فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فراز هایی از خطبه غدیر
🍃https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فراز هایی از خطبه غدیر
🍃https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فراز هایی از خطبه غدیر
🍃https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍃
ذیالحجه، روزهای سپیدی که دیدنیست
لبخندهای روشن عیدی که دیدنیست
فصلیست عاشقانه از این فصل غافلیم
غرق فروع مانده و از اصل غافلیم
ذیالحجه این سپیدترین عید را ببین
یومالغدیر عیدترین عید را بیین
ذیالحجه عاشقیست که شوقش زبانزد است
دلدادۀ محمد و آل محمد است
دارد هزار جلوۀ روشن به خاطرش
از آخرین پیامبر و حج آخرش
از حجةالوداع سرودیم پیش از این
از حجةالتمام بگوییم بیش از این
ذیالحجه شاهد است که در حجةالتمام
میگفت آخرین نبی از اولین امام
او خطبه خواند، خطبۀ او را نخواندهایم
دردا نخواندهایم و دریغا نخواندهایم
او خطبه خواند، خطبۀ او خط به خط علیست
حرف رسول، اول و آخر فقط علیست
از حجةالوداع سرودیم پیش از این
از حجةالبلاغ بگوییم بیش از این
یا ایها الرسول زمان بیان رسید
بلّغ! که وقت سختترین امتحان رسید
باید نگفتهها دم آخر بیان شوند
تا مرد و زن به حب علی امتحان شوند
میزان سنجش است و عیار است مرتضی
آری قسیم جنت و نار است مرتضی
ذیالحجه شاهد است که در حجةالتمام
میگفت آخرین نبی از آخرین امام
ذیالحجه ایستاده در این راه ناتمام
چشم انتظار آمدن آخرین امام
او که خلیفةالنبی و والی الولیست
سر تا به پا محمد و پا تا به سر علیست
✍سیدمحمدجواد شرافت
🍃https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍃
امشب تمام مُلک و مَلک در ترنم است
چون موسم دمیدن خورشید هفتم است
آن فیض لایزال که مشتق ز نور او
خورشید آسمان رضا، نور هشتم است
آن پرتو جمال خدایی که طور او
آیینهزار حضرت معصومه در قم است
موسای طور قرب که در پیشگاه او
صدها کلیم بی «اَرِنی» در تکلم است
بگرفت دست عیسی مریم ولای او
کز پای دارِ فتنه، به چرخ چهارم است
هر صبحدم فریضۀ حق بر امین وحی
بر حضرتش ادای سلام ٌعلیکم است
دلتنگیاش مباد که در غنچۀ لبش
لطف شکوفهباری باغ تبسم است...
نور خدا در آینۀ آفتاب تو
حیرتفزای دیدۀ افلاک و انجم است
عدل مجسمی تو و هر دادخواه را
در بارگاه لطف تو شوق تَظَلُّم است
یزدان نخواست تا غم روزی خورد کسی
با لطف تو که قاسم الارزاق مردم است
آن سر که نیست خاک درت در تنزُّل است
وان دل که نیست جای تو، جای تألُّم است
طاعات منکران تو در روز رستخیز
آتشبیار معرکه مانند هیزم است
در روز حشر جز تو شفیعی مبادمان
جایی که آب هست چه جای تیمم است؟
با نعمت ولای تو «پروانه» را چه غم
عمریست در بهشت که غرق تنعم است
✍محمدعلی مجاهدی
🍃https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍃
بهشتی
ابرهای سیاه میگریند
باز باران و باز هم باران
آه داغ بهار سنگین است
سوگ یاران و باز هم باران
با «بهشتی» که بود یک ملّت
ملّتی طعم داغ را حس کرد
باغبان جامۀ عزا پوشید
وسعت مرگ باغ را حس کرد..
مثل کوهی سترگ و افتاده
درّهها زیر پای او بودند
او خودِ آسمان خودِ باران...
ابرها مبتلای او بودند
پیش او هر که ظلم را میخواست
گردبادی به خود فریفته بود
دیگران گرچه تشنۀ قدرت
او به خدمت، به عشق شیفته بود
سیّد لالههای عبّاسی
محو خود کرد یاس و شببو را
مثل سیمرغ با خودش تا قاف
برد هفتاد و دو پرستو را..
کوه بود و لطیف بود؛ مگر
سختی و لطف میشود با هم؟!
آری آری! چه حال خوبی داشت
عشق را داشت، سادگی را هم
شمع پروانههای بیپروا
که شب از باورش هراسان بود
گرچه پر پیچ و خم نشان میداد
فتح لبخند او چه آسان بود
پا به پای سپیده در پاکی
مست «هَل مِن مَزید» میشد او
حقّ او... حقّ او شهادت بود
آه باید شهید میشد او
✍🏻زینالعابدین آذرارجمند
🍃https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍃
(( روز انتخاب ))
امروز همان روز حساب من و توست
دنیا روشن از آفتاب من و توست
یک سو وطن است و سوی دیگر دشمن
امروز زمان انتخاب من و توست
::
در معرکهها کیست کنار من و تو؟
ای دوست! که بوده دوستدار من و تو؟
آن سو، همهٔ کفر تو را میخوانند
این سو، شهدا در انتظار من و تو!
✍🏻 سیده فرشته حسینی
🍃https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍃
تحیر.mp3
11.51M
📝 تحیر
نان یک عده به گمراهی مردم بسته است...
🎤 شعرخوانی سید حمید رضا برقعی
🌹به مناسبت روز مباهله🌹
🍃https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍃
خشکسالی شدهست؟ باران شو
مرهم زخمهای گلدان شو
رود را اشتیاق ماندن نیست
باز جریان بساز و جریان شو
ای غمی که همیشه بوده و هست
لااقل پشت خنده پنهان شو
آنچه که سالها گمش کردیم
آنچه که آرزو شده، آن شو
روستا روستا به خود برگرد
با گل رازقی چراغان شو
صادقانه بجوش با مردم
راهی کوچه و خیابان شو
زاهدان و اراک و مشهد و رشت
قم و تبریز و شوش و کرمان شو
یار دیرینهٔ دبستانی
یار و همسنگر شهیدان شو
دست من! تیر در کمان بگذار
رأی من! ساز و برگ ایران شو
✍🏻 فاطمه عارفنژاد
🍃https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍃
دوباره ماه محرّم...
دوباره ماه محرّم، دوباره بوی حسین
دوباره بر سر هر كوچه گفتوگوی حسین...
حسین، وارث كشف و شهودِ غار حراست
چه های و هوی محمّد، چه های و هوی حسین
نبستهاند به روی حسین، هرگز آب
فرات، آب ننوشید از گلوی حسین
فرات، تشنۀ لبهای تفتهجوشَش بود
فرات، آب شد از شرم، روبهروی حسین
قتیل قبله همیشه به یاد میمانَد
بیا كه مُهر نماز است، خاک كوی حسین
چنین كه در دل من، داغ كربلا جاریست
شهید میشوم از هُرم آرزوی حسین
طلوع میكند آخر طلیعۀ موعود
مسیر قبله عوض میشود، به سوی حسین
✍🏻 مرتضی امیریاسفندقه
🍃https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍃
به مناسبت آغاز محرّم و روز شعر و ادبیات آیینی و بزرگداشت محتشم کاشانی
🖤🖤🖤
زندگی محتشم کاشانی
کمالالدین محتشم کاشانی، شاعر قرن دهم هجری، در کاشان متولد شد. او بازرگانزادهای بود که در آغاز جوانی، کار پدر، یعنی بزّازی و داشتن کارگاه پارچهبافی را دنبال میکرد و سپس، از آن کار دست کشید و شاعری را پیشه ساخت و با شاعران بزرگ زمان خود، مشاعره و مکاتبه داشت.
محتشم در اصل شاعری خود، قصیدهسرایی مدّاح بود؛ اما بعدها شهرت عمدهاش، در ساختن شعر مذهبی اوست؛ خاصه در رثای اهل بیت (ع). وی در سال ۹۹۶ هجری درگذشت و مقبرهاش در کاشان است.
ترکیببند دوازدهبندی او در مرثیهی امام حسین - علیه السلام - و واقعهی کربلا، از منظومههای معروفی است که تا زمان ما، زبانزدِ مرثیهخوانان است.
