علامه#طباطبایی
امروز باید به درد طلاب رسید؛
و آنها را برای مبارزه با ماتریالیست ها و مادیین بر اساس صحیح آماده کرد، و فلسفه حقه اسلامی را به آنها آموخت.
#مرکز #تخصصی #علم #کلام
#پذیرش #سطح ۲ و ۳
#کلام #جدید
#کلام #تطبیقی بین المذاهب
#نقد #وهابیت
ثبت نام: سامانه سنجش و پذیرش حوزه های علمیه https://paziresh.ismc.ir/ سامانه معاونت آموزش http://www.howzeh.ir
⁉️سوال چالش برانگیز از حوزه!
🎤آیت الله سید #رضی_شیرازی (رضوان الله تعالی علیه):
سالها پیش به مناسبت فوت مرحوم آقا ميرزا عبدالهادی شيرازي، به عتبات مشرف شدم. خدمت آيتالله #خویی رسيدم. در اين باره با ايشان، صحبت مفصّلي كردم. از جمله: از ايشان سوال كردم: فايده حوزه چيست؟
ايشان با تعجب پرسيد: «اين چه سوالي است؟!»
اشاره كرد به آقا سيد علاءالدين بحرالعلوم، كه در آن جلسه حضور داشت و گفت:
«فايدهاش، تربيت دهها نفر مانند ايشان و نوشتن كتابها وتقريرها و ...»
گفتم: پاسخ سوال من داده نشده. با اين همه كه فرموديد، ما چند نفر داريم كه بتواند اسلام را در دنيا، به صورت منطقي و درست تبليغ كند؟
فرمود: «زياد هستند.»
گفتم: «ممكن است نام ببريد.»
فرمود : «آقا سيد محمدباقر صدر، شيخ محمدرضا #مظفر.»
ايشان، ديگر اسم كسي را نبردند.
گفتم: آيا اين افراد را برنامة حوزه تربيت كرده است، يا خودشان انگيزه داشتهاند؟
فرمود: «خودشان برنامه داشتهاند.»
گفتم: كار خوبي كردهاند؟
فرمود: «بله»
گفتم: پس چرا شما آن را تعقيب نميكنيد؟
فرمود: «نميشود»
گفتم: شما آقاي #طباطبایی را ميشناسيد؟
فرمود: «بله، از رفقاست.»
گفتم: ايشان در قم همين روش را دارند. ايشان افرادي را كه پاسخگوي نياز زمان باشند، تربيت ميكند، به جای [صرفا] متخصص شدن در فقه و اصول
گفت: « ايشان تك است و خود را تضحيه كرده است.»
گفتم: پس ما از نجف مأيوس باشيم.
فرمود: «نه. من به سهم خود، حاضرم هرچه را شما بگوييد، انجام دهم؛ ولي، مانعي وجود دارد و آن، متقدسين هستند. يك وقتي ما خواستيم يكي از همين افرادي را كه اهل تحقيق و نوشتن مقاله دربارة مسائل روز بود، [منظور ايشان آقاي محمدتقي #جعفری بود] كمك كنيم و مورد تشویق قرار بدهيم، مورد اعتراض برخي از اين متقدّسين واقع شديم، به طوري كه گفتند: سهم امام را در ترويج غيرفقه و اصول به كار ميبرد!»
💥برگرفته از چهار توصیه آیت الله سید رضی شیرازی به طلاب 👉
#نقد_حوزه
#علامه_طباطبایی
✅کشکول ناب حوزوی 🔻
💎 @kashkolenab
@kalamcenter
علامه #طباطبایی:
🔸 من وقتی از تبریز به قم آمدم و درس «أسفار» را شروع کردم، و طلاّب بر درس گرد آمدند و قریب به یکصد نفر در مجلس درس حضور پیدا میکردند؛ حضرت آیتالله #بروجردی رحمتالله علیه اوّلاً دستور دادند که شهریّۀ طلاّبی را که به درس «أسفار» میآیند قطع کنند. و بر همین اساس چون خبر آن به من رسید، من متحیّر شدم که خدایا چه کنم؟ اگر شهریّۀ طلاّب قطع شود، این افراد بدون بضاعت که از شهرهای دور آمدهاند و فقط ممرّ معاش آنها شهریّه است چه کنند؟
و اگر من بخاطر شهریّۀ طلاّب، تدریس «أسفار» را ترک کنم لطمه به سطح علمی و عقیدتی طلاّب وارد میآید!؟ من همینطور در تحیّر به سر میبردم،
تا بالاخره یک روز که بحال تحیّر بودم و در اطاق منزل از دور کرسی میخواستم برگردم چشمم به دیوان حافظ افتاد که روی کرسی اطاق بود؛ آن را برداشتم و تفأّل زدم که چه کنم؟ آیا تدریس «أسفار» را ترک کنم، یا نه؟ این غزل آمد:
من نه آن رِندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها
توبه از مِی وقت گل دیوانه باشم گر کنم ...
باری، دیدم عجیب غزلی است؛ این غزل میفهماند که تدریس «أسفار» لازم، و ترک آن در حکم کفر سلوکی است.
و ثانیاً یا همان روز یا روز بعد، آقای حاج أحمد خادم خود را به منزل ما فرستادند، و بدینگونه پیغام کرده بودند: ما در زمان جوانی در حوزۀ علمیّۀ اصفهان نزد مرحوم جهانگیر خان «أسفار» میخواندیم ولی مخفیانه؛ چند نفر بودیم، و خُفیةً بدرس ایشان میرفتیم، و امّا درس «أسفار» علنی در حوزۀ رسمی به هیچ وجه صلاح نیست و باید ترک شود!
🔸 من در جواب گفتم:
به آقای بروجردی از طرف من پیغام ببرید که این درسهای متعارف و رسمی را مانند #فقه و #اصول، ما هم خواندهایم؛ و از عهدۀ تدریس و تشکیل حوزههای درسی آن برخواهیم آمد و از دیگران کمبودی نداریم.
🔸 من که از تبریز به قم آمدهام فقط و فقط برای تصحیح عقائد طلاّب بر اساس حقّ، و مبارزۀ با عقائد باطلۀ مادّیّین و غیرهم.
در آن زمان که حضرت آیتالله با چند نفر خُفیةً به درس مرحوم جهانگیرخان میرفتند، طلاّب و قاطبۀ مردم بحمدالله مؤمن و دارای عقیدۀ پاک بودند؛ و نیازی به تشکیل حوزههای علنی «أسفار» نبود؛
🔸 ولی امروزه هر طلبهای که وارد دروازۀ قم میشود با چند چمدان (جامهدان) پر از شبهات و اشکالات وارد میشود!
🔸 و امروزه باید به درد طلاّب رسید؛ و آنها را برای مبارزۀ با ماتریالیستها و مادّیّین بر اساس صحیح آماده کرد، و فلسفۀ حقّۀ اسلامیّه را بدانها آموخت؛
و ما تدریس «#اسفار» را ترک نمیکنیم.
ولی در عین حال من آیتالله را حاکم شرع میدانم؛ اگر حکم کنند بر ترک «أسفار» مسأله صورت دیگری به خود خواهد گرفت.
پس از این پیام؛ آیتالله بروجردی دیگر به هیچ وجه متعرّض ما نشدند، و ما سال های سال به تدریس فلسفه از «شفاء» و «أسفار» و غیرهما مشغول بودیم.
و هر وقت آیت الله برخوردی با ما داشتند بسیار احترام میگذاردند، و یک روز یک جلد قرآن کریم که از بهترین و صحیحترین طبعها بود بعنوان هدیّه برای ما فرستادند.
📗 بیان فوق به نقل از علامه #حسینی_طهرانی / مهرتابان، ص ۱۰۴ - ۱۰۶
✅ @feghheakbar
@kalamcenter