غیـرت کـردند ؛
حتی یک وجب از خاک را
به دشمن ندادند ...
#نوجوانان
#دفاع_مقدس
🔹شهید با دو تن از برادرانم دوست بود. قبل از ازدواج خودم او را ندیده بودم ولی اسمش را در خانه میشنیدم. یکی از خواهرانش را هم دیده بودم. موضوع ازدواج مطرح شده بود اما جدی نبود. خود شهید اعتقاد داشت هر کاری زمان خاص خودش را میطلبد، حتی برای شهادت هم معتقد بود باید زمان مناسبش فرا برسد.
🔸ما 10 سال فاصله سنی داشتیم و به همین دلیل تمایلی به این ازدواج نداشتم. فکرم این بود که برای ازدواج نباید فاصله سنی زیاد باشد. شهید اولین سفرش در کربلا، به حضرت عباس(ع) متوسل میشود، تا با کسی که مورد تائید ائمه است ازدواج کند. خودش تعریف کرد در حرم حضرت عباس(ع) هیچ دعای دنیایی به ذهنش نرسید، فقط به دلش افتاده بود که برای ازدواجش دعا کند.
🔹همان لحظهای که ایشان در حال دعا کردن بود برادرم به من زنگ زد، من هیئت بودم که گفت برای آخرین بار فکر کرده و تصمیمت را بگیر. زیرا ایشان دوست من است و شناخت کاملی دارم می دانم که روحیات شما مشابه یکدیگر است و ملاکهایی که تو دوست داری را دارد، همین شد که قبول کردم برای صحبت کردن، بیایند.
🔸برای دعایش چند نشانه گذاشته بود. دعاهای وی خیلی کامل و سریع مستجاب میشد. نشانه میگذاشت که بداند این دعا براورده شده است یا خیر. از حضرت عباس خواسته بود همسری قسمتش کند که خودش از صورتش خوشش بیاید و حضرت عباس(ع) از سیرتش. یک نماز به حضرت زهرا(س) هدیه کرده و خوانده بود. همیشه برای انجام کارهای بزرگ، دو رکعت نماز به حضرت زهرا(س) هدیه میکرد. برای ازدواجمان هم نشانه گذاشته بود که اگر من همان مورد مد نظر ائمه هستم مهریهای که عنوان میکنم بیشتر از 14 سکه نباشد.
🔹تا قبل از اینکه بحث مهریه پیش آید، با کسی درباره مقدار مهریه صحبت نکرده بودم. عرف خانواده و خواهرهای دیگر که ازدواج کرده بودند، مهریهی 114 سکه بود اما خود به 14 سکه تمایل داشتم تا برای خواندن خطبه عقد به محضر آقا برویم. با اینکه احتمال میدادم این اتفاق نیافتد ولی از این حربه برای داشتن مهریه 14 سکهای استفاده کردم.
🔸وقتی موضوع مهریه را مطرح کردم دیدم حالش دگرگون شد. بعدها به من گفت برای مهریه نشانه گذاشته بود که بداند من فرد مورد تائید ائمه هستم یا نه.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
📎ترور بیولوژیک
#شهید_محمد_پورهنگ🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۵۶/۶/۱۵ شهرری ، تهران
شهادت : ۱۳۹۵/۶/۳۱ لاذقیه ، سوریه
#روایٺــ_عِـشق ✒️
🔰قبل از شروع زندگی مشترک میدانستم انتخابم مورد تأیید همه اقوام نیست. همان طور که شاید سبک فکر و زندگی هرکس مورد تأیید همه اطرافیانش نیست. این را هم میدانستم که با توجه به شرایط جامعه، ممکن است با توجه به لباس خاص محمد زندگی راحتی نداشته باشم. اما ویژگیهای بارز و مثبت او همه این مسائل را جبران میکرد.
🔰محبت و مهربانی صادقانهاش و احترامی که بیتوجه به ظاهر و فکر افراد به همه میگذاشت حتی کسانی که شبیه ما فکر نمیکردند را تحت تأثیر قرار میداد. برخی اوقات با اولین برخورد دوستانهاش، دیگران تسلیم میشدند و راه دوستی پیش میگرفتند. اینها قوت قلبم بود که انتخاب درستی داشتم. از طرفی صادقانه تحمل این سختیها لذتی هم داشت که جلب نظر مثبت خدا بود که بارها در سختیهای مختلف مزد فرمانبرداریمان را میداد و همه چیز را برایمان جبران میکرد.
#شهید_محمد_پورهنگ🌷
#سالروز_شهادت
می گوینـد
دنیـای دیگری
به نام بهشت است ..
مـگر با خـنده تــــو این
دنیـا بهشـت نمی شود؟!
#شبتـــــون_آرام_با_یاد_شھـــــدا 🌹
#کلام_شهید
«من مانند کسی هستم که سوار تاکسی شده و به مقصد می رسم ولی پولی ندارم، از خدا خجالت می کشم، ولی به لطف و رحمت خدا امیدوارم.»
#شهید_حسین_محرابی🌷
#سالروز_ولادت
#خاطرات_شهدا
🔸کارهای اعزامش جور نمی شد، احساس من این بود که همه یک جوری دست به سرش می کنند از این موضوع خیلی ناراحت بود، یکبار گفت: دیگر به هیچ کس برای رفتن به سوریه رو نمی زنم.
🔹 آن روز وقتی به حرم حضرت رضا (ع) وارد شدیم حال عجیبی داشت. چشم هایش برق خاصی داشت. وارد صحن که شدیم رو به حرم سلام داد، تا پنجره فولاد گریه کنان با حالت تند راه می رفت، خودش را چسباند به پنجره فولاد، از قسمت خانم ها می دیدمش که زار می زد و می گفت: ببین آقا دیگه سرگردون شدم، برای دفاع از حرم آواره ی شهرها شدم، رسوا شدم، تو مزار شهدا انگشت نما شدم.
🔸طاقت نیاوردم رفتم داخل حرم، دلم خیلی برایش سوخت، یک زیارت نامه از طرف خودم برایش خواندم. آمدم داخل صحن دیدم کمی آرام شده است.
🔹نشسته بود رو به روی پنجره فولاد، نزدیکش شدم بهم لبخند زد، تعجب کردم، گفت: حاجتم را گرفتم تا ماه دیگر اعزام می شوم، شک نکن. محکم شده بود. گفت: امام رضا (ع) پارتی ام شد. درست ماه بعد اعزام شد همانطور که امام رضا (ع) بهش گفته بود.
✍به روایت همرزم شهید
#شهید_حسین_محرابی🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۵۶/۶/۳۰ نیشابور
شهادت : ۱۳۹۵/۹/۱۰ حلب
نمی دانم
چه می خواهم بگویم
غمی در استخوانم
می گدازد...
وداع جانسوز همسر شهید
مدافع امنیت
#شهید_جواد_آرمش 🌷
#شبتـــــون_آرام_با_یاد_شھـــــدا 🌹
#رسم_خوبان
🔸حامد در کمک کردن به دیگران بسیار حرفهای بود از کمک به دوستان و آشنایان بگیر تا کمک های مخفیانه به خانوادههای نیازمندایی که بعد از شهادتش معلوم شد .
🔹یکی از دوستان تازه می خواست عروسی بگیرد و خانه ای در یکی از روستاهای اطراف کرایه کرده بود حامد در آن زمان تمام دوستان و نزدیکان را جمع کرد تا با رنگ آمیزی و تعمیر خانه شرایطی را به وجود بیاورد که تازه عروسِ رفیقش در خانهای که می خواهد برای اولین بار پا بگذارد زیبا و پر رنگ و لعاب باشد و به اصطلاح توی ذوقش نخورد بماند...
🔸که آخر کار هنگام تعمیر سقف آنقدر سقف پوسیده بود که پایش تا بالای زانو روی سقف رفته و مجبور شد خانه خودش را برای تازه عروس و داماد خالی کند و تا تعمیر سقف برود خانه مادرش.
🔹در کمک مالی به دیگران هم که بسیار مخفیانه و مخلصانه کار میکرد حامد فامیلی داشت کارگر بنده خدا چند وقتی بود که سفارش کار نداشت و وضع مالی اش خراب شده بوده حامد در آن ایام به هر بهانه ای به خانه آنها سرکشی میکرد و بارها وقتی آن بنده خدا از اتاق بیرون میرفت مخفیانه در جیب کت او پول می گذاشت وقتی حامد شهید شد آن بنده خدا در بین گریه ها و ناله هایش داستان را برای من تعریف کرد.
#شهید_حامد_کوچک_زاده🌷
#سالروز_ولادت
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
🔰خدایا، هزار بار تو را سپاس که این منت را بر ما گذاشتی و ما را پاسدار اسلام نمودی. خدایا، هزاران بار تو را سپاس که این سعادت را نصیب ما نمودی و اسلام را توسط امام به ما ارزانی داشتی.
