eitaa logo
کاروان دل
476 دنبال‌کننده
121 عکس
9 ویدیو
0 فایل
🔸کانال نوحه‌ها: ☑️ eitaa.com/nouheh 🔸کانال آثار: ☑️ eitaa.com/yusof_rahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آیات غمزه
ماه عشق است ماه عشّاق است ماه دل‌های مست و مشتاق است در میخانهٔ کرم شد باز الدخیل این حریمِ رزاق است ریزه‌خوارش فقط نه اهل زمین جرعه‌نوشش تمام آفاق است بی‌حساب است فضل این ساقی شب جود و سخا و انفاق است بین دل‌های بیدلان امشب با سر زلفِ یار میثاق است «قبره فی قلوب من والاه» حرمش قبله‌گاه عشّاق است ماه شعبان رسید! ماه سه ماه کربلا می‌رویم! بسم الله السلام ای پناه مُلک و مکان در یدِ قدرتت عنان جهان رفته قنداقه‌ات به عرش خدا تشنهٔ پای‌بوسی‌ات همگان در طوافت قیامتی شده است می‌رسد هر فرشته با هیجان پَر قنداقهٔ تو می‌بخشد پر و بالی به فطرس نگران از سرانگشت پاک مصطفوی جرعه جرعه بنوش شیرهٔ جان خواند جدّت «حسینُ منّی» را «وَ أنا مِن حسین» را تو بخوان با تو جود و شجاعت نبوی‌ست ای شکوه حماسه‌های عیان در نمازت شبیه فاطمه‌ای بین میدان علی‌ست جلوه‌کنان چشم‌های تو مرز خوف و رجاست قَهر و مِهر تو آتش است و امان رحمت محض! یا ابا الأیتام! پدری کن برای عالمیان ای که آقایی تو بی‌حد است باز ما را به کربلا برسان شب جمعه شمیم سیب حرم منتشر می‌شود کران به کران روضه‌هایت بهشت اهل ولاست چشم ما چشمه‌های کوثر آن «وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَی» اشک‌ها از غمت همیشه روان السلام ای شهید روز دهم السلام ای امام تشنه‌لبان تا ابد در فراز، پرچم توست خون سرخت همیشه در جَرَیان کربلای تو از ازل بوده‌‌ست مبدأ حرکت زمین و زمان شب سوم رسیده‌ای، ای ماه السلام علیکَ ثارالله السلام ای نگین عرش برین سروِ بالا بلند اُم بنین جذبه‌های نگاه هاشمی‌ات ماه را می‌کشد به سوی زمین عبد صالح! مُواسِیاً لله! پدر فضل! روح حق و یقین! به حضورت گشوده دست، فلک به قدوم تو سوده عرش، جبین وقت هوهوی ذوالفقار علی‌ست به روی مرکب حماسه نشین می‌شود با اشارهٔ‌ تو دو نیم هر کسی آید از یسار و یمین زینبت «إن یکاد» می‌خواند آسمان محو هیبت تو! ببین کاشف الکرب اهل‌بیت نبی! بازوان تواند حصن حصین ماه من! بازوی رشید تو را که برافراشته‌ست بیرق دین ـ زده بوسه علی به گریه چنان چیده از آن حسین بوسه چنین سائلان تو بی‌شمارند و ... گوشه چشمی به ما! بس است همین شب جود و کرامت و بذل است شب چارم شب اباالفضل است السلام ای حقیقت جاری روح تقوا و زهد و بیداری سید السّاجدینِ شهر رسول عبد مسکینِ حضرت باری روزهایت مجاهدت، ایثار نیمه‌شب‌هات بخشش و یاری در مناجاتت ای صحیفهٔ نور آیه آیه زبور می‌باری همه مجذوب ربنای تواند محوِ این سِیْر و این سبک‌باری گوش کن این صدای داوود است که به شوق تو می‌شود قاری پا برهنه به حجّ که می‌آیی کعبه را هم به وجد می‌آری خطبه‌های تو تیغِ برّانند ثانی حیدری و کرّاری در مصاف تو سهم دشمن تو چیست غیر از مذلّت و خواری وارث عزت و سخای حسین ای که بعد از عمو، علمداری به محبان خود نظر فرما بیشتر موقع گرفتاری رو سیاهی من گذشت از حدّ تو برایم مگر کنی کاری در نماز شبت دعایم کن تو عزیزی تو آبروداری دلم از بند هر غم آزاد است شافع من امام سجاد است از: کانال شاعر: @karavanedel @ayateghamze http://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/140801/categoryId/560
علیه‌السلام 🔸روضة الحسین🔸 شرط نزول کوثر رحمت دعای توست اصلاً تمام خلقت عالم برای توست بالاتری ز درک تمام جهانیان وقتی که انتهای جهان ابتدای توست حتی نداشت روح الامین اذن پر زدن آنجا که از ازل اثر رد پای توست بی‌حب تو کسی به سعادت نمی‌رسد رمز نجات اهل زمانه ولای توست آسوده خاطران هیاهوی محشریم وقتی رضای حضرت حق در رضای توست فردوس ماست تا به ابد روضة الحسین تنها بهشت اهل ولا، کربلای توست در آستانۀ تو کسی نا امید نیست صحن امیر علقمه، دار الشفای توست از ابتدای صبح ازل فضل می‌کنی ما را گدای دست اباالفضل می‌کنی :: وقتی که هست دوش نبی آسمان تو یعنی تو از پیمبری و او از آن تو فرزند خویش را به فدای تو کرده است بسته‌ست جان حضرت خاتم به جان تو معلوم کرد نزد همه حرمت تو را با بوسه‌های دم به دمش بر دهان تو فرمود هفت مرتبه تکبیر عشق را تا بشنود ترنم عشق از زبان تو آوای «من أحب حسینا» وزیده است هر روز پنج مرتبه از آستان تو ما از در حسینیه جایی نمی‌رویم هستیم تا همیشه فقط در امان تو هر شب نشسته فطرس اشکم به راه عشق آنجا که صبح می‌گذرد کاروان تو این اشک‌ها برای دلم توشه می‌شود اذن طواف مرقد شش‌گوشه می‌شود :: حال و هوای قلب من امشب کبوتری‌ست وقتی که کار صحن و سرای تو دلبری‌ست شب‌های جمعه عکس حرم زنده می‌شود تصویر رقص پرچم و گنبد چه محشری‌ست ما را اسیر عشق تو کرده، تفضلت با این حساب کار شما ذره‌پروری‌ست با تربت تو کام دلم را گشوده‌اند آقا ارادتم به شما ارث مادری‌ست در ماتم تو محفل اشک است چشم ما اصلا بنای هیأت ما روضه‌محوری‌ست ما سال‌هاست در غم تو گریه می‌کنیم هم‌ناله با محرم تو گریه می‌کنیم ☑️ @karavanedel
خروش رود و دریا: یا اباالفضل پناه اهل دنیا: یا اباالفضل به حق دست‌هایی که قلم شد بگیر این دست‌ها را یا اباالفضل #یوسف_رحیمی ☑️ @karavanedel
علیه‌السلام فراز از یک 🔸خورشید علقمه🔸 باید حسین دم بزند از فضائلت وقتی حسینی است تمام خصائلت تعبیرهای ما همه محدود و نارساست در شرح بی‌کرانی اوصاف کاملت بی‌شک در آن به غیر جمال حسین نیست آیینه‌ای اگر بگذاری مقابلت ای کاشف الکروب عزیزان فاطمه غم می‌بری ز قلب همه با شمایلت در آستانۀ تو گدایی بهانه است دلتنگ دیدن تو شده باز سائلت با زورق شکستۀ دل، سال‌های سال پهلو گرفته‌ایم حوالی ساحلت چشم امید عالم و آدم به دست توست باب الحسین هستی و پرچم به دست توست تو آمدی و روشنی روز و شب شدی از جنس نور بودی و زهرا نسب شدی در قامتت اگرچه قیامت ظهور داشت الگوی بندگی و وقار و ادب شدی هم چشم‌های روشنت آیینۀ رجاست هم صاحب جلال و شکوه و غضب شدی در هیبت و رشادت و جنگاوری و رزم تو اسوۀ زهیر و حبیب و وَهب شدی در دست تو تلاطم شمشیر دیدنی ست فرزند مرتضایی و شیر عرب شدی فرمانده سپاهی و آب آور حسین ای نافذ البصیره ترین یاور حسین فردوس دل همیشه اسیر خیال توست حتی نگاه آینه محو جمال توست تو ساقی کرامت و لطف و اجابتی این آب نیست زمزمه‌های زلال توست ایثار و پایمردی و اوج وفا و صبر تنها بیان مختصری از کمال توست در محضر امام تو تسلیم محضی و والاترین خصائل تو امتثال توست فردا همه به منزلتت غبطه می‌خورند فردا تمام عرش خدا زیر بال توست باب الحوائجی و اجابت به دست تو تنها بخواه، عالم هستی مجال توست بی‌شک خدا سرشته تو را از گل حسین سقای با فضیلت و دریادل حسین... ☑️ @karavanedel
