانی#ایران#شهدا#ساوه#مذهبی_ها_عاشقترند#شهادت
🍃🌺🍃🌺 همسرش می گفت خیلی خوشگل بود... امابا این چشمها تو زندگی یه نگاه نکرده بود... می گفت من بهش می گفت: ابراهیم! این چشای برا من نمیمونه....حالا ببین! وقتی جنازشو آوردن دیدم چشماش نیست... انگار خدا اون چشای خوشگل و"پاک" رو فقط می خواست واسه خودش …! 🌷
جوان رعنایی که در ببن رزمنده ها به دلیل شاخصه موهای طلایی رنگش به «» شهرت یافته بود و در عملیات «کربلا۴» و در منطقه ام الرصاص کربلایی شد در لحظه شهادت هنگامی تنها هفده سال داشت به همرزم خود گفت موهایم را به خونم آغشته کن!! ترس داشت با موهای خدادادی دلبری برای غیر حضرت حق کرده باشد... . شهید تا مدتها مفقود الاثر ماند و مادر چشم انتظار پسر زیبارویش، تا اینکه بعد از دوازده سال خانم صدیقه دریاب پسرش را از تار موهای طلایی بجا مانده از پیکرش، خیلی زودتر از ازمایش DNA شناخت؟!؟ . شهید: هر وقت در هر جایی اسم حسن را می‌آورند، پیش خودم می‌گویم: «حتما باز هم خبری از او آوردند؛ شاید خودش برگشته است». علاقه خاصی به حسن‌ آقا دارم؛ بعد از شهادتش خداوند خیلی به من صبر داد؛ وقتی دلم برایش تنگ می‌شود، گریه می‌کنم؛ همیشه در فکرش هستم و دلم می‌سوزد؛ چه می‌شود گفت، خوش به سعادتش دلش می‌خواست شهید بشود که شد هنوزم موهایش را هنگامی که هفت ساله شد و کوتاه کردم را دارم!!؟؟ با اینکه دختر داشتم ولی به موهای حسن آقا خیلی علاقه داشتم و تا هفت سالگی موهایش را میبافتم... . . . . .