🐔 #سرداری_که_برای_مرغ_پاشکسته_غذا_میبرد ❤
رزمندهی #مدافع_حرم قبل از شهادتش تعریف میکرد:
«کارم دیدهبانی و هدایت آتش بود. دیدگاه جایی قرار داشت که اگر سرم را دوبار از یک نقطه بالا میآوردم تکتیراندازهای تکفیری با قناصه میزدند توی سرم.
#سردار_همدانی وقتی به خط سرکشی میکرد، کنارمان مینشست. با آمدنش، بچهها روحیه میگرفتند. ترس را نمیشناخت. شجاع بود و خاکی. با ما غذا میخورد. توی همان خط مقدم که بیشتر، ساختمانهای مسکونی بود. یک روز دیدم که ناهارش را تا نصف خورد و بقیهی غذایش را که برنج ساده بود، توی پلاستیک ریخت و با من خداحافظی کرد. کنجکاو شدم و با دوربینِ دیدهبانی از بالای ساختمان تا جایی که رفت، نگاهش کردم. باید از جایی عبور میکرد که زیر دید و تیرِ قناصهزنها بود. از آنجا هم رد شد و به جایی رسید که مرغی پاشکسته، نشسته بود. برنج را ریخت جلوی مرغ و از همان مسیر برگشت.»
✅ منبع نوشته: کتاب #خداحافظ_سالار : خاطرات پروانه چراغنوروزی همسر سرلشکر پاسدار «شهید حسین همدانی» نوشتهی حمید حسام، صفحات ۳۶۰ و ۳۶۱.
#شادی_ارواح_طیبه_شهدا_صلوات
#مسیر_شهدا
#راه_و_رسم_شهدا_را_فراموش_نکنیم
#شهدای_مدافع_حرم
#شهید_حاج_حسین_همدانی
#شهید_همدانی
#حبیب_سپاه
@kakamartyr3
https://eitaa.com/kakamartyr3