ابیاتی از آن نقل میشود:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخِ صور، خاسته تا عرش اعظم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرّات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا، بعید نیست
این رستخیز عام که نامش، محرّم است
در بارگاه قُدس که جای ملال نیست
سرهای قُدسیان همه بر زانوی غم است
جنّ و مَلَک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین
پروردهی کنار رسول خدا، حسین...
✍با تلخیص از تاریخ ادبیات در ایران ، دکتر صفا
🍃https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍃
.
🌙 مکن ای صبح طلوع
شعر آیینی معروف "مکن ای صبح طلوع" را قدیمیها به یاد دارند که در دستجات عزاداری نیمه شب عاشورا ماه محرم خوانده میشد.
اما شاید کمتر کسی بداند که سراینده این شعر معروف، خبازی از فومن قدیم به نام مرحوم کربلایی میرزا محمود بهجت پدر مرحوم آیتالله محمد تقی بهجت (ره) است، که تا سالیان اخیر ناشناخته بود. پس از مجلس روضهای آیتالله بهجت (ره) به مداح میگوید:
شعر "مکن ای صبح طلوع" از سرودههای مرحوم ابوی است.
کربلایی میرزا محمود بهجت فومنی متخلص به "قُمری" از شاعران گمنام در سال ۱۳۲۵ خورشیدی چشم از جهان پوشید و در کربلای معلی مدفون شد.
شب وصل است و تبِ دلبری جانان است
ساغر وصل لبالب به لب مستان است
در نظر بازیشان اهل نظر حیران است
گوئیا مشعله از بامِ فلک ریزان است
چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
یارب این آبِ حیات از چه دلی جوشان است؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
🥀https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🥀
( مصباح الهُدی )
به خون غلتید جانی تشنه تا جانان ما باشد
که داغش تا قیامت آتشی در جان ما باشد
سری گردن کشید از مرگ، قدر نیزهای روزی
که نامش آفتابِ جان سرگردان ما باشد
لبش بر نیزه قرآن خواند تا ثقلین جمع آیند
لبش بر نیزه قرآن خواند تا قرآن ما باشد
چراغ چشمهایش زیر نعل اسبها میسوخت
که مصباح الهدایِ دیدهٔ حیران ما باشد...
کنون ننگ است ما را تا به محشر، مرگ در بستر
حسین آمد به سوی کوفه تا مهمان ما باشد
✍علی محمد مؤدب
🥀https://eitaa.com/Kanon_sher_adb 🥀
( لا یوم کیومک اباعبدالله )
حملههای موج دیدم، لشکرت آمد به یادم
کشتی صدپاره دیدم، پیکرت آمد به یادم
باد تنها بود، اما خار و خسها را عقب زد
تاختنهای علیِ اکبرت آمد به یادم
بحث عقل و عشق شد، هر کس بیانی، داستانی
من ترکهای لب آبآورت آمد به یادم
«لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّی تُنفِقُوا مِمّا تُحِبُّون»
لحظههای سرخ بعد از اصغرت آمد به یادم
جویباری بر شکوه کوه مستحکم میافزود
اشکهای از رجز محکمترت آمد به یادم
گفت سعدی دیده با چشم خودش میرفت جانش
من وداع آخرت با خواهرت آمد به یادم
باغبان با طفل گفت: این سیب! دیگر شاخه نشکن!
قصهٔ انگشتت و انگشترت آمد به یادم
روضهخوان میگفت: یا مهدی! محبان تو هستیم
از محبان آنچه آمد بر سرت آمد به یادم...
✍علی کریمان
🥀https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🥀
بعد از آن واقعهٔ سرخ، بلا سهم تو شد
پیکر سوختهٔ کربوبلا سهم تو شد
بعد از آن واقعه، هفتاد و دو آیینه شکست
ناگهان داغ دل آینهها سهم تو شد
بعد از آن واقعه، آشوب قیامت برخاست
بر سر نیزه سر خون خدا سهم تو شد
بعد از آن واقعه خون جوش زد از چشمانت
خطبهٔ اشک برای شهدا سهم تو شد
بعد از آن واقعه در هرولهٔ آتش و خون
در شب خوف و خطر خطبهٔ «لا» سهم تو شد
بعد از آن واقعه در فصل شبیخون ستم
خوردن زخم ز شمشیر جفا سهم تو شد
خیمهٔ نور تو در فتنهٔ شب سوخت ولی
کس نپرسید که این ظلم چرا سهم تو شد
بعد از آن واقعه، ای زینت سجادهٔ عشق
از دلت آینه جوشید، دعا سهم تو شد
بعد از آن واقعه، ای کاش که میمردم من
مصلحت نیست بگویم که چهها سهم تو شد
بعد از آن واقعهٔ سرخ حقیقت گل کرد
کربلا در تو درخشید خدا سهم تو شد
✍رضا اسماعیلی
🥀https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🥀
🥀 کربلای غزه 🥀
...کربلا شهری کنار رود نیست
کربلا در مرزها محدود نیست
خاک او تلفیق عشق و رنج بود
کربلا در کربلای پنج بود
از یمن پیچیده بوی کربلا
تا گرفت آیینه سوی کربلا
صبح را تا مرز شب آوردهایم
کربلا را تا حلب آوردهایم
میکشاند تا فراتش نیل را
غرق خواهد کرد اسرائیل را
کربلا شهری کنار رود نیست
کربلا در مرزها محدود نیست
کربلا گاهی میان غزه است
سرگذشت کودکان غزه است
کربلا در قلبهای مردم است
غزه آه! این کربلای چندم است
سیلی طوفان بر این کابوس باش
در میان شعلهها ققنوس باش
سنگ این آوار را سجیل کن
نقطهی پایان اسراییل کن...
✍🏻محمد رسولی
🥀https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🥀
در غزه مردی میشناسم کوه ایمان است
مردی که از هر منظری مثل شهیدان است
مردی که مثل حاج قاسم، مثل مغنیه
عمریست در جنگ است، عمری مرد میدان است
مردی که اسرائیل را از پا در آورده
مردی که نام دیگرش در قدس طوفان است
قربان حق کردهست اسماعیلهایش را
او که تمام روزهایش عید قربان است
داغ جوان دیدهست اما قامتش خم نیست
داغ جوان دیدهست او یعقوب دوران است
او در شجاعت کفر صهیون را در آورده
در استقامت چون بلندیهای جولان است
نامش هنیه است و نشانش صبح آزادیست
مردی که از هر منظری مثل شهیدان است
✍🏻 سیدهفرشته حسینی
🍃https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍃
🥀شهید اسماعیل هنیه🥀
که گفته قصۀ ما رو به پایان است اسماعیل؟
همین جا نقطۀ آغاز دوران است اسماعیل
سر از دریای خون بردار، علم را بر زمین مگذار
که گاه شروهخوانی، گاه طوفان است اسماعیل
هنوز آیینهها در قتلگاه غزه زیر تیغ...
و زینب بر بلندیهای جولان است اسماعیل
بخوان با حلق پر خونت، بگو با روی گلگونت
که عالم حجلهگاه سربهداران است اسماعیل
شهادت نقطۀ وصل «ابوالعبد» است با معبود
مبادا جا بمانی، عید قربان است اسماعیل
✍🏻 فائزه زرافشان
🍃https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍃
هوا پر شد از عطر نام حسین
به قربان عطر پراکندهاش
چه سرمست و شورآفرین میرود
سپاهی به دیدار فرماندهش
هوایی شدم، مقصدم کربلاست
کجا از همین سرزمین بهتر است؟
برای رسیدن به آغوش تو
هوای خوش اربعین بهتر است
چه باکیست از پای تاول زده
به عشق تو طی میشود این مسیر
نماندهست چیزی به کربوبلا
امیری حسینٌ و نعم الامیر
غریبم به آغوش تو دلخوشم
اسیرم به عشقت شدم مبتلا
در این روزها آرزویم شده
فقط کربلا کربلا کربلا
مرا مادرم از همان کودکی
به شیرینی نام تو شیر داد
پدر با خودش برد هیأت مرا
به من مهر و سربند و زنجیر داد
دلم خوش به داروی دیدار توست
حبیبم حسین و طبیبم حسین
غریبانه در کربلا خفتهای
نگاهی به من کن، غریبم حسین
قدم میگذاری به صحن بهشت
به یاد شهیدان والامقام
بگو با دلی عاشق و بیقرار
به لبهای عطشان مولا سلام
✍ناصر حامدی
🍃https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍃