eitaa logo
کاروان دل
475 دنبال‌کننده
121 عکس
9 ویدیو
0 فایل
🔸کانال نوحه‌ها: ☑️ eitaa.com/nouheh 🔸کانال آثار: ☑️ eitaa.com/yusof_rahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸ز جسم کعبه جان رفت🔸 مسلمان نه! بگو دنیا پرستند که در بین حرم حُرمت شکستند به قصد خونت ای خون خداوند همه زیر عبا شمشیر بستند چه شامی سیرت و کوفی مرام‌اند که در مکه به فکر انتقام‌اند طواف کعبه تنها یک بهانه‌ست ببین که تشنهٔ خون امام‌اند به غیر از حب دنیا در میان نیست که در این مردم از غیرت نشان نیست همه در این حرم آسوده خاطر ولی جان حسینم در امان نیست خروش ناله‌ها تا آسمان رفت در اوج غربت آخر کاروان رفت غریبانه در آن تاریکی شب خداوندا ز جسم کعبه جان رفت ☑️ @karavanedel
🔸بوی فراق🔸 هزاران درد و داغ آورده با خود خزانی را به باغ آورده با خود نسيم از هر سوی صحرا که آمد فقط بوی فراق آورده با خود دل آشفته ام دريای خون است نگاهم از غم تو لاله‌گون است بگو با من چرا ذکر تو امروز فقط «اِنّا اِليهِ راجِعُون» است تمام دشت را گشتم هراسان پريشان‌تر شد اين قلب پريشان چه سِرّی دارد اين گودال، آخر که می‌لرزد دلم با ديدن آن ☑️ @karavanedel
علیهاالسلام 🔸دخترت را می‌شناسی؟🔸 اگرچه مثل گل مثل پری بود ولی بال و پرش نیلوفری بود گِلش را با غم زهرا سرشتند دو چشم نیلی ارث مادری بود نظر کن بر دل خونبار زینب که افتاده گره در کار زینب سه‌ساله گم شده در بین صحرا ببین می‌بینی‌اش سالار زینب نمانده جان برای آه و ناله مسیر قافله شد دشت لاله امان از این همه خار مغیلان چه خونی رفته از پای سه‌ساله ندارد همدمی جز اشک و ناله شده چشم کبودش باغ لاله چه می‌خواهد خدایا تازیانه مگر از جان زهرای سه ساله نگاه پرپر او حرف می‌زد همه بال و پر او حرف می‌زد سکوتش بود یک دنیا مصیبت تمام پیکر او حرف می‌زد گل اشک از نگاهم چیده بودم یتیمی را دگر فهمیده بودم به من گفتند بابایت سفر رفت ولی من نیزه‌ها را دیده بودم غریبی، بی‌قراری، آه سخت است غمِ چشم انتظاری، آه سخت است بفهمی که در این دنیای تاریک دگر بابا نداری، آه سخت است اگر غم را، ز چشمانم نخوانی چه باید کرد با بی‌همزبانی تو که رفتی شبی تا دیر راهب بیا یک شب خرابه میهمانی شبم بی تو نگردد طی! می‌آیی؟ بگو خورشید روی نی! می‌آیی؟ شدم جان بر لب از داغ تو بابا به دیدار رقیه کی می‌آیی؟ پدر جان! کوثرت را می‌شناسی؟ گل نیلوفرت را می‌شناسی؟ نگاهی کن به حال و روزم امشب ببینم دخترت را می‌شناسی! ز خاطر برده‌ام چشم ترم را همه گلزخم‌های پیکرم را از آن وقتی که دیدم نیمهٔ شب کبودی‌های روی مادرم را تحمّل دارد این چشمان تر؟ نه تحمل دارد اما اینقدر! نه به لب آمد دگر جان رقیه بیا بابا ولی حرفِ سفر! نه نمانده راه چاره آه بابا نگاهم پر ستاره آه بابا اگر می‌پرسی از حال رقیه نپرس از گوشواره آه بابا چه دلگیر است بی‌تو بی‌پناهی نگاهی کن به حال من، نگاهی برای پر زدن از این خرابه بهانه دارم امشب تا بخواهی انیس شیون و آهِ رقیه شدی بر نیزه‌ها ماهِ رقیه ببر با خود مرا، خیری ندارد پس از تو عمر کوتاهِ رقیه نگاهی نیمه‌جان و بی‌رمق داشت دو چشم خونجگرتر از شفق داشت چه کرده خیزران با قلب دختر اگر جان داد از داغ تو حق داشت گل نیلوفر تنها، رقیه شهید غربت بابا، رقیه گرفتاران عالم دم بگیرید: «رقیه یا رقیه یا رقیه» گرفتم، از خودِ زهرا گرفتم نه یک حاجت که یک دنیا گرفتم به لطف دست‌های کوچک تو من امشب کربلایم را گرفتم ☑️ @karavanedel
علیه‌السلام 🔸نان و نمک🔸 غمش هر ديده را خونبار می‌کرد اگر ياد از در و ديوار می‌کرد براى خاطر زخم دلش بود که با نان و نمک افطار می‌کرد :: اسير رنج و غربت بود يک عمر دلش لبريز حسرت بود يک عمر على حاجت‌روا شد امشب ای تيغ که بی‌تاب شهادت بود يک عمر :: دل عالم از اندوهت لبالب نگاهی کن به بی‌تابی زينب تمام شهر دلتنگ است مولا! بخوان مولایَ يا مولای امشب ✍🏻 ☑️ @karavanedel ☑️ @Yusof_Rahimi