eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
66.5هزار عکس
10هزار ویدیو
167 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
💐🌸🌺🌼🌺🌸💐 ‌نسبت به بد خانم ها خیلی ناراحت می شد ، بعد از که به بازار می‌رفتیم حس می کردم راحت نیست . به من گفت : خانم می شه من دیگه بازار نیام ؟! وضع خانم ها نا مناسبه . از این شرایط ناراحت بود و می گفت : خانمها قراره با این به کجا برسن ... 💐🌸🌺🌼🌺🌸💐 💐🌸🌺🌼🌺🌸💐
داغ فراموش نشدنی🌷 واقعا بچه ها مردانه ایستادگی کردند جلوی دو هزار نفر ، وقتی حاج قاسم آمد و فهمید دویست نفر جلوی دو هزار نفر ایستادگی کردند گفت : مازندران کارش را به خوبی انجام داد به برکت خون شهدا ورودی شهر دست ما بود تکفیری ها از آن نیروی دو هزار نفره اعلام کردند هفتصد کشته دادند .  که تو کار کردن شب و روز نداشت و همیشه سر و صورتش خاکی بود به عبارتی  خستگی را در خان طومان خسته کرد .  نابغه معاونت عملیات لشکر ۲۵ کربلا که به خانواده اش میگفت من بنا و کارگر هستم .   مداح دلسوخته آل الله . . . جایش در تعزیه ها خالی ست   علمدار اردو های جهادی در مناطق محروم . . یادگارش همان قرارگاه جهادی علمدار است که همچنان در مناطق محروم فعال است و دوستانش راهش را ادامه میدهند همان دوستانی که شاهد بیل زدن و عرق ریختنش در آن مناطق نبودند بسیجی خادم الشهدا  که مثل یک نور در شهرستان نور درخشید   هست که عاشورا خوندش ترک نمیشد حتی اگر خسته بود.   که جانانه با   تو خط پدافند موندن و حاضر نشدن عقب برگردن و خونی رفتند به لقا الله . زندگی مادی  مرد سال های دفاع مقدس  راوی راهیان نور در جبهه های خوزستان انقدر حسرت خورد به حال همرزمانش تا خدا خواست او گمنام و بدون پیکر در کشور غریب به دیدارش رود .  که برای پسر کوچکش هدیه خرید اما عمرش کفاف نداد که هدیه را به پسرش برسونه ، باید می رفت تا اسلام ناب زنده بماند باید می رفت تا سیلی آبداری شود در گوش استکبار جهانی ، هدیه پسرش و ساک و کیفش را رفقای علیرضا برایش بردند .  جوان مومن انقلابی شهر آمل .   دیدبان قدرتمند و پهلوان سال های دفاع مقدس که ادامه دهنده راه دوستانش بود   جوان با اخلاق و متواضع و شهدامسلک پر کار و پر تلاش که سرنوشت زندگی او با شهادت در راه حق در خان طومان رقم خورد و از دانشگاه امام حسین ع فارغ التحصیل گردید . - بهشهر 🌷۲- بهشهر 🌷۳- آمل 🌷۴- بابل 🌷۵- بابل 🌷۶- ساری 🌷۷- قائم شهر 🌷۸- میاندرود 🌷۹- ساری 🌷۱۰- بابلسر 🌷۱۱- . فریدونکنار 🌷۱۲- نکاء 🌷۱۳- نور
‍ 🍃زودتر از سنش بالغ شد، نماز خواندن و گرفتن را از ۷ سالگی شروع کرد، آنچنان زیبا نماز میخواند که قنوت هایش در آسمان هفتم می پیچید و در میان این قنوت ها گاهی چهره اش به وسعت دریاها نمناک و دیده اش تار میشد. 🍃رضا آنقدر در برابر مصیبت صبوری میکرد که دیگر صبر هم به ستوه آمده بود. صوت دلنشینی داشت، هنگامی که را میخواند، میتوانستی حضور فرشتگان را در کنارش حس کنی. 🍃با هر که از راه می رسید، را با شور و حال عجیبی میخواند، گویا دلتنگی امانش را میبرید و تنها راه آرامش روحش این زیارت بود. 🍃هنگامی که فهمید عمه جان زینب«س»در معرض خطر است لحظه ای آرام و قرار نگرفت و داوطلب شد و اذن سربازی بانو را گرفت. 🍃 در ماموریت دوم بود که پا بر بال گذاشت و رفت. او رفت و چند خط وصیت به یادگار گذاشت. «ای همسرم! از اینکه رفیق نیمه راه بوده‌ام، . تو را به همان خدایی می‌سپارم که به طفل صغیر هم می‌دهد. به پسرم بگو: که چرا به این راه رفته‌ام؟ ، زندگی عزتمندانه ایران، ایرانی و مردم بوده است.» ☆روحش شاد و یادش گرامی☆ ✍نویسنده : 🍃به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۰ دی ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ 📅زمان انتشار: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ 🥀مزار شهید : روستای هریکنده
بخند… خنده های تــو ترکیدن شاهوار کوهستان‌های انار است… 🌷
آغشته شده ام به تــو به عطر تنت همچون جزیره ای که اسم و رسم اش را با بهارش می‌شناسند 🌷🌷