eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
68.1هزار عکس
10.5هزار ویدیو
173 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
#۸۸ بسیجی ۱۸ ساله 🌷به همراه تعدادی بسیجی در برای آرام کردن تهران بودند که یک ماشین پراید از او و چند نفر دیگر را زیر گرفت و فرار کرد و باعث مجروحیت چند نفر و حسین غلام کبیری شد. 🌷مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده اش درباره شهید حسین غلام کبیری فرمود: مقام حسین خیلی بالاست، شهید است، شهدای انقلاب است شعری که گفته بود، روی سنگ مزارش بنویسند: من حسینم که ره جانان شده ام من ره مکتب و قرآن شده ام به دلم آرزوی بود ولیک آرزو بر دل و شده ام مزار شهید :گلزار شهدای بهشت زهرای (س) تهران قطعه ۵۵، ردیف ۲۴، شماره ۳ 🌷 شادی روحش 💠بسیجی سهمش دویدن پا به پای انقلاب است.
#۸۸ بسیجی ۱۸ ساله 🌷به همراه تعدادی بسیجی در برای آرام کردن تهران بودند که یک ماشین پراید از او و چند نفر دیگر را زیر گرفت و فرار کرد و باعث مجروحیت چند نفر و حسین غلام کبیری شد. 🌷مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده اش درباره شهید حسین غلام کبیری فرمود: مقام حسین خیلی بالاست، شهید است، شهدای انقلاب است شعری که گفته بود، روی سنگ مزارش بنویسند: من حسینم که ره جانان شده ام من ره مکتب و قرآن شده ام به دلم آرزوی بود ولیک آرزو بر دل و شده ام مزار شهید :گلزار شهدای بهشت زهرای (س) تهران قطعه ۵۵، ردیف ۲۴، شماره ۳ 🌷 شادی روحش 💠بسیجی سهمش دویدن پا به پای انقلاب است.
🔸روایت لحظه‌ی شهادت بانوی پاسداری که باردار بود و با فرزندش به شهادت رسید... 🌼|زهره هم پاسدار بود؛ هم بخاطر دوره‌های رزمی که توی سوریه و لبنان دیده بود، یه چریکِ رزمنده... کاراته و تیراندازی رو هم در حد عالی بلد بود... آخر سر هم با یه پاسدار ازدواج کرد... 🌼|شب قبل از شهادت خواب دید که دو تا فرشته اومدن و بردنش بالا و بر فراز خونه‌شون او رو می‌چرخونن. صبح که بیدار شد، خیلی خوشحال بود. انگار حس کرده بود قراره به آرزوش که شهادته برسه... 🌼|منافقین توی خونه‌ی تیمی‌شون کلی اسلحه و مهمات جمع کرده بودند و می‌خواستند روزکارگر مردم رو به رگبار ببندند. چند پاسدار از جمله همسر زهره انتخاب شدند برا تصرفِ این خونه‌ی تیمی... زهره اصرار داشت باهاشون به این ماموریت بره؛ اما چون اواسط دوران بارداریش بود، شوهرش اجازه نداد... تا اینکه وقتی گریه‌ و اشتیاق زهره رو دید، موافقت کرد... 🌼|رسیدند به خونه‌ی تیمی منافقین.. قرار بود زهره به عنوان یه زن عادی بره در بزنه و بگه: احتیاج به کمک دارم. بعد اونا که اومدند بیرون، پاسدارا بریزن و بدون درگیری دستگیرشون کنن... اما انگار منافقین متوجه شده بودند و وقتی زهره در زد؛ یکی از اون اطراف رگبار گرفت رو سرشون. اونی هم که در رو باز کرده بود، به زهره شلیک کرد. و اینجا بود که خواب زهره تعبیر شد. هم خودش و هم فرزندی که باردار بود؛ جلو همون در به شهادت رسیدند... 🇮🇷 ۹اردیبهشت سالگرد شهادت زهره بنیانیان گرامی‌باد ‌‌ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب: