eitaa logo
کانون غرب‌ شناسی و اندیشۀاسلامی
1.5هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
9.2هزار ویدیو
583 فایل
✅ در این کانال مباحث مختلف و مهم پیرامون شناخت تمدن وعالَم #غرب، تفکر و فرهنگ، علوم‌انسانی، تمدن اسلامی، معارف مهدویت و تحلیل انقلاب اسلامی بر اساس فلسفۀ تاریخ و اندیشه ناب اسلامی ارائه می‌شود. @GhalbeSalimeSalman
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه‌تعالی پژوهش‌های دفتر تبلیغات اسلامی آینده‌نگرانه باشد برش‌هایی از متن: پژوهشگاه [علوم و فرهنگ اسلامی] از یک سو در ذیل دفتر تبلیغات قرار دارد که از این طریق متصل به حوزه می‌شود و از طریق دیگر نیز جایگاهی در نظام دانشگاهی داشته و از آموزش عالی مجوز دارد. لذا هویت حوزوی و دانشگاهی دارد. [همچنین،] از طریقی دفتر تبلیغات اسلامی، ذیل دفتر مقام معظم رهبری قرار دارد؛ یعنی ریاست دفتر تبلیغات اسلامی و اعضای هیئت‌امنا را رهبر انقلاب تعیین می‌کنند و این یک ویژگی منحصربه‌فرد برای این پژوهشگاه است. وقتی دفتر تبلیغات و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی زیرمجموعهٔ دو نهاد علمی اصلی کشور یعنی حوزه و دانشگاه قرار می‌گیرد و از هر دو سو رسمیت می‌یابد، به معنای این است که کانال رسمی ارتباط‌های معرفتی و علمی حوزه و دانشگاه است. یکی از مسیرهای رسمیت‌یافته‌ای است که گفت‌وگوی این دو نهاد را برای حل مسائل و مشکلات و برای ایجاد هم‌افزایی‌ها و تأمین نیاز این دو نهاد مهم کشور دارد؛ یعنی باید پژوهش‌ها و فعالیت‌های آن در این سطح باشد؛ اما وقتی که در ذیل دفتر رهبری قرار می‌گیرد و ارتباط مستقیم با رهبری پیدا می‌کند، سطح فعالیت‌های پژوهشی در عالی‌ترین سطح راهبردی باید قرار گیرد. البته این کار لوازمی هم برای خودش دارد و قرار گرفتن در سطح پژوهشگاه راهبردی و اقدام برای فعال شدن این امور، یک چالاکی متناسب با خود را طلب می‌کند. چون در مقاطع مختلف، مسائل تأثیرگذار و تعیین‌کنندهٔ مهمی به وجود می‌آید. همچنین، در سطح مسائل حوزوی و دانشگاهی و قلمرو فرهنگ عمومی نیز که بعضاً بحران‌زاست، باید توجه لازم صورت گیرد که این بحران‌ها مدیریت بحران مربوط به خود را طلب می‌کند. نتیجه این می‌شود که اگر شناسایی نیازها و یا پژوهش‌های مربوط به این حوزه صورت گیرد، بخش قابل توجهی از پژوهش‌های دفتر باید آینده‌پژوهانه و آینده‌نگرانه باشد و به شناسایی نیازهای موجود بپردازد که در محدوده مسئولیت‌های این مجموعه قرار می‌گیرد؛ یعنی دفتر باید از یک سو سر برافرازد و فضای حوزه و دانشگاه و توانمندی‌ها را رصد کند و از یک سو نیازهای پژوهشی موجود را در قلمرو و سطح راهبردی شناسایی کند و این خود یک حوزه پژوهشی اختصاصی و بنیادی است. ۲۹آذر۱۳۹۹ اختتامیهٔ نمایشگاه پژوهشی و فناوری دفتر تبلیغات اسلامی متن کامل: https://iqna.ir/00GXUt @hparsania
بسمه‌تعالی پژوهش‌های دفتر تبلیغات اسلامی آینده‌نگرانه باشد برش‌هایی از متن: پژوهشگاه [علوم و فرهنگ اسلامی] از یک سو در ذیل دفتر تبلیغات قرار دارد که از این طریق متصل به حوزه می‌شود و از طریق دیگر نیز جایگاهی در نظام دانشگاهی داشته و از آموزش عالی مجوز دارد. لذا هویت حوزوی و دانشگاهی دارد. [همچنین،] از طریقی دفتر تبلیغات اسلامی، ذیل دفتر مقام معظم رهبری قرار دارد؛ یعنی ریاست دفتر تبلیغات اسلامی و اعضای هیئت‌امنا را رهبر انقلاب تعیین می‌کنند و این یک ویژگی منحصربه‌فرد برای این پژوهشگاه است. وقتی دفتر تبلیغات و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی زیرمجموعهٔ دو نهاد علمی اصلی کشور یعنی حوزه و دانشگاه قرار می‌گیرد و از هر دو سو رسمیت می‌یابد، به معنای این است که کانال رسمی ارتباط‌های معرفتی و علمی حوزه و دانشگاه است. یکی از مسیرهای رسمیت‌یافته‌ای است که گفت‌وگوی این دو نهاد را برای حل مسائل و مشکلات و برای ایجاد هم‌افزایی‌ها و تأمین نیاز این دو نهاد مهم کشور دارد؛ یعنی باید پژوهش‌ها و فعالیت‌های آن در این سطح باشد؛ اما وقتی که در ذیل دفتر رهبری قرار می‌گیرد و ارتباط مستقیم با رهبری پیدا می‌کند، سطح فعالیت‌های پژوهشی در عالی‌ترین سطح راهبردی باید قرار گیرد. البته این کار لوازمی هم برای خودش دارد و قرار گرفتن در سطح پژوهشگاه راهبردی و اقدام برای فعال شدن این امور، یک چالاکی متناسب با خود را طلب می‌کند. چون در مقاطع مختلف، مسائل تأثیرگذار و تعیین‌کنندهٔ مهمی به وجود می‌آید. همچنین، در سطح مسائل حوزوی و دانشگاهی و قلمرو فرهنگ عمومی نیز که بعضاً بحران‌زاست، باید توجه لازم صورت گیرد که این بحران‌ها مدیریت بحران مربوط به خود را طلب می‌کند. نتیجه این می‌شود که اگر شناسایی نیازها و یا پژوهش‌های مربوط به این حوزه صورت گیرد، بخش قابل توجهی از پژوهش‌های دفتر باید آینده‌پژوهانه و آینده‌نگرانه باشد و به شناسایی نیازهای موجود بپردازد که در محدوده مسئولیت‌های این مجموعه قرار می‌گیرد؛ یعنی دفتر باید از یک سو سر برافرازد و فضای حوزه و دانشگاه و توانمندی‌ها را رصد کند و از یک سو نیازهای پژوهشی موجود را در قلمرو و سطح راهبردی شناسایی کند و این خود یک حوزه پژوهشی اختصاصی و بنیادی است. ۲۹آذر۱۳۹۹ اختتامیهٔ نمایشگاه پژوهشی و فناوری دفتر تبلیغات اسلامی متن کامل: https://iqna.ir/00GXUt @hparsania
🔰معرفی مقاله 📚 مقاله"ساختار و به مثابه الگویی برای نحوۀ مواجهه با طبیعت" ✍🏻 ، فصلنامه پژوهشی تحقیقات بنیادین علوم انسانی ✅ آیا ملاک و معیاری برای نحوه تصرف بشر در وجود؟ در این مقاله با رویکردی در صدد ارائۀ یک پیشنهاد هستیم. این رویکرد بر آن است تا با رجوع به ساختار و ، محورهای کلی تصرفات بشر در طبیعت را تبیین کند. 📌برای دریافت کامل مقاله ر.ک: 👇👇👇 https://frh.sccsr.ac.ir/article-1-177-fa.html 🌐 🆔@ahmad_shahgoli
👤 نظرات در رابطه با 🔸 استاد هیچ اقتداری برای خود جمع نمی‌کرد و جزو معدود کسانی بود که تمام کلیشه‌های من را از یک انسان از بین برد. یک انسان معمولی که هیچ حالت خاصی نداشت و صمیمیت، و بی‌تکلفی در او موج می‌زد. 🔸 مرحوم استاد صفایی با دقت به نگاه می‌کرد و درباره شخصیت‌های اصلی آن حرف و نكته‌ای می‌گفت. 🔸 سوالی در ذهنم بود که از استاد نپرسیده بودم؛ در وضعیتی که سوار بر بودیم، به آهستگی جواب را به من گفت و دیگر اصلا به روی خود نیاورد که بزرگ‌ترین سوال من را گره گشایی کرده است. 🔸 استاد صفایی حائری در برخوردها و حتی در بازی که انجام می‌داد، زندگی را به انسان می‌آموخت. 🔸 اگر استاد در وضعیتی مثل امروز که ما در عرصه‌ی ، سینما، بازار ویدئو و بسیاری از چیزهای دیگر تسلیم شده‌ایم، بالای سر فرهنگ ما حضور داشت، می‌توانست همه‌را دور هم جمع کند تا در یک فضای خلاقیت ها بروز نماید. #⃣ •═══••@Einsad••═══•‌
👤 نظرات در رابطه با 🔸 آقای یک حالتی داشتند که مشخص بود بلد هستند با هر تیپی برخورد متناسب با او را داشته باشند این حالت در ایشان خیلی قوی بود. 🔸 برخی افراد خصوصیتی دارند که دعوت به در آن‌ها خیلی قوی است و معمولاً این افراد هستند که موفق می شوند آدم‌ها را کنند و به بیاورند. یعنی کسی بود که به راحتی می‌توانست را کند. 🔸 یک ویژه خاص خود هم داشت می‌توانست با هر شخص کنار بیاید در عین حالی که آن حالت خود را هم کاملا حفظ کند جالب‌تر این که هنرمند بود و اهل و شاعری و مهمتر از آن فهم بود #⃣ •═══••@Einsad••═══•‌
👤 نظرات در رابطه با 🔹 من وقتی کتاب آقای صفایی را خواندم، در حاشیه آن نوشتم: قدر این نویسنده، شناخته نشده است. 🔹 او محتوای شهید را دارد و روش بیان را 🔹 ویژگی آقای صفایی این بود که هم اندیشه‌هایش جایگاه سالمی داشت و هم روش او روش مؤثری بود. متأسفانه برخی از اندیشمندان ما محتوا داشتند، ولی فرم نداشتند و برخی بالعکس بودند. 🔹 شریعتی در فرم بیان و ورود به مطالب و انتخاب واژه‌ها خوب بود؛ ولی در محتوا خوب نبود و شناس نبود. استاد مطهری در محکم‌بودن ، کم‌نظیر بود؛ اما فرم او به اندازه‌ی محتوایش خوب نبود. #⃣ •═══••@Einsad•‌•═══•‌
🔰 زندگی‌نامه استاد 🔹 مرحوم استاد شیخ على صفایى حائرى معروف به اندیشمندى فرهیخته و نویسنده‌اى توانا و دردآشنا و عارفى سالک، فرزند مرحوم حاج شیخ و نوه‌ى شیخ محمد على صفایى حائرى در شهر مقدس ، در سال ۱۳۳۰ دیده به جهان گشود. در سنّ ۱۳سالگى شروع به تحصیل علوم دینى و حوزوى نمود. دروس سطح را در مدت کوتاهى حدود ۳ سال و خورده‌اى به اتمام رسانید. به نقل از خود استاد، عمده‌ترین و بزرگترین آموزگار ایشان در این قسمت، مرحوم پدرشان بودند که از ایشان بهره‌ها بردند و استفاده‌ها کردند. 🔹 عباس صفایی حائری(پدر مرحوم استاد) در مورد ایشان چنین مى‌گفت:« هر چه دارم از اوست. تمامى سوز تشیع و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت را از ایشان دارم. در عظمت نگاه ایشان حقارت دنیا را مى‌دیدم. هم اوست که برایم درسى بوده تا در تنهایى به تولدى و تولیدى برسم؛ و «نداریم و تکلیفى نیست» را به «نداریم و باید بسازیم و کارى کنیم»، راه بدهم. و همین اعتقاد، مرا بر آن داشته تا به و فکر کنم و هر آن چه هست را خود به عهده گیرم و به انتقاد نپردازم. و همین است که کار اساسى خود را یکى دگرگون کردن تلقى توده‌ها از خود و دیگرى به دست آوردن مهره‌هاى کارساز مى‌دانم». و باز در مورد ایشان مى‌گفت: «در یکى از روزها که با هم به سمت شیخان مى‌آمدیم؛ ایستاد و گفت: بابا! کسى که در مقام اطاعت باشد. در همین هم از تهمت‌ها آزاد مى‌شود و همان‌ها که متهمش مى‌کردند «اَلآنَ حَصْحَصَ الْحَقّ» مى‌گویند. بعد این جمله را گفت که تمام وجودم را گرفت؛ در حالى که چشم‌هایش از اشک پر شده بود. خندید که: بابا! مردم زیادند و پر توقع و یکى است و سریع الرضا. پس تو او را راضى کن، دیگران چیزى نیستند و سپس این آیه را خواند: «ءَ اَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ اَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ.»(یوسف، 39.) 🔹 تسلط بر ادبیات معاصر همزمان با شروع دروس حوزوى به مطالعه‌ى سریع و دقیق و وسیع ادبیات معاصر و داستان نویسان ایرانى روى آورد: «شاید سیزده ساله بودم که داستان‌هاى را تمام کردم. داستان‌هایى که درد و رنج انسان را مشخص مى‌ساخت و پوچى و بن‌بست او را نشان مى‌داد». پس از آشنایى با ادبیات کودکان در سطح مجله‌هاى کودک آن روزگار و دستیابى به ادبیات نوجوان در سطح وسیع، حدود سن چهارده سالگى بود که به تاریخ ادبیات ایران و عرب و ژاپن و چین و یونان و اسپانیا و آفریقا و آمریکاى لاتین و کشورهاى غربى روى آورد و با نمونه‌هایى از شاهکارهاى ادبى در هر دوره آشنا گشت. در همین دوره بود که با حرف‌هاى و صادق هدایت و تحلیل‌هاى پوچ‌گراى غربى و آمریکاى لاتینى و طرح‌هاى نواگزیستانسیالیستى و مارکسیستى و تلفیقى از این همه آشنا شد و این‌ها را از زبان ادبیات مى‌شنید و جواب مى‌گفت. مطالعه‌ى این همه و بیش از صفحه ادبیات، آن هم در مدت زمان کوتاهى، بیشتر از آن جهت برایش ضرورى بود که احساس مى‌کرد دانشمندان و ادیبان شرق و غرب، ذهن انسان گرفتار جنگ و سرگشته‌ى ماشین و سرعت را، با ادبیات تغذیه مى‌کنند. 🔹 اولین تالیف از آن جا که تربیت را مهم‌ترین نیاز و زیربنایى‌ترین حرکت هر انسان و جامعه‌اى مى‌دید و مباحث تربیتى را از ابتدایى‌ترین و مقدم‌ترین مباحث بر مباحث دیگر مى‌دانست، با آغاز کرد و اولین نوشته و کتاب خود را تحت همین عنوان در حدود سن بیست سالگى(پیش از انقلاب) به رشته‌ى تحریر درآورد. 🔹 حضور در جبهه در بهمن ماه سال 62 عازم جبهه‌هاى جنگ شد که از اوائل بلوغ این کشش و این عشق و احساس به مرگ و شهادت را در خود احساس مى‌کرد و این عشق و احساس ریشه در تنگى دنیا و حالت‌هایى داشت که از پدر خویش نسبت به مرگ مشاهده مى‌کرد. بارها شنیده بودیم که مى‌گفت: «مَثَل من مَثَل مسافرى است که حتى بار و ساکش را زمین نگذاشته و هر لحظه آماده‌ى رفتن و حرکت است». 🔹 روح بی قرار و شیدای او در سحرگاه روز سه شنبه بیست و دوم تیر ماه ۱۳۷۸ در حالی كه طبق عادت همیشگی عازم زیارت مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه(ع) بود، در سانحه تصادف از عالم خاکی رحلت نمود. و پیكر آن فقید سعید در جوار قبر فرزند شهیدش به خاک سپرده شد. #⃣ •═══••@Einsad•‌•═══•‌