بیاور با خودت نور خدا را تجلی‌های مصباح‌الهدی را به‌پا کن کربلایی در دل ما تو که تا شام بردی کربلا را #یوسف_رحیمی ☑️ @karavanedel
علیه‌السلام فراز از یک 🔸عطر مناجات🔸 نور حق می‌دمد از مشرق سجادۀ تو چه شکوهی‌ست در این زندگی سادۀ تو می رود از نظرش جنت و مُلک و ملکوت آن‌که از روز نخستین شده دلدادۀ تو هر کسی معجزۀ عشق تو را باور کرد می‌شود بنده ولی بندۀ آزادۀ تو با کرامات نگاهت دل هر عاشق را می‌برد سمت خدا، روشنی جادۀ تو آمدی تا به جهان نور یقین برگردد نور ایمان و سعادت به زمین برگردد خاک با مقدم تو عطر بهاران دارد دیدۀ روشن تو رحمت باران دارد مثل جدّت تو نهادی حجر الاسود را کعبه از لطف مسیحایی تو جان دارد هر کسی در دل او نور ولایت جاری‌ست به کرامات تو و چشم تو ایمان دارد از نگاه تو که اعجاز و یقین می‌بارد چشم‌هایت چقدر تازه مسلمان دارد آیه آیه کلمات تو همه روشنی‌اند خط به خط مصحف تو جلوۀ قرآن دارد لحظاتت همه از نور خدا لبریزند مگر این شوق الهی تو پایان دارد شب گذشت و سر تو بر روی تربت مانده در عروجی تو ولی شوق عبادت مانده با تو هر لحظۀ من بوی خدا می‌گیرد عطر تسبیح و مناجات و دعا می‌گیرد بچشان بر دل من طعم عبودیت را سجده‌هایم به نگاه تو بها می‌گیرد تو ولی نعمت و من عبد تو هستم مولا رحمت واسعه‌ات دست مرا می‌گیرد تا بقیعت دل شیدای مرا راهی کن عشق از گوشۀ چشمان تو پا می‌گیرد آن‌قدر بنده نوازی که دل چون من هم عاقبت تذکرۀ کرب‌وبلا می‌گیرد از تو بر گردن اسلام چه دِینی مانده‌ست با فداکاری تو شور حسینی مانده‌ست... ☑️ @karavanedel
علیه‌السلام 🔸صبح عالمگیر🔸 عشقت میان سینۀ من پا گرفته شکر خدا که چشم تو ما را گرفته دریاب دل‌ها را تو با گوشه‌نگاهی حالا که کار عاشقی بالا گرفته عمری‌ست آقاجان دلم از دست رفته پایین پای مرقدت مأوا گرفته سرو رشید جنةالمأوای ارباب شش‌گوشه هم با نور تو معنا گرفته از کودکی آوارۀ کوی تو هستم دست دلم را حضرت زهرا گرفته مانند جدت رحمةٌ للعالمینی حیف است دست خالی ما را نبینی لطف تو را موج پریشان می‌شناسد مهر تو را آیات باران می‌شناسد عطر تو و پیراهنت را یوسف شهر! کوچه به کوچه صبح کنعان می‌شناسد اعجاز چشمان تو را آیه به آیه آری دل تازه مسلمان می‌شناسد کشف و کرامات نگاه روشنت را خورشید در هر صبحگاهان می‌شناسد خشم و خروش و هیبتت را بین میدان هوهوی رعد و برق طوفان می‌شناسد خورشید از شرم نگاهت رو گرفته در ساحل نورانی‌ات پهلو گرفته بالاتر از حد تصورها کمالت دل می‌برد از اهل جنت هم خیالت صبح ازل چشمان مبهوت ملائک بودند شیدای تماشای جمالت می‌جوشد از خاک قدم‌های تو زمزم کوثر شراب خانگی لایزالت کی می‌شود با بال‌های این چنینی پرواز تا اوج شکوه بی‌مثالت آن‌جا که بال جبرئیل آتش گرفته بام نخست پر کشیدن‌های بالت خُلقاً و خَلقاً، منطقاً عین رسولی دیگر چه گویم از تو و خوی و خصالت وقتی که تکبیرت طنین‌انداز می‌شد می‌گفت لیلا مادرت: شیرم حلالت می‌ریزد از عطر نگاهت یاس، آقا تنها تویی هم‌قامت عباس، آقا هر صبح بر لب نغمۀ تکبیر داری تو آفتابی، صبح عالمگیر داری با حلقه‌های گیسوی پر پیچ و تابت صد کاروان دل در تب زنجیر داری از لهجه‌ات عطر خدا می‌بارد آقا هر گاه بر لب نغمۀ تکبیر داری از میمنه تا میسره می‌پاشد از هم وقتی که در دستان خود شمشیر داری باید برایت ذوالفقاری دست و پا کرد حیدر شدی و هیبتی چون شیر داری از هیبت چشم تو دشمن می‌گریزد پلکی بزن تا عالمی بر هم بریزد حالا که خاکم را سرشته دست‌هایت بگذار تا باشم همیشه خاک پایت بال و پری می‌خواهم امشب از تو آقا تا که تمام عمر باشم در هوایت آه ای اذان‌گوی سحرهای مدینه یاد نبی را زنده می‌سازد صدایت ای آفتاب کربلای حضرت عشق بگذار باشم زائر پایین پایت عمریست از مهر تو در دل توشه دارم شوق طواف مرقد شش‌گوشه دارم ☑️ @karavanedel
از صورت چون ماه پیمبر خواندند از هیبت و اقتدار حیدر خواندند شد جلو‌هٔ احمد و على، آینه‌ای آن آینه را علیِّ اکبر خواندند #یوسف_رحیمی ☑️ @karavanedel
علیه‌السلام 🔸أیها العزیز🔸 ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفۀ خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی دنیا پر از تلاطم و غم‌ها کران کران نوح زمان تویی و زمین است ندبه‌خوان ای کشتی نجات جهان، یک نگاه تو! کی می‌رسم به ساحل امن پناه تو؟ ماتمکده‌ست کعبۀ بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوۀ مشهود می‌رسی با نغمۀ الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های پیمبری داری مگر به شانه ردای پیمبری؟ مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزۀ صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آیینۀ علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوۀ صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری دلتنگ روی ماه توایم أیها العزیز ما تشنۀ نگاه توایم أیها العزیز دنیای ماست تشنۀ صبح ظهور تو سرد است چار فصل زمان بی حضور تو بی‌رنگ‌تر شد از همۀ فصل‌ها بهار هر روز ما ببین که شده فصل انتظار فصلی به جز دریغ در این فصل‌ها نبود ای کاش عصر بی‌خبری از شما نبود عصر سکوت سر نشود، بی سلام تو این کوچه‌هاست منتظر عطر گام تو این روزها که مانده همه چشم‌ها به در دلخوش به این‌که می‌رسی از راه یک سحر تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را ... از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزّمان» ☑️ @karavanedel
🏴 هیهات مِنّا الذّلّة همیشه طعم غزل‌های تازه شیرین نیست همیشه باغ پر از سیب پشت پرچین نیست کسی نخواسته که روی خوش نشان ندهد ولی کسی که بدی دیده است خوش‌بین نیست دوباره نقش نگین فتنۀ ابو موساست همان‌که عالم دین هست و عامل دین نیست نخواه راه تو از کربلا جدا باشد چگونه زندگی بی‌حسین ننگین نیست؟ «که در مصاف ستم ایستاده باید مُرد» بلند نیست برادر! سری که خونین نیست! «سری به نیزه بلند است در برابر ما»... سروده‌ایم ولی کل داستان این نیست... سروده مشترک و سیزدهم آبان ۱۳۹۵ (شب شعر عاشورای شیراز) ☑️ @karavanedel
هدایت شده از آیات غمزه
#یوسف_رحیمی دریای کرامتت ندارد ساحل آورده پناه سوی تو این سائل «یا غافِر! شَرُّنا اِلیکَ صاعِد یا راحم! خَیرُکَ اِلَینا نازِل» #نیایش #ویژه_نامه_ماه_مبارک_رمضان @ayateghamze @karavanedel
💠 اَلسلامُ علیکِ یا مَن اَنفَقَت مالَها فی نُصرَةِ سَیّدِ الأنبیاء و نَصَرَتهُ مَا اسْتَطاعَت و دافَعَت عَنْهُ الأعداء... نبوت را نگینی یا خدیجه قیامت‌آفرینی یا خدیجه برایم مادری کن روز محشر تو اُمُّ المؤمنینی یا خدیجه تو داری آنچنان حق عظیمی که در ایمان و دین ما سهیمی نه تنها دخترت! بعد از تو دیدند مسلمانان همه داغ یتیمی نگاهت از غمی جانکاه می‌گفت ز صدها داغ با هر آه می‌گفت میان کوچه خالی بود جایت که زهرای تو «وا اُمّاه» می‌گفت ☑️ @karavanedel
هدایت شده از شعر آیینی
#مناجات نومید نمی‌شویم یک آن از ‌تو دیدیم ‌مگر ‌به ‌غیرِ ‌ا‌حسان از تو؟ جر‌م و ‌گنه و ‌خطا و ‌عصیان از ما جود و کر‌م و عطا و ‌غفران از تو #یوسف_رحیمی 💠 @shear_ayini
هدایت شده از آیات غمزه
#یوسف_رحیمی ای عشق! دلیل ها نمی‌فهمندت ای رود! قلیل ها نمی‌فهمندت والله معزّ الاولیائی آقا هر چند ذلیل ها نمی‌فهمندت #امام_حسن علیه السلام از: حسن یوسف @ayateghamze
هدایت شده از حکمت علوی
امشب که فرشتگان سخن می گویند گویا سخن از زبان من می گویند ذکر لبشان شنیدنی تر شده است در ارض و سما حسن حسن می گویند خاک قدمش شمیم جنت دارد در هر نفسش عطر اجابت دارد اعجاز محمدی ست در چشمانش از بس که به جد خود شباهت دارد ای زمزمه صبح و نسیم ادرکنی آئینه رحمان و رحیم ادرکنی ای در کرم و سخاوت و آقایی بی خاتمه ، ایها الکریم ادرکنی مانند علی لحن فصیحی داری در چهره خود نور ملیحی داری آقا حرم الله شده دلهامان در هر دل بی تاب ضریحی داری @deabel
غمش هر ديده را خونبار می‌کرد اگر ياد از در و ديوار می‌کرد برای خاطر زخم دلش بود که با نان و نمک افطار می‌کرد #یوسف_رحیمی ☑️ @karavanedel
علیه‌السلام 🔸قصۀ فردا🔸 مرگ خود را اگر این گونه تمنا دارد سالیانی‌ست که در دل غم زهرا دارد روضهٔ فاطمه یک روضهٔ معمولی نیست شرح دوران غریبی‌ست که مولا دارد شرح قومی‌ست که در موعد یاری امام جای لبیک، فقط شاید و اما دارد قصهٔ‌ مردم بیعت‌شکن است این روضه خون اگر گریه کند چشم زمان، جا دارد استخوان در گلوی صبر بماند سی سال؟ آه با چاه خدایا! چه سخن‌ها دارد بعد یک عمر غم خانه‌نشینی، حالا غم بدعهدی دنیا طلبان را دارد این یکی در طلب بردن بیت المال است آن یکی منصب شاهانه تقاضا دارد آن طرف لشکر کفر است به پا خاسته است این طرف فتنهٔ جهل است که غوغا دارد بی‌وفایی کمر کوه وفا را خم کرد داغ‌ها بر جگر از مردم دنیا دارد می‌رود با غم سی سال غریبی اما جگری شعله‌ور از قصهٔ‌ فردا دارد آه کوفه‌ست، ‌همان کوفه ولی این دفعه نیزه‌ای در وسط شهر تماشا دارد ☑️ @karavanedel
علیه‌السلام 🔸شب آخر🔸 پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر حرف سفر و داغ مکرر، شب آخر اشکی که شده نذر غم فاطمه سی‌سال انگار شده چندبرابر شب آخر انگار همین چند شب پیش شبانه... آمد چه به روز دل حیدر شب آخر حالا شب وصل است ولی با سر خونین شرمنده نمانده‌ست ز کوثر شب آخر با اشک غریبانهٔ خود گفت سخن‌ها از بی‌کسی آل پیمبر شب آخر از کرب‌و‌بلا گفت و حکایات غریبش از داغ برادر به برادر، شب آخر گویا خبر آورده نسیم از دل صحرا پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر ☑️ @karavanedel