کانون ادبیات عرب
🔺 آن چه که در مسیر طلبگی و بخصوص مسیر تعلیم و تعلُّم ادبیات عرب، مهمّ و بلکه اهمّ است، رسیدن به #یک_
👤 #ابن_عاشور که یکی از مفسّران بزرگ اهل سنّت می باشد، در تفسیر خود یعنی {التحریر و التنویر} در مقام کشف مراد جدّی خداوند از این فراز از آیه ۷۱ سوره مبارکه طه برآمده و می فرماید:
{و التصلیب: مبالغه فی الصلب و الصلب ربط الجسم علی عود منتصب او دقّه علیه بمسامیر ... و المبالغه راجعه الی الکیفیّه ایضاً بشدّه الدقّ علی الاعواد و لذلک عدل عن حرف الاستعلاء الی حرف الظرفیه لشدّه تمکُّن المصلوب من الجذع بتمکن الشیء الواقع فی وعائه.
و الجذوع: جمع جذع -بکسر الجیم و سکون الذال- و هو عود النخله ... و تعدیه فعلِ 《وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ》 بحرف (فی) مع انّ الصلب یکون فوق الجذع لا داخله لیدلّ علی انّه صلب متمکّن یشبه حصول المظروف فی الظرف فحرف (فی) استعاره تبعیّه تابعه لاستعاره متعلّق معنی (فی) لمتعلّق معنی (علی) }.
👆👈همان طور که از سخن فوق روشن است، ابن عاشور، متعقد است که خداوند متعال در آیه مذکور، می بایست از تعبیر {علی} بهره ببرد لکن از این تعبیر به تعبیر {فی} عدول نموده است زیرا خداوند متعال در این آیه درصدد بیان #مفادّ_تشبیه می باشد #ای: {تشبیهاً لشدّه تمکُّن المصلوب من الجذع... لیدلّ علی انّه صلب متمکن یشبه حصول المظروف فی الظرف}؛ #به_تعبیرِ_دیگر ابن عاشور موضوع له حقیقی کلمه {فی} را همان {ظرفیّت} دانسته است و لذا در این آیه از آن جایی که مجاز صورت گرفته است، درصدد بیان #وجه_بلاغی برآمده است #ای: {و البالغه راجعه الی الکیفیّه بشدّه الدقّ علی الاعواد}.
#خلاصه آن که ایشان کلمه {فی} را از باب مشابهت و لحاظ استعاره، #مجاز می دانند و لذا در معنای {استعلاء} به کار برده شده است.
📚رجوع کنید: التحریر و التنویر، ج۱۶، ص۱۵۲، ناشر: موسسه التاریخ، مکان چاپ: بیروت، نوبت چاپ: اوّل.
💯❌💯 #کپی با ذکر منبع، مجاز است.
✅لینک گروه #بـَـحث_جَنجالے_طَلبگے
🔺http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
کانون ادبیات عرب
🔺 آن چه که در مسیر طلبگی و بخصوص مسیر تعلیم و تعلُّم ادبیات عرب، مهمّ و بلکه اهمّ است، رسیدن به #یک_
👤 #ملاحویش آل غازی سید عبد القاهر، صاحب تفسیر {بیان المعانی} ذیل آیه شریفه می فرماید:
{《وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ 》جزاء عملکم هذا، و {فی} هنا دالّه علی {الاستعلاء} لاَنّ حروف الجرّ تخلف بعضها کما قدمناه فی تفسیر الآیه ۱۰۴ من سوره الاعراف...}؛ #یعنی تعبیر {فی} در این آیه، به معنای {استعلاء} به کار برده شده است به تعبیری دیگر گفته می شود: ایشان یکی از معانی حقیقیِ تعبیرِ {فی} را {استعلاء} دانسته است به همین جهت عقیده دارد که در این آیه، {فی} در معنای {استعلاء} بدون به کار گیری هیچ گونه #مجازی استعمال شده است یعنی می گوید: {در نگاه خداوند متعال هیچ گونه استعاره ای لحاظ نشده است}.
👆👈همان طور که از سخن فوق واضح است، صاحب {بیان المعانی}، متعقد است که خداوند متعال در آیه مذکور، تشبیه و استعاره ای مدّ نظر ندارد تا این که به بیان وجه بلاغی بپردازد یعنی چون که مجاز اتّفاق نیفتاده است لذا بیان وجه بلاغی هم از اینجهت ضرورتی ندارد بخلاف صاحب التحریر و التنویر که به بیان وجه بلاغی به جهت اعتقادی که داشت یعنی مجاز پرداخت.
😎با مراجعه به آیه ۱۰۴ سوره مبارکه انعام از کتابِ {بیان المعانی} می بینیم که ایشان استعمالِ معانی برخی از حروف در مکان برخی دیگر از حروف جرّ را از باب حقیقت می داند #قال: {و من المعلوم انّ حروف الجرّ تخلف بعضها ای تاتی من بمعنی الباء و الیاء بمعنی علی و علی بمعنی فی و هکذا...}.
#خلاصه آن که ایشان موضوع له حقیقی کلمه {فی} را {استعلاء} دانسته است و لذا مرتکب مجازی نشده است به همین جهت خود را ملزَم به بیان وجه بلاغی هم نکرده است.
🔵کما این که:
❤️) ابوحیان در تفسیر خود یعنی {البحر المحیط} ذیل این آیه فرموده است:
🌂{و اراد بالتقطیع و التصلیب فی الجذوع التمثیل بهم، و لما کان الجذع مفرا للمصلوب و اشتمل الظرف علی المظروف عدّی الفعل بفی التی للوعاء و #قیل: #فی بمعنی #علی...}
❤️) صاحب {اعراب القرآن و بیانه} در این باره فرموده است:
🌂{قوله:《وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ 》فی الکلام #استعاره_مکنیه_تبعیه و تقریرها ان شبّه استعلاء المصلوب علی الجذع بظرفیه المقبور فی قبره ثم استعمل فی المشبّه فی الموضوعه للمشبّه به اعنی الظرفیه فجرت الاستعاره و الظرفیه و بتبعیتها فی علی و فی اذن، ففی علی بابها من الظرفیه و هذا اصحّ الاقوال فیها و #قیل ان فی بمعنی علی #فلا_یکون فی الکلام استعاره}.
📚رجوع کنید:
1) بیان المعانی، ج۰۱، ص۳۹۳، ناشر: الترقی، مکان چاپ: دمشق، نوبت چاپ: اوّل.
2) بیان المعانی، ج۰۲، ص۲۰۹، ناشر: الترقی، مکان چاپ: دمشق، نوبت چاپ: اوّل.
3) البحر المحیط فی التفسیر، ج۰۷، ص۳۵۸، ناشر: دار الفکر، مکان چاپ: بیروت، نوبت چاپ: اوّل.
4) اعراب القرآن الکریم و بیانه، ج۰۶، ص۲۲۳، ناشر: دارالارشاد، مکان چاپ: سوریه، نوبت چاپ: چهارم.
💯❌💯 #کپی با ذکر منبع، مجاز است.
✅لینک گروه #بـَـحث_جَنجالے_طَلبگے
🔺http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
کانون ادبیات عرب
👤 #ملاحویش آل غازی سید عبد القاهر، صاحب تفسیر {بیان المعانی} ذیل آیه شریفه می فرماید: {《وَلَأُصَلِّ
📝 #بیانِ_نتیجه کلامِ صاحبِ #التحریر و التنویر و کلامِ صاحبِ #بیان المعانی:
✅ #وجه_اشتراکِ هر دو بزرگوار، این است که هر دو نیز اعتقاد دارند که معنای کلمه 《 #فِي》 در آیه 《وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ 》، { #استعلاء} می باشد و امّا:👇
✅ #بیان_وجه افتراق:
🔸با توجّه به کلامِ صاحب التحریر و التنویر، معنای آیه چنین می شود:
👈{فرعون آن افراد را بر رویِ چوب های نخل، طوری به صلیب کشاند که گویا آن ها را در داخل آن چوب ها، قرار داد و به صلیب کشاند یعنی شدّت صلب بر روی چوب های نخل به گونه ای است که گویا آن ها را در داخل آن چوب ها مورد صلب قرار داد} به همین جهت خداوند متعال برای حکایت از داستان فرعون و این قضیّه، از تعبیر {فی} به جای {علی} بهره برده است.
🔸با توجّه به کلامِ صاحب بیان المعانی، معنای آیه چنین می شود:
👈{فرعون آن افراد را بر روی نخل صلب کرده است}؛ یعنی از آن جایی که استعمال کلمه {فی} در {استعلاء} را حقیقت دانست لذا بحث مشابهت و مجاز پیش نمی آید.
💯❌💯 #کپی با ذکر منبع، مجاز است.
✅لینک گروه #بـَـحث_جَنجالے_طَلبگے
🔺http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
کانون ادبیات عرب
📝 #بیانِ_نتیجه کلامِ صاحبِ #التحریر و التنویر و کلامِ صاحبِ #بیان المعانی: ✅ #وجه_اشتراکِ هر دو بزر
#غرض آن که:
👏 #منشا دو بیانی که از دو مفسّری که بیان شد، تماماً مباحث نحوی و #اختلافِ موجود میان دو #مکتبِ_بصره_و_کوفه است زیرا:
📝 #مکتب_کوفی در این آیه قائل به این هستند که یکی از معانی حقیقی کلمه {فی}، {استعلاء} می باشد کما این که صاحب بیان المعانی از این نظریه در جهت تفسیر کلام خدا استفاده کرده بود.
📝 #مکتب_بصری در این آیه، قائل به این هستند که تعبیر {فی} از باب مجاز متحمّل معنای {استعلاء} شده است کما صاحب التحریر و التنویر در مقام پرده برداری از کلام خدا، از این مبنا بهره برده است؛
☑️ به تعبیری هر دو مکتب قائل به استعلاء بودنِ کلمه { #فی} در آیه مذکور شده اند امّا #کوفی قائل به حقیقی بودنِ این معنا برای {فی} شده اند ولی #بصری قائل به مجازی بودنِ این معنا برای {فی} هستند.
🔍کما این که:
👏دسوقی در شرح فرازی از کلام ابن هشام در مغنی اللبیب یعنی {الرابع: الاستعلاء نحو:《وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ 》}، می فرماید: 👈{قوله: <الاستعلاء> هذا عند الکوفیین و اما عند البصریون فیجعلون ذلک تجوُّزاً باَن یشبهون المصلوب لتمکنه من الجذع بالخال فی الشیء فهو من باب الاستعاره المکنیه؛ قوله: <《فِي جُذُوعِ النَّخْلِ 》> ای: علیها؛ لانّ التصلیب لا یکون فی بطنها...}؛
📚رجوع کنید: حاشیه الدسوقی علی مغنی اللبیی، ج:۰۱، ص۲۴۲، ناشر: دارالفکر، طبعه الاولی.
💯❌💯 #کپی با ذکر منبع، مجاز است.
✅لینک گروه #بـَـحث_جَنجالے_طَلبگے
🔺http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
کانون ادبیات عرب
#غرض آن که: 👏 #منشا دو بیانی که از دو مفسّری که بیان شد، تماماً مباحث نحوی و #اختلافِ موجود میان دو
#فائده:
👀👁گذشته از دو نظری که صاحب کتاب التحریر و التنویر و صاحب کتاب بیان المعانی فرمودند، نظر سوّمی در مورد آیه شریفهِ《وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ 》وجود دارد و آن این که تعبیر { #فی} در معنای { #ظرفیّت} به طور #حقیقی استعمال شده است یعنی فرعون آن افراد را در داخل چوب های نخل مورد صلب واقع گردید؛
👆👈ایشان قرینه ای که بر سخن خود اقامه نمودند، آن است که سیره فرعون بر آن بود که چوب های نخل را پاره می کرد و اشخاص را داخلِ آن چوب قرار می داد کما این که شارح دسوقی در ادامه بیانی که از ایشان نقل شد، فرمودند: {و قیل: ان فرعون کان یشق الجذع و یضع الشخص فیه و حینئذ ففی للظرفیه...}؛ و یا این که ابو حیان در البحر المحیط در ادامه سخنِ گذشته می فرماید: {و قیل: نقر فرعون الخشب و صلبهم فی داخله فصار ظرفاً لهم حقیقه حتی یموتوا فیه جوعاً و عطشاً ...}
📚رجوع کنید به آدرس هایی که در پیام های قبلی بیان گردید.
💯❌💯 #کپی با ذکر منبع، مجاز است.
✅لینک گروه #بـَـحث_جَنجالے_طَلبگے
🔺http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
کانون ادبیات عرب
#فائده: 👀👁گذشته از دو نظری که صاحب کتاب التحریر و التنویر و صاحب کتاب بیان المعانی فرمودند، نظر سوّ
👆👈از بیانات فوق، #دو نتیجه حاصل می گردد:
۱) برای فهم کلام خدا در جهت تفسیر و روایات اهل بیت {علیم السّلام} در جهت تفقُِّه، و به طورِ کلّی برای استنباط حکم شرعی از آیه قرآن و روایت، فهم #استدلال کوفی و بصری به طور مستقیم #تاثیر دارد زیرا بدون فهم اینگونه استدلالات و بدون این که متعلّم و مبتدی استدلال هر دو نظریّه کوفی و بصری را در بوته نقد بگذارد و بدون این که خود نیز در کرسی قضاوت بنشیند و سپس نتیجه نهایی را اخذ کند و در نهایت به تفسیر یا استنباط حکم شرعی برآید، فقیه و یا مفسّر شدن، امکان پذیر نمی باشد کما این که:👇
👈 #شیخ_ضیاء_الدّین_عراقي که از بزرگانِ علم اصول اهل تشیُّع می باشد، در «الإجتهاد و التّقلید» در مقام بیان مبادی اجتهاد می فرماید:
🔺 «و مِنْها معرفةُ #العلومِ_العربیّة، إذْ یَکُوْنُ الوُصُوْلُ إلَیٰ معانی الألفاظ فِي کتابِهِ العزیز و السُّنّةِ الواردة، #یَتَوَقَّفُ عَلَیٰ معرفةِ الصَّرفِ و النَّحوِ و المعاني و البیان و الظّرائفِ المَطْوِیَّةِ فِي الکلام، فَلا یُمْکِنْ معرفةُ الکلام و الوُصُوْلُ إلَیٰ معناه إلاّ بهذا الطَّریقِ المُصْطَلَح فِي العُرْفِ العربیّة.» 🔸 #یعنی علمای سلف، علوم ادبی را با نگاه فهم قرآن کریم و روایات تحصیل می کردند نه با نگاهِ زیاد ترکیب کردن در جهت تحصیل تسلُّط باشد لذا اگر با نگاه فهم آیات و روایات وارد علم نحو شدیم، قطعاً تسلُّط در جهت ترکیب کردن عبارت حاصل می گردد امّا عکس این قضیّه امکان پذیر نمی باشد کَمَا هُوَ وَاضِح و لذا فقهای ما و علمای سلف ما، در این زمینه نسبت به تحصیل علم نحو تاکید داشتند.
۲) با توجّه به بیان فوق، #بُطلان سخنی که در آن گفته شد: {فهمیدنِ استدلال بصریّون و کوفیّون برای به نتیجه رسیدن در مسئله فایده ای ندارد} نیز روشن می گردد فتامّل جیّداً.
💯❌💯 #کپی با ذکر منبع، مجاز است.
✅لینک گروه #بـَـحث_جَنجالے_طَلبگے
🔺http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f