💠 روحيّه‌ها (قسمت هفتم) 👤: پوچ و خسته و دلزده 🔹درباره پوچی: آنها که در خود و در زندگانی خویش، برای این سرمایه‌ها مصرف‌هایی تراشیده‌اند و برای این استعدادها چاهی کنده‌اند، راحت و خوشحال خواهند بود. اما آنها که به این مصرف‌ها قانع نشده‌اند و این تلاوت تکرار را نخواسته‌اند و سرمایه‌های خویش را بیشتر از این محدوده یافته‌اند، ناچار بی‌مصرف بودن و پوچ بودن و 🔹عوامل پوچی: 1⃣ آنها که نان ندارند، می‌توانند برای نان و رفاه زنده باشند و به این خاطر مبارزه کنند و جان بدهند؛ اما آنها که همه چیز را دارند، دیگر برایه زنده باشند؟ آنها که همه چیز را بدست آورده‌اند و به رفاه رسیده‌اند، همراه رفاه بی‌مصرف می‌شوند و بیهوده؛ و عامل این پوچی، رسیدن به بن‌بست‌ها و بدست آوردن آرزوهای همیشگی است... 2⃣ کسانی که آرزوهای بلندی را در دل کاشته‌اند و مقصدهای وسیعی را در نظر گرفته‌اند... اما دستشان کوتاه است و نردبانشان شکسته و پایشان در گل، اینها هم احساس پوچی و بی‌مصرف بودن را خواهند داشت... و با شکست‌ها به پوچی خواهند رسید. اینها برای چیزی زنده بوده‌اند که امکانِ یافتنش را نداشته‌اند... و با رسیدن به یأس و شکست، پوچی را یافته‌اند... 🔹روش درگیری و سازندگی: هنگامی که پوچی از انگیزه‌های گوناگونی برخوردار است و تحت تأثیر محیط‌ها و شرایط و روحیه‌های گوناگون قرار دارد، باید برای برخورد با آن و درمان آن از وسیله‌های گوناگونی استفاده کرد: 1⃣ آنها که به بن‌بست رسیده‌اند و بی‌مصرف شده‌اند، باید از بن‌بست‌ها بیرونشان کشید و با نشان دادن استعدادها آنها را به هدف‌هایی بالاتر از رفاه و تکامل و آزادی و عدالت رسانید و راه‌های دراز و سفرهای عظیم را نشانشان داد. 2⃣ و آنها که شکست خورده‌اند و دور از هدف‌ها خود را باخته‌اند و پوچی را شناخته‌اند باید آنها را با پاهای عظیم انسان که حتی در هنگامه‌ی عجر شکوفاتر می‌شود و در زمینه‌ی شکست بارورتر می‌گردد آشنا نمود و یا به آنها هدف‌هایی را نشان داد که انسان با شروعش رسیده و در کام اولش برده است و در هر حال، باختی برایش نبوده و شکستی در راهش نیامده است. 3⃣ و آنها که بی‌شخصیت و مقلد و اسیر شده‌اند و فقط به پوچی دهان باز کرده‌اند، باید از اسارت شهرت آزادشان کرد و به شخصیت رساندشان. و باید دستشان را باز کرد و علامت دروغشان را نشانشان داد و دُم‌خروسشان را در دستشان گذاشت. برای مطالعه بیشتر در مورد روش‌ها به کتاب مسئولیت و سازندگی مراجعه کنید. | ص ۲۶۳ الی ۲۶۸ ↶ روحیه‌ی بعدی: روحیه‌ی لیز و دنیازده 📝 استاد علے صفایے حائرے #⃣ ‌ ╭✤ @Einsad ✤╮