🔰بار پروردگارا، تو خود خوب میدانی که آن گونه که امام و اسلام میخواست پاسدار خوبی نبودم؛ وای بسا خیانتهایی که به این لباس مقدس نمودم و باعث پایمال گردانیدن خون عزیزان از دست رفتهمان گردیدم که در همین لباس، به عشق امام حسین (ع)، به دیدار الله شتافتند. امیدوارم با ریختن خون خویش در پهن دشت اسلامی، خداوند تبارک و تعالی گناهانم را ببخشد.
🔰اما توصيه ي من به مسئولين در تمامي كارها اين است كه تقوا را پيشه ي خود سازند و طوري با مردم رفتار كنند كه به گفته ي امام، ما خدمتكار اين ملتيم؛ چون كه هرچه داريم از اين مردم داريم. حواستان را جمع كنيد كه لحظه اي غفلت، خيانتي بس بزرگ به خون شهدا از صدر اسلام تاكنون مي باشد.
#شهید_مجید_مبارکی🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۴۶/۶/۲۹ بوشهر
شهادت : ۱۳۶۶/۷/۱۹ درگیری با بالگردهای آمریکا ، خلیج فارس
📎لحظه وداع
تــو مثل خنده ی گل ،
مثل خـواب پروانه ..
تــو مثل آنچه که ناگفتنی ست ،زیبایی ..
چگونه سیر شود چشمم از تماشایت؟
که جاودانه ترین لحظه ی تماشایی!!
#شبتـــــون_آرام_با_یاد_شھـــــدا 🌹
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
این وصیت نامه جوانی است که احساس می کند که در جوانی پیر می شود به مرگ نزدیک و زندگی از او روی گردانیده ، و به روزگار گردن نهاده و در سرای در گذشتگان آرامیده …
این وصیت نامه جوان آرزومندی است که به آرزوهایش دست خواهد یافت . جوانی رهسپار راه هلاک شدگان، و آماج بیماری ها و دستخوش روزگار ، گروگان ایام ، هدف مصیبت ها و برده دنیا و سوداگر غرور ، وامدار فنا ، و بنده مرگ و هم سوگند اندوه و همنشین غم و همنفس آفات و خاکسار شهوات و جانشین رفتگان …
اما بعد ، … آنچه مرا به پشت کردن به دنیا و سرکشی روزگار واداشت ، به روی آوردن آن جهان به خویش بود ، و مرا بر آن داشت که جز از خویشتن یاد نکنم ، و جز به کار آن جهان نپردازم و دیگر آن را ادامه نمی دهم ….
این بار بر آنم تا با کوشش دست به کاری زنم که بیهودگی را بر آن راه نباشد و فکر خویش را صادقانه بکار برم …
دیدم که تو پاره ای از تنم یعنی مادرم از من که سراسر وجود منی هستی آن سان که غمی تو را دریابد انگار که مرا دریافته پس دیدم که کار تو همچون کار خود من در نظرم بزرگ است .
مادرم ،در راه خدا پیکار جوی و از سرزنش مردمان باک مدار و به هیچ حال در راه حق از غرق شدن در سختیها میندیش .
مادر جان میدانم اگر من کشته شوم برای تو دردناک است ولی چه می شود کرد ، دین خدا در خطر است و در ضمن من هم که مال خدا هستم پس مرا حلال کن مادر جان تا چون پرنده ای آزاد در آسمان آرزوهایم پرواز کنم ، مرا حلال کن تا خدایم مرا ببخشد...
#شهید_مجید_خزایی🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۳/۱۱/۱۵ بندرگناوه
شهادت : ۱۳۶۰/۶/۳۰ دارخوئین
بارالهـا !
یاریمان دہ ؛
ڪه چون آنان باشیم
آنان ڪه خوب بودند
نه برای یڪ هـفته ،
بلڪه برای یڪ تاریخ .....
#هفته_دفاع_مقدس_گرامیباد
#یا_لیـتنا_کنا_مـعڪم
پدران شهید میفهمند
لذت بوسه ی پسرهـا را
داغ اولاد ، باورش سخت است
خم ڪند قامت پدرهـا را
#لحظه_وداع_پدر
#یا_علی_اڪبر_حسین
قصه دستهای بسته را شنیدهای ...
بگذار تصویر ؛
پاهای بسته
در عملیات خیبر را
برایت روایت کند ...
#تفحص_شهید
#یاد_شهدا_باصلوات
#صبحتون_شهدایی🌷
🕊
🕊🌴🌹🏴🌹🌴🕊
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#شهید_والامقام
#حبیب_اله_جمشیدیان
فرزند : حیدر
#طلوع :
🗓 1332/07/01 🗓
محل تولد : رامهرمز
وضعیت تاهل : متأهل
شغل : پاسدار
#عروج :
🗓 1360/06/06 🗓
مسئولیت : پاسدار
محل #شهادت : آبادان
نام عملیات : خط پدافندی
مزار #شهید :
#گلزار_شهدای_کهریزسنگ
#مهربانم
#آسمانی_شدنت_مبارک
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊🌴🌹🏴🌹🌴🕊
🕊🌴🌹🏴🌹🌴🕊
🥀🕊🌷🌴🌷🕊🥀
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#شهيد_والامقام
#داریوش_عظیمی
فرزند : نعمت اله
#طلوع :
🗓 1335/12/04 🗓
محل تولد : آبادان
وضعیت تاهل : متأهل
شغل : کارمند
#عروج :
🗓 1365/06/29 🗓
مسئولیت : بسیجی
محل #شهادت : آبادان
نام عملیات : حمله هوائی دشمن
مزار #شهید :
#گلزار_شهدای_صالح_آباد
#مهربانم
#آسمانی_شدنت_مبارک
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀🕊🌷🌴🌷🕊🥀
🥀🕊🌷🌴🌷🕊🥀
🌹🌴🕊🌹🕊🌴🌹
#عاشقانه_های_شهدا
#شهید_مدافع_وطن
#یوسف_فدایی_نژاد
#یوسف یه #تسبیح هزارتایی داشت و هرشب ذکر می گفت، به دلیل #صلوات_های زیادی که ایشون تو یک روز می فرستاد به #محمد_عشقی معروف شده بود و نام #جهادیش شده بود #محمد_عشقی .
بعضی دوستان به ایشون میگفتن #یوسف زهرا که دلیلش ارادت خیلی زیاد آقا #یوسف به مادرمون خانم #فاطمه_زهرا (سلام الله علیها) بود...
#شهید_فدایی_نژاد نوای ملکوتی در تلاوت #قرآن کریم داشت و هرکسی رو باصداش تحت تاثیر قرار میداد.
آقا #یوسف از #اخلاق بسیار خوبی برخوردار بود و همیشه لبخند به لبش بود و #مهربانی خاصی تو وجودش دیده می شد که با اولین برخورد، طرف رو مجذوب خودش میکرد.
#یوسف بمب روحیه بود. همیشه وقتی بیسیم لازم نبود پشت بیسیم نوحه می خوند و رفقا رو به فیض میرسوند.
#پدر_شهید می گفت #یوسف با سن کمش به ما درس های بزرگ می داد. می گفت بابا #نماز اول وقت رو نباید فراموش کنیم.
یادمه بعد #شهادتش افرادی اومده بودن که نمی شناختیم و میگفتن ما کسی رو نداشتیم که کمکمون باشه اما آقا #یوسف مخفیانه به ما کمک می کرد و ما مثل بچه خودمون دوسش داشتیم.
#یوسف همیشه دست بوس #پدر و #مادر بود و به خانواده می گفت :
چطوری #مادر_شهید !
چطوری #پدر_شهید !
#مادرش ناراحت می شد و میگفت من می خوام #دامادیتو ببینم . #یوسف می گفت نه مامان حالا زوده.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🌴🕊🌹🕊🌴🌹
🌹🌴🕊🌹🕊🌴🌹
🌹🕊🌴🌷🌴🕊🌹
🌹 #شهیدانه
🌹🕊 #شهید
🌹🕊🌹 #شهدا
زخم هایتان یادمان رفت
و آرمان هایتان را قاب گرفتیم
و سالے یڪ هفتہ هم
برایتان یادواره مے گیریم
این تمام سهم شماست ..
دنیارا باتمـام خوبےهایش
براے دنیایےهـا گذاشتید ..
🌹🕊 #شهدا
🕊🌹 #شرمنده_ایم
#چهل_سالگی
#دفاع_مقدس
🌹🕊🌴🌷🌴🕊🌹
🌹🕊🌴🌷🌴🕊🌹
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#شهيد_والامقام
#میرزاقلی_سورانی
فرزند : محمد هادی
#طلوع :
🗓 1299/09/07 🗓
محل تولد : شهرکرد
وضعیت تاهل : متأهل
شغل : کارمند
#عروج :
🗓 1372/06/31 🗓
مسئولیت : جهادگر
محل #شهادت : اصفهان
نام عملیات : عوامل جانبازی
مزار #شهید :
#گلزار_شهدای_نجف_آباد
#مهربانم
#آسمانی_شدنت_مبارک